متن درس
فلسفه عقل و اولوالالباب در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۶۰)
مقدمه: درآمدی بر عقل و لب در حکمت قرآنی
عقل، چونان چراغی فروزان در ساحت وجود انسانی، راهنمای او به سوی حقیقت و هدایت است. در حکمت قرآنی، این گوهر بیبدیل نهتنها بهعنوان ابزار شناخت، بلکه بهمنزله جوهرهای باطنی و الهی معرفی شده که توانایی دگرگونی فرد و جامعه را داراست. در این میان، مفهوم «اولوالالباب» در قرآن کریم، بهسان شیرهای ناب از عقل، عصارهای متعالی و باطنی را نمایان میسازد که فراتر از عقل ظاهری و صوری، به حقیقت وجود وصل است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در پی تبیین فلسفی و روانشناختی این دو مفهوم کلیدی است.
بخش نخست: عقل، گوهر هدایت و تحول
ضرورت بررسی تجربی عقل
عقل، بهسان معدنی گرانبها در وجود انسان، نیازمند کاوشی دقیق و علمی است. این گوهر، که مراتب و حثیات گوناگونی دارد، باید با روشهای تجربی و در محیطهای علمی مورد بررسی قرار گیرد. برخلاف رویکردهای سنتی که به تحلیلهای نظری بسنده میکنند، کاوش تجربی عقل میتواند به درک عمیقتری از جنبههای فلسفی و روانشناختی آن منجر شود. این ضرورت، چونان دعوتی است به سوی بازاندیشی در روشهای مطالعه عقل، تا از این رهگذر، علوم دینی با نیازهای روزآمد همگام شوند.
نقش مراکز علمی در تبیین عقل
مراکز علمی، بهویژه حوزههای علمیه، چونان کانونهای فکری و معرفتی، مسئولیت سنگینی در تبیین عقل و علوم وابسته به آن بر عهده دارند. عقلشناسی، سمتشناسی و سوشناسی، از جمله حوزههایی هستند که باید با رویکردی علمی و آکادمیک مورد توجه قرار گیرند. این مسئولیت، چونان بذری است که در خاک حاصلخیز علم دینی کاشته میشود تا نهال دانشی نوین برویاند و جامعه را از ثمرات آن بهرهمند سازد.
گونههای عقل در حکمت قرآنی
عقل، چونان درختی تنومند با شاخههای گوناگون، در مراتب و انواع مختلف ظهور مییابد: عقل رتبی، باطنی، ظاهری، صوری، حقیقی، شکلی، محتوایی، نفسی و غیرنفسی. هر یک از این گونهها، کارکردی خاص دارند و در ساحتهای مختلف حیات انسانی به کار میآیند. این طبقهبندی، عقل را بهمنزله واقعیتی چندوجهی معرفی میکند که با نظریههای مدرن روانشناختی، مانند هوشهای چندگانه، همخوانی دارد. شناخت این گونهها، چونان کلیدی است که درهای معرفت را به سوی انسان میگشاید.
نقش عقل در تحول جامعه
شناخت و پرورش عقل، چونان جریانی زلال، میتواند به رشد علمی، فرهنگی و فهم عمومی جامعه منجر شود. جامعهای که عقل را به کار گیرد، از تاریکی جهل و بیعقلی رهایی مییابد و به سوی روشنایی معرفت گام برمیدارد. این تحول، نهتنها در ساحت دانش، بلکه در فرهنگ و اخلاق نیز نمود مییابد و جامعه را به سوی کمال رهنمون میشود.
بیعقلی، ریشه بحرانهای بشری
قرآن کریم، با خطابی رسا در آیه أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ، بیعقلی را ریشه بسیاری از مشکلات بشری میداند. این بیعقلی، چونان سایهای سنگین، بر جوامع مدرن گسترده شده و به ظلم، ستم و فساد دامن زده است. عقلهای خسبیده و غیرفعال، که در قرآن کریم به آنها اشاره شده، نشان از انفعال انسان در برابر ظرفیتهای عقلانی خویش دارند.
خطاب قرآنی به سوی تعقل
خطاب أَفَلَا تَعْقِلُونَ، دعوتی است از سوی قرآن کریم به انسانها برای بهکارگیری عقل در حل مسائل و رهایی از غفلت. این خطاب، چونان ناقوسی است که انسان را به بیداری و تأمل فرا میخواند و از او میخواهد تا با فعالسازی عقل، به سوی حقیقت و هدایت گام بردارد.
فرهنگ عقلیابی در علم دینی
فرهنگ عقلیابی و عقلشناسی، باید چونان جریانی زاینده در بستر علم دینی جاری شود. این فرهنگ، که نیازمند رویکردی آکادمیک و نظاممند است، میتواند به تحول در روشهای آموزشی و پژوهشی منجر گردد. عقلیابی، چونان سفری است به اعماق وجود انسانی، که با کاوش در مراتب عقل، به کشف حقیقت میانجامد.
خطر غلبه عقل صوری و شیطانی
در جهان امروز، عقل صوری و شیطانی، چونان سایهای گمراهکننده، بر عقل حقیقی چیره شده است. این نوع عقل، که در جهت اهداف غیراخلاقی به کار گرفته میشود، به جای هدایت، به گمراهی و فساد میانجامد. علم دینی باید با تکیه بر عقل حقیقی، این خطر را مهار کند و راه را برای پرورش عقل باطنی هموار سازد.
لزوم قانونمندی عقلشناسی
شناخت عقل، باید چونان دانشی نظاممند، در قالب قوانین و مواد علمی تدوین شود. این قانونمندی، علم دینی را از پراکندگی نجات میدهد و به آن ساختاری منسجم و آکادمیک میبخشد. عقلشناسی، چونان بنایی است که با پایههای استوار علم و تجربه، به سوی کمال قد میافرازد.
بخش دوم: اولوالالباب، عصاره عقل باطنی
تمایز عقل و لب در قرآن کریم
قرآن کریم، در کنار عقل، مفهوم «لب» را در قالب «اولوالالباب» مطرح میسازد. لب، چونان عصارهای ناب از عقل، جوهرهای باطنی و حقیقی است که در وجود اولوالالباب تجلی مییابد. این تمایز، چونان خطی است که میان عقل عام و عقل متعالی کشیده شده و اولوالالباب را بهعنوان صاحبان عقل باطنی معرفی میکند.
آمار قرآنی عقل و اولوالالباب
قرآن کریم، در ۴۹ مورد به عقل و در ۱۶ مورد به اولوالالباب اشاره دارد. این ۱۶ آیه، همگی با صیغه جمع «اولوالالباب» آمدهاند، که نشان از جامعیت و چندوجهی بودن این مفهوم دارد. این آمار، چونان نقشهای است که اهمیت ویژه اولوالالباب را در حکمت قرآنی نمایان میسازد.
اولوالالباب، صاحبان عقل نفسی
اولوالالباب، به معنای «صاحبان لبها»، کسانی هستند که ظرف استعداد نفسی، باطنی و حقیقی عقل را در خود دارند. اینان، چونان چشمههایی زلال، از حقیقت عقل سیراب میشوند و نیازی به آموزش ظاهری یا معلم ندارند. عقل نفسی آنها، چونان هدیهای الهی، از درونشان میجوشد و به هدایت رهنمونشان میکند.
قصاص و حیات در نگاه اولوالالباب
قرآن کریم در آیه وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ، به درک عمیق اولوالالباب از حیات در اجرای قصاص اشاره دارد. برخلاف دیدگاههای مدرن که قصاص را نفی میکنند، اولوالالباب، چونان حکیمانی ژرفنگر، حیات را در عدالت الهی میبینند.
تقوا، ویژگی بنیادین اولوالالباب
آیه وَاتَّقُونِي يَا أُولِي الْأَلْبَابِ، تقوا را بهعنوان ویژگی کلیدی اولوالالباب معرفی میکند. تقوا، چونان سپری است که عقل باطنی را از آلودگیهای ظاهری حفظ میکند و اولوالالباب را به سوی رستگاری رهنمون میسازد.
تذکر و بیداری در اولوالالباب
آیه وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ، تذکر را ویژگی بارز اولوالالباب میداند. تذکر، چونان جرقهای است که عقل باطنی را شعلهور میسازد و اینان را از غفلت بازمیدارد.
ایمان، پایه معرفت اولوالالباب
آیه يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ، ایمان را پایه تذکر و تقوای اولوالالباب میداند. این ایمان، چونان ریشهای است که درخت معرفت را استوار میسازد.
درک آیات خلقت توسط اولوالالباب
آیه إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ، بر توانایی اولوالالباب در دیدن نشانههای الهی در خلقت تأکید دارد. اینان، چونان ستارهشناسانی هستند که در آسمان معرفت، آیات الهی را رصد میکنند.
عبرتگیری و تدبر در اولوالالباب
آیات لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ و لِيَتَدَبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ، بر توانایی اولوالالباب در عبرتگیری از تاریخ و تدبر در آیات الهی تأکید دارند. این ویژگیها، چونان آینهای هستند که گذشته و حال را به هم پیوند میدهند.
توحید و رحمت در ساحت اولوالالباب
آیات لِيَعْلَمَ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَلِيَذَّكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ و رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ، توحید و رحمت را از ویژگیهای اولوالالباب میدانند. اینان، چونان سفیرانی هستند که پیام توحید و رحمت الهی را در وجود خویش متجلی میسازند.
هدایت الهی و اولوالالباب
آیه وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ، هدایت الهی را نتیجه ایمان و تقوای اولوالالباب میداند. این هدایت، چونان نوری است که مسیر حقیقت را برای اینان روشن میسازد.
عقل نفسی و لدنی در اولوالالباب
اولوالالباب، چونان چشمههایی از علم لدنی، دارای عقل نفسی و باطنی هستند که نیازی به معلم ظاهری ندارد. این عقل، چونان هدیهای الهی، از درونشان میجوشد و به سوی حقیقت هدایتشان میکند. برخلاف عقل تزایدی که با تلاش اکتساب میشود، عقل اولوالالباب، ذاتی و باطنی است.
عقل جمعی در اولوالالباب
اولوالالباب، دارای عقل جمعی و چندوجهی هستند که چونان غذایی لذیذ، از مواد گوناگون تشکیل شده است. این عقل، شامل دهها جهت و مرتبه است که در وجود اینان به وحدت میرسد. این جامعیت، اولوالالباب را بهعنوان افرادی متمایز و چندبعدی معرفی میکند.
صفات متعالی اولوالالباب
اولوالالباب، دارای صفات غیبی، لمی، تعبیری و ذکری هستند که آنها را از دیگران متمایز میسازد. اینان، چونان عساکر باطن، با عالم غیب در ارتباطاند و تواناییهای متعالی را در خود جمع کردهاند. این صفات، چونان کلیدهایی هستند که درهای معرفت را به سوی حقیقت میگشایند.
ضرورت شناسایی اولوالالباب
شناسایی اولوالالباب، چونان کاوش در معدنی گرانبها، نیازمند آزمایش و تجربه است. اینان، چونان گوهرهایی نایاب، باید از میان انسانها شناسایی شوند تا از تواناییهایشان در هدایت جامعه بهره گرفته شود.
اولوالالباب، حس هوش جامعه
اولوالالباب، چونان دیدهبانانی هوشیار، حس هوش و قرب روح برای جامعه هستند. اینان، مانند موجوداتی با حواس تیز، میتوانند جامعه را از خطر غفلت نجات دهند و به سوی حقیقت هدایت کنند.
انرژی باطنی اولوالالباب
اولوالالباب، دارای انرژی باطنی هستند که با لمس یا نگاه، میتوانند روح و جسم افراد را دگرگون سازند. این توانایی، چونان نسیمی الهی، جانها را تازه میکند و از بیماریهای جسمی و روانی رهایی میبخشد.
نقد روشهای مدرن طب و روانشناسی
روشهای مدرن طب و روانشناسی، که به آزمایش و گفتوگو محدود شدهاند، از درک تواناییهای باطنی اولوالالباب عاجزند. این روشها، چونان ابزارهایی ناکامل، نمیتوانند به عمق وجود انسانی نفوذ کنند و تحولات عمیق ایجاد کنند.
نقش ناخودآگاه در روانشناسی
روانشناسی حقیقی، باید از خوابها و رفتارهای ناخودآگاه برای تشخیص مشکلات روانی بهره گیرد. این رویکرد، چونان کاوش در اعماق اقیانوس وجود، میتواند به کشف حقیقت روان انسان منجر شود.
تحول در علوم دینی
ایجاد رشتههای روانشناسی، طب و تغذیه در حوزههای علمیه، چونان نهالی است که میتواند به درختی تنومند از دانش تبدیل شود. این تحول، علم دینی را با نیازهای مدرن هماهنگ میسازد و راه را برای پیشرفت هموار میکند.
نقش قرائت آیات در بیداری عقل
قرائت مستمر ۱۶ آیه مرتبط با اولوالالباب، چونان آبی زلال، میتواند زمینههای باطنی را در فرد فعال سازد. این عمل، مانند بذری است که در خاک وجود کاشته میشود و به باروری معرفت میانجامد.
غفلت از کرامات الهی
جامعه بشری، چونان مسافری گمشده در کویر مادیگرایی، از کرامات الهی و تواناییهای اولوالالباب غافل مانده است. این غفلت، انسان را به امور ظاهری محدود کرده و از حقیقت باطنی دور ساخته است.
دعا برای تحول معنوی
دعای «خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست»، چونان آرمانی است که امید به تحول علمی و معنوی را در دلها زنده میکند. این دعا، مانند نسیمی است که بذرهای معرفت را در خاک وجود میپراکند.
جمعبندی و نتیجهگیری
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین عقل و اولوالالباب در حکمت قرآنی پرداخت. عقل، چونان چراغی فروزان، راهنمای انسان به سوی حقیقت است، اما اولوالالباب، بهمنزله عصارهای ناب از این گوهر، با عقل نفسی و لدنی، از تواناییهای متعالی برخوردارند. آیات قرآن کریم، با تأکید بر ویژگیهایی چون تقوا، تذکر، توحید و هدایت، اولوالالباب را بهعنوان سفیران حقیقت معرفی میکنند. نقد روشهای مدرن طب و روانشناسی، ضرورت بازگشت به علوم لدنی را نمایان میسازد. پیشنهادهایی چون شناسایی اولوالالباب، قرائت آیات و ایجاد آزمایشگاههای علمی، راهکارهایی برای تحول علم دینی ارائه میدهند. در نهایت، این اثر بر ضرورت پرورش عقل باطنی و بهرهگیری از ظرفیتهای اولوالالباب برای هدایت و پیشرفت جامعه تأکید دارد تا از تاریکی غفلت به روشنایی معرفت رهنمون شود.