متن درس
معرفتشناسی قرآنی: کاوشی در مفهوم علم و جهل
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۶۳)
دیباچه
قرآن کریم، بهسان دریایی ژرف و بیکران، معارف الهی را در خود جای داده و از میان مفاهیم آن، «علم» و «جهل» چون دو گوهر متضاد، جایگاهی ویژه دارند. این کتاب، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوشی عمیق در معرفتشناسی قرآنی میپردازد و جایگاه علم و جهل را در نظام هستیشناختی و معرفتی قرآن کریم بررسی میکند. هدف این اثر، ارائه تحلیلی جامع و نظاممند از مفاهیم علم و جهل، با نگاهی به ابعاد فلسفی، دینی، و کاربردی آن است.
بخش یکم: گستره علم در قرآن کریم
فراوانی و تنوع مفهوم علم
قرآن کریم، به مثابه کتاب هدایت، بیش از هر مفهوم دیگر به «علم» پرداخته و آن را در مراتب گوناگون، از علم حقی ربوبی و لدنی گرفته تا علوم طبیعی، عقلی، روحانی، و ظاهری، به تصویر کشیده است. این فراوانی، نشان از جایگاه محوری علم در نظام معرفتشناختی قرآن دارد. علم، در این نگاه، نه تنها صفتی الهی است، بلکه جوهرهای است که در همه موجودات، از ملائکه تا حیوانات و گیاهان، متجلی شده است. تنوع اقسام علم در قرآن کریم، از علم حق و ملائکه تا علوم مخفی و پنهانی، و از علوم حیوانات و انسانها تا علوم انسانهای کامل و اولیای الهی، نشاندهنده جامعیت این کتاب آسمانی در پوشش ابعاد مختلف معرفت است.
این تنوع، همانند باغی پرشکوه است که هر شاخهاش میوهای متفاوت از معرفت میدهد. علم در قرآن کریم، گاه بهصورت علم ربوبی و لدنی، چون نوری الهی بر قلب اولیا میتابد و گاه بهصورت علوم طبیعی، چون رودی جاری در طبیعت، در دسترس همگان قرار میگیرد. این جامعیت، انسان را به تأمل در گستره معرفت و جایگاه خود در برابر آن دعوت میکند.
درنگ:
فراوانی واژه «علم» در قرآن کریم، نشاندهنده جایگاه محوری آن در نظام معرفتشناختی الهی است. این تنوع، از علم ربوبی تا علوم ظاهری، انسان را به کاوش در مراتب گوناگون معرفت دعوت میکند.
علم ذاتی موجودات غیرانسانی
قرآن کریم، طبیعت، حیوانات، گیاهان، و دریاها را مملو از علم معرفی میکند، بهگونهای که یک ذره از آنها بیکرانی از معرفت را در بر دارد. این علم ذاتی، که در موجودات غیرانسانی بهصورت طبیعی و بیواسطه ظهور یافته، در برابر جهل انسانی قرار میگیرد. به تعبیر قرآن کریم، موجودات هستی، از آسمانها تا زمین، در تسبیح و تزکیه غرقاند و علم آنها، چون اقیانوسی بیکران، در برابر نادانی انسان به رخ کشیده میشود.
این نگاه، همانند آینهای است که حقیقت هستی را به انسان نشان میدهد و او را به فروتنی در برابر عظمت علم الهی دعوت میکند. انسان، با وجود ظرفیت بینهایت خود، از این علوم بیخبر مانده و این بیخبری، او را در برابر موجودات دیگر، که بهصورت ذاتی غرق علماند، در موضع ضعف قرار میدهد.
آیات مرتبط
یکی از آیات برجسته در این زمینه، آیهای است که میفرماید:
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
ترجمه: آیا ندانستهای که فرمانروایی آسمانها و زمین از آن خداست؟ (سوره مائده، آیه ۴۰)
این آیه، با تکرار در حدود دوازده مورد در قرآن کریم، به نادانی انسان در برابر عظمت علم الهی اشاره دارد و او را به تأمل در جایگاه خود دعوت میکند.
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست این نوشتار، به بررسی گستره و تنوع علم در قرآن کریم پرداخت. علم، بهعنوان جوهره هستی، در همه موجودات، از ملائکه تا طبیعت، متجلی است و انسان، با وجود ظرفیت بینهایت خود، در برابر این علم ذاتی، نادان معرفی شده است. این تضاد، انسان را به کاوش در مراتب علم و تلاش برای رفع جهل خود دعوت میکند. آیات قرآنی، با تأکید بر عظمت علم الهی، راهنمایی برای این سفر معرفتی ارائه میدهند.
بخش دوم: پارادوکس مقام جمعی انسان و جهل او
مقام جمعی و ظرفیت بینهایت انسان
انسان، به دلیل دارا بودن مقام جمعی و اراده، موجودی است که میتواند به همهچیز تبدیل شود. این ظرفیت بینهایت، او را به خلیفه الهی بدل کرده، اما این مقام والا با جهل و غفلت همراه شده است. قرآن کریم، انسان را بهعنوان موجودی معرفی میکند که توانایی فهم و کسب همه علوم را دارد، اما این توانایی، به دلیل غفلت و تنبلی، به فعلیت نمیرسد.
این مقام جمعی، چونان بذری است که در خاک وجود انسان کاشته شده، اما بدون آبیاری معرفت و تلاش، به بار نمینشیند. انسان، با اراده آزاد خود، میتواند به اوج قلههای معرفت صعود کند یا در ژرفای جهل فرو رود.
درنگ:
مقام جمعی انسان، او را موجودی با ظرفیت بینهایت معرفی میکند، اما جهل و غفلت، مانع از تحقق این ظرفیت میشوند. انسان، چونان مسافری است که در مسیر معرفت، به انتخاب خود میتواند به مقصد برسد یا در راه گم شود.
اتهام نادانی و سرزنش قرآنی
قرآن کریم، با صراحت، انسان را به نادانی متهم میکند و با عباراتی چون «تو نمیدانی»، او را به تأمل در محدودیتهای معرفتیاش دعوت میکند. این سرزنش، نه از سر تحقیر، بلکه بهمنظور بیداری و خودآگاهی است. انسان، در برابر علم بیکران الهی و موجودات دیگر، چون کودکی است که هنوز الفبای معرفت را نیاموخته است.
یکی از آیات کلیدی در این زمینه، آیهای است که میفرماید:
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ
ترجمه: هیچ کس نمیداند چه چیزی از شادی چشمها برایشان نهفته شده است. (سوره سجده، آیه ۱۷)
این آیه، به نادانی انسان در برابر نعمتهای الهی اشاره دارد و او را به فروتنی و تلاش برای کسب معرفت دعوت میکند.
تمثیل گدا و صاحبخانه
استاد فرزانه، با بهرهگیری از تمثیلی فاخر، انسان را به گدایی تشبیه میکنند که در برابر سفره پرنعمت الهی، به دلیل کاهلی، از بهرهمندی بازمیماند. این تمثیل، که با بیت «گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟» همراه شده، به ناسپاسی انسان در برابر عطایای الهی اشاره دارد. انسان، چون مهمانی است که به جای بهرهمندی از غذاهای لذیذ، به سادهترین خوراکها بسنده میکند و از نعمتهای بیکران محروم میماند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به بررسی پارادوکس مقام جمعی انسان و جهل او پرداخت. انسان، با وجود ظرفیت بینهایت خود، به دلیل غفلت و تنبلی، از دستیابی به علوم متعالی بازمیماند. قرآن کریم، با سرزنش نادانی انسان، او را به خودآگاهی و تلاش برای کسب معرفت دعوت میکند. تمثیلات فاخر، مانند گدا و صاحبخانه، این حقیقت را به زیبایی به تصویر میکشند و انسان را به تأمل در جایگاه خود فرامیخوانند.
بخش سوم: علم حقی و علم شیطانی
علم اولیای الهی
اولیای خدا، بهعنوان انسانهای کامل، به علوم حقی و ربوبی دست مییابند و از طریق استنقاض علم حق، به مراتب عالی معرفت نائل میشوند. این علم، که از نور الهی سرچشمه میگیرد، در برابر علوم ظاهری و شیطانی قرار دارد و انسان را به سوی هدایت رهنمون میسازد.
این علم، چونان مشعلی است که در تاریکی جهل میدرخشد و راه اولیا را به سوی حقیقت روشن میکند. اولیای الهی، با بهرهمندی از این علم، به مقام قرب الهی نائل میشوند و الگویی برای دیگر انسانها میگردند.
درنگ:
علم اولیای الهی، بهعنوان علمی حقی و ربوبی، در برابر علوم ظاهری و شیطانی قرار دارد و انسان را به سوی هدایت و قرب الهی رهنمون میسازد.
علم شیطانی و شرک
قرآن کریم، به بیش از هزار مورد از علوم شیطانی اشاره دارد، از علم جن و شیاطین گرفته تا علوم پنهانی و ظاهری که در خدمت ظلم و گمراهی قرار میگیرند. آیهای که میفرماید:
فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ
ترجمه: برای خدا شریک قرار ندهید، در حالی که میدانید. (سوره بقره، آیه ۲۲)
به علم شیطانی اشاره دارد که با وجود آگاهی، به شرک و گمراهی منجر میشود. این علم، چونان تیغی دو لبه است که اگر در خدمت نفس و شیطان قرار گیرد، به جای هدایت، به ضلالت میانجامد.
علم الهی در برابر علم انسانی
آیهای دیگر، علم مطلق الهی را در برابر علم محدود انسانی قرار میدهد:
إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ
ترجمه: من چیزی میدانم که شما نمیدانید. (سوره بقره، آیه ۳۰)
این آیه، با تکرار در حدود ۵۶ مورد در قرآن کریم، بر برتری علم الهی و محدودیت علم انسانی تأکید دارد و انسان را به تواضع در برابر علم بیکران الهی دعوت میکند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به تمایز بین علم حقی و علم شیطانی پرداخت. علم اولیای الهی، بهعنوان نوری متعالی، انسان را به سوی حقیقت رهنمون میسازد، در حالی که علم شیطانی، با وجود ظاهر فریبنده، به گمراهی و شرک منجر میشود. قرآن کریم، با تأکید بر برتری علم الهی، انسان را به دوری از علوم شیطانی و تلاش برای کسب علم حقی دعوت میکند.
بخش چهارم: نقد نظام آموزشی و ضرورت تحول
موانع استعماری در دسترسی به علوم قرآنی
استعمار، با ایجاد موانع فرهنگی و فکری، مانع از نزدیکی حوزههای علمیه به قرآن کریم شده و از استخراج علوم قرآنی جلوگیری کرده است. این تأثیرات، که به صورت تاریخی بر جوامع اسلامی تحمیل شده، حوزههای علمیه را از نقش اصلی خود در تولید علم بازداشته است.
این موانع، چونان زنجیرهایی هستند که دست و پای معرفت را بستهاند و انسان را از دستیابی به گنجینههای قرآن کریم محروم کردهاند. بازگشت به قرآن، نیازمند رهایی از این زنجیرها و بازنگری در رویکردهای آموزشی است.
درنگ:
استعمار، با ایجاد موانع فکری، مانع از استخراج علوم قرآنی شده و حوزههای علمیه را از نقش محوری خود در تولید علم بازداشته است. بازگشت به قرآن، کلید رهایی از این موانع است.
نقد نظام آموزشی علم دینی
نظام آموزشی علم دینی، به دلیل فقدان رویکرد عملی و آزمایشگاهی، به جای تولید علم، به حفظ معلومات محدود شده است. طلاب، با وجود استعدادهای فراوان، به دلیل نبود مربی، تمرین، و انگیزه، در تولید علم ناکام ماندهاند. این نظام، چونان باغی است که بذرهای معرفت در آن کاشته شده، اما بدون آبیاری و مراقبت، به بار ننشسته است.
استاد فرزانه، با نقدی روانشناختی، طلاب را به دلیل فقدان کارآمدی و وابستگی به تکیهگاههای ظاهری مورد انتقاد قرار میدهند. این نقد، نه از سر انکار، بلکه بهمنظور بیداری و اصلاح است.
ضرورت رویکرد آزمایشگاهی
علوم قرآنی، تنها از طریق روشهای آزمایشگاهی و عملی قابل استخراجاند. بدون ایجاد آزمایشگاههای علمی، علم دینی به معلومات محدود میماند و از تولید علم واقعی بازمیماند. این ضرورت، چونان کلیدی است که قفل گنجینههای معرفتی قرآن کریم را میگشاید.
ظرفیت اقتصادی علوم قرآنی
علوم قرآنی، اگر به درستی استخراج شوند، میتوانند فقر جهانی را رفع کرده و ثروت تولید کنند. این ظرفیت، چونان معدنی است که با بهرهبرداری صحیح، میتواند جوامع را به سوی رفاه و پیشرفت هدایت کند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به نقد نظام آموزشی علم دینی و ضرورت تحول در آن پرداخت. موانع استعماری، فقدان رویکرد آزمایشگاهی، و محدودیتهای روانشناختی، از موانع اصلی تولید علم در حوزههای علمیهاند. این بخش، با تأکید بر ظرفیت اقتصادی علوم قرآنی، راهکارهایی برای تحول معرفتی و عملی ارائه داد.
بخش پنجم: آیندهنگری و علوم ناشناخته
آیندهنگری در علم
قرآن کریم، با آیهای که میفرماید:
وَلِكُلٍّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ
ترجمه: هر خبری جایگاهی دارد و بهزودی خواهید دانست. (سوره انعام، آیه ۶۷)
به ضرورت آیندهنگری در علم اشاره دارد. این آیه، علم را بهعنوان ابزاری برای پیشبینی و آمادگی برای آینده معرفی میکند و انسان را از پسنگری و ارتجاع برحذر میدارد.
درنگ:
آیندهنگری در علم، انسان را از پسنگری و ارتجاع رها میسازد و او را به سوی فهم حقیقت و آمادگی برای آینده هدایت میکند.
خلقت ناشناختهها
آیهای دیگر، به خلقتهای ناشناخته الهی اشاره دارد:
وَيَخْلُقُ مَا لَا تَعْلَمُونَ
ترجمه: و چیزی میآفریند که شما نمیدانید. (سوره نحل، آیه ۸)
این آیه، به ادامه خلقت الهی و نادانی انسان در برابر آن اشاره دارد و او را به اکتشاف علمی دعوت میکند. خلقت، چونان کتابی است که هنوز صفحات بسیاری از آن نگشوده مانده و انسان، با علم خود، باید به کشف این صفحات بپردازد.
سحر بهعنوان علم
قرآن کریم، سحر را بهعنوان یک علم معرفی میکند و یادگیری آن را فینفسه حرام نمیداند، بلکه سوءاستفاده از آن را نهی میکند. این دیدگاه، به مشروعیت علوم ماورایی در صورت استفاده صحیح اشاره دارد و نقدی بر ممنوعیتهای غیرمنطقی است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به ضرورت آیندهنگری در علم و کاوش در خلقتهای ناشناخته پرداخت. قرآن کریم، با تأکید بر ادامه خلقت الهی و مشروعیت علوم ماورایی، انسان را به اکتشاف و نوآوری دعوت میکند. این بخش، با نقد پسنگری و محدودیتهای تحمیلی، راه را برای تحول علمی و معرفتی هموار میسازد.
بخش ششم: دعا و ارتباط معنوی
سلام به خدا
استاد فرزانه، با پیشنهادی بدیع، انسان را به سلام گفتن به خدا در آغاز هر روز دعوت میکنند. این عمل، اگرچه در متون دینی صراحتاً ذکر نشده، راهی برای تقویت ارتباط معنوی با خداست. سلام به خدا، چونان کلیدی است که درِ دل را به سوی معرفت الهی میگشاید.
درنگ:
سلام به خدا، بهعنوان عملی معنوی، انسان را به سوی ارتباط عمیقتر با خالق و کسب معرفت الهی هدایت میکند.
دعا برای هدایت
دعای «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» (ترجمه: خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست) بیانگر آرمان هدایت و کسب علم متعالی است. این دعا، انسان را به سوی اهل بیت و علم حقی رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، به اهمیت ارتباط معنوی با خدا و نقش دعا در کسب علم حقی پرداخت. سلام به خدا و دعا برای هدایت، انسان را به سوی معرفت الهی و دوری از جهل هدایت میکنند. این بخش، با تأکید بر بعد معنوی معرفت، انسان را به تأمل در رابطه خود با خالق دعوت میکند.
نتیجهگیری و جمعبندی
این کتاب، با کاوش در مفاهیم علم و جهل در قرآن کریم، به بررسی جایگاه این دو در نظام معرفتشناختی الهی پرداخت. علم، بهعنوان جوهره هستی، در همه موجودات متجلی است، اما انسان، با وجود ظرفیت بینهایت خود، به دلیل جهل و غفلت، از دستیابی به آن بازمیماند. قرآن کریم، با آیاتی چون «أَلَمْ تَعْلَمْ» و «وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»، انسان را به تأمل در نادانی خود و تلاش برای کسب علم دعوت میکند. علم حقی، که در اولیای الهی متجلی است، در برابر علم شیطانی قرار دارد که به گمراهی و شرک میانجامد. نقد نظام آموزشی علم دینی، با تأکید بر فقدان رویکرد آزمایشگاهی، بر ضرورت تحول در این حوزه تأکید دارد. آیندهنگری، اکتشاف خلقتهای ناشناخته، و تقویت ارتباط معنوی با خدا، راهکارهایی برای دستیابی به علم حقی و رفع جهلاند. این نوشتار، انسان را به سفری معرفتی دعوت میکند که در آن، با تکیه بر قرآن کریم، به جایگاه واقعی خود بهعنوان خلیفه الهی دست یابد.
با نظارت صادق خادمی