در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1567

متن درس




کاوش در ظرفیت‌های معرفتی انسان: تاملی فلسفی بر علوم و عوالم ناشناخته در قرآن کریم

کاوش در ظرفیت‌های معرفتی انسان: تاملی فلسفی بر علوم و عوالم ناشناخته در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۶۷)

دیباچه

انسان، این گوهر بی‌همتای آفرینش، موجودی است که در گستره وجودی خویش، توانایی‌های بی‌کران برای دستیابی به علوم و عوالم ناشناخته را در خود نهفته دارد. این کتاب، برگرفته از درس‌گفتارهای عمیق و ژرف استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در ظرفیت‌های معرفتی انسان از منظر فلسفی و قرآنی می‌پردازد. با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم، این نوشتار در پی آن است که جایگاه انسان را به‌عنوان موجودی با توان تعامل با مراتب متعالی وجود، از ناسوت تا عوالم غیبی، تبیین نماید. هدف این اثر، نه‌تنها بازنمایی دیدگاه‌های استاد در باب علوم ناشناخته و اقتدار انسانی، بلکه نقد نظام‌های علمی موجود و ارائه راهکارهایی برای تحول به‌سوی علوم تجربی و ربوبی است.

بخش یکم: انسان، اقتدار و علوم ناشناخته

ماهیت انسان و ظرفیت‌های متعالی او

انسان، در نگاه استاد فرزانه، موجودی است که فراتر از تعریف‌های مادی و روزمره، چونان گوهری درخشان در بستر آفرینش می‌درخشد. قرآن کریم، انسان را موجودی معرفی می‌کند که نه‌تنها به نیازهای زمینی محدود نیست، بلکه توانایی برقراری ارتباط با مراتب متعالی وجود را داراست. برخلاف تعریف‌های سنتی که انسان را به «يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ» (سوره فرقان، آیه ۷؛ می‌خورد و در بازارها راه می‌رود) فرومی‌کاهند، انسان در این دیدگاه، موجودی است با ظرفیت‌های بی‌نهایت برای تسخیر عوالم و کسب علوم ناشناخته. این ظرفیت، انسان را از موجودی صرفاً زمینی به موجودی تبدیل می‌کند که می‌تواند با ورای ناسوت، از عالم ملک تا ملکوت، ارتباطی ملموس و معین برقرار سازد.

درنگ: انسان موجودی است با ظرفیت‌های بی‌کران که می‌تواند با عوالم غیبی و الهی ارتباط برقرار کرده و آن‌ها را به تسخیر خویش درآورد.

ارتباط با عوالم غیبی

استاد فرزانه تأکید دارند که انسان توانایی برقراری پیوند با عوالم ورای ناسوت را داراست. این ارتباط، نه‌تنها در سطح مفاهیم نظری، بلکه به‌صورت ملموس و مشخص امکان‌پذیر است. انسان می‌تواند از این عوالم بهره‌مند شده و از آن‌ها برای رشد وجودی خویش ارتزاق نماید. این دیدگاه، انسان را چونان پلی میان ناسوت و عوالم متعالی ترسیم می‌کند که قادر است با غیب ارتباط برقرار کرده و از آن بهره‌مند شود. این توانایی، ریشه در ظرفیت‌های ذاتی انسان دارد که قرآن کریم آن را به‌عنوان صفتی حقیقی و بنیادین معرفی می‌کند.

آینده انسان و اقتدار الهی

استاد با نگاهی آینده‌نگر، معتقدند که انسان در سیر تکاملی خویش به اقتداری در حد انبیا و اولیای الهی دست خواهد یافت. این اقتدار، نه از جنس قدرت‌های مادی و ارضی، بلکه از جنس معرفت و تسخیر عوالم ناشناخته است. در آینده، بشر به‌تدریج توانایی‌های نهفته خویش را شکوفا کرده و به مراتبی از معرفت و قدرت دست خواهد یافت که در گذشته تنها در انبیا و اولیا متجلی بود. این پیش‌بینی، نویدبخش تحولی عظیم در جایگاه انسان در نظام آفرینش است.

همزیستی جن و انس

یکی از دیدگاه‌های بدیع استاد، پیش‌بینی همزیستی جن و انس در آینده است. قرآن کریم در آیه «مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ» (سوره ناس، آیه ۶؛ از جن و انس) به وجود این دو گروه از موجودات اشاره دارد. استاد معتقدند که در آینده، نه‌تنها این دو گروه به الفت و همزیستی خواهند رسید، بلکه روابطی چون نکاح و زندگی مشترک میان آن‌ها برقرار خواهد شد. این دیدگاه، به پویایی روابط وجودی در آینده و تحول در مراتب معرفتی انسان اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش نخست این نوشتار، انسان را به‌عنوان موجودی با ظرفیت‌های بی‌نهایت معرفی کرد که قادر است فراتر از نیازهای مادی، با عوالم غیبی و الهی ارتباط برقرار کرده و آن‌ها را تسخیر نماید. این توانایی، ریشه در ماهیت متعالی انسان دارد که قرآن کریم آن را تأیید می‌کند. پیش‌بینی همزیستی جن و انس و دستیابی به اقتدار الهی، نشان‌دهنده پویایی و تحول در سیر وجودی انسان است. این دیدگاه، انسان را به‌عنوان موجودی معرفی می‌کند که با بهره‌گیری از معرفت و علم، می‌تواند به مراتبی از وجود دست یابد که پیش‌تر تنها در انبیا و اولیا متجلی بود.

بخش دوم: علم، اقتدار و نقد علوم مفهومی

علم و اقتدار

استاد فرزانه، علم را چونان کلیدی برای اقتدار انسان معرفی می‌کنند. علم حقیقی، توانمندساز است و انسان را به مراتب والای وجودی رهنمون می‌سازد. بااین‌حال، علوم مفهومی که در بسیاری از نظام‌های علمی کنونی، از جمله در برخی حوزه‌های علمی، رواج دارند، فاقد این ویژگی‌اند. این علوم، به دلیل فقدان پشتوانه تجربی و آزمایشگاهی، تنها به تبختر و توهمی از دانش منجر می‌شوند و نمی‌توانند اقتدار واقعی را برای انسان به ارمغان آورند.

درنگ: علم حقیقی اقتدار می‌آورد، اما علوم مفهومی به دلیل فقدان تجربه و آزمایش، تنها توهمی از دانش ایجاد می‌کنند.

نقد علوم مفهومی در علم دینی

یکی از نقدهای اساسی استاد به علم دینی، تمرکز بیش‌ازحد آن بر علوم مفهومی است. این علوم، که عمدتاً در کتاب‌ها و مباحث نظری خلاصه می‌شوند، فاقد آزمایشگاه، تست، و تجربه‌اند. علم دینی، با وجود عظمت و گستردگی، از زیرساخت‌های تجربی بی‌بهره است و این امر، کارآمدی آن را کاهش داده است. استاد به طنز اشاره می‌کنند که برخی حوزه‌ها به‌جای تولید علم، به فعالیت‌هایی چون کافه‌داری روی آورده‌اند، که این خود نشانه‌ای از انحراف از رسالت علمی است.

تقسیم‌بندی علوم

استاد علوم را به سه دسته تقسیم می‌کنند: علوم مفهومی، علوم ربوبی و الهی، و علوم طبیعی و تجربی. علوم مفهومی، که کمترین کارآمدی را دارند، در بسیاری از نظام‌های علمی کنونی غالب‌اند. علوم ربوبی و الهی، که به وحی، کرامت، و کشف منجر می‌شوند، مختص انبیا و اولیاست. علوم طبیعی و تجربی، که از هوش و نبوغ سرچشمه می‌گیرند، به ایمان وابسته نیستند و می‌توانند حتی در افراد غیرمؤمن نیز شکوفا شوند.

علوم رويتی و نظری

علوم حقیقی به دو دسته رويتی و نظری تقسیم می‌شوند. علوم رويتی، که به کشفیات معنوی و کرامات منجر می‌شوند، مختص انبیا و اولیاست و از طریق رويت و وحی حاصل می‌شوند. علوم نظری، که از هوش، نبوغ، و استعداد ناشی می‌شوند، نیازی به ایمان ندارند و می‌توانند در هر فردی، حتی کافر، بروز یابند. این تمایز، تفاوت بنیادین میان معرفت نبوی و نبوغ عقلی را نشان می‌دهد.

تفاوت نبی و نابغه

استاد تأکید دارند که نبی از علوم رويتی بهره می‌برد، درحالی‌که نابغه از علوم نظری استفاده می‌کند. نبی، مانند موسی، عیسی، و ابراهیم، از طریق رويت به معرفت الهی دست می‌یابد، اما نابغه، با تکیه بر هوش و استعداد، به اکتشافات علمی می‌رسد. این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت‌های معرفت‌شناختی میان این دو گروه است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم به بررسی نقش علم در اقتدار انسان و نقد علوم مفهومی در علم دینی پرداخت. علوم مفهومی، به دلیل فقدان پشتوانه تجربی، ناکارآمد بوده و نمی‌توانند اقتدار واقعی را برای انسان به ارمغان آورند. تقسیم‌بندی علوم به مفهومی، ربوبی، و تجربی، و تمایز میان علوم رويتی و نظری، نشان‌دهنده تنوع معرفتی و ضرورت توجه به علوم کاربردی است. نقد علم دینی، بر لزوم تحول به‌سوی علوم تجربی و ربوبی تأکید دارد تا از توهم دانش به‌سوی اقتدار حقیقی حرکت شود.

بخش سوم: تحول در نظام‌های علمی و آموزشی

نقد نظام‌های آموزشی

استاد فرزانه، نظام‌های آموزشی کنونی، از جمله مدارس و برخی حوزه‌های علمی، را به دلیل تمرکز بر آموزش مفهومی و حفظیات مورد نقد قرار می‌دهند. این نظام‌ها، به‌جای پرورش نبوغ و خلاقیت، وقت دانش‌آموزان را با برنامه‌های طولانی و غیرضروری تلف می‌کنند. به باور استاد، دوره‌های آموزشی، مانند دیپلم دوازده‌ساله، می‌توانند در چند سال فشرده شده و به پرورش استعدادها و ضرایب هوشی دانش‌آموزان اختصاص یابند.

نقش معلم در پرورش نبوغ

معلم، در دیدگاه استاد، نه‌تنها انتقال‌دهنده معلومات، بلکه محرکی برای شکوفایی نبوغ است. معلم باید چالش ایجاد کند، ذهن دانش‌آموز را به‌سوی کشف عوالم و موجودات جدید سوق دهد و او را از انفعال به‌سوی خلاقیت رهنمون سازد. این نقش، مانند صیقل‌دهنده‌ای است که سنگ خام را به گوهری درخشان تبدیل می‌کند.

درنگ: معلم باید به‌جای انتقال معلومات، چالش ایجاد کرده و نبوغ دانش‌آموز را شکوفا سازد، مانند صیقل‌دهنده‌ای که سنگ خام را به گوهری درخشان تبدیل می‌کند.

نقد رسانه‌ها و فرهنگ عمومی

استاد، رسانه‌ها و سینماها را به دلیل تمرکز بر سرگرمی‌های بی‌فایده و دوری از رسالت فرهنگی و علمی مورد نقد قرار می‌دهند. این نهادها، به‌جای ارتقای هوش و رويت جامعه، به فعالیت‌هایی چون دلقک‌بازی روی آورده‌اند. استاد با اشاره به هزینه‌های غیرضروری، مانند خرید و فروش آش رشته در ماه رمضان، به کاستی اقتصادی و فرهنگی جامعه اشاره می‌کنند و بر ضرورت تخصیص منابع به امور علمی تأکید دارند.

نقش صنعت در توسعه علم

استاد معتقدند که صنعت، علم را توسعه می‌دهد و علوم مفهومی بدون پشتوانه صنعتی نمی‌توانند رشد یابند. علوم تجربی، که امروز قادر به اندازه‌گیری دقیق مولکول‌ها و ذرات هستند، نمونه‌ای از پیوند علم و صنعت‌اند. این پیوند، لازمه تحول در علم دینی و دستیابی به علوم ناشناخته است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم به نقد نظام‌های آموزشی و رسانه‌ای و ضرورت تحول در آن‌ها پرداخت. نظام‌های آموزشی، با تمرکز بر حفظیات، از پرورش نبوغ بازمانده‌اند و نیازمند بازنگری‌اند. نقش معلم، به‌عنوان محرک خلاقیت، و پیوند علم و صنعت، به‌عنوان عامل توسعه معرفت، از ارکان این تحول‌اند. نقد رسانه‌ها و فرهنگ عمومی، بر ضرورت هدایت منابع به‌سوی امور علمی و فرهنگی تأکید دارد تا جامعه از انفعال به‌سوی خلاقیت و اقتدار حرکت کند.

بخش چهارم: قرآن کریم و علوم ناشناخته

آمار آیات قرآنی در باب علم

استاد با استناد به قرآن کریم، به اهمیت علم در این کتاب آسمانی تأکید دارند. قرآن کریم شامل ۷۸۰ آیه درباره علم، ۲۹۱ آیه درباره رويت، ۱۲۹ آیه درباره نظر، و ۶۸ آیه درباره ظن است. این آمار، نشان‌دهنده جایگاه والای علم در قرآن کریم و ضرورت توجه به آن در نظام‌های علمی است.

صفات اعلم، عليم، و علام

قرآن کریم در ۴۹ آیه از صفت اعلم، ۱۴۰ آیه از صفت عليم، و ۴ آیه از صفت علام سخن می‌گوید. آیاتی چون «وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِكُمْ» (سوره عنکبوت، آیه ۱۰؛ خدا به آنچه در دل‌های شماست داناتر است) و «إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» (سوره بقره، آیه ۳۲؛ تو دانا و حکیمی) به علم الهی اشاره دارند. بااین‌حال، این صفات، امکان کسب علم نسبی را برای انسان تأیید می‌کنند.

نقد تقلید اعلم

استاد، مفهوم تقلید از اعلم را غیرضروری دانسته و معتقدند که مجتهد عادل برای هدایت کافی است. این دیدگاه، به محدودیت‌های برخی مفاهیم سنتی در علم دینی اشاره دارد و بر ضرورت بازنگری در آن‌ها تأکید می‌کند.

امکان علم انسانی

استاد تأکید دارند که انسان می‌تواند در ماده علم پیشرفت کند، هرچند علم الهی برتر است. گفتن «والله اعلم» به معنای نفی علم انسانی نیست، بلکه تأییدی بر ظرفیت انسان برای کسب علم نسبی است. این دیدگاه، انسان را به‌عنوان موجودی عالم معرفی می‌کند که می‌تواند به انواع علوم، از ربوبی و الهی تا ارضی و آفاقی، دست یابد.

درنگ: گفتن «والله اعلم» نفی علم انسانی نیست، بلکه تأییدی بر ظرفیت انسان برای کسب علم نسبی در کنار علم برتر الهی است.

کشف عوالم جدید

استاد معتقدند که انسان در آینده قادر به کشف عوالم جدید، مانند عرش و کرسی، خواهد بود. این کشف، مانند احیای زمین موات، به تسخیر عوالم ناشناخته منجر می‌شود. این دیدگاه، انسان را چونان کاشفی معرفی می‌کند که با ابزار علم و معرفت، می‌تواند مرزهای ناشناخته را درنوردد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم به بررسی جایگاه علم در قرآن کریم و ظرفیت انسان برای کسب آن پرداخت. آمار آیات قرآنی و صفات اعلم، عليم، و علام، بر اهمیت علم و امکان دستیابی انسان به آن تأکید دارند. نقد مفهوم تقلید اعلم و تأکید بر علم نسبی انسان، نشان‌دهنده پویایی معرفتی در دیدگاه استاد است. کشف عوالم جدید، به‌عنوان بخشی از رسالت انسان، افق‌های نوینی را در برابر او می‌گشاید.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در ظرفیت‌های معرفتی انسان از منظر فلسفی و قرآنی پرداخت. انسان، به‌عنوان موجودی با ظرفیت‌های بی‌نهایت، قادر است با عوالم غیبی ارتباط برقرار کرده، آن‌ها را تسخیر نماید و به اقتداری در حد انبیا و اولیا دست یابد. علوم مفهومی، به دلیل فقدان پشتوانه تجربی، ناکارآمدند و علم دینی نیازمند تحول به‌سوی علوم رويتی و نظری است. نظام‌های آموزشی و رسانه‌ای نیز باید از حفظیات و سرگرمی به‌سوی پرورش نبوغ و خلاقیت حرکت کنند. قرآن کریم، با تأکید بر علم و صفات اعلم، عليم، و علام، انسان را به‌عنوان موجودی عالم معرفی می‌کند که می‌تواند با ابزار معرفت، عوالم ناشناخته را کشف نماید. این اثر، دعوتی است به تأمل در ظرفیت‌های انسانی و تحول در نظام‌های علمی برای دستیابی به اقتدار حقیقی.

با نظارت صادق خادمی