در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1572

متن درس





تحلیل فلسفی تمایز علم و معلومات و ضرورت تحول نظام‌های آموزشی

تحلیل فلسفی تمایز علم و معلومات و ضرورت تحول نظام‌های آموزشی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۵۷۲)

دیباچه

اندیشه‌ورزی در باب تمایز میان علم و معلومات، به‌سان دری گران‌قدر در اقیانوس معرفت، دروازه‌ای است به سوی فهم ژرف‌تر چیستی دانش و نقش نظام‌های آموزشی در پرورش عالمان خلاق و مولد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوشی فلسفی و انتقادی در این حوزه می‌پردازد و ضرورت تحول در رویکردهای آموزشی را برای تولید علم اصیل و پویا تبیین می‌کند. هدف این اثر، نه‌تنها تبیین تفاوت میان علم و معلومات، بلکه ارائه راهکارهایی است که نظام‌های آموزشی، به‌ویژه حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها، را به سوی پرورش ذهن‌های خلاق و نظریه‌پرداز هدایت نماید. با بهره‌گیری از مفاهیم قرآنی، دیدگاه‌های فلسفی اسلامی و نظریه‌های مدرن آموزش، این نوشتار می‌کوشد تا نقشه‌ای جامع برای اصلاح نظام‌های آموزشی ترسیم کند که در آن، علم به‌سان چشمه‌ای جوشان، از ذهن‌های پالوده و آماده سرچشمه گیرد.

بخش نخست: تمایز بنیادین میان علم و معلومات

مفهوم‌شناسی علم و معلومات

علم، در نگاه فلسفی، فرآیندی خلاق، ایجادی و مولد است که به تولید دانش جدید و پیوند با عقل کل منجر می‌شود. این تعریف، ریشه در اندیشه‌های فلسفه اسلامی، به‌ویژه آثار ملاصدرا، دارد که علم را معرفتی فعال و پویا می‌داند. در مقابل، معلومات به مجموعه‌ای از اطلاعات اخباری و غیرمولد محدود می‌گردد که صرفاً به حفظ و انتقال دانش می‌پردازد. این تمایز، چونان خطی میان دو سرزمین معرفتی، نظام‌های آموزشی را به چالش می‌کشد تا از انباشت صرف معلومات به سوی خلق علم حرکت کنند.

درنگ: علم، جریانی خلاق و مولد است که دانش جدید می‌آفریند، درحالی‌که معلومات، انباشتی از اطلاعات غیرمولد است که به حفظ و تکرار محدود می‌شود.

پیوند با نظریه‌های مدرن آموزش

این تمایز با طبقه‌بندی بلوم در نظریه‌های مدرن آموزش هم‌خوانی دارد که خلاقیت را بالاترین سطح یادگیری می‌داند. در این دیدگاه، آموزش باید فراتر از انتقال اطلاعات، به پرورش توانایی‌های خلاقانه و نظریه‌پردازانه بپردازد. علم، چونان پرنده‌ای است که در آسمان اندیشه بال می‌گشاید، درحالی‌که معلومات، چونان سنگ‌هایی است که بر زمین ذهن انباشته می‌شوند.

جمع‌بندی بخش نخست

تمایز میان علم و معلومات، بنیادی‌ترین پرسش در بازاندیشی نظام‌های آموزشی است. علم، با ماهیت خلاق و پویای خود، هدف غایی آموزش است، درحالی‌که معلومات، ابزار مقدماتی برای رسیدن به این هدف است. نظام‌های آموزشی باید از تمرکز بر انباشت معلومات به سوی پرورش ذهن‌های خلاق حرکت کنند تا بتوانند عالمان مولد و نظریه‌پرداز تربیت کنند.

بخش دوم: نقد نظام‌های آموزشی کنونی

غلبه معلومات در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها

نظام‌های آموزشی کنونی، اعم از حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها، عمدتاً بر انتقال معلومات متمرکز شده‌اند و ظرفیت تولید علم در آن‌ها محدود است. این تمرکز، چونان باری سنگین بر دوش ذهن‌های جوان، مانع از شکوفایی خلاقیت و نوآوری می‌شود. در حوزه‌های علمیه، این کاستی بیش از دانشگاه‌ها مشهود است، زیرا فقدان زیرساخت‌های تحقیقی و آزمایشگاهی، آموزش را به حفظ‌محوری محدود کرده است.

درنگ: غلبه معلومات در نظام‌های آموزشی، به‌ویژه در علم دینی، مانع از تحقق هدف اصلی آموزش، یعنی تولید علم اصیل، شده است.

کاستی علم دینی در تولید علم

علم دینی، با تمرکز بیش از حد بر حفظ معلومات و فقدان رویکردهای تحقیقی، از تولید علم اصیل بازمانده است. این کاستی، راندمان علمی را به شدت کاهش داده و آموزش را به تکرار قواعد صوری و مباحث لفظی محدود کرده است. این نقد، با مقایسه نظام‌های آموزشی مدرن که بر آزمایش و تحقیق تأکید دارند، برجسته‌تر می‌شود. در فلسفه اسلامی نیز، تجربه و تحقیق به‌عنوان منابع معرفت مورد توجه بوده‌اند، اما در علم دینی کنونی کمتر به آن‌ها پرداخته می‌شود.

تفاوت رویکرد دانشگاه‌ها و علم دینی

دانشگاه‌ها، با وجود مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاهی، تا حدی به تولید علم نزدیک‌ترند، اما علم دینی، به دلیل فقدان زیرساخت‌های لازم برای تحقیق و نوآوری، به انتقال معلومات محدود شده است. این تفاوت، چونان دو مسیر متمایز در راه معرفت، نشان‌دهنده نیاز به تحول در علم دینی است تا به جای حفظ‌محوری، به تولید دانش جدید بپردازد.

جمع‌بندی بخش دوم

نظام‌های آموزشی کنونی، به‌ویژه علم دینی، با تمرکز بر معلومات و فقدان زیرساخت‌های تحقیقی، از تولید علم اصیل بازمانده‌اند. دانشگاه‌ها، با وجود محدودیت‌ها، به دلیل امکانات تحقیقاتی، گامی جلوترند. تحول در علم دینی نیازمند بازنگری در روش‌ها و ساختارها است تا به جای انباشت معلومات، خلاقیت و نوآوری را در کانون آموزش قرار دهد.

بخش سوم: علم‌آفرینی و قدرت استجماع

آموزش در برابر تولید علم

آموزش، در معنای انتقال معلومات، با تولید و ابراز علم متفاوت است. علم واقعی، چونان چشمه‌ای جوشان، نیازمند فرآیند خلاقانه‌ای است که فراتر از حفظ و تکرار اطلاعات باشد. این دیدگاه با مفهوم «فکر» در فلسفه اسلامی هم‌راستاست که آن را حرکتی از مبادی به سوی مراد تعریف می‌کند. آموزش باید به جای انتقال معلومات، روش علم‌آفرینی را بیاموزد.

درنگ: علم‌آفرینی، هدف غایی آموزش است که با انتقال معلومات تفاوت دارد و نیازمند پرورش توانایی‌های خلاقانه و نظریه‌پردازانه است.

نقش قدرت استجماع در نظریه‌پردازی

قدرت استجماع، توانایی جمع‌آوری و سازمان‌دهی علوم و معلومات موجود برای تولید نظریه‌های جدید، شرط لازم برای نظریه‌پردازی علمی است. این توانایی، چونان کلیدی است که درهای معرفت را می‌گشاید و ذهن را برای احضار دانش‌های پیشین آماده می‌کند. ضعف در استجماع، به تناقضات در فتاوای فقهی و نظریه‌های علمی منجر می‌شود، زیرا عالم نمی‌تواند معلومات خود را به‌صورت یکپارچه احضار کند.

عوامل مؤثر بر قدرت استجماع

عوامل محیطی، مانند تغذیه مناسب و فضای ذهنی آرام، در تقویت قدرت استجماع مؤثرند. محیط نامناسب، چونان بادی تند، ذهن را از تمرکز بازمی‌دارد و توانایی سازمان‌دهی معلومات را مختل می‌کند. این دیدگاه با طب سنتی اسلامی، به‌ویژه آثار ابن‌سینا، همخوانی دارد که بر ارتباط میان سلامت جسمی و توانایی‌های ذهنی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

علم‌آفرینی، هدف والای آموزش است که با پرورش قدرت استجماع و ایجاد محیط مناسب برای تفکر خلاق ممکن می‌شود. نظام‌های آموزشی باید به جای تمرکز بر حفظ معلومات، توانایی سازمان‌دهی دانش و تولید نظریه‌های جدید را در دانشجویان و طلاب تقویت کنند.

بخش چهارم: تخلیه ذهن و علوم ربوبی

تخلیه ذهن برای دریافت علوم متعالی

علوم ربوبی و متعالی، مانند علوم لدنی و غیبی، نیازمند تخلیه ذهن از معلومات غیرضروری است تا ذهن برای دریافت حکمت و ارتباط با عوالم متعالی آماده شود. این فرآیند، چونان پالایش آبی زلال از ناخالصی‌ها، ذهن را سبک و آماده دریافت معارف الهی می‌کند. این مفهوم با حدیث «هرکس چهل صبح برای خدا اخلاص ورزد، چشمه‌های حکمت از قلبش بر زبانش جاری می‌شود» همخوانی دارد.

درنگ: تخلیه ذهن از معلومات زائد، مانند تعویض خون در بدن، ذهن را برای دریافت علوم ربوبی و ارتباط با عوالم غیبی آماده می‌کند.

تخلیه و ارتباط با عوالم غیبی

برای ارتباط با عوالم غیبی، ذهن باید از معلومات غیرضروری تخلیه شود تا سبک و آماده دریافت معارف متعالی گردد. این فرآیند، چونان سبک شدن پرنده‌ای برای پرواز در آسمان، ذهن را برای اتصال به عالم معنا آماده می‌کند. این دیدگاه با عرفان اسلامی، به‌ویژه آثار ابن‌عربی، همخوانی دارد که بر ضرورت تخلیه نفس برای دریافت فیض الهی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

تخلیه ذهن، گامی اساسی برای دریافت علوم ربوبی و ارتباط با عوالم متعالی است. نظام‌های آموزشی باید این فرآیند را در کنار تقویت استجماع، به‌عنوان بخشی از برنامه‌های خود قرار دهند تا عالمان بتوانند به معارف الهی دست یابند.

بخش پنجم: نقش قرآن کریم در تحول آموزشی

قرآن کریم به‌عنوان منبع علم ساختاری

قرآن کریم، چونان کتابی جامع و ساختاری، قابلیت هدایت بشر در ابعاد علمی، اجتماعی و معنوی را تا ابد دارد. این کتاب الهی، نقشه‌ای است که مسیر معرفت را روشن می‌کند و نظام‌های آموزشی را به سوی تولید علم اصیل هدایت می‌نماید.

درنگ: قرآن کریم، منبعی جامع و ساختاری برای تولید علم است که می‌تواند محور تحول در نظام‌های آموزشی قرار گیرد.

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا

آیا در قرآن نمی‌اندیشند؟ اگر از جانب غیر خدا بود، قطعاً در آن اختلافات فراوانی می‌یافتند (نساء: ۸۲).

کاهش قرائت و تدبر در قرآن کریم

کاهش توجه به قرائت و تدبر در قرآن کریم در علم دینی، به تضعیف ارتباط با منبع اصلی علم و معرفت منجر شده است. قرائت قرآن، چونان کلیدی برای سازمان‌دهی ذهن، ذهن را برای دریافت حکمت آماده می‌کند. این نقد با تأکید قرآن کریم بر تدبر همخوانی دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

قرآن کریم، به‌عنوان منبعی جامع و ساختاری، باید در کانون نظام‌های آموزشی قرار گیرد. قرائت و تدبر در این کتاب الهی، ذهن را برای دریافت علم اصیل و ارتباط با معارف متعالی آماده می‌کند.

بخش ششم: ضرورت تحول در علم دینی

تحول در روش‌ها و ساختارها

علم دینی باید با تحول در ساختارها و روش‌های آموزشی، به مرکزی برای تولید علم و تأثیرگذاری در جامعه تبدیل شود. این تحول، چونان بازسازی بنایی کهن، نیازمند ورود قرآن کریم و روش‌های انبیا به نظام آموزشی است.

درنگ: تحول در علم دینی، با تکیه بر قرآن کریم و روش‌های انبیا، آن را به مرکزی برای تولید علم و تأثیرگذاری در جامعه تبدیل می‌کند.

قانون‌مندی و شفافیت در تحولات علمی

تحولات علمی باید در چارچوب‌های قانونی و علنی انجام شود تا از مشکلات و سوءتفاهمات جلوگیری گردد. این شفافیت، چونان نوری است که تاریکی ابهام را می‌زداید و اعتماد جامعه را جلب می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

تحول در علم دینی، نیازمند بازنگری در روش‌ها، ساختارها و تکیه بر قرآن کریم است. این تحول باید با قانون‌مندی و شفافیت همراه باشد تا عالمان قدرتمند و تأثیرگذار در جامعه تربیت شوند.

فرجام‌سخن

تحلیل تمایز میان علم و معلومات، چونان چراغی است که مسیر اصلاح نظام‌های آموزشی را روشن می‌کند. علم، با ماهیت خلاق و مولد خود، هدف غایی آموزش است که با تخلیه ذهن از معلومات زائد و تقویت قدرت استجماع ممکن می‌شود. علم دینی، با تمرکز بیش از حد بر حفظ معلومات و مباحث لفظی، از تولید علم اصیل بازمانده است. قرآن کریم، به‌عنوان منبعی جامع و ساختاری، می‌تواند محور تحول در نظام‌های آموزشی قرار گیرد. این تحول، با تکیه بر روش‌های انبیا و اولیا، باید به پرورش خلاقیت و نوآوری متمرکز شود و با قانون‌مندی و شفافیت همراه گردد. امید است این نوشتار، گامی در راستای تربیت عالمان خلاق و تأثیرگذار در جامعه باشد.

با نظارت صادق خادمی