در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1580

متن درس





تأملات فلسفی در افول اسلام و عظمت دنیا

تأملات فلسفی در افول اسلام و عظمت دنیا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۸۰)

دیباچه

این نوشتار، تأملی عمیق در علل افول تمدن اسلامی پس از دوران معصومین علیهم‌السلام و نقش محوری دنیا در نظام معرفتی و فلسفی اسلام است. با نگاهی ژرف به عوامل اجتماعی، تاریخی و دینی، این اثر به بررسی دو محور اصلی، یعنی دوری معصومین از جامعه و ستم ستمگران، می‌پردازد که به تضعیف هویت دینی و تمدنی مسلمین منجر شده است. استاد فرزانه، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، دنیا را نه‌تنها بستری برای کمال و ربوبیت الهی، بلکه مظهر اسمای اعظم پروردگار می‌دانند و تحقیر آن را نتیجه سوءتفاهمات دینی و تبلیغات استعماری قلمداد می‌کنند. این اثر، با نقد خرافات، بازسازی تصورات صحیح و دعوت به احیای اقتدار اسلامی، راهکاری برای بازگرداندن عزت به جوامع اسلامی ارائه می‌دهد.

بخش نخست: علل افول تمدن اسلامی

دوری معصومین و خلأ هدایت معنوی

استاد فرزانه، افول تمدن اسلامی پس از دوران معصومین علیهم‌السلام را به دو عامل بنیادین نسبت می‌دهند: دوری معصومین از جامعه و ستم ستمگران. معصومین، به‌عنوان مربیان حقیقی امت، به دلیل محدودیت‌ها، غربت و غیبت، از حضور فعال در میان مردم بازماندند. این دوری، خلأ عمیقی در هدایت معنوی و علمی جامعه ایجاد کرد، چنان‌که امت از نور ولایت محروم شد و به سوی انحطاط دینی و فرهنگی سوق یافت. این فقدان، همانند خاموشی چراغی در تاریکی است که راه را از چاه ناپیدا می‌سازد.

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
جز این نیست که ولیّ شما خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند، همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.

این آیه شریفه، بر نقش محوری ولایت در هدایت امت تأکید دارد. معصومین، به‌عنوان مصادیق والای ولایت، مربیانی بودند که فقدان حضورشان، امت را به سوی گمراهی سوق داد. حتی خاندان بنی‌هاشم، که به معصومین قرابت داشتند، به دلیل فشارهای سیاسی و اجتماعی، جرئت دفاع کامل از ایشان را نداشتند و در غربت معصومین شریک شدند.

ارتداد امت و روایت «الا الثلاث خمس سبع»

استاد فرزانه، با استناد به روایت «ارتد الناس بعد رسول الله إلا الثلاث خمس سبع»، به انحطاط گسترده امت پس از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله اشاره می‌کنند. این روایت، که به معنای «مردم پس از پیامبر مرتد شدند، جز سه، پنج یا هفت نفر» است، نشان‌دهنده عمق انحراف دینی است. استفاده از واژه «ناس» به‌جای «مسلمین» یا «مؤمنین»، حکایت از آن دارد که این ارتداد، نه‌تنها مؤمنان، بلکه کل جامعه بشری را در بر گرفته است. این تعداد اندک (سه، پنج یا هفت نفر)، به فازهای مختلف وفاداری به معصومین اشاره دارد: از وفاداران اصلی تا برخی از بنی‌هاشم و حتی بنی‌عباس که به‌صورت محدود به معصومین احترام می‌گذاشتند.

درنگ: روایت «ارتد الناس بعد رسول الله إلا الثلاث خمس سبع» نشان‌دهنده انحطاط گسترده امت پس از پیامبر است. واژه «ناس» بر عمق این انحراف تأکید دارد، چنان‌که حتی بنی‌هاشم و بنی‌عباس، به دلیل محدودیت‌ها، نتوانستند به‌طور کامل از معصومین دفاع کنند.

این روایت، همانند آینه‌ای است که حقیقت تلخ جامعه اسلامی را بازمی‌تاباند. استاد، این تعداد اندک را به مراحل مختلف وفاداری تفسیر می‌کنند: فاز نخست، وفاداران اصلی (فینالیست‌ها)؛ فاز دوم، گروهی گسترده‌تر؛ و فاز سوم، بنی‌هاشم و برخی بنی‌عباس که به دلیل قرابت یا ملاحظات، از بی‌حرمتی به معصومین پرهیز می‌کردند. بااین‌حال، حتی این گروه نیز در دفاع کامل از معصومین ناتوان بودند.

ورود و خروج گله‌ای از دین

استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه:
وَإِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ … يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا
هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرا‌رسد … مردم دسته‌دسته در دین خدا داخل می‌شوند (سوره نصر، آیات ۱-۲)،
اظهار می‌دارند که ورود گروهی به دین، به دلیل فقدان تربیت عمیق، به خروج گروهی منجر شد. همان‌گونه که گله‌ای به دین وارد شدند، گله‌ای نیز از آن خارج شدند، زیرا پایه‌های ایمانشان سست بود.

این تشبیه، به گله‌ای از پرندگان می‌ماند که به سوی آبشخوری روی می‌آورند، اما با اولین نسیم، پراکنده می‌شوند. استاد، دوره ۲۳ ساله رسالت پیامبر را برای تربیت عمیق امت ناکافی می‌دانند. این محدودیت زمانی، مانع از آن شد که ایمان در دل‌های امت ریشه دواند و به پایداری منجر شود.

طواف بی‌معرفت و تشبیه به حیوانات

استاد، با نقل قول از امیرالمؤمنین علیه‌السلام، طواف بدون معرفت را به حرکت حیوانات تشبیه می‌کنند: «يَرِدُونَ كَوُرُودِ الْبَهَائِمِ» (آنها مانند حیوانات به سوی کعبه می‌آیند). این سخن، به فقدان معرفت و ولایت در اعمال دینی اشاره دارد. کعبه و قرآن کریم، بدون حضور معلم و مربی، قادر به هدایت کامل نیستند. همان‌گونه که کتابی گران‌سنگ بدون استاد، تنها به کلماتی بی‌روح بدل می‌شود، کعبه نیز بدون هدایت معصومین، از اثرگذاری کامل بازمی‌ماند.

درنگ: طواف بدون معرفت، همانند حرکت حیوانات است. کعبه و قرآن کریم، بدون هدایت معصومین، نمی‌توانند به‌طور کامل نقش هدایتی خود را ایفا کنند. این فقدان معلم، یکی از عوامل اصلی افول تمدن اسلامی است.

ستم ستمگران و فراموشی ربوبیت

استاد، ستم ستمگران، از بنی‌امیه و بنی‌عباس تا شاهان عرب و عجم، را عامل دیگری در افول اسلام می‌دانند. این ستمگران، با سرکوب امت، آنها را از شناخت «رب» (پروردگار) و «رُب» (ربوبیت عملی) بازداشتند. ربوبیت، به معنای تربیت و مدیریت الهی در دنیا، در سایه این ستم‌ها به فراموشی سپرده شد. امت، چنان در زیر بار ظلم فرو رفت که هویت دینی‌اش کمرنگ شد و به ذلت و خواری گرفتار آمد.

این وضعیت، به باغبانی می‌ماند که به جای پرورش گل‌ها، آنها را زیر پای لگدمال کند. استاد، با طنزی عمیق، به فراموشی معنای «رُب» اشاره می‌کنند و آن را با «رُب گوجه» مقایسه می‌کنند تا نشان دهند که امت، حتی مفاهیم بنیادین دینی را از یاد برده است.

جمع‌بندی بخش نخست

افول تمدن اسلامی، نتیجه دوری معصومین از جامعه و ستم ستمگران است. فقدان هدایت معصومین، به انحراف دینی و ارتداد امت منجر شد، و ستم ستمگران، هویت دینی و عزت مسلمین را تضعیف کرد. ورود گروهی به دین بدون تربیت عمیق، به خروج گروهی انجامید، و طواف بدون معرفت، ارزش عبادات را فروکاست. این بخش، با تأکید بر ضرورت بازسازی نظام معرفتی و بازگشت به هدایت معصومین، راه را برای احیای تمدن اسلامی هموار می‌سازد.

بخش دوم: نقد خرافات و بازسازی تصورات صحیح

خرافات و انحرافات اعتقادی

استاد فرزانه، اعتقادات زائد و خرافی را یکی از عوامل اصلی ضعف مسلمین می‌دانند. بسیاری از باورهای رایج در جوامع اسلامی، بی‌اساس و فاقد مستندات معتبر است. این خرافات، ذهن امت را از حقیقت دین دور کرده و به جای معرفت، توهم و گمراهی را جایگزین ساخته است. استاد، با استناد به منطق اسلامی، تأکید می‌کنند که تصورات نادرست، به تصدیقات نادرست منجر می‌شود. این انحراف فکری، همانند بنایی است که بر پایه‌ای سست استوار شده و با اولین تندباد فرو می‌ریزد.

درنگ: خرافات و اعتقادات بی‌اساس، ذهن مسلمین را از حقیقت دین دور کرده و به جای معرفت، توهم را جایگزین ساخته است. بازسازی تصورات و تصدیقات صحیح، کلید احیای اقتدار اسلامی است.

ضرورت تصورات صحیح

استاد، با تکیه بر اصول منطق، اظهار می‌دارند که تصورات صحیح، مقدمه تصدیقات معتبر است. اگر تصورات امت از مفاهیم دینی، مانند ربوبیت یا ولایت، نادرست باشد، تصدیقات آنها نیز به انحراف می‌انجامد. این نکته، به اهمیت بازسازی نظام فکری اسلامی اشاره دارد. همان‌گونه که نقشه‌ای دقیق، بنایی استوار را تضمین می‌کند، تصورات صحیح نیز پایه‌ای محکم برای ایمان و عمل صالح فراهم می‌آورد.

نقد علوم دینی و ضرورت علوم اجتماعی

استاد، با نگاهی انتقادی، به ضعف علوم دینی در تحلیل مسائل اجتماعی و روان‌شناختی اشاره می‌کنند. علوم دینی، برای پاسخگویی به چالش‌های معاصر، نیازمند بهره‌گیری از علوم اجتماعی و روان‌شناسی است. فقدان این علوم، به ناتوانی در شناخت دقیق جامعه اسلامی منجر شده و مانع از ارائه راهکارهای مؤثر برای احیای اقتدار مسلمین شده است. این نقد، به ضرورت نوسازی علوم دینی و پیوند آن با دانش‌های مدرن اشاره دارد، چنان‌که گویی پلی میان گذشته و حال باید بنا شود.

وضعیت کنونی مسلمین و ذلت هویت دینی

استاد، با اشاره به جمعیت بیش از یک میلیارد و هفتصد میلیون مسلمان، اظهار می‌دارند که بسیاری از آنها، به دلیل ترس از تبعات اجتماعی یا سیاسی، از اعلام هویت دینی خود خودداری می‌کنند. این وضعیت، نشانه ذلت و خواری است که امت اسلامی را در بر گرفته است. استاد، با مثالی طنزآمیز، به داستانی اشاره می‌کنند که در آن، تنبل‌ترین فرد، حتی از گفتن «آخ» در برابر سوختن خودداری می‌کند، و این را با ترس مسلمین از ابراز هویت دینی مقایسه می‌کنند.

درنگ: بیش از یک میلیارد و هفتصد میلیون مسلمان در جهان، به دلیل ترس یا محدودیت، از اعلام هویت دینی خود بازمی‌مانند. این ذلت، نتیجه فشارهای سیاسی و اجتماعی و فقدان عزت نفس در امت اسلامی است.

ترس از اعلام هویت و مفهوم تقيه

استاد، به پدیده‌ای اشاره می‌کنند که در آن، برخی مسلمین به دلیل ترس از تبعیض یا سرکوب، هویت دینی خود را مخفی کرده یا از ادیان دیگر تقلید می‌کنند. این رفتار، ریشه در مفهوم تقيه دارد، اما به شکلی افراطی به کار گرفته شده که به تضعیف هویت دینی منجر شده است. این وضعیت، به پرنده‌ای می‌ماند که از ترس شکارچی، بال‌های خود را پنهان می‌کند و از پرواز بازمی‌ماند.

جمع‌بندی بخش دوم

خرافات و انحرافات اعتقادی، به همراه ضعف علوم دینی در تحلیل مسائل اجتماعی، از عوامل اصلی افول مسلمین است. بازسازی تصورات صحیح و بهره‌گیری از علوم مدرن، راهکاری برای احیای اقتدار اسلامی است. وضعیت کنونی مسلمین، که با ذلت و ترس از اعلام هویت دینی همراه است، ضرورت بازگرداندن عزت نفس و هویت دینی را برجسته می‌سازد.

بخش سوم: عظمت دنیا در نظام معرفتی اسلامی

نقد تحقیر دنیا

استاد فرزانه، تحقیر دنیا را نتیجه سوءتفاهمات دینی و تبلیغات استعماری می‌دانند که به نام دین به مسلمین تحمیل شده است. دنیا، نه‌تنها بی‌ارزش نیست، بلکه مظهر اسمای اعظم الهی و بستر کمال و ربوبیت است. این دیدگاه، به باغی می‌ماند که به اشتباه، خار و خاشاک پنداشته شده، حال آنکه گل‌های آن، مظهر زیبایی پروردگار است.

دنیا به‌عنوان اسم اعظم الهی

استاد، دنیا را اسم اعظم الهی، ظهور اسمای باطن پروردگار، و ریتم آخرت می‌دانند. دنیا، نه‌تنها بستری برای حیات، بلکه جلوه‌گاه کمال الهی است. این دیدگاه، با نگاهی عرفانی و فلسفی، دنیا را از تحقیر رها می‌سازد و آن را به‌عنوان آیینه‌ای از جمال و جلال الهی معرفی می‌کند.

درنگ: دنیا، اسم اعظم الهی و مظهر اسمای باطن پروردگار است. تحقیر دنیا، نتیجه سوءتفاهمات دینی است که به تضعیف هویت و اقتدار مسلمین منجر شده است.

نقد معنای نادرست اسلام

استاد، با نقد تفسیر «الإسلام هو التسليم»، اظهار می‌دارند که اسلام از ریشه «سلام» است و به معنای صلح و سلامت است، نه تسلیم محض. این تفسیر، اسلام را از معنای دیکتاتوری یا تسلیم کورکورانه متمایز می‌کند و آن را به‌عنوان راهی به سوی صلح و کمال معرفی می‌نماید.

سلام به‌عنوان عبادت الهی

استاد، پیشنهاد می‌کنند که صبحگاهان با گفتن «السلام عليك يا الله» به پروردگار سلام کنیم، که نشانه‌ای از ارتباط زنده و عاشقانه با خداست. این عمل، به نسیمی می‌ماند که روح را از خواب غفلت بیدار می‌کند و به سوی معرفت الهی رهنمون می‌سازد.

نقد غفلت از خدا در زیارات و نماز

استاد، از کمرنگ بودن خدا در زیارات و حتی نماز انتقاد می‌کنند. در زیارات، توجه به انبیا و اولیا، گاه خدا را به حاشیه می‌راند. در نماز نیز، سلام به مخلوقات بر سلام به خدا مقدم می‌شود. استاد، با طنزی عمیق، اظهار می‌دارند که «خدا در نماز نیست»، تا بر ضرورت توجه به ذات الهی تأکید کنند.

درنگ: غفلت از خدا در زیارات و نماز، به تقلیل دین به مناسک ظاهری منجر شده است. سلام به خدا، به‌عنوان عبادتی زنده، راهی برای احیای معرفت الهی است.

تفسیر آیات متاع دنیا

استاد، دو آیه از قرآن کریم را تفسیر می‌کنند:
قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَىٰ
بگو متاع دنیا اندک است و آخرت برای کسی که تقوا پیشه کند بهتر است (سوره نساء، آیه ۷۷).
فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ
متاع زندگی دنیا در آخرت جز اندکی نیست (سوره توبه، آیه ۳۸).

این آیات، به معنای نسبی بودن متاع دنیا در مقایسه با آخرت تفسیر می‌شوند، نه بی‌ارزشی آن. استاد، متاع دنیا را برای کسانی که دیر به بهشت می‌رسند یا در اعراف می‌مانند، اندک می‌دانند. این تفسیر، به موقعیت‌های میانی میان بهشت و جهنم اشاره دارد و دنیا را بستری برای تقوا و کمال معرفی می‌کند.

جهان به‌عنوان بهشت و جهنم

استاد، دنیا را هم بهشت و هم جهنم می‌دانند. اولیای الهی، مانند حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، خود بهشت دنیا هستند. این دیدگاه، به حضور معصومین به‌عنوان مظهر کمال در دنیا اشاره دارد و آن را از بهشت برتر می‌داند، زیرا معصومین در دنیا نفس کشیده‌اند و تجلی الهی را به نمایش گذاشته‌اند.

ابدیت دنیا

استاد، با رد نظریه پایان دنیا در برخی عرفان‌ها، تأکید می‌کنند که دنیا ازلی و ابدی است و به اندازه خدا عمر می‌کند. انسان‌ها در دنیا ماندگار نیستند، اما دنیا خود جاودانه است. این دیدگاه، به باغی می‌ماند که هرچند باغبانانش تغییر می‌کنند، اما خود سرسبز و پایدار باقی می‌ماند.

درنگ: دنیا ازلی و ابدی است و به اندازه خدا عمر می‌کند. تحقیر دنیا، نتیجه نادانی و ناتوانی است، و دنیا بستری برای تجلی اسمای الهی و کمال انسان است.

جمع‌بندی بخش سوم

دنیا، در نظام معرفتی اسلامی، نه‌تنها بی‌ارزش نیست، بلکه مظهر اسمای اعظم الهی و بستر کمال است. تحقیر دنیا، نتیجه سوءتفاهمات دینی است که به تضعیف هویت مسلمین منجر شده است. اسلام، از ریشه سلام، به معنای صلح و سلامت است، و سلام به خدا، راهی برای احیای معرفت الهی است. دنیا، به‌عنوان بهشت و جهنم، و با حضور اولیای الهی، ارزشی بی‌نظیر دارد و ابدیت آن، گواهی بر عظمت الهی است.

نتیجه‌گیری کلی

این اثر، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی علل افول تمدن اسلامی و عظمت دنیا در فلسفه اسلامی پرداخته است. دوری معصومین و ستم ستمگران، به انحطاط دینی و فرهنگی امت منجر شد، و خرافات و انحرافات اعتقادی، این افول را تشدید کرد. بازسازی تصورات صحیح، بهره‌گیری از علوم مدرن، و احیای معرفت الهی، راهکارهایی برای بازگرداندن اقتدار به مسلمین است. دنیا، به‌عنوان اسم اعظم الهی، نه‌تنها بی‌ارزش نیست، بلکه بستری برای کمال و تجلی ربوبیت است. این نوشتار، با دعوت به بازاندیشی در مفاهیم دینی و احیای هویت اسلامی، راه را برای آینده‌ای روشن‌تر هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی