متن درس
جهان در آیینه قرآن: بازاندیشی در مفهوم دنیا و نقد مغالطههای تاریخی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۸۲)
مقدمه: بازخوانی مفهوم دنیا در پرتو الهیات قرآنی
جهان، در نگاه الهیات اسلامی، نه تنها مانعی برای کمال انسانی نیست، بلکه بستری است برای شکوفایی استعدادها و تحقق عزت و اقتدار الهی. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بازاندیشی مفهوم دنیا در قرآن کریم و نقد مغالطههای تاریخی و فرهنگی میپردازد که این مفهوم را به بیراهه بردهاند. مغالطههایی که دنیا را بهعنوان مانعی برای سعادت معرفی کردهاند، ریشه در سوءتفاهمهای عرفانی، تحریفهای تاریخی و نفوذ استعمار دارند.
بخش نخست: نقد مغالطه دنیاگرایی و بازتعریف مفهوم دنیا
1.1. مغالطه تاریخی دنیاگرایی و پیامدهای آن
یکی از مغالطههای تاریخی که در میان برخی گروهها، از جمله مسلمانان، عرفا، هندوها و دیگر اقوام رواج یافته، این است که دنیا عامل فساد و آلودگی است و دوری از آن، راهی به سوی راحتی و عرفان. این دیدگاه، که ریشه در سوءتفاهمهای فرهنگی و دینی دارد، دنیا را در تقابل با آخرت قرار داده و آن را مانعی برای کمال معنوی معرفی کرده است. چنین برداشتی، نهتنها با الهیات قرآنی سازگار نیست، بلکه به تضعیف توانمندیهای انسانی و اجتماعی جوامع اسلامی منجر شده است. دنیا، همچون آیینهای است که عظمت الهی را بازتاب میدهد، اما این آیینه در نگاه برخی، بهغلط، غباری از پلیدی و زشتی یافته است.
درنگ: مغالطه دنیاگرایی، با معرفی دنیا بهعنوان مانعی برای سعادت، ریشه در سوءتفاهمهای فرهنگی و نفوذ استعمار دارد که توانمندی جوامع اسلامی را تضعیف کرده است.
1.2. تمایز میان ذات دنیا و سوءاستفاده از آن
فساد نفس، جسم و جان انسان، که گاه به دنیا نسبت داده میشود، نه از ذات دنیا، بلکه از تعلقات بیش از حد و سوءاستفاده از آن ناشی میشود. دنیا، بهمثابه زمینی حاصلخیز است که اگر بهدرستی کشت شود، محصولاتی از کمال و عزت به بار میآورد، اما اگر به بیراهه رود، علفهای هرز فساد را میرویاند. این تمایز، در فلسفه اخلاق، به مسئولیتپذیری انسان در برابر استفاده از مواهب الهی اشاره دارد.
1.3. تعریف قرآنی دنیا: اقتدار، عظمت و صلابت
قرآن کریم، دنیا را نهتنها مذموم نمیداند، بلکه آن را با اوصافی چون اقتدار، قدرت، دارایی، عظمت و صلابت توصیف میکند. آیهای از قرآن کریم میفرماید:
الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا
(مال و فرزندان، زینت زندگی دنیا هستند) (کهف: 46)
این تعریف، دنیا را بستری برای تحقق استعدادهای انسانی و دستیابی به عزت و قدرت معرفی میکند. دنیا، چونان باغی است که انسان در آن، با کوشش و تدبیر، میتواند شکوفایی و کمال را به ارمغان آورد.
درنگ: دنیا در قرآن کریم، تجلی اقتدار و عظمت الهی است و هیچ جنبه منفی ذاتی ندارد، بلکه بستری برای شکوفایی کمال انسانی است.
1.4. فقدان مذمت دنیا در قرآن کریم
در میان 115 آیهای که در قرآن کریم به دنیا اشاره دارند، هیچ آیهای صراحتاً دنیا را نکوهش نکرده است. برای نمونه، آیهای میفرماید:
وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ
(و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست) (آلعمران: 185)
این آیه، نه به بیارزشی دنیا، بلکه به موقتی بودن آن اشاره دارد. دنیا، چونان کاروانی است که رهگذر است، اما این رهگذر بودن، به معنای بیارزشی نیست، بلکه بر ضرورت بهرهمندی حکیمانه از آن تأکید دارد.
1.5. دنیا بهمثابه شگرد الهی
جهان، در نظام خلقت الهی، تنها عالمی است که معیار سنجش و معدل سایر عوالم محسوب میشود. این دیدگاه، دنیا را چونان محکی میداند که ارزش سایر عوالم به آن سنجیده میشود. دنیا، مانند کلیدی است که درهای کمال را در سایر عوالم میگشاید و ظرف تحقق اراده الهی است.
درنگ: دنیا، بهعنوان شگرد الهی، تنها عالمی است که معیار سنجش سایر عوالم محسوب میشود و ارزش متافیزیکی آن، در نظام خلقت بیهمتاست.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، با نقد مغالطه دنیاگرایی و بازتعریف مفهوم دنیا در پرتو قرآن کریم، نشان داد که دنیا نهتنها مانعی برای سعادت نیست، بلکه بستری برای تحقق اقتدار و کمال انسانی است. این بازتعریف، با تأکید بر آیات قرآنی و تمایز میان ذات دنیا و سوءاستفاده از آن، راه را برای نگرشی نو به جایگاه دنیا در الهیات اسلامی هموار میکند.
بخش دوم: نقد تاریخی و اجتماعی تحریفهای مفهوم دنیا
2.1. نقش استعمار در تحریف مفهوم دنیا
استعمار، با ترویج نگرش منفی به دنیا، جوامع اسلامی را به سوی پستى، سستى و محرومیت سوق داده است. این تحریف، با همکاری برخی نگرشهای داخلی، به کاهش توانمندیهای اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی انجامیده است. استعمار، چونان سایهای شوم، با تحریف مفهوم دنیا، نور اقتدار را از جوامع اسلامی زدوده است.
2.2. فقر بهعنوان مانع توانمندی اجتماعی
فقر، بهعنوان عاملی برای ضعف و ناتوانی، مانع تحقق توانمندیهای انسانی در جوامع اسلامی شده است. از یک میلیارد و هفتصد میلیون مسلمان، تنها دویست میلیون در شرایط مناسب زندگی میکنند و مابقی در چنبره فقر گرفتارند. فقر، چونان زنجیری است که دست و پای جوامع را بسته و آنها را از پیشرفت باز داشته است.
درنگ: فقر، ریشه اصلی ناتوانی جوامع اسلامی است که به محرومیتهای اجتماعی، فرهنگی و علمی منجر شده است.
2.3. پیامدهای روانشناختی فقر
فقر، به عقدههای روانی منجر میشود و حتی در صورت کسب ثروت، افراد عقدهای رفتارهای ناسالم از خود نشان میدهند. این وضعیت، چونان زخمی است که حتی با مرهم ثروت، التیام نمییابد، مگر آنکه ریشههای روانی و اجتماعی آن درمان شود.
2.4. نقد استفاده از راهحلهای موقت و مخرب
استفاده از موادی مانند تریاک برای حل مشکلات، در کوتاهمدت مؤثر به نظر میرسد، اما در بلندمدت به بدبختی و نابودی منجر میشود. این راهحلها، چونان سرابی هستند که تشنه را به سوی هلاکت میکشانند.
2.5. پشیمانی از دنیاگرایی نادرست
تشبیه پشیمانی از دنیاگرایی نادرست به “پشیمانی سگ”، عمق ندامت از انتخابهای نادرست را نشان میدهد. این پشیمانی، چونان آهی است که از دل انسان گمراه برمیخیزد و او را به تأمل در مسیر خویش وا میدارد.
2.6. تغییر موضع رهبران دنیاگرا
رهبرانی که در گذشته فقر را ترویج میکردند، به دنبال ثروت افتادهاند، زیرا دریافتهاند که فقر مانع تأثیرگذاری اجتماعی و فرهنگی است. این تغییر موضع، چونان بیداری از خوابی طولانی است که ضرورت ثروت را برای خدمت به جامعه آشکار میکند.
2.7. ثروت در نهادهای دینی
نهادهایی مانند کلیساها و خانقاهها، با وجود تبلیغ فقر، به ثروتهای عظیم دست یافتهاند. این تناقض، چونان نقابی است که حقیقت را پشت شعارهای ظاهری پنهان میکند.
درنگ: نهادهای دینی که فقر را تبلیغ میکردند، خود به ثروتهای عظیم دست یافتهاند، که نشاندهنده تناقض در نگرشهای سنتی به فقر است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد تحریفهای تاریخی و اجتماعی مفهوم دنیا، نشان داد که استعمار و سوءتفاهمهای داخلی، با ترویج فقر و دنیاگرایی منفی، جوامع اسلامی را از پیشرفت باز داشتهاند. فقر، بهعنوان ریشه مشکلات اجتماعی، مانع توانمندیهای انسانی شده و نیازمند بازنگری اساسی در نگرشها و ساختارهای اجتماعی است.
بخش سوم: بازسازی تصویر ائمه و نقد روایات جعلی
3.1. نقد برداشتهای نادرست از ائمه
برداشتهای نادرست از ائمه، مانند فقر دائمی یا شجاعت غیرواقعی (مانند قتل چهار هزار نفر توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام)، به تخریب شخصیت آنها منجر شده است. ائمه، چونان ستارگانی در آسمان هدایتاند که نورشان با تحریفهای تاریخی مکدر شده است.
3.2. جوانمردی ائمه
ائمه با جوانمردی و کرامت رفتار میکردند، نه با خشونت یا فقر دائمی. این جوانمردی، چونان جویباری زلال است که حیات را به جامعه اسلامی میبخشد.
درنگ: ائمه، با جوانمردی و کرامت، الگویی از تعادل میان دنیا و آخرت ارائه دادهاند، نه فقر یا خشونت.
3.3. نقد روایات جعلی
روایاتی مانند قتل چهار هزار نفر توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام یا شمشیر هفتاد متری ذوالفقار، جعلی و غیرمستند هستند. این روایات، چونان افسانههایی هستند که حقیقت را در پس پرده تحریف پنهان میکنند.
3.4. بازسازی تصویر حقیقی ائمه
ائمه، انسانهایی با کمال و کرامت بودند که نه عافیتطلب بودند و نه در فقر دائمی به سر میبردند. آنها، چونان باغبانانی بودند که با تدبیر، باغ جامعه اسلامی را پربار میکردند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد برداشتهای نادرست و روایات جعلی، تصویر حقیقی ائمه را بهعنوان انسانهایی با کرامت و جوانمردی بازسازی کرد. این بازسازی، راه را برای الگوگیری صحیح از ائمه در مسیر تعادل میان دنیا و آخرت هموار میکند.
بخش چهارم: فقر، مانع اصلی کمال و پیشرفت
4.1. فقر بهعنوان نكبت و جرم
فقر، بهعنوان نكبت و مانعی برای تحقق کرامت انسانی معرفی شده و ادعای “الفقر فخری” (فقر افتخار من است) بهعنوان سخنی غیرمستند رد شده است. فقر، چونان طوفانی است که ریشههای کرامت را از خاک وجود انسان میکند.
درنگ: فقر، مانع تحقق کرامت انسانی است و هیچ افتخاری در آن نیست؛ ادعای “الفقر فخری” فاقد سندیت و مغایر با الهیات اسلامی است.
4.2. شکر نعمت و بهرهمندی از دارایی
شکر نعمت، به معنای بهرهمندی صحیح از دارایی و خدمت به دیگران است، نه نداشتن. این شکر، چونان جویباری است که از چشمه دارایی به سوی خیر و صلاح جاری میشود.
4.3. فقر در علم دینی و پیامدهای آن
فقر مادی در علم دینی، توانایی تولید دانش و تأثیرگذاری فرهنگی را کاهش داده است. طلاب، به دلیل زندگی در شرایط نامناسب، از جمله خانههای زیرزمینی، از مطالعه و تولید دانش بازماندهاند. این وضعیت، چونان خاکی خشک است که بذر دانش در آن نمیروید.
4.4. فقر بهعنوان مفسد فیالارض
فقر، بهعنوان عاملی برای فساد اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی معرفی شده و فقیر، به دلیل محرومیت، در چنبره بدبختی گرفتار است. فقر، چونان آتشی است که جامعه را در خود میسوزاند.
4.5. نقد وضعیت جهانی جوامع اسلامی
جوامع اسلامی، به دلیل فقر مادی، علمی و فرهنگی، در عرصه جهانی توان رقابت ندارند. این ناتوانی، چونان سایهای است که عزت اسلامی را در خود فرو برده است.
4.6. ارتباط علم و ثروت
علم و ثروت، مکمل یکدیگرند و هیچیک بر دیگری برتری ندارد. این دو، چونان دو بالاند که انسان را به سوی کمال پرواز میدهند.
درنگ: علم و ثروت، دو بال کمال انسانیاند که در هماهنگی با یکدیگر، انسان را به سوی عزت و پیشرفت هدایت میکنند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر فقر بهعنوان مانع اصلی کمال و پیشرفت، نشان داد که رفع فقر مادی، علمی و فرهنگی، ضرورتی برای احیای عزت اسلامی است. علم و ثروت، بهعنوان دو بال مکمل، راه را برای شکوفایی جوامع اسلامی هموار میکنند.
بخش پنجم: ضرورت تعادل در زندگی و نقش لهو و لعب
5.1. اهمیت لهو و لعب در زندگی
آیهای از قرآن کریم میفرماید:
وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ
(و زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست) (انعام: 32)
این آیه، بر ضرورت فعالیتهای تفریحی و تعادل در زندگی تأکید دارد. لهو و لعب، چونان نسیمی است که روح انسان را تازه میکند و سلامت روان را به ارمغان میآورد.
5.2. نقد نگرش منفی به تفریح
نگرشهای نادرست به لهو و لعب، به مشکلات روحی و روانی در جوامع علمی منجر شده است. فقدان تفریح، چونان زندانی است که روح انسان را در خود محبوس میکند.
درنگ: لهو و لعب، بهعنوان بخشی از سلامت روان، در زندگی انسان جایگاهی مثبت دارند و فقدان آنها به اختلالات روانی منجر میشود.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر ضرورت تعادل در زندگی و نقش مثبت لهو و لعب، نشان داد که سلامت روان و جسم، در گرو بهرهمندی متعادل از مواهب دنیوی است. این دیدگاه، راه را برای نگرشی جامع به زندگی اسلامی هموار میکند.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بازخوانی مفهوم دنیا در پرتو قرآن کریم، نشان داد که دنیا نهتنها مانعی برای سعادت نیست، بلکه بستری برای تحقق عظمت و کرامت انسانی است. مغالطههای دنیاگرایی، که ریشه در جهل، تحریفهای تاریخی و نفوذ استعمار دارند، به فقر و محرومیت جوامع اسلامی منجر شدهاند. فقر، بهعنوان ریشه تمام کاستیها، مانع توانمندیهای انسانی است و رفع آن، ضرورتی برای احیای عزت اسلامی است. علم و ثروت، بهعنوان دو بال مکمل، راه را برای پیشرفت جوامع اسلامی هموار میکنند. بازسازی تصویر حقیقی ائمه و تأکید بر تعادل در زندگی، از جمله دستاوردهای این بحث است که میتواند راهگشای اصلاح نگرشها و ساختارهای اجتماعی باشد.
با نظارت صادق خادمی