در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1583

متن درس





اقتدار انسانی در قرآن کریم و تأثیر استعمار بر تضعیف جوامع اسلامی

اقتدار انسانی در قرآن کریم و تأثیر استعمار بر تضعیف جوامع اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۸۳)

دیباچه

کتاب حاضر، با محوریت بررسی مفهوم اقتدار انسانی در قرآن کریم، به کاوشی عمیق در تأثیرات استعمار جهانی و دینی بر تضعیف جوامع اسلامی می‌پردازد. این اثر، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تلاشی است برای بازنمایی حقیقت والای انسان به‌عنوان خلیفه الهی که در پرتو آیات نورانی قرآن کریم، از اقتداری بی‌مانند برخوردار است. با این حال، سیاست‌های تحقیرآمیز و کوچک‌سازانه حاکمان در طول تاریخ، از دوران بنی‌امیه و بنی‌عباس تا روزگار استعمار نوین، این اقتدار را به حاشیه رانده و جوامع اسلامی را به ذلت و عقب‌ماندگی سوق داده است. این نوشتار، با نگاهی فلسفی و با تکیه بر آیات قرآن کریم، به نقد این سیاست‌ها و برداشت‌های نادرست تاریخی پرداخته و بر ضرورت بازگشت به اقتدار عقلانی و معنوی تأکید می‌ورزد.

بخش نخست: استعمار و تضعیف اقتدار انسانی

استعمار جهانی و سیاست‌های تحقیرآمیز

استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار خود، ریشه‌های تضعیف جوامع اسلامی را در سیاست‌های استعماری جست‌وجو می‌کنند که از زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس آغاز شده است. این سیاست‌ها، با هدف تثبیت قدرت حاکمان و جلوگیری از مزاحمت مردم، به تحقیر و کوچک‌سازی جوامع انجامید. حاکمان، با سرکوب توانمندی‌های مردمی، از جمله سلحشوری، ثروت، و اقتدار، مانع از شکل‌گیری جامعه‌ای قدرتمند شدند. این رویکرد، به‌سان بادی سرد که شاخسار درختان تنومند را به خموشی می‌کشاند، روح اقتدار را از کالبد جوامع اسلامی ربود.

از منظر فلسفه سیاسی، این استراتژی را می‌توان با دیدگاه‌های میشل فوکو در باب سلطه و کنترل هم‌سنجی کرد. فوکو معتقد است که قدرت، از طریق ابزارهای فرهنگی و اجتماعی، مانند تحقیر و تضعیف، اعمال می‌شود. در تاریخ اسلام، حاکمان با ایجاد فرهنگ اطاعت کورکورانه، جوامع را به ضعف و انفعال سوق دادند. این فرآیند، به‌سان زنجیری نامرئی، مردمان را از اقتدار ذاتی‌شان محروم ساخت.

درنگ: استعمار جهانی، با تحقیر و تضعیف جوامع اسلامی، اقتدار انسانی را که در قرآن کریم مورد تأکید است، به حاشیه راند و فرهنگ اطاعت کور را جایگزین کرد.

تحقیر به‌مثابه ابزار اطاعت‌پذیری

استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که حاکمان، با کوبیدن بر سر ملت‌ها، مانع از برتری یافتن مردم بر دولت شدند. این تحقیر، که در قرآن کریم با واژه «استخفاف» توصیف شده، به اطاعت‌پذیری کور منجر شد. قرآن کریم در سوره زخرف، آیه ۵۴، این حقیقت را چنین بیان می‌کند:

فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ

ترجمه: پس قومش را سبک‌مغز کرد و آنان از او اطاعت کردند، زیرا قومی نافرمان بودند.

استخفاف، به‌سان خنجری است که عقل و اراده انسان را زخمی می‌کند. این استراتژی، با کاهش اعتمادبه‌نفس و توانمندی‌های اجتماعی، مردمان را به‌سان گوسفندان در برابر چوپانان قدرت، مطیع و منفعل ساخت. از دیدگاه ماکیاولی، این روش، ابزاری کارآمد برای کنترل توده‌هاست که حاکمان را به تضعیف توانمندی‌های مردم تشویق می‌کند.

تنوع اشکال قدرت و سلطه

استاد فرزانه به تنوع اشکال قدرت اشاره دارند: از سلاطین حکومتی تا رهبران صوفیانه و خوانین محلی، همگی با هدف کنترل مردم، به تحقیر و کوچک‌سازی آنان پرداختند. این تنوع، به‌سان شاخه‌های درختی است که ریشه در خاک سلطه دارد و هر شاخه به شیوه‌ای متفاوت، سایه بر سر مردمان افکنده است.

از منظر جامعه‌شناسی تاریخی، این اشکال گوناگون قدرت، با نظریه‌های پیر بوردیو در باب سرمایه‌های نمادین هم‌خوانی دارد. بوردیو نشان می‌دهد که چگونه قدرت سیاسی، فرهنگی، و اجتماعی، به شیوه‌های مختلف، سلطه را بر جوامع تحمیل می‌کند. در تاریخ اسلام، این تنوع، از سلاطین بنی‌امیه تا خوانین محلی، به تضعیف توانمندی‌های اجتماعی و فرهنگی جوامع اسلامی منجر شد.

عقب‌ماندگی مسلمین: پیامد تحقیر

استاد فرزانه تأکید می‌کنند که تحقیر و کوچک‌سازی، جوامع اسلامی را به زمین افکند و آنها را به ضعف، ذلت، و عقب‌ماندگی سوق داد. این فرآیند، به‌سان سیلی است که بنیان‌های استوار یک تمدن را در هم می‌شکند و آن را به ویرانه‌ای از ناتوانی بدل می‌کند.

از منظر فلسفه پسااستعماری، این عقب‌ماندگی نتیجه سیاست‌های استعماری داخلی و خارجی است. ادوارد سعید، در باب شرق‌شناسی، نشان می‌دهد که تحقیر فرهنگی و اجتماعی، جوامع را به وابستگی و ناتوانی می‌کشاند. در تاریخ اسلام، این تحقیر، از سوی حاکمان داخلی و سپس استعمارگران خارجی، توانمندی‌های علمی، فرهنگی، و اقتصادی مسلمین را به حاشیه راند.

درنگ: تحقیر و کوچک‌سازی، به‌سان خنجری بر پیکر جوامع اسلامی، آنها را از اقتدار ذاتی محروم کرد و به ذلت و عقب‌ماندگی سوق داد.

انزوای ائمه معصومین و اطاعت کور

استاد فرزانه، انزوای ائمه معصومین را یکی از عوامل اصلی اطاعت کور و عقب‌ماندگی جوامع اسلامی می‌دانند. ائمه، به‌سان چراغ‌هایی در تاریکی، هدایتگران عقلانی و معنوی جامعه بودند، اما انزوای آنها، جامعه را از نور هدایت محروم کرد و به اطاعت کور و ناکارآمد سوق داد.

از منظر فلسفه دین، این انزوا، با نظریه‌های یورگن هابرماس در باب عقلانیت ارتباطی هم‌خوانی دارد. هابرماس فقدان گفت‌وگوی عقلانی را عامل فروپاشی اجتماعی می‌داند. انزوای ائمه، با قطع ارتباط جامعه با منابع هدایت الهی، اقتدار معنوی و اجتماعی را تضعیف کرد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست نشان داد که استعمار جهانی و دینی، با تحقیر و کوچک‌سازی، اقتدار انسانی را که در قرآن کریم به‌عنوان شأن والای انسان مورد تأکید است، تضعیف کرد. این سیاست‌ها، از بنی‌امیه تا استعمار نوین، با ایجاد فرهنگ اطاعت کور، جوامع اسلامی را به ذلت و عقب‌ماندگی سوق داد. انزوای ائمه معصومین، به‌سان خاموشی مشعل‌های هدایت، این فرآیند را تشدید کرد.

بخش دوم: دنیا در قرآن کریم: بستری برای کمال

فقدان مذمت دنیا در قرآن کریم

استاد فرزانه تأکید می‌ورزند که در قرآن کریم، هیچ‌گاه دنیا مورد مذمت قرار نگرفته، بلکه به‌عنوان بستری برای کمال انسانی و سعادت معرفی شده است. دنیا، به‌سان باغی است که بذرهای کمال در آن کاشته می‌شود و میوه‌های سعادت از آن برداشت می‌گردد.

قرآن کریم در سوره بقره، آیه ۲۰۱، این حقیقت را چنین بیان می‌کند:

رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ

ترجمه: پروردگارا، در دنیا به ما نیکی عطا کن و در آخرت نیز نیکی عطا کن و ما را از عذاب آتش نگاه دار.

از منظر فلسفه اسلامی، دنیا جلوه‌ای از خلقت الهی است که زمینه‌ساز سیر تکاملی انسان است. این دیدگاه با نظریه‌های ملاصدرا در باب وجود و مراتب آن هم‌خوانی دارد، که دنیا را مرحله‌ای از حرکت جوهری انسان به سوی کمال می‌داند.

درنگ: دنیا در قرآن کریم نه‌تنها مذمت نشده، بلکه به‌سان بستری برای کمال و سعادت معرفی شده که مومن را به تمامیت‌طلبی در دنیا و آخرت دعوت می‌کند.

تمامیت‌طلبی: شأن والای مومن

استاد فرزانه، مومن را موجودی تمامیت‌طلب می‌دانند که به دنبال نیکی در دنیا و آخرت است و از هرگونه نقصان و عذاب دوری می‌جوید. این تمامیت‌طلبی، به‌سان پرنده‌ای است که با دو بال دنیا و آخرت، به سوی قله‌های کمال پرواز می‌کند.

از منظر فلسفه اخلاق اسلامی، این ویژگی با نظریه‌های ارسطو در باب سعادت هم‌خوانی دارد، که سعادت را در تحقق کامل ظرفیت‌های انسانی می‌داند. مومن، با طلب نیکی در هر دو حوزه، از نقصان‌های مادی و معنوی مصون می‌ماند.

مصونیت مومن از عذاب

استاد فرزانه تأکید می‌کنند که مومن، به دلیل برخورداری از فضایل اخلاقی مانند سخاوت، تواضع، و عدالت، از عذاب‌های دنیوی و اخروی مصون است. این فضایل، به‌سان سپری است که مومن را در برابر طوفان‌های رذایل حفظ می‌کند.

از منظر فلسفه اخلاق، این دیدگاه با نظریه‌های کانت در باب اخلاق وظیفه‌گرا هم‌خوانی دارد، که فضایل را لازمه سعادت می‌داند. مومن، با دوری از رذایل مانند حسادت و تکبر، به آرامش و کمال دست می‌یابد.

حبط اعمال: نتیجه نقصان نفس

استاد فرزانه، حبط اعمال را نتیجه نقصان در نفس انسانی می‌دانند، نه مشکل در دنیا یا آخرت. قرآن کریم در سوره آل‌عمران، آیه ۲۲، این حقیقت را چنین بیان می‌کند:

أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ

ترجمه: آنان کسانی هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده و هیچ یاوری ندارند.

از منظر فلسفه اسلامی، حبط اعمال نتیجه عدم هماهنگی نفس با حقیقت الهی است. این دیدگاه با نظریه‌های ملاصدرا در باب حرکت جوهری هم‌خوانی دارد، که نقصان در نفس را مانع تحقق کمال می‌داند.

کفر: عامل عذاب در دنیا و آخرت

استاد فرزانه، کفر را عامل اصلی عذاب در دنیا و آخرت می‌دانند که نتیجه انحراف نفس انسانی است. قرآن کریم در سوره آل‌عمران، آیه ۵۶، این حقیقت را چنین بیان می‌کند:

فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ

ترجمه: اما کسانی که کفر ورزیدند، آنان را در دنیا و آخرت به عذابی سخت معذب می‌کنم و برایشان هیچ یاوری نیست.

از منظر فلسفه دین، کفر به معنای انکار حقیقت الهی، نفس را از مسیر کمال منحرف می‌کند. این دیدگاه با نظریه‌های ابن‌سینا در باب عقل و نقش آن در درک حقیقت هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم نشان داد که قرآن کریم، دنیا را نه‌تنها مذمت نمی‌کند، بلکه آن را بستری برای کمال و سعادت می‌داند. مومن، به‌سان باغبانی است که در این باغ، بذرهای نیکی می‌کارد و میوه‌های سعادت برداشت می‌کند. تمامیت‌طلبی، مصونیت از عذاب، و پرهیز از کفر، شأن والای مومن را در این مسیر برجسته می‌سازد.

بخش سوم: نقد برداشت‌های نادرست و بازسازی اقتدار

بدمعناکردن دنیا و عقب‌ماندگی مسلمین

استاد فرزانه، بدمعناکردن دنیا را یکی از عوامل عقب‌ماندگی مسلمین می‌دانند. این بدمعناکردن، به‌سان غباری است که بر آینه حقیقت نشسته و جلوه‌های والای دنیا را از دیدگان پنهان کرده است.

از منظر فلسفه پسااستعماری، این فرآیند نتیجه تبلیغات استعمارگران و برخی جریان‌های داخلی است که با تحقیر دنیا، مسلمین را از بهره‌برداری از منابع مادی و معنوی محروم کردند. این دیدگاه با نظریه‌های فرانتس فانون در باب تأثیر استعمار بر فرهنگ هم‌خوانی دارد.

ترس از ابراز هویت اسلامی

استاد فرزانه به وضعیت کنونی مسلمین اشاره دارند که بسیاری از آنان، از ترس تحقیر و آزار، از ابراز هویت اسلامی خود بازمی‌مانند. این ترس، به‌سان سایه‌ای سنگین است که بر قلب‌های مؤمنان افتاده و آنها را از درخشش در میدان حقیقت بازمی‌دارد.

از منظر جامعه‌شناسی سیاسی، این وضعیت نتیجه تأثیر عمیق استعمار فرهنگی است. ادوارد سعید در باب خودتحقیری فرهنگی نشان می‌دهد که استعمار، با ایجاد احساس حقارت، جوامع را از ابراز هویت بازمی‌دارد.

درنگ: بدمعناکردن دنیا و ترس از ابراز هویت اسلامی، به‌سان زنجیرهایی است که مسلمین را از اقتدار و عزت محروم کرده و به انفعال سوق داده است.

اقتدار انبیا و اولیای الهی

استاد فرزانه تأکید می‌کنند که انبیا و اولیای الهی، برخلاف تصورات رایج، افرادی مقتدر و برخوردار از مدبرات و موکلات الهی بودند. این اقتدار، به‌سان جوشنی است که آنان را در برابر دشمنان حفظ می‌کرد.

قرآن کریم در سوره شعراء، آیه ۱۵، این اقتدار را چنین بیان می‌کند:

قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ

ترجمه: گفت: نه، با آیات ما بروید که ما با شما هستیم و شنونده‌ایم.

از منظر فلسفه دین، این دیدگاه با نظریه‌های ابن‌عربی در باب ولایت هم‌خوانی دارد که اولیا را دارای حمایت الهی و قدرت‌های غیبی می‌داند.

نقد روایات نادرست تاریخی

استاد فرزانه، روایات نادرستی مانند ادعای کشته‌شدن هفتاد پیامبر در یک شب را نقد می‌کنند و آن را فاقد سند معتبر می‌دانند. این روایات، به‌سان داستان‌هایی است که برای تحریک احساسات، حقیقت را در پرده ابهام فرو برده‌اند.

از منظر فلسفه تاریخ، این روایات با دیدگاه‌های پل ریکور در باب روایت و تاریخ هم‌خوانی دارد که بر ضرورت بررسی صحت روایات تأکید دارد. استاد فرزانه، این روایات را ابزار مظلوم‌نمایی می‌دانند که به تضعیف اقتدار انبیا منجر شده است.

اقتدار ذاتی انسان و مدبرات الهی

استاد فرزانه، انسان را موجودی مقتدر می‌دانند که از مدبرات و موکلات الهی برخوردار است. این حمایت‌ها، به‌سان نگهبانانی است که انسان را از گزند شیاطین حفظ می‌کنند.

قرآن کریم در سوره فصلت، آیه ۳۱، این حقیقت را چنین بیان می‌کند:

لَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ

ترجمه: در آن برای شما هر آنچه نفستان بخواهد و هر آنچه طلب کنید فراهم است.

از منظر فلسفه اسلامی، این آیه به توانمندی‌های ذاتی انسان و حمایت الهی اشاره دارد که با شناخت مدبرات، انسان به اقتدار خود دست می‌یابد.

ضرورت مسلح شدن به علم و قدرت

استاد فرزانه، بر ضرورت مسلح شدن مسلمین به علم، قدرت، و فرهنگ تأکید می‌ورزند تا از ذلت استعمار رهایی یابند. این مسلح شدن، به‌سان برافروختن مشعلی است که تاریکی ذلت را می‌زداید.

از منظر فلسفه سیاسی، این توصیه با دیدگاه‌های محمد اقبال لاهوری هم‌خوانی دارد که بر خودباوری و توانمندسازی جوامع اسلامی تأکید دارند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم نشان داد که بدمعناکردن دنیا، روایات نادرست، و ترس از ابراز هویت، اقتدار مسلمین را تضعیف کرده است. انبیا و اولیا، به‌سان ستارگانی درخشان، از اقتدار الهی برخوردار بودند و انسان نیز می‌تواند با شناخت مدبرات خود، به این اقتدار دست یابد. مسلح شدن به علم و قدرت، راه رهایی از ذلت است.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با کاوش در درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، نشان داد که اقتدار انسانی، به‌عنوان شأن والای انسان در قرآن کریم، در پرتو سیاست‌های استعماری و تحقیرآمیز به حاشیه رانده شده است. دنیا، به‌سان بستری برای کمال، نه‌تنها مذمت نشده، بلکه مومن را به تمامیت‌طلبی دعوت می‌کند. انبیا و اولیا، با برخورداری از مدبرات الهی، الگویی برای اقتدار انسانی‌اند. برای رهایی از ذلت، مسلمین باید به علم، قدرت، و فرهنگ مسلح شوند تا چونان ققنوسی از خاکستر استعمار برخیزند و عزت خویش را بازستانند.

با نظارت صادق خادمی