متن درس
فلسفه سیالیت هستی و اکثریتهای اجتماعی در الهیات اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۸۶)
دیباچه: درآمدی بر سیالیت وجود و پویایی اکثریتها
عالم هستی، چون رودی جاری، در حرکتی بیوقفه از مبدأ الهی به سوی مقصد بیکرانه خویش جریان دارد. این جریان، نه در قالبهای جامد و ثابت، بلکه در سیالیت و تحول دائمی متجلی است. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در درسگفتار خویش، با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم و نقد بنیانهای فلسفه سنتی، به تبیین این حقیقت پرداختهاند که عالم، از انسان تا جماد، در چنبره ثبات گرفتار نیست، بلکه در دایره تبدیل و تحول، پویا و زنده است.
بخش یکم: تنوع و سیالیت اکثریتها در ساختار اجتماعی
تنوع اکثریتها در جامعه انسانی
در هر جامعه انسانی، اکثریتها و اقلیتها بر اساس معیارهای گوناگون چون قدرت، ثروت، دانش، وجاهت اجتماعی، و ویژگیهای ظاهری شکل میگیرند. این تنوع، چون رنگهای گوناگون در تابلوی نقاشی هستی، جلوهای از پیچیدگی و غنای اجتماعات انسانی است. برای نمونه، در جامعهای ممکن است اکثریت افراد از نظر قد بلند یا کوتاه باشند، یا از منظر هوش و تلاش، به ویژگیهای خاصی شناخته شوند. این ویژگیها، نه تنها نتیجه عوامل زیستی و ژنتیکیاند، بلکه از شرایط فرهنگی و محیطی نیز تأثیر میپذیرند.
درنگ: اکثریتهای اجتماعی بر اساس معیارهای گوناگون چون قدرت، ثروت، دانش، و ویژگیهای ظاهری تعریف میشوند و از پیچیدگی ساختارهای اجتماعی حکایت دارند. |
سیالیت اکثریتها در گذر زمان و مکان
اکثریتها در جوامع، چون امواج دریا، ثابت و جامد نیستند، بلکه در بستر زمان و مکان دستخوش تحول میگردند. برای مثال، در فصلی از سال، اکثریت افراد جامعه به پوشیدن جامههای گرم روی میآورند، حال آنکه در فصلی دیگر، جامههای سبک بر تن میکنند. این سیالیت، نه تنها در پوشش، بلکه در تمامی جنبههای اجتماعی، فرهنگی، و علمی مشهود است. جامعهای که در گذشته اکثریت آن بیسواد بود، با گسترش آموزش ممکن است به جامعهای باسواد تبدیل شود، و بالعکس، فقر و محرومیت میتواند دانش را از اکثریت جامعه دور سازد.
درنگ: اکثریتها در جوامع، در گذر زمان و تحت تأثیر شرایط محیطی و فرهنگی، سیال و قابل تغییرند و هیچگاه در قالبی ثابت محصور نمیمانند. |
اکثریتها در آیات قرآنی
قرآن کریم در آیات متعدد، از اکثریتها سخن گفته است. برای نمونه، در سوره اعراف، آیه ۱۷ میفرماید: أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ (اکثرشان نمیاندیشند). همچنین در سوره بقره، آیه ۱۰۰ آمده است: أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (اکثرشان ایمان نمیآورند). با این حال، این اکثریتها ثابت نیستند و در جوامع مختلف، بسته به شرایط زمانی و مکانی، تغییر مییابند. در صدر اسلام، اکثریت جامعه ممکن است به ویژگیهایی خاص شناخته میشدند که امروز دیگر مصداق ندارد.
درنگ: اکثریتهای مورد اشاره در قرآن کریم، سیال و وابسته به شرایط زمانی و مکانیاند و از ثبات و جامعیت برخوردار نیستند. |
نقش آموزش و محیط در تحول اکثریتها
آموزش، چون کلیدی زرین، درهای دانش و کمال را به روی اکثریتهای اجتماعی میگشاید. جامعهای که اکثریت آن بیسواد است، با فراهم آمدن زمینههای آموزشی میتواند به جامعهای باسواد تبدیل شود. در مقابل، فقر و محرومیت، چون سایهای سنگین، میتواند اکثریت را از نور دانش محروم سازد. این قابلیت تبدیل، نشاندهنده پویایی جوامع انسانی و تأثیر عمیق عوامل اجتماعی بر ویژگیهای اکثریتهاست.
درنگ: آموزش و شرایط اجتماعی، چون اهرمی توانمند، اکثریتهای عادی را به سوی مراتب بالاتر دانش و کمال هدایت میکنند. |
بخش دوم: نقد فلسفههای سنتی و تبیین سیالیت هستی
نقد مفهوم ماهیت ثابت
استاد فرزانه، با نقدی ژرف بر فلسفههای سنتی، بهویژه دیدگاههای ارسطویی، مفهوم ماهیت ثابت را باطل و غیرعلمی میدانند. این مفهوم، که قرنها در اذهان جوامع ریشه دوانده، انسان و موجودات را در قالبهایی جامد و تغییرناپذیر محصور میسازد. به باور ایشان، این دیدگاه، چون زنجیری بر پای حقیقت، مانع از درک پویایی و سیالیت عالم شده است. عالم هستی، نه قوطی بستهای است که در آن موجودات به ماهیتهای ثابت محدود شوند، بلکه چون اقیانوسی است که امواج آن در تبدیل و تحول مداوماند.
درنگ: مفهوم ماهیت ثابت، خرافهای فلسفی است که با سیالیت و پویایی عالم هستی ناسازگار است. |
قابلیت تبدیل موجودات
در نگرش عرفانی و اسلامی، همه موجودات عالم، از انسان تا جماد، قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند. انسان میتواند از مرتبهای والا به پستترین جایگاه (أَضَلُّ سَبِيلًا) یا دنترین حالت (دَنِيٌّ فَتَدَلَّى) فرو افتد، و بالعکس، از مرتبهای پست به مقامات عالی صعود کند. این اصل، که در عرفان اسلامی با عبارت كُلُّ شَيْءٍ فِي كُلِّ شَيْءٍ بیان شده، بر پویایی و تبدیلپذیری عالم تأکید دارد.
درنگ: عالم هستی، چون جریانی سیال، قابلیت تبدیل میان موجودات را دارد و هیچ موجودی در قالبی ثابت محصور نیست. |
نقد مفهوم ساکن در فلسفه سنتی
در فلسفههای سنتی، مانند آنچه در آثار ارسطو آمده، موجودات به دو دسته ساکن و متحرک تقسیم شدهاند. استاد فرزانه این تقسیمبندی را نادرست میدانند و تأکید دارند که عالم هستی، سراسر سیال و متحرک است. حتی صفت ثابتٌ برای خداوند متعال، نه به معنای ساکن بودن، بلکه به معنای سیالیت و پویایی در مقام كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (هر روز او در کاری است) است. این تفسیر، خدا را چون سرچشمهای جوشان از تحول و پویایی معرفی میکند.
درنگ: صفت ثابت برای خداوند، به معنای سیالیت و پویایی است، نه ساکن بودن، و عالم هستی از هرگونه جامعیت و ثبات تهی است. |
نقد مفاهیم انتزاعی در فلسفه و ریاضیات
مفاهیمی چون «دو دو تا چهار تا» در فلسفه و ریاضیات، بهعنوان حقایقی ثابت تلقی شدهاند، حال آنکه استاد فرزانه این مفاهیم را صرفاً انتزاعات ذهنی میدانند که بدون موضوع خارجی (مانند گردو یا پیاز) فاقد وجود واقعیاند. این نقد، به بازنگری در مفاهیم فلسفی و ریاضی دعوت میکند و نشان میدهد که احکام و مفاهیم، تابع موضوعات خارجیاند و با تغییر موضوع، دگرگون میشوند.
درنگ: مفاهیم انتزاعی مانند «دو دو تا چهار تا» بدون موضوع خارجی معنا ندارند و از حقیقت وجودی برخوردار نیستند. |
بخش سوم: اکثریتها و اقلیتها در الهیات اسلامی
سهگانه اکثریتها: عادی، محبین، و محبوبین
استاد فرزانه، جوامع انسانی را به سه دسته اکثریت تقسیم میکنند: اکثریت عادی (پیادهنظام)، محبین (عاشقان کمال)، و محبوبین (برگزیدگان). اکثریت عادی، چون سربازانی هستند که اگر هدایت نشوند، در حالت عادی خویش باقی میمانند. محبین، کسانیاند که با شوق و عشق به کمال، در مسیر رشد گام برمیدارند. محبوبین، برگزیدگانیاند که به مراتب عالی کمال رسیدهاند. این سهگانه، نه ثابت، بلکه سیال و قابل تبدیل به یکدیگرند.
درنگ: جوامع انسانی دارای سه نوع اکثریتاند: عادی، محبین، و محبوبین، که هر یک در مراتب کمال متفاوتاند و قابل تبدیل به یکدیگرند. |
نقش تربیت در تبدیل اکثریتها
تربیت، چون باغبانی ماهر، میتواند اکثریت عادی را به محبین و محبین را به محبوبین تبدیل کند. در کلاس درس، دانشآموزانی که در ابتدا اکثریتی عادیاند، با هدایت و آموزش میتوانند به مراتب بالاتری صعود کنند. این تحول، نشاندهنده قدرت تربیت و محیط در دگرگونی ویژگیهای اکثریتهاست.
درنگ: تربیت و آموزش، اکثریتهای عادی را به مراتب بالاتر محبین و محبوبین ارتقا میدهند و پویایی اجتماعی را تضمین میکنند. |
تأثیر شیاطین بر محبوبین
شیاطین، چون دشمنانی پنهان، در کمین محبوبیناند تا آنان را از مراتب والای کمال به سوی آسیبپذیری و سقوط سوق دهند. این دیدگاه، با الهیات اسلامی همخوانی دارد که شیطان را مانعی در برابر صعود معنوی انسان میداند. با این حال، اراده و هدایت الهی میتواند انسان را از این آسیبها مصون دارد.
درنگ: شیاطین در پی آسیبپذیر ساختن محبوبیناند، اما هدایت الهی انسان را در مسیر کمال حفظ میکند. |
قدرت کلمات قرآنی
کلماتی چون قل، إيها، و حروف خاص مانند سین، قاف، و ه، در قرآن کریم دارای قدرتی معنوی و عرفانیاند. این کلمات، چون طلسمهایی آسمانی، انرژی و تأثیراتی خاص در عالم هستی دارند و میتوانند انسان را در مسیر حق و حقیقت هدایت کنند.
درنگ: کلمات قرآنی مانند قل و إيها دارای قدرت معنویاند و انسان را به سوی حقیقت سوق میدهند. |
معنای قل در قرآن کریم
واژه قل در قرآن کریم، به معنای «هل دادن» است، یعنی فرمانی الهی که پیامبر اکرم (ص) را به شجاعت در تبلیغ حق دعوت میکند. برای نمونه، در سوره کافرون، آیه ۱ آمده است: قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ (بگو ای کافران). این فرمان، پیامبر را به رویارویی شجاعانه با کافران فرا میخواند و نشاندهنده حمایت الهی در برابر ترس و ضعف است.
درنگ: قل در قرآن کریم، فرمانی الهی برای شجاعت در تبلیغ حق است و پیامبر را از ترس و ضعف مصون میدارد. |
بخش چهارم: پتانسیلهای نهفته انسانی و موانع خودشناسی
پتانسیلهای بیکران انسانی
هر انسان، چون گنجینهای بیکران، دارای میلیاردها سلول و پتانسیلهای نهفته است که با هدایت و تربیت میتواند به مقامات عالی، حتی مقام موسى كَلِيمُ اللَّه، صعود کند. این پتانسیلها، چون دانههایی در خاک وجود انسان، در انتظار شکوفاییاند و با تکان و هل دادن الهی، میتوانند به بار نشینند.
درنگ: انسان دارای پتانسیلهای بیکران است که با تربیت و هدایت الهی میتواند به مراتب عالی کمال دست یابد. |
موانع خودشناسی و شکوفایی
موانع اجتماعی و فرهنگی، چون غباری بر آیینه وجود، مانع از خودشناسی و شکوفایی پتانسیلهای انسانی شدهاند. قرآن کریم در سوره زخرف، آیه ۵۴ میفرماید: فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ (پس قومش را سبک شمرد و آنان از او اطاعت کردند). این آیه، نشاندهنده تأثیر مخرب تحقیر بر اراده و کمال انسانی است که انسان را از شکوفایی بازمیدارد.
درنگ: تحقیر و موانع اجتماعی، چون سدی در برابر خودشناسی، انسان را از شکوفایی پتانسیلهایش بازمیدارند. |
جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین سیالیت عالم هستی و پویایی اکثریتها و اقلیتها در ساختارهای اجتماعی و الهیاتی پرداخت. با نقد مفاهیم سنتی مانند ماهیت ثابت و تأکید بر تبدیلپذیری موجودات، نشان داده شد که عالم، چون جریانی سیال، در حرکت و تحول مداوم است. اکثریتهای عادی، محبین، و محبوبین، با هدایت و تربیت، میتوانند به مراتب بالاتر صعود کنند، و کلمات قرآنی، چون مشعلهایی نورانی، راهنمای این مسیرند. این دیدگاه، نه تنها به بازنگری در مفاهیم فلسفی و دینی دعوت میکند، بلکه انسان را به خودشناسی و شکوفایی پتانسیلهای بیکرانش فرا میخواند.
با نظارت صادق خادمی |