متن درس
تبیین پویایی وجود و نقد ماهیت در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۸۸)
مقدمه: سفری در ژرفای حکمت الهی
جهان هستی، چونان رودی جاری، در هر لحظه در حال تحول و دگرگونی است. این درسگفتار، که از سخنان استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۱۵۸۸ برگرفته شده، به کاوش در مفاهیم عمیق فلسفی و کلامی میپردازد. محور اصلی این گفتار، تبیین مراتب وجودی انسان، رابطه فاعلیت الهی با قابلیت مخلوقات، و نقد مفهوم ماهیت در فلسفه سنتی است. با نگاهی پویا به هستی، این متن میکوشد تا با زبانی وزین و علمی، دریچهای نو به سوی فهم حکمت الهی و سیالیت وجود بگشاید.
بخش اول: مراتب وجودی انسان: راجل، سالک و طیار
تبیین مراتب سهگانه
در حکمت اسلامی، انسانها در مراتب گوناگونی از قرب الهی قرار میگیرند که در این درسگفتار به سه عنوان راجل، سالک، و طیار تقسیمبندی شدهاند. راجل، به عموم مردمان اشاره دارد که در مرتبه ابتدایی محبت الهی سکنی گزیدهاند. سالک، به کسانی اطلاق میشود که با تلاش و مجاهدت، در مسیر سلوک الهی گام برمیدارند و با سختی و کوشش، خود را به سوی کمال میکشانند. طیار، اما، به اوجیافتگان و محبوبان الهی اشاره دارد که در قله قرب و معرفت جای دارند.
درنگ: مراتب راجل، سالک و طیار، نظامی پویا و قابل تبدیل را ترسیم میکنند که در آن، انسان میتواند با اراده و کوشش، از مرتبهای به مرتبه دیگر صعود یا نزول کند. این دیدگاه، بر خلاف تصورات ایستا، بر سیالیت وجودی انسان تأکید دارد.
این مراتب، نسبیاند و قابلیت تبدیل به یکدیگر را دارند. انسان ممکن است در لحظهای راجل باشد، در لحظهای دیگر سالک گردد و در اوج، به مقام طیار دست یابد. این پویایی، چونان نسیمی که برگهای درخت را به رقص درمیآورد، نشان از تحولپذیری و سیالیت وجود انسان دارد.
پویایی مراتب و امکان تحول
استاد فرزانه تأکید دارند که هیچ انسانی در مرتبهای ثابت و بسته باقی نمیماند. همانگونه که خورشید در آسمان هر روز مسیری نو میپیماید، انسان نیز در هر لحظه میتواند حالات متفاوتی را تجربه کند. این تحولپذیری، حتی معصومان را در بر میگیرد. به استناد حدیث «إِنَّ لِي مَعَ ٱللَّهِ حَالَاتٌ»، معصومان نیز دارای حالات متفاوتیاند که در آنها، گاه اوج میگیرند و گاه در حضیض قرار میگیرند، هرچند این تحولات از نگاه ما پنهان است.
این دیدگاه، چونان آیینهای که نور را در زوایای گوناگون بازمیتاباند، بر این حقیقت تأکید دارد که حتی در بالاترین مراتب وجودی، ثبات مطلق وجود ندارد. معصومان، مانند سیبی که در آب بالا و پایین میرود، در ارتباط با خداوند حالات گوناگونی را تجربه میکنند، حالاتی که فراتر از تحمل فرشتگان مقرب، انبیای مرسل، و مؤمنان آزمودهشده است.
بخش دوم: عدالت الهی و تفاوت در خلقت
شبهه تفاوت در نعمات الهی
یکی از پرسشهای بنیادین در فلسفه الهیات، چرایی تفاوت میان بندگان در دریافت نعمات الهی است. این شبهه با استناد به آیه کریمه إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجْسَ أَهْلَ ٱلْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (سوره احزاب، آیه ۳۳؛ ترجمه: خدا فقط میخواهد پلیدی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند) طرح میشود. پرسش این است که اگر خداوند اراده کرده رجس را از برخی بردارد، چرا این اراده شامل همه بندگان نمیشود؟
استاد فرزانه در پاسخ، با تمثیلی روشن و حکیمانه، خداوند را به فاعلی تشبیه میکنند که چونان پارچ آبی بیکران، آماده ریزش فیض است، اما مقدار دریافتی هر موجود به ظرفیت ظرف او وابسته است. اگر این فیض بیحساب بر زمین ریخته شود، چونان اسراف و تبذیر، نظم خلقت را برهم میزند. از اینرو، خداوند، با حکمت بینهایت خود، به هر موجود به اندازه قابلیت او عطا میکند.
درنگ: تفاوت در نعمات الهی، ناشی از فاعلیت خداوند نیست، بلکه به قابلیتهای متفاوت بندگان بازمیگردد. این اصل، عدالت حکیمانه الهی را در توزیع فیض تأیید میکند.
عوامل مؤثر بر قابلیت قابل
قابلیت هر فرد، تحت تأثیر عواملی چون نطفه، لقمه، زمان، مکان، خانواده، استاد، و محیط اجتماعی شکل میگیرد. کودکی که در شهر پرورش مییابد، قابلیتهایی متفاوت از کودکی در روستا یا کوهستان دارد. این تفاوتها، چونان رنگهای گوناگون در تار و پود یک قالی، به تنوع و زیبایی نظام خلقت میافزایند. استاد فرزانه با اشاره به اصل «كُلٌّ مُيَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ» (هر چیزی برای آنچه آفریده شده، آماده شده است)، تأکید میکنند که هر موجودی بر اساس قالب و ظرفیت خود، استعدادهای خاصی دارد.
این عوامل، چونان خاکی که بذر در آن میروید، زمینهساز رشد یا محدودیت استعدادها هستند. جامعه، فرهنگ، و آموزش، چونان باغبانی ماهر، میتوانند این بذرها را به شکوفایی رسانند یا در خفقان نگه دارند.
بخش سوم: نقد مفهوم ماهیت و پویایی هستی
نقد فلسفه سنتی و مفهوم ماهیت
یکی از محورهای اصلی این درسگفتار، نقد مفهوم ماهیت در فلسفه سنتی است. در فلسفه ارسطویی، ماهیت بهعنوان عامل کثرت و محدودیت موجودات مطرح میشود، گویی هر موجود در قالبی ثابت و تغییرناپذیر محصور است. استاد فرزانه، این دیدگاه را به چالش میکشند و تأکید دارند که ماهیت، مفهومی بیاساس است. بهجای آن، وجود و ظهورات الهی مبنای واقعیتاند که لحظه به لحظه در حال تغییر و تحولاند.
جهان هستی، چونان رودی که هر دم مسیر خود را بازمیسازد، سیال و پویاست. انسان، حیوان، گیاه، و حتی کوهها، در این جریان بیوقفه تحول قرار دارند. این دیدگاه، با رد قالبهای ثابت مانند استکان یا لیوان، بر امکان تبدیل و دگرگونی تأکید دارد. به تعبیر استاد، کوه میتواند کاه شود و کاه میتواند کوه گردد، چنانکه موجودات آسمانی روزگاری کوه بودهاند.
درنگ: نفی مفهوم ماهیت و تأکید بر ظهورات و تعینات الهی، دیدگاهی پویا و عرفانی به هستی ارائه میدهد که امکان تحول بیانتهای موجودات را تأیید میکند.
سیالیت وجود و تحولپذیری موجودات
استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، موجودات را به سیبی تشبیه میکنند که در آب بالا و پایین میرود. این سیالیت، نهتنها انسانها، بلکه تمامی موجودات، از سنگ و گیاه تا حیوان و فرشته را در بر میگیرد. باورهای سنتی مانند «گلیم بخت کسی سیاه بافته شده»، که ریشه در فلسفه یونانی دارند، بهعنوان موانعی در برابر این تحولپذیری نقد میشوند. این باورها، چونان زنجیرهایی، انسان را در قفس جبرگرایی محبوس میکنند، حال آنکه عالم هستی، چونان آسمانی بیکران، امکان صعود و نزول را برای همه فراهم میسازد.
بخش چهارم: رجس و طهارت معصومان
شبهه رجس در معصومان
یکی از پرسشهای مطرحشده در این درسگفتار، این است که آیا معصومان نیز رجس دارند؟ با استناد به آیه کریمه إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجْسَ أَهْلَ ٱلْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا و آیه إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ (سوره کهف، آیه ۱۱۰؛ ترجمه: بگو: من فقط بشری مانند شما هستم)، استاد فرزانه توضیح میدهند که معصومان، بهعنوان بشر، دارای جنبههای جسمانیاند، اما رجس آنها در سطح معنوی پاک شده است.
رجس، در اینجا، به دو گونه مادی و معنوی تقسیم میشود. رجس مادی، مانند نجاست جسمانی، در معصومان وجود دارد، اما رجس معنوی، که پلیدیهای روحی است، از آنان زدوده شده است. این تبیین، چونان نوری که تاریکی را میزداید، بر طهارت معنوی معصومان تأکید دارد.
درنگ: تمایز میان رجس مادی و معنوی، طهارت معنوی معصومان را تأیید میکند، در حالی که بشریت آنها، جنبههای جسمانی را در بر میگیرد.
نقد تفاسیر نادرست
استاد فرزانه به نقد برخی تفاسیر نادرست از احادیث میپردازند، مانند تحریف حدیث توسط برخی عالمان دینی که با افزودن کلمه «لا» معنای حدیث را تغییر دادهاند. این نقد، چونان جراحی دقیقی که زخم را درمان میکند، بر اهمیت دقت در نقل و تفسیر متون دینی تأکید دارد.
بخش پنجم: نفی اتصال و انفصال در فلسفه سنتی
استقلال ذرات عالم
در فلسفه سنتی، مفاهیم متصل و منفصل برای توصیف روابط میان موجودات به کار میروند. استاد فرزانه، این مفاهیم را بهعنوان «حرفهای قهوهخانهای» نقد میکنند و با استناد به آیه کریمه لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ (سوره انعام، آیه ۱۶۴؛ ترجمه: هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد)، بیان میدارند که هر ذرهای در عالم، مستقل است و بار دیگری را حمل نمیکند.
جهان هستی، چونان مشتی آرد، از ذراتی تشکیل شده که کنار یکدیگر قرار دارند، اما به هم قفل و بند نیستند. این دیدگاه، مانند نسیمی که غبار را پراکنده میسازد، مفاهیم سنتی اتصال و انفصال را به چالش میکشد و بر استقلال وجودی هر ذره تأکید دارد.
درنگ: نفی مفاهیم متصل و منفصل، عالم هستی را بهصورت مجموعهای از ذرات مستقل توصیف میکند که هر یک در مسیری جداگانه در حال حرکتاند.
تمثیل ذرات و حرکت
استاد فرزانه با تمثیلی از دو هواپیما که در هوا سوختگیری میکنند، توضیح میدهند که ذرات عالم، هرچند به نظر متصل میآیند، در واقع مستقلاند و با سرعتهای متفاوت حرکت میکنند. این استقلال، چونان پرندگانی که در آسمان پرواز میکنند، نشان از آزادی و پویایی هر ذره در نظام خلقت دارد.
بخش ششم: فینالیستهای عالم هستی
نقش موجودات در تجلی فیض الهی
استاد فرزانه برخی موجودات، مانند سنگها، گیاهان، و حیوانات را بهعنوان «فینالیستهای عالم هستی» معرفی میکنند که دارای حیات طیبهاند و میتوانند معجزات الهی را نمایان سازند. برای مثال، برخی سنگها و گیاهان، چونان عیسی (ع)، قادر به زنده کردن مردگاناند. این موجودات، مانند ستارگانی در آسمان خلقت، نور فیض الهی را بازمیتابانند.
در متون دینی، به نقش این موجودات اشاره شده است. برای نمونه، بول شتر و تربت امام حسین (ع) بهعنوان شفادهنده معرفی شدهاند. این دیدگاه، چونان کلیدی که دریچهای نو میگشاید، بر ظرفیتهای نهفته در طبیعت برای تجلی فیض الهی تأکید دارد.
درنگ: فینالیستهای عالم هستی، از سنگ و گیاه تا حیوان، ظرفیتهای الهی را در خود نهفته دارند و میتوانند معجزات الهی را نمایان سازند.
نقد باورهای جبرگرایانه
باورهایی مانند «گلیم بخت سیاه» یا «نمیتوان تغییر کرد»، که ریشه در فلسفه یونانی دارند، بهعنوان موانعی در برابر تحولپذیری نقد میشوند. این باورها، چونان سایهای که نور را میپوشاند، انسان را از تلاش و کوشش بازمیدارند. استاد فرزانه تأکید دارند که هر کوششی، مانند بذری که در خاک میروید، میتواند به ثمر نشیند و هیچ سوراخی در عالم هستی تنگ یا گشاد بهصورت ثابت باقی نمیماند.
بخش هفتم: نقش اراده و انتخاب در تحول انسان
اختیار و انتخاب انسان
استاد فرزانه با استناد به آیه کریمه إِنَّا هَدَيْنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (سوره انسان، آیه ۳؛ ترجمه: ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد و خواه ناسپاس)، تأکید میکنند که خداوند راه را به همه نشان داده، اما انتخاب شکر یا کفران به انسان واگذار شده است. این اختیار، چونان کلیدی در دست انسان، امکان صعود یا نزول در مراتب وجودی را فراهم میسازد.
انسان، مانند مسافری در مسیر بیکران هستی، میتواند با اراده و کوشش خود، از مرتبه راجل به سالک و از سالک به طیار ارتقا یابد. این تحول، به انتخابها و اقتضائات محیطی وابسته است.
درنگ: نقش اراده و انتخاب انسان در تعیین مراتب وجودی، امکان تحول و صعود به سوی کمال را تأیید میکند.
نقش جامعه و فرهنگ
عوامل اجتماعی، مانند آموزش، قوانین، و نظامهای فرهنگی، در شکلگیری قابلیتهای افراد نقشی بنیادین دارند. استاد فرزانه پیشنهاد میکنند که با تغییر نظامهای آموزشی، میتوان تحولات عمیقی در جامعه ایجاد کرد. برای مثال، اگر یادگیری مهارتهای نوین مانند رایانه بهعنوان شرطی برای طلاب قرار گیرد، جامعه علمی دینی میتواند به سوی پیشرفت گام بردارد.
این عوامل، چونان خاکی حاصلخیز، میتوانند استعدادهای نهفته را شکوفا سازند یا چونان سنگی سخت، مانع رشد شوند. تحولات اجتماعی، مانند نسیمی که دشت را زنده میکند، میتوانند به تحولات فردی منجر شوند.
جمعبندی و نتیجهگیری
این درسگفتار، با کاوش در مفاهیم عمیق فلسفی و کلامی، نگاهی نو به پویایی وجود و رابطه فاعلیت الهی با قابلیت مخلوقات ارائه میدهد. با نقد مفاهیم سنتی مانند ماهیت، اتصال، و انفصال، عالم هستی بهصورت مجموعهای سیال و در حال تحول توصیف میشود که در آن، هیچ موجودی در قالبی ثابت محصور نیست. مراتب راجل، سالک، و طیار، چونان پلههایی در مسیر کمال، امکان صعود و نزول را برای انسان فراهم میسازند. تأکید بر نقش اراده، انتخاب، و عوامل محیطی، این حقیقت را آشکار میسازد که تفاوتها در خلقت، نه از فاعلیت الهی، بلکه از قابلیتهای متفاوت بندگان ناشی میشود.
این دیدگاه، مانند نوری که تاریکی را میشکافد، جبرگرایی و ایستایی را رد میکند و انسان را به تلاش و کوشش در مسیر کمال دعوت مینماید. با استناد به آیات قرآن کریم و احادیث، عدالت حکیمانه خداوند در توزیع فیض الهی تأیید میشود و نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در شکوفایی استعدادها برجسته میگردد. این درسگفتار، چونان گوهری درخشان در گنجینه حکمت اسلامی، میتواند مبنایی برای مطالعات پیشرفته در فلسفه و الهیات باشد.
با نظارت صادق خادمی