متن درس
تأملات فلسفی در جایگاه دنیا
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۵۹۵)
مقدمه: بازاندیشی در مفهوم دنیا از منظر فلسفه و الهیات
جهان هستی، با همه پیچیدگیها و جلوههایش، همواره موضوع تأملات عمیق فلسفی و کلامی بوده است. در سنت اسلامی، دنیا نهتنها بستری برای زیست انسانی، بلکه مظهری از اسمای الهی و ظرفی برای رشد و کمال معرفی شده است. این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی جایگاه والای دنیا در نظام خلقت میپردازد. در این مسیر، با بهرهگیری از نگاهی عمیق و چندوجهی، تلاش میشود تا تصورات نادرست درباره دنیا اصلاح گردد و ارزش ذاتی آن بهعنوان مظهر ربوبیت الهی آشکار شود.
بخش نخست: دنیا، مظهر ظهورات الهی
حقیقت دنیا: ظهور ربوبیت الهی
جهان مادی، که در اصطلاح دینی «دنیا» نامیده میشود، فراتر از یک ظرف مادی، مظهری تام از اسمای حسنای الهی است. هر ذره از موجودات، اعم از جاندار یا بیجان، که در مسیر رشد طبیعی یا قهری حرکت میکند، در بستر دنیا به سوی کمال هدایت میشود. این دیدگاه، که ریشه در عرفان نظری دارد، دنیا را نهتنها یک واقعیت عینی، بلکه جلوهای از فیض بیکران الهی میداند. همانگونه که ریل، قطار را به مقصد میرساند، دنیا نیز بستری است که بدون آن، هیچ موجودی به کمال وجودی خویش نمیرسد.
درنگ: دنیا، بهعنوان مظهر اسمای الهی، بستری ضروری برای تحقق کمالات موجودات است و هر حرکت طبیعی یا قهری در عالم، در این ظرف الهی رخ میدهد. |
این اصل، با نگاهی فلسفی، بر جایگاه والای دنیا در نظام خلقت تأکید دارد. دنیا، بهسان آینهای است که تجلیات الهی در آن منعکس میشود و هر موجود، در این آینه، به قدر وسع خویش، جلوهای از حق تعالی را نمایان میسازد.
دنیا، ظرف ناسوت و بستر رشد
انسان، بهعنوان اشرف مخلوقات، بدون ظرف ناسوت و دنیا قادر به رشد و تعالی نیست. همانگونه که قطار بدون ریل از حرکت بازمیماند، انسان نیز بدون دنیا نمیتواند به سوی مقصد کمال خویش گام بردارد. این ظرف، که در اصطلاح عرفانی «ناسوت» خوانده میشود، بستری است که انسان در آن، از خاک به افلاک صعود میکند.
این دیدگاه، با تأکید بر نقش بنیادین دنیا، آن را مقدمهای برای تحقق کمالات اخروی معرفی میکند. دنیا، مانند خاکی حاصلخیز است که بذر وجود انسان در آن کاشته میشود و با آبیاری معرفت و عمل، به درختی تناور بدل میگردد.
جایگاه دنیا بهعنوان اسم اعظم الهی
در نگرش اسلامی، دنیا نهتنها یک ظرف مادی، بلکه مظهر تام ربوبیت و اسم اعظم الهی است. تصورات منفی درباره دنیا، که در برخی گفتمانها با عباراتی چون «اه و وه» بیان میشود، فاقد بنیان دینی است. این تصورات، که دنیا را بیارزش یا پست میخوانند، با حقیقت الهی آن در تعارض است.
درنگ: دنیا، بهعنوان مظهر اسم اعظم الهی، جایگاهی والا دارد و تحقیر آن، برخلاف حقیقت دینی و فلسفی آن است. |
این اصل، با استناد به عرفان نظری، دنیا را جلوهای از فیض الهی میداند که در آن، کمالات الهی به ظهور میرسد. همانگونه که خورشید، نور خود را بر همه موجودات میتاباند، دنیا نیز پرتوی از رحمت بیکران الهی است که همه موجودات را در بر میگیرد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، با تأکید بر جایگاه والای دنیا بهعنوان مظهر ظهورات الهی، ظرف ناسوت، و اسم اعظم الهی، به تبیین ارزش ذاتی آن پرداخت. دنیا، نهتنها بستری برای رشد و کمال انسان، بلکه جلوهای از ربوبیت الهی است که هر موجود در آن، به سوی مقصد وجودی خویش هدایت میشود. این دیدگاه، با نگاهی فلسفی و عرفانی، از تحقیر دنیا انتقاد میکند و بر ضرورت بازاندیشی در نگرش به آن تأکید دارد.
بخش دوم: عوامل تحقیر دنیا و نقد آن
نقش استعمار در تحقیر دنیا
یکی از عوامل اصلی تحقیر دنیا، تأثیرات استعمار و استثمار بر جوامع اسلامی بوده است. استعمار، برای جلوگیری از رشد دینی و اجتماعی مسلمین، با بدگویی از دنیا، تلاش کرد تا نگاه منفی به آن را در میان جوامع اسلامی ترویج دهد. این تحریف، با هدف تضعیف هویت دینی و مانعتراشی در مسیر پیشرفت جوامع اسلامی صورت گرفت.
از منظر تاریخی و جامعهشناختی، این رویکرد استعماری، با ایجاد شکاف میان دین و دنیا، به تضعیف انگیزههای رشد و پیشرفت در جوامع اسلامی منجر شد. همانگونه که باغبانی خبیث، بذرهای مسموم در خاک میکارد، استعمار نیز با تحریف مفهوم دنیا، بذر یأس و انفعال را در اذهان کاشت.
تحقیر دنیا توسط شکستخوردگان
گروه دیگری که به تحقیر دنیا پرداختند، افرادی بودند که در مواجهه با ناکامیها و شکستهای شخصی، برای توجیه ناتوانیهای خود، دنیا را بیارزش خواندند. این افراد، که از دستیابی به موفقیتهای مادی یا معنوی بازمانده بودند، با تحقیر دنیا، کوشیدند تا عقدهها و حسرتهای خود را تسکین دهند.
این رفتار، از منظر روانشناختی، به مکانیزمهای دفاعی اشاره دارد که افراد برای فرار از احساس ناکامی به کار میگیرند. همانگونه که بیماری، برای پنهان کردن ضعف خود، به انکار ارزش سلامتی میپردازد، این افراد نیز با تحقیر دنیا، ناتوانی خود را توجیه کردند.
نقش نخبگان در تحقیر دنیا
برخی از شعرا، عرفا، و عالمان دینی، که به دلایل مختلف از جمله ناتوانی در بهرهگیری از دانش خود یا کسب جایگاه اجتماعی، از موفقیت بازماندند، به بدگویی از دنیا پرداختند. این گروه، با سرودن اشعار و نگارش متونی که دنیا را بیارزش میخواند، به تحریف جایگاه آن کمک کردند.
این نقد، با نگاهی جامعهشناختی، بر تأثیر ناکامیهای فردی در شکلگیری گفتمانهای منفی درباره دنیا تأکید دارد. همانگونه که ستارهای خاموش، در آسمان شب ناپدید میشود، این نخبگان نیز، در سایه ناکامیهای خود، نور حقیقت دنیا را پنهان کردند.
عوامل سهگانه تحقیر دنیا
تحقیر دنیا، نتیجه سه عامل اصلی است: نخست، خنثیسازی نقش معصومین علیهمالسلام توسط خلفای جور، که با تضعیف جایگاه الهی دنیا، به تحریف نگاه دینی پرداختند؛ دوم، بدگویی استعمار، که با هدف مانعتراشی در پیشرفت جوامع اسلامی صورت گرفت؛ و سوم، توجیه ناکامیهای افراد شکستخورده، که برای تسکین حسرتهای خود، دنیا را بیارزش خواندند.
درنگ: تحقیر دنیا، نتیجه عوامل سیاسی (استعمار)، فرهنگی (خنثیسازی معصومین)، و روانشناختی (ناکامیهای فردی) است که همگی از حقیقت الهی دنیا فاصله دارند. |
این تحلیل، با نگاهی جامع، بر ضرورت اصلاح نگاه به دنیا تأکید دارد. دنیا، مانند رودی زلال است که اگر از آلودگیهای این عوامل پاک شود، حقیقت درخشان آن نمایان خواهد شد.
فقدان مذمت دنیا در متون دینی
در قرآن کریم و سنت نبوی، هیچ مورد مستقیمی از بدگویی یا تحقیر دنیا یافت نمیشود. دنیا، بهعنوان مظهر حق تعالی و ظرف بنیادین عالم آخرت، سماوات، و ارضین، جایگاهی والا دارد. قرآن کریم میفرماید:
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا
اوست که آنچه در زمین است، همه را برای شما آفرید.
این آیه، با تأکید بر خلقت دنیا برای انسان، ارزش ذاتی آن را نشان میدهد. دنیا، مانند بستری است که همه موجودات در آن به سوی کمال هدایت میشوند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی عوامل تحقیر دنیا، نشان داد که این تحقیر، ریشه در عوامل سیاسی، فرهنگی، و روانشناختی دارد و با حقیقت دینی و فلسفی دنیا در تعارض است. استعمار، ناکامیهای فردی، و تحریف نقش معصومین، از جمله عواملی هستند که به بدگویی از دنیا منجر شدهاند. با استناد به متون دینی، این بخش بر ارزش ذاتی دنیا تأکید کرد و از تصورات نادرست درباره پست بودن آن انتقاد نمود.
بخش سوم: عوارض نفسانی و جایگاه حقیقی دنیا
عوارض نفسانی، عامل بدگویی دنیا
بدیهای منتسب به دنیا، نه از ذات آن، بلکه از عوارض نفسانی ناشی از شدت و قلت (زیادی یا کمی) سرچشمه میگیرد. همانگونه که پرخوری به رودل کردن و کمخوری به ضعف میانجامد، انحرافات نفسانی نیز به تحریف نگاه به دنیا منجر میشود. این عوارض، مانند سایهای هستند که بر آینه زلال دنیا میافتد و حقیقت آن را پنهان میکند.
درنگ: بدیهای منتسب به دنیا، نتیجه انحرافات نفسانی است، نه نقص ذاتی دنیا. اعتدال در بهرهگیری از دنیا، راه رهایی از این عوارض است. |
این اصل، با نگاهی روانشناختی و فلسفی، بر نقش نفس در ایجاد انحرافات تأکید دارد و دنیا را از اتهامات نادرست مبرا میداند.
پستی دنیا، نقص نیست
پایین بودن دنیا نسبت به عوالم بالاتر، مانند آخرت، عرش، و کرسی، نه نشانه نقص، بلکه کمال آن است. دنیا، مانند خاکی است که بذر وجود انسان در آن کاشته میشود و به سوی آسمان کمال رشد میکند. این پستی، تفاوت مرتبه وجودی است، نه نقص ذاتی.
برای توضیح این مفهوم، میتوان به رابطه طهارت و صلوة اشاره کرد. طهارت، بهعنوان شرط صلوة، از نظر علّی افضل است، زیرا بدون آن، صلوة تحقق نمییابد. اما صلوة، از نظر غایی، برتر است، زیرا کمال طهارت را نمایان میسازد. دنیا نیز، بهعنوان ظرف علّی، برای تحقق عوالم بالاتر ضروری است.
رابطه علّی و غایی دنیا و عوالم بالاتر
عرش و کرسی، بدون دنیا تحقق نمییابند، همانگونه که دنیا بدون عرش کامل نمیشود. دنیا، ظرف علّی است که بستر تحقق عوالم بالاتر را فراهم میکند، و عرش، ظرف غایی است که کمال دنیا را به نمایش میگذارد. این رابطه، مانند رابطه طهارت و صلوة، نشاندهنده وابستگی متقابل میان مراتب وجودی است.
درنگ: دنیا، بهعنوان ظرف علّی، برای تحقق عوالم بالاتر ضروری است، و عرش، بهعنوان ظرف غایی، کمال دنیا را نمایان میسازد. |
این دیدگاه، با نگاهی فلسفی، بر نقش بنیادین دنیا در نظام خلقت تأکید دارد و آن را بستری ضروری برای تحقق کمالات معرفی میکند.
فضولات دنیا، زواید نفسانی
روایت «العقلاء ترکوا فضول الدنیا» به معنای ترک زواید و زیادههای نفسانی است، نه ترک خود دنیا. «فضول»، در اینجا، به معنای زیادی و بیهودگی است، نه آشغال یا ناپاکی. عقلای حقیقی، با پرهیز از زیادهخواهی، به اعتدال در بهرهگیری از دنیا میرسند.
این اصل، مانند باغبانی است که شاخههای زاید را هرس میکند تا درخت به رشد کامل برسد. ترک فضولات، به معنای رهایی از بارهای غیرضروری است که انسان را از مسیر کمال بازمیدارد.
ارزش ذاتی فضولات
حتی فضولات، مانند فُضله حیوانات، ذاتاً بد نیستند و برای موجودات دیگر ارزشمندند. در نظام خلقت، هیچ چیز زاید یا بیارزش نیست. همانگونه که فُضله حیوان، برای برخی موجودات، غذایی ارزشمند است، هر عنصر در عالم، در جای خود، نقشی سازنده دارد.
این دیدگاه، با نگاهی زیستشناختی و فلسفی، بر ارزش ذاتی همه موجودات تأکید دارد. همانگونه که هر قطره باران، در چرخه طبیعت نقشی دارد، هر جزء دنیا نیز در نظام خلقت ارزشمند است.
آشپزخانه حیوانات و انسان
غذای حیوانات، مانند فضولات انسانی، از نظر ترکیبات، ارزشمندتر از غذای انسانی است، زیرا معده انسان، مانند آشپزخانهای برای حیوانات عمل میکند. این چرخه طبیعی، نشاندهنده حکمت الهی در خلقت است که هیچ چیز را بیهوده نیافریده است.
این اصل، مانند رودی است که از کوهسار سرچشمه میگیرد و همه موجودات را سیراب میکند. دنیا، با همه اجزای خود، در خدمت کمال خلقت است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی عوارض نفسانی بهعنوان عامل بدگویی دنیا، بر ارزش ذاتی آن تأکید کرد. پستی دنیا، نتیجه انحرافات نفسانی است، نه نقص ذاتی. رابطه علّی و غایی دنیا با عوالم بالاتر، و ارزش ذاتی همه اجزای خلقت، از جمله فضولات، نشاندهنده حکمت الهی در نظام هستی است. این دیدگاه، با نگاهی فلسفی و علمی، بر ضرورت اعتدال در بهرهگیری از دنیا تأکید دارد.
بخش چهارم: زهد، علم، و رابطه دنیا و آخرت
زهد، ترک زواید نفسانی
روایت «العقلاء زهدوا فی الدنیا» به معنای ترک زواید و زیادههای نفسانی است، نه ترک خود دنیا. زهد، مانند باغبانی است که شاخههای زاید را هرس میکند تا درخت وجود به کمال برسد. عقلای حقیقی، با پرهیز از زیادهخواهی، به سوی کمالات اخروی گام برمیدارند.
درنگ: زهد، به معنای ترک زواید نفسانی است، نه ترک دنیا. عقلای حقیقی، با اعتدال در بهرهگیری از دنیا، به کمالات اخروی میرسند. |
این اصل، با نگاهی کلامی، زهد را به معنای اعتدال و پرهیز از زیادهخواهی معرفی میکند و از تفسیر نادرست آن انتقاد مینماید.
دنیا، طالب آخرت
روایت «من طلب الآخرة طلبته الدنیا» نشان میدهد که دنیا، عاشق اهل آخرت است و خود به سوی مؤمنان میشتابد. این حدیث، دنیا را مانند عاشقی معرفی میکند که در پی وصل به کمالات اخروی است. انسان مؤمن، با طلب آخرت، دنیا را به خدمت خود درمیآورد.
این دیدگاه، با نگاهی عرفانی، بر عشق ذاتی دنیا به کمالات تأکید دارد. همانگونه که آهنربا، آهن را به سوی خود میکشد، دنیا نیز به سوی اهل آخرت جذب میشود.
زندگی شهوتناک در برابر کمالجویی
زندگی شهوتناک، که در آن انسان برای رفع نیازهای نفسانی عمل میکند، در برابر زندگی کمالجویانه قرار دارد که هدفش وصول به کمالات است. انسان شهوتناک، مانند پرندهای است که در قفس خواستههای نفسانی گرفتار شده، اما انسان کمالجو، مانند عقابی است که به سوی قلههای کمال پرواز میکند.
این اصل، با نگاهی اخلاقی و فلسفی، بر تفاوت میان انگیزههای نفسانی و کمالجویانه تأکید دارد و از زندگی شهوتناک انتقاد میکند.
مثال آب و گوسفند
دادن آب به گوسفند پیش از ذبح، نشانهای از محبت و پرهیز از دشمنی است. این عمل، مانند پرچم سفیدی است که انسان با حیوان میافرازد و باعث شفاعت حیوان در قیامت میشود. این رفتار، نشاندهنده کمال انسانی است که حتی در مواجهه با حیوانات، اخلاق را رعایت میکند.
این اصل، مانند نوری است که در تاریکی رفتار انسانی میدرخشد و بر اهمیت اخلاق در همه شئون زندگی تأکید دارد.
علم دنیا و علم دین
علم دنیا، مانند علم دین، برای زندگی درست در دنیا ضروری است. دنیا، مانند اقیانوسی است که برای عبور از آن، به کشتی علم نیاز است. انسان بدون علم دنیا، نمیتواند در این بستر بهدرستی زندگی کند.
این دیدگاه، با نگاهی معرفتشناختی، بر ضرورت کسب علم برای مدیریت درست زندگی در دنیا تأکید دارد و از بیتوجهی به آن انتقاد میکند.
شر دنیا، مظهر جلال الهی
شر دنیا، مانند صفات جلال الهی (مانند قاطع و متکبر)، بخشی از ظهورات الهی است و ذاتاً بد نیست. این شر، مانند طوفانی است که درختان ضعیف را میشکند، اما ریشههای قوی را استوارتر میسازد.
این اصل، با نگاهی کلامی، شر دنیا را مظهر جلال الهی معرفی میکند و از نسبت دادن بدی ذاتی به آن انتقاد میکند.
وظیفه عالمان دینی و زهد
عالمان دینی، مانند پزشکانی در بخش مراقبتهای ویژه، باید تماموقت در خدمت هدایت جامعه باشند. جمعآوری مال و اختلاط علم دینی با مادیات، مانند قاطی کردن آب و روغن، به کاستی علم دینی منجر میشود.
درنگ: عالمان دینی باید زاهد در دنیا باشند و از اختلاط علم دینی با مادیات پرهیز کنند تا بتوانند وظیفه هدایت جامعه را بهدرستی انجام دهند. |
این نقد، با نگاهی اجتماعی و کلامی، بر ضرورت تمرکز عالمان دینی بر هدایت معنوی تأکید دارد و از اختلاط دین و دنیا انتقاد میکند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با بررسی مفاهیم زهد، علم، و رابطه دنیا و آخرت، بر ضرورت اعتدال در بهرهگیری از دنیا تأکید کرد. دنیا، بهعنوان طالب آخرت، در خدمت مؤمنان است و عالمان دینی باید با زهد و تمرکز بر هدایت معنوی، از اختلاط دین و دنیا پرهیز کنند. این دیدگاه، با نگاهی فلسفی و عرفانی، بر ارزش ذاتی دنیا و نقش آن در تحقق کمالات اخروی تأکید دارد.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی جایگاه والای دنیا در نظام خلقت پرداخت. دنیا، بهعنوان مظهر ظهورات الهی، ظرف ناسوت، و بستر رشد و کمال، نقشی بنیادین در تحقق کمالات انسانی دارد. عوامل تحقیر دنیا، از جمله استعمار، ناکامیهای فردی، و تحریفهای فرهنگی، با حقیقت دینی و فلسفی آن در تعارض است. با استناد به متون دینی، این نوشتار نشان داد که دنیا، نهتنها پست نیست، بلکه ظرفی علّی برای تحقق عوالم بالاتر است. زهد، به معنای ترک زواید نفسانی، و علم دنیا، بهعنوان ضرورتی برای زندگی درست، از دیگر محورهای کلیدی این بررسی بود. این دیدگاه، با ارائه نگاهی جامع به رابطه دنیا و آخرت، میتواند مبنایی برای مطالعات پیشرفته در حوزه فلسفه، الهیات، و جامعهشناسی دینی باشد.
با نظارت صادق خادمی |