متن درس
جهاننگرى و مغالطات نفس: بازنگرى فلسفى در نگاه به دنیا
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۵۹۷)
دیباچه
جهان، چون آینهای است که در هر ذرهاش تجلى اسماء الهى هویداست. این کتاب، با تأمل در درسگفتارهاى عمیق فلسفى و کلامى، به بازنگرى نگاه به دنیا در بستر فرهنگ اسلامى و نقد مغالطاتى مىپردازد که این نگاه را در جوامع اسلامى به انحطاط کشانده است. در این اثر، دنیا نه چون دامى فریبنده، بلکه بهسان ظرفى براى کمال و ظهور صفات الهى بازشناسى شده و مغالطات نفسانى که مانع درک این حقیقت گشته، با دقت فلسفى و عرفانى کاویده شده است. هدف این نوشتار، روشنسازى مرز میان گرایش مثبت به دنیا و تعلقات نفسانى است تا با اصلاح نگاه به خلقت، راهى بهسوى سلامت و سعادت گشوده شود.
بخش نخست: دنیا، مظهر اسماء الهى
جهان، ظرف کمال و سعادت
جهان، در نگاه فلسفى و عرفانى، نه تنها مانعى براى کمال نیست، بلکه بسترى است که در آن انسان به سوى سعادت و سلامت گام برمىدارد. استاد فرزانه قدسسره، دنیا را چون ظرفى معرفى مىکنند که در آن، همه مظاهر خلقت، از آب و نان گرفته تا قرآن کریم و کعبه شریف، تجلیاتى از اسماء و صفات الهى هستند. این نگاه، دنیا را نه مذموم، بلکه گوارا و شیرین مىداند؛ چون باغى که هر برگ و گلش، نشان از خالقى حکیم دارد.
جهان، در این دیدگاه، موضوع رشد و کمال است. هر آنچه در عالم ناسوت دیده مىشود، از سنگ و خاک تا سجده و جانماز، مظهرى از حق است. این نگاه، با استناد به قرآن کریم، همه مظاهر دنیا را ارزشمند و شایسته عشق و ارادت معرفى مىکند. چنانکه در آیه شریفه آمده است: فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (سوره بقره، آیه ۱۱۵؛ به هر سو رو کنید، آنجا روى خداست). این آیه، گواهى است بر حضور الهى در هر گوشه از خلقت.
گرایش به دنیا: کمال یا انحراف؟
گرایش به دنیا، اگر با نیتى پاک و به قصد قربت باشد، کمال است. طواف کعبه، عشق به صفا و مروه، و ارادت به مظاهر طبیعت، همه از جنس گرایش مثبت به دنیاست که به سلامت و سعادت منتهى مىشود. اما این گرایش، گاه با تعلقات نفسانى چون طمع و اعتیاد به دنیا خلط شده و به مغالطهاى انجامیده که دنیا را ذاتاً مذموم جلوه داده است.
این مغالطه، ریشه در تحریف نگاه به دنیا دارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که طمع، علقه و رکون به دنیا، عوارضى نفسانى هستند و در ذات دنیا وجود ندارند. سنگ، خاک و گیاه، طمع ندارند؛ این انسان است که با نفس خویش، دنیا را به دامى براى انحراف بدل کرده است.
جمعبندی بخش نخست
در این بخش، دنیا بهسان آینهاى معرفى شد که در آن، چهره حق در هر ذره هویداست. گرایش مثبت به دنیا، به معناى عشق به مظاهر الهى، راهى به سوى کمال است، اما خلط آن با تعلقات نفسانى، به مغالطهاى انجامیده که نگاه به دنیا را در جوامع اسلامى تحریف کرده است. این دیدگاه، با استناد به قرآن کریم و تأملات عرفانى، بر ضرورت بازنگرى در نگاه به دنیا تأکید دارد.
بخش دوم: مغالطات و انحطاط جوامع اسلامى
ریشههاى تاریخى و روانشناختى مغالطات
استاد فرزانه قدسسره، دو مغالطه اساسى را عامل انحطاط جوامع اسلامى معرفى مىکنند: نخست، تخریب ذات دنیا به جاى تعلقات نفسانى، و دوم، خلط گرایش مثبت به دنیا با علقههاى نفسانى. این مغالطات، که ریشه در تاریخ و روانشناسى جوامع شکستخورده دارند، با القائات استعمارى تقویت شده و نگاه مسلمین به دنیا را به سوى تحقیر و بدبینى سوق دادهاند.
روانشناسى شکستخوردگان، که از حسرت و ناکامى سرچشمه مىگیرد، دنیا را بىارزش جلوه داده و این تحقیر، به جاى اصلاح نفس، به تخریب دنیا انجامیده است. این نگاه، چون خورهاى، روح جوامع اسلامى را فرسوده و آنها را از پیشروى در دنیا بازداشته است.
تمایز میان دنیا و تعلقات نفسانى
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که طمع، علقه و دلبستگى به دنیا، در نفس انسان ریشه دارد، نه در ذات دنیا. گل، گیاه و سنگ، طمع ندارند؛ این انسان است که با سوء نیت، دنیا را به ابزارى براى انحراف بدل کرده است. در متون دینى، هیچ روایتى دنیا را ذاتاً مذموم نمىداند؛ بلکه مذمت، متوجه تعلقات نفسانى است.
این تمایز، کلیدى است براى اصلاح نگاه به دنیا. گرایش به دنیا، اگر در مسیر خدمت به خلق و تحقق کمالات باشد، نه تنها مذموم نیست، بلکه عین کمال است. اما اگر این گرایش به طمع و استثمار آلوده شود، به انحراف مىانجامد.
نقش استعمار در تحریف نگاه به دنیا
استعمار، با القاى نگاه منفى به دنیا، مسلمین را از پیشروى در علم، قدرت و ثروت بازداشت. این تحریف، با ستایش فقر و تحقیر انبیاى داراى قدرت، چون حضرت سلیمان علیهالسلام، و بزرگنمایى انبیاى فقیر، به تضعیف جوامع اسلامى انجامید. استاد فرزانه قدسسره، این تحریف را مغالطهاى عمدى از سوى استعمارگران مىدانند که مسلمین را به سوى انحطاط سوق داد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با کاوش در ریشههاى تاریخى و روانشناختى مغالطات، نشان داد که چگونه خلط میان دنیا و تعلقات نفسانى، به انحطاط جوامع اسلامى انجامیده است. استعمار، با تقویت این مغالطات، مسلمین را از پیشروى در دنیا بازداشت و نگاهى تحریفشده به خلقت القا کرد. اصلاح این نگاه، مستلزم شناخت دقیق مغالطات و تمایز میان گرایش مثبت به دنیا و علقههاى نفسانى است.
بخش سوم: اصلاح نگاه به دنیا و نقد نظام علم دینى
گرایش مثبت به دنیا: راهى به سوى کمال
گرایش به دنیا، اگر در مسیر خدمت به خلق باشد، کمال است. استاد فرزانه قدسسره، مثالهایى چون ایجاد کارخانجات براى اشتغال هزاران نفر را مصداق گرایش مثبت به دنیا مىدانند. این گرایش، چون چشمهاى زلال، به خیر عمومى و تحقق صفات الهى در انسان منجر مىشود. اما اگر این گرایش به طمع و استثمار آلوده شود، به انحراف مىانجامد.
سیره معصومین علیهمالسلام، گواه این حقیقت است. ایشان، با وجود داراییهاى بسیار، خودمحور نبودند و همه چیز را براى دیگران خرج مىکردند. این سیره، نشاندهنده تفاوت میان داراییهاى دنیوى و تعلقات نفسانى است.
نقد نظام علم دینى
استاد فرزانه قدسسره، با نگاهی انتقادى، به ناکارآمدى نظام کنونى علم دینى در توانمندسازى طلاب اشاره دارند. علم دینى، اگر به کسب قدرت، عزت و درآمد منجر نشود، به توهماتى بدل مىشود که نه نان مىآورد و نه کمال. طلاب، پس از سالها تحصیل، گاه از تأمین معاش خود ناتواناند و این ناتوانى، نتیجه آموزشى است که به جاى توانمندسازى، به فقر و خوارى انجامیده است.
این نقد، نه متوجه فقیهان و مراجع دینى، بلکه متوجه نظام آموزشى علم دینى است که نتوانسته طلاب را به ابزارهاى لازم براى پیشروى در دنیا مجهز کند. اصلاح این نظام، مستلزم بازطراحى آموزشى است که طلاب را توانمند سازد تا از علم خود، هم نان درآورند و هم به خلق خدمت کنند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر گرایش مثبت به دنیا و نقد نظام علم دینى، راهى به سوى اصلاح گشود. گرایش به دنیا، اگر با نیت خدمت به خلق باشد، کمال است و سیره معصومین، گواه این حقیقت است. اما ناکارآمدى نظام علم دینى، طلاب را به سوى فقر و ناتوانى سوق داده و اصلاح این نظام، ضرورتى انکارناپذیر است.
نتیجهگیری کلى
جهان، چون باغى است که هر شاخ و برگش، نشان از حکمت الهى دارد. این کتاب، با بازنگرى درسگفتارهاى استاد فرزانه قدسسره، نشان داد که مغالطات نفسانى، نگاه به دنیا را در جوامع اسلامى تحریف کرده و به انحطاط انجامیده است. دنیا، ظرف کمال و مظهر اسماء الهى است و گرایش مثبت به آن، راهى به سوى سعادت و سلامت است. اما خلط این گرایش با تعلقات نفسانى، به مغالطهاى انجامیده که مسلمین را از پیشروى در علم، قدرت و ثروت بازداشته است. اصلاح این نگاه، مستلزم شناخت دقیق مغالطات، بازطراحى نظام علم دینى، و بازگشت به سیره معصومین است. این اثر، دعوتى است به تأمل در حقیقت دنیا و رهایى از بند تعلقات نفسانى، تا انسان در آینه خلقت، چهره حق را ببیند.