در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1598

متن درس





درآمدی بر فلسفه دنیا در اندیشه اسلامی

درآمدی بر فلسفه دنیا در اندیشه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۵۹۸)

مقدمه

اندیشه اسلامی، به‌ویژه در بستر تاریخی پس از عصر معصومین علیهم‌السلام، شاهد ظهور نگرش‌هایی بوده است که گاه در فهم و تفسیر مفهوم دنیا دچار انحرافات و مغالطاتی شده‌اند. این مغالطات، که ریشه در خلط میان ذات دنیا و تعلقات نفسانی دارند، نه‌تنها بر فهم دینی تأثیر گذاشته، بلکه بر ساختارهای اجتماعی و علمی جوامع اسلامی، به‌ویژه حوزه‌های علمیه، اثری عمیق و دیرپا داشته است. استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار شماره ۱۵۹۸، با نگاهی نقادانه و عمیق، به تبیین این مغالطات پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، بر ضرورت بازنگری در نگاه به دنیا و اصلاح نظام‌های علمی و آموزشی تأکید کرده‌اند.

بخش نخست: مغالطات تاریخی در فهم دنیا

ریشه‌های انحراف در نگاه به دنیا

در تاریخ اندیشه اسلامی، پس از افول حضور معصومین علیهم‌السلام، دو مغالطه بنیادین در فهم مفهوم دنیا شکل گرفت. نخست، به‌جای نکوهش تعلقات نفسانی، خود دنیا مورد تخطئه قرار گرفت و به‌عنوان امری منفی و مذموم معرفی شد. دوم، به‌جای گرایش به عظمت و شکوه دنیا به‌عنوان مظهر الهی، گرایش به تعلقات نفسانی تقویت شد. این دو مغالطه، همانند دو تیغ تیز، پیکره فهم دینی و اجتماعی را زخمی کردند و به انحطاط جوامع اسلامی انجامیدند. استاد فرزانه، این انحراف را به مثابه خلطی میان گوهر و پوسته می‌دانند؛ گوهر دنیا که تجلی‌گاه اسماء و صفات الهی است، با پوسته تعلقات نفسانی که ریشه در نفس اماره دارد، اشتباه گرفته شده است.

درنگ: مغالطات تاریخی در فهم دنیا، با خلط میان ذات دنیا و تعلقات نفسانی، به تخریب ارزش ذاتی دنیا و ترویج گرایش‌های نفسانی منجر شده است. این انحراف، ریشه بسیاری از ناکامی‌های اجتماعی و علمی جوامع اسلامی است.

این مغالطات، نه‌تنها در سطح فردی، بلکه در بستر اجتماعی و علمی نیز اثراتی عمیق بر جای گذاشتند. به‌جای آنکه دنیا به‌عنوان بستری برای تحقق کمالات انسانی و خدمت به جامعه ستایش شود، به‌عنوان مانعی در برابر سعادت اخروی معرفی شد. این نگاه، همانند سایه‌ای سنگین، بر ذهنیت دینی و اجتماعی جوامع اسلامی افتاد و آنها را از بهره‌گیری از ظرفیت‌های دنیوی محروم ساخت.

تأثیر یأس و شکست بر تحقیر دنیا

یکی از عوامل اصلی ترویج نگاه منفی به دنیا، حسرت و یأس ناشی از شکست‌ها و عقب‌ماندگی‌های جوامع اسلامی بوده است. افرادی که در برابر ناکامی‌های اجتماعی و فردی تسلیم شدند، به‌جای مواجهه با نقص‌های درونی و تعلقات نفسانی خود، دنیا را بی‌ارزش و پوچ قلمداد کردند. این رویکرد، همانند بیماری‌ای مزمن، در لایه‌های مختلف جامعه نفوذ کرد و به‌تدریج نغمه‌هایی چون «دنیا همه هیچ است» را در اذهان عمومی و حتی در میان عالمان دینی رواج داد. این نگاه، نه‌تنها از نظر فلسفی نادرست است، بلکه از منظر روان‌شناختی نیز به‌عنوان مکانیزمی دفاعی برای فرار از مسئولیت و ناکامی‌های فردی و اجتماعی قابل تحلیل است.

درنگ: تحقیر دنیا، نتیجه یأس و ناکامی‌های اجتماعی و فردی است که به‌جای اصلاح تعلقات نفسانی، به نکوهش ذات دنیا منجر شده و جوامع را از بهره‌گیری از ظرفیت‌های آن محروم کرده است.

دنیا، مظهر الهی و کمال انسانی

برخلاف نگاه منفی رایج، استاد فرزانه تأکید دارند که دنیا، مظهر اسماء و صفات الهی است و گرایش به آن، به‌معنای استقبال از کمالات الهی، امری مثبت و ارزشمند است. دنیا، همانند آیینه‌ای است که جلوه‌های رحمانیت و رحیمیت پروردگار را بازمی‌تاباند. داشتن دنیا، به معنای برخورداری از قدرت، دانش، امکانات و توانمندی برای خدمت به جامعه، عین کمال انسانی است. این نگاه، دنیا را نه‌تنها مانعی در برابر آخرت نمی‌داند، بلکه آن را پلی به‌سوی کمال اخروی معرفی می‌کند. به‌عنوان مثال، فردی که با بهره‌گیری از امکانات دنیوی، هزاران نفر را از فقر و محرومیت نجات می‌دهد، به کمال انسانی نزدیک‌تر است تا کسی که در انزوا و فقر، از دنیا و امکانات آن دوری می‌جوید.

درنگ: دنیا، به‌عنوان مظهر اسماء و صفات الهی، بستری برای تحقق کمالات انسانی است. داشتن دنیا، به معنای توانمندی و خدمت به جامعه، عین کمال و سعادت اخروی است.

تمایز میان دنیا و تعلقات نفسانی

یکی از محورهای اصلی درس‌گفتار، تأکید بر تمایز وجودشناختی میان ذات دنیا و تعلقات نفسانی است. دنیا، امری واقعی و خارجی است که به‌عنوان جلوه‌گاه حق تعالی، ارزش ذاتی دارد. در مقابل، تعلقات نفسانی، مانند طمع، غرور و تکبر، نقص‌هایی درونی و برخاسته از نفس اماره هستند. استاد فرزانه، این خلط را به مثابه آمیختن نور و ظلمت می‌دانند که به تحریف حقیقت دنیا و مذمت غیرمنصفانه آن منجر شده است. روایات اسلامی نیز، به‌جای نکوهش ذات دنیا، تعلقات نفسانی را مورد انتقاد قرار داده‌اند. به‌عنوان مثال، روایت «اعْلَمْ أَنَّ أَصْلَ كُلِّ خَطِيئَةٍ حُبُّ الدُّنْيَا» به حب نفسانی و طمع به دنیا اشاره دارد، نه به ذات آن. ترجمه: «بدان که ریشه هر گناه، دوستی نفسانی دنیاست.»

درنگ: تمایز میان ذات دنیا و تعلقات نفسانی، کلید فهم صحیح روایات اسلامی است. مذمت روایات، متوجه طمع و هوس‌های نفسانی است، نه ذات دنیا که مظهر الهی است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، به تبیین مغالطات تاریخی در فهم دنیا و تأثیرات مخرب آنها بر جوامع اسلامی پرداخت. خلط میان ذات دنیا و تعلقات نفسانی، به تحقیر دنیا و ترویج نگرشی منفی نسبت به آن منجر شده است. این نگاه، نه‌تنها با حقیقت قرآنی و روایی دنیا به‌عنوان مظهر الهی در تعارض است، بلکه به انحطاط اجتماعی و علمی جوامع اسلامی انجامیده است. استاد فرزانه، با تأکید بر ارزش ذاتی دنیا و ضرورت گرایش مثبت به آن برای تحقق کمالات انسانی، راهی نوین برای بازنگری در این نگرش ارائه می‌دهند. این بخش، زمینه‌ساز بحث‌های بعدی در مورد تأثیر این مغالطات بر حوزه‌های علمیه و ضرورت اصلاح نظام‌های آموزشی و علمی است.

بخش دوم: تأثیر مغالطات بر حوزه‌های علمیه

انحطاط علمی و اجتماعی حوزه‌ها

مغالطات یادشده، نه‌تنها بر جامعه اسلامی، بلکه به‌ویژه بر حوزه‌های علمیه تأثیراتی عمیق و مخرب داشته‌اند. در محیط‌های ایمانی، به‌ویژه در میان عالمان دینی، ترویج نغمه «دنیا همه هیچ است» به تضعیف جایگاه علمی و اجتماعی حوزه‌ها منجر شده است. این نگاه، همانند بادی سرد، روحیه تلاش و نوآوری را در حوزه‌ها خاموش کرد و طلاب و عالمان را به سوی فقر، ناتوانی و انزوا سوق داد. استاد فرزانه تأکید دارند که این نگرش، ریشه در سوء‌تفاهم از متون دینی دارد و با حقیقت قرآن کریم و روایات در تضاد است. به‌عنوان مثال، روایت «وَيْلٌ لِصَاحِبِ الدُّنْيَا» به کسی اشاره دارد که دنیا را برای خود انباشته و از خدمت به دیگران بازمی‌ماند، نه کسی که از دنیا برای خیر عمومی بهره می‌گیرد. ترجمه: «وای بر کسی که دنیا را برای خود جمع‌آوری کند.»

درنگ: ترویج نگرش منفی به دنیا در حوزه‌های علمیه، به انحطاط علمی و اجتماعی آنها منجر شده و طلاب را از توانمندی و خدمت به جامعه محروم کرده است.

کاستی نظام آموزشی حوزه‌ها

نظام آموزشی کنونی حوزه‌های علمیه، به‌گونه‌ای است که طلاب پس از سال‌ها تحصیل، نه‌تنها به توانمندی علمی و اقتصادی دست نمی‌یابند، بلکه گاه به ناتوانی و فقر گرفتار می‌شوند. استاد فرزانه، این وضعیت را به مثابه بریدن بال‌های پرواز طلاب توصیف می‌کنند؛ طلابی که در بدو ورود به حوزه، سرشار از انگیزه و استعداد هستند، پس از سال‌ها تحصیل، به دلیل فقدان آموزش‌های کاربردی و فقر اقتصادی، به افرادی ناتوان و مفلوک تبدیل می‌شوند. این نظام، به‌جای پرورش عالمانی توانمند و خلاق، افرادی تولید می‌کند که حتی از تأمین نیازهای اولیه خود و خانواده‌شان عاجزند. این کاستی، ریشه در تمرکز بیش از حد بر علوم سنتی مانند صرف، نحو و فقه دارد که، گرچه ارزشمندند، اما برای پاسخگویی به نیازهای جامعه مدرن کافی نیستند.

درنگ: نظام آموزشی کنونی حوزه‌ها، با تمرکز بر علوم سنتی و فقدان آموزش‌های کاربردی، طلاب را به ناتوانی و فقر سوق می‌دهد و از تولید علم و قدرت بازمی‌دارد.

ضرورت احیای علوم قرآنی و روایی

استاد فرزانه تأکید دارند که قرآن کریم و روایات، منشأ علوم متعددی مانند روان‌شناسی، نجوم، گیاه‌شناسی و سنگ‌شناسی هستند که در حوزه‌های علمیه مغفول مانده‌اند. این علوم، که ریشه در کتاب و سنت دارند، می‌توانند حوزه‌ها را به مراکز علمی پیشرو تبدیل کنند. به‌عنوان مثال، در قرآن کریم، آیاتی چون «الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا» (سوره ملک، آیه ۳؛ ترجمه: «آنکه هفت آسمان را طبقه‌طبقه آفرید») به موضوعاتی چون نجوم و ساختار کیهانی اشاره دارند که نیازمند استخراج و تبیین علمی‌اند. حوزه‌ها، به‌جای وابستگی به علوم دانشگاهی، باید این علوم را احیا کنند تا به جوامعی علمی و خودکفا تبدیل شوند. این احیا، همانند بازگرداندن جانی تازه به پیکره حوزه‌هاست که می‌تواند آنها را از انزوا و ناتوانی نجات دهد.

درنگ: قرآن کریم و روایات، منشأ علوم متعددی هستند که با احیای آنها، حوزه‌ها می‌توانند به مراکز علمی پیشرو و خودکفا تبدیل شوند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار، به بررسی تأثیر مغالطات تاریخی بر حوزه‌های علمیه و کاستی نظام آموزشی آنها پرداخت. ترویج نگرش منفی به دنیا، به انحطاط علمی و اجتماعی حوزه‌ها منجر شده و طلاب را از توانمندی و خدمت به جامعه محروم کرده است. استاد فرزانه، با تأکید بر ضرورت احیای علوم قرآنی و روایی و بازطراحی نظام آموزشی حوزه‌ها، راهکاری برای خروج از این انحطاط ارائه می‌دهند. این بخش، زمینه‌ساز بحث‌های بعدی در مورد ضرورت تحول در علوم حوزوی و نقش آنها در توانمندسازی جامعه است.

بخش سوم: ضرورت تحول در علوم حوزوی

تنوع علوم در گذشته و فقدان آن در حال

در گذشته، عالمان دینی از دانش‌های متنوعی مانند نجوم، رمل، اسطرلاب و عرفان برخوردار بودند که امروزه در حوزه‌ها غایب است. این علوم، که ریشه در معارف دینی داشتند، نه‌تنها عالمان را به‌عنوان پیشگامان علمی مطرح می‌کردند، بلکه به آنها امکان کسب درآمد و خدمت به جامعه را می‌دادند. استاد فرزانه، فقدان این علوم را به مثابه خاموش شدن چراغ‌های هدایت در حوزه‌ها می‌دانند و خواستار احیای آنها هستند. به‌عنوان مثال، علوم کیهانی و نجومی، که در قرآن کریم و روایات به آنها اشاره شده، می‌توانند حوزه‌ها را به مراکز علمی پیشرو تبدیل کنند.

درنگ: عالمان گذشته، با تسلط بر علوم متنوع مانند نجوم و عرفان، به‌عنوان پیشگامان علمی شناخته می‌شدند. احیای این علوم، حوزه‌ها را به مراکز علمی پیشرو تبدیل می‌کند.

ضرورت آموزش‌های کاربردی

علوم حوزوی باید از حالت انتزاعی و نظری به سوی کاربردی شدن حرکت کنند. استاد فرزانه، علوم سنتی مانند صرف و نحو را، گرچه ارزشمند، اما ناکافی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه مدرن می‌دانند. به‌جای این علوم، باید رشته‌هایی مانند روان‌شناسی، نجوم، گیاه‌شناسی و سنگ‌شناسی در حوزه‌ها تدریس شوند تا طلاب را به تولید علم و درآمد توانمند کنند. این تحول، همانند کاشتن بذری نو در خاک حوزه‌هاست که می‌تواند میوه‌های علم و قدرت به بار آورد.

درنگ: علوم حوزوی باید به سوی کاربردی شدن حرکت کنند تا طلاب را به تولید علم و درآمد توانمند سازند و از فقر و ناتوانی نجات دهند.

نقش استعمار در انحطاط حوزه‌ها

استاد فرزانه تأکید دارند که استعمار، با ترویج مغالطات و نگرش‌های منفی به دنیا، نقش مهمی در انحطاط حوزه‌های علمیه داشته است. این تأثیر، به‌گونه‌ای بود که حوزه‌ها از تولید علم و قدرت بازماندند و به سوی فقر و وابستگی سوق داده شدند. این وضعیت، همانند زنجیری بر پای حوزه‌ها بود که مانع از حرکت آنها به سوی پیشرفت و خودکفایی شد.

درنگ: استعمار، با ترویج نگرش‌های منفی به دنیا، حوزه‌های علمیه را به سوی فقر و ناتوانی سوق داد و از تولید علم و قدرت بازداشت.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این نوشتار، به ضرورت تحول در علوم حوزوی و احیای علوم قرآنی و روایی پرداخت. فقدان علوم متنوع و کاربردی در حوزه‌ها، به ناتوانی طلاب و انحطاط علمی آنها منجر شده است. استاد فرزانه، با تأکید بر نقش استعمار در این انحطاط و ضرورت بازطراحی نظام آموزشی، راهکاری برای احیای جایگاه حوزه‌ها ارائه می‌دهند. این بخش، زمینه‌ساز بحث‌های بعدی در مورد مسائل اجتماعی و اقتصادی مرتبط با این مغالطات است.

بخش چهارم: مسائل اجتماعی و اقتصادی ناشی از مغالطات

تأثیر مغالطات بر جامعه اسلامی

جامعه اسلامی، پس از انقلاب، شاهد پیشرفت‌هایی در زمینه‌های صنعت، ورزش و علوم کاربردی بوده است. بااین‌حال، این پیشرفت‌ها با گرایش به تعلقات نفسانی همراه شده و از تربیت صحیح دور مانده است. استاد فرزانه، این وضعیت را به مثابه رودی می‌دانند که گرچه به سوی دریا در حرکت است، اما با گل‌ولای نفسانی آلوده شده است. حوزه‌های علمیه، به دلیل گرفتاری در مغالطات، نتوانسته‌اند این گرایش را اصلاح کنند و خود نیز در فقر و ناتوانی باقی مانده‌اند.

درنگ: جامعه اسلامی، با گرایش به دنیا همراه با تعلقات نفسانی، دچار انحراف شده، اما حوزه‌ها به دلیل مغالطات، نتوانسته‌اند این گرایش را اصلاح کنند.

گرانی مسکن و فساد اجتماعی

یکی از مسائل اجتماعی برجسته، گرانی مسکن است که مردم را به سوی فساد، رشوه و دزدی سوق داده است. استاد فرزانه، با استناد به روایت «مَنْ يَخْرُجْ مَالًا مِنْ غَيْرِ حَلٍّ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْبِنَاءَ وَالْمَاءَ وَالطِّينَ» (ترجمه: «هر کس مالی از راه حرام به دست آورد، خداوند او را گرفتار ساختمان، آب و گل می‌کند»)، تأکید دارند که مال حرام، مردم را به گرفتاری در مادیات می‌کشاند. گرانی مسکن، به‌عنوان یکی از ناکبت‌های دنیوی، به فساد اجتماعی منجر شده و مردم را از زندگی سالم محروم کرده است.

درنگ: گرانی مسکن، به‌عنوان یکی از ناکبت‌های دنیوی، مردم را به فساد و دزدی سوق داده و مانع زندگی سالم شده است.

مهندسی اسلامی مسکن

استاد فرزانه، با ارائه مفهوم مهندسی اسلامی مسکن، پیشنهاد می‌کنند که حکومت باید خانه‌هایی با متراژ مناسب (۳۰ تا ۱۰۰ متر) برای مردم فراهم کند تا از فشار اقتصادی و فساد ناشی از آن جلوگیری شود. این خانه‌ها، همانند پناهگاه‌هایی امن، می‌توانند مردم را از گرفتاری در مادیات نجات دهند و زندگی سالم و متعادلی را برای آنها فراهم کنند.

درنگ: مهندسی اسلامی مسکن، با تأمین خانه‌های مناسب، می‌تواند مردم را از فشار اقتصادی و فساد نجات دهد و زندگی سالمی را برای آنها فراهم کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم این نوشتار، به بررسی مسائل اجتماعی و اقتصادی ناشی از مغالطات در فهم دنیا پرداخت. گرانی مسکن و گرایش به تعلقات نفسانی، به فساد اجتماعی منجر شده و حوزه‌ها نتوانسته‌اند نقش اصلاحی خود را ایفا کنند. استاد فرزانه، با ارائه راهکارهایی مانند مهندسی اسلامی مسکن، بر ضرورت اصلاح ساختارهای اجتماعی و اقتصادی تأکید دارند. این بخش، زمینه‌ساز نتیجه‌گیری نهایی در مورد ضرورت تحول در نگاه به دنیا و نظام‌های علمی و اجتماعی است.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با بازنمایی درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مغالطات تاریخی در فهم دنیا و تأثیرات مخرب آنها بر جوامع اسلامی و حوزه‌های علمیه پرداخت. خلط میان ذات دنیا و تعلقات نفسانی، به تحقیر دنیا و انحطاط علمی و اجتماعی منجر شده است. استاد فرزانه، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، بر ارزش ذاتی دنیا به‌عنوان مظهر الهی تأکید کرده و خواستار اصلاح نظام آموزشی حوزه‌ها و احیای علوم قرآنی و روایی شده‌اند. این تحول، می‌تواند حوزه‌ها را به مراکز علمی پیشرو تبدیل کند و طلاب را از فقر و ناتوانی نجات دهد. همچنین، با ارائه راهکارهایی مانند مهندسی اسلامی مسکن، بر ضرورت اصلاح ساختارهای اجتماعی برای جلوگیری از فساد تأکید شده است. این نوشتار، با ارائه نگاهی جامع و عمیق، می‌تواند مبنایی برای مطالعات پیشرفته در حوزه‌های فلسفه، الهیات و جامعه‌شناسی دینی باشد.

با نظارت صادق خادمی