متن درس
جهانجلایی: بازاندیشی فلسفی در تقدیس عالم بهمثابه مظهر الهی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۶۰۱)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تدوینی است منظم و علمی از درسگفتار شماره ۱۶۰۱ استاد فرزانه قدسسره که با نگاهی فلسفی و الهیاتی به بازتعریف جایگاه عالم در نظام فکری و فرهنگی اسلام میپردازد. محور اصلی این اثر، دعوت به تقدیس عالم بهمثابه مظهر الهی است که نهتنها از انحطاط جوامع اسلامی جلوگیری میکند، بلکه زمینهساز نشاط، قدرت و کمال انسانی میگردد.
بخش نخست: عالم بهمثابه مظهر الهی و هدف متعالی
تقدیس عالم: ضرورتی فرهنگی و اجتماعی
استاد فرزانه قدسسره در این درسگفتار، بر ضرورت تقدیس عالم بهمثابه هدفی متعالی در ساختار جامعه اسلامی تأکید میورزند. عالم، نه صرفاً مکانی گذرا، بلکه آیینهای است از جلوههای الهی که برای سعادت انسان آفریده شده است. این دیدگاه، عالم را بستری برای رشد و کمال میداند و از جوامع اسلامی دعوت میکند تا با بازنگری در نظامهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی، این تقدیس را بهعنوان محور فعالیتهای خویش قرار دهند. همانگونه که باغبانی ماهر، خاک را برای رویش آماده میسازد، جامعه نیز باید عالم را بهمثابه خاک حاصلخیز کمال انسانی بپروراند.
احترام به مقدسات در فرهنگ عمومی
احترام به اشیاء مقدس، مانند نان یا قرآن کریم، در فرهنگ عمومی نشانهای است از تقدیس مظاهر الهی. مردمان وقتی تکهنانی را بر زمین مییابند، با احترام آن را برمیدارند و در گوشهای امن قرار میدهند. این رفتار، ریشه در احترام به برکت الهی دارد و میتواند بهمثابه الگویی برای احترام به تمامی مخلوقات عالم گسترش یابد. همانگونه که خورشید با فروغ خویش زمین را روشن میکند، احترام به مقدسات نیز قلب جامعه را نورانی میسازد.
عالم: مخلوق الهی و بستر سعادت
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عالم، مخلوق الهی و زمینهساز سعادت انسانی است. خداوند عالم را برای سعادت انسان آفریده و انسان را برای سعادت در عالم قرار داده است. این دیدگاه، عالم را نهتنها گذرگاهی موقت، بلکه فضایی برای تحقق کمال میداند. همانگونه که رودخانهای زلال بهسوی دریا جاری است، عالم نیز مسیر انسان را بهسوی کمال الهی هموار میسازد. این امر مستلزم تغییر در ساختارهای اجتماعی است تا عالم بهعنوان جلوهای از حق مورد تقدیس قرار گیرد.
نقش نهادهای آموزشی در ترویج تقدیس عالم
برای رهایی جامعه اسلامی از انحطاط، لازم است تقدیس عالم در نظامهای آموزشی، از خانه تا دانشگاه، بهعنوان هدفی بنیادین قرار گیرد. آموزش باید بر ارزش ذاتی عالم بهمثابه مخلوق الهی متمرکز شود تا از انحطاط فرهنگی و اجتماعی جلوگیری گردد. این بازطراحی نظام آموزشی، مانند بازسازی بنایی کهن، نیازمند برنامهریزی دقیق و هدفمند است تا عالم بهعنوان بستری برای رشد معنوی و مادی معرفی شود.
جمعبندی بخش نخست
این بخش بر اهمیت تقدیس عالم بهعنوان مظهر الهی تأکید دارد. عالم، نهتنها بستری برای زندگی مادی، بلکه فضایی برای تحقق سعادت و کمال انسانی است. احترام به مقدسات در فرهنگ عمومی و آموزش این دیدگاه در نهادهای آموزشی، گامهایی اساسی برای رهایی از انحطاط و ایجاد جامعهای متعالی است.
بخش دوم: نقد انحرافات در نگرش به عالم
دو انحراف بنیادین: تخریب عالم و تقدیس عالم بیخدا
استاد فرزانه قدسسره دو انحراف اصلی در نگرش به عالم را شناسایی میکنند: تخریب عالم (زهدگرایی افراطی) و تقدیس عالم بیخدا (بتپرستی یا مادیگرایی). تخریب عالم، آن را بیارزش میداند و تقدیس عالم بیخدا، آن را از مبدأ الهی جدا میسازد. هر دو رویکرد، چون دو مسیر گمراهکننده در جنگلی انبوه، به انحطاط و گمراهی منجر میشوند. در مقابل، تقدیس عالم با خدا، مسیری روشن بهسوی کمال است.
نقد بتپرستی و تقدیس بیخدا
تقدیس عالم بیخدا، مانند خورشیدپرستی یا بتپرستی، به کفر میانجامد، درحالیکه تقدیس عالم با خدا ایمان را تقویت میکند. این تمایز، مانند تفاوت میان نور خورشید و پرستش آن، نشاندهنده اهمیت پیوند عالم با مبدأ الهی است. بتپرستی، نمونهای از تقدیس بیخدا است که عالم را از حقیقت الهی جدا میسازد و به انحراف منجر میشود.
مقایسه احترام به قرآن کریم و نان با احترام به عالم
احترام به قرآن کریم بهعنوان کلام الهی و نان بهعنوان برکت الهی، باید به احترام به عالم تعمیم یابد. همانگونه که قرآن کریم نازله الهی است، عالم نیز جلوهای از خلقت الهی است. این مقایسه، مانند آینهای که نور را بازمیتاباند، بر یکپارچگی احترام به تمامی مظاهر الهی تأکید دارد.
مؤمن برتر از کعبه
استاد فرزانه قدسسره با استناد به روایت «المؤمن أفضل من الکعبه»، بر برتری مؤمن بهعنوان بنده خدا تأکید میورزند. انسان، بهمثابه خلیفه الهی، جایگاهی والا دارد و شایسته احترامی بیش از کعبه است. این دیدگاه، مانند ستارهای درخشان در آسمان معرفت، ارزش انسان را در نظام خلقت برجسته میسازد.
لزوم جراحی فرهنگی برای اصلاح انحطاط
جامعه اسلامی، گرفتار سرطانی فرهنگی است که نیازمند جراحی عمیق برای اصلاح نگرش به عالم است. این جراحی، مانند درمان بیماریای کهن، مستلزم تغییر بنیادین در نگرشهای اجتماعی و آموزشی است تا از تقدیس بیخدا و تخریب عالم فاصله گرفته و بهسوی تقدیس عالم الهی حرکت شود.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد دو انحراف اصلی در نگرش به عالم، بر ضرورت تقدیس عالم با خدا تأکید دارد. تخریب عالم و تقدیس عالم بیخدا، هر دو به گمراهی منجر میشوند، درحالیکه تقدیس عالم با خدا، مسیری است بهسوی کمال و سعادت. این دیدگاه، دعوتی است به بازاندیشی در نگرشهای فرهنگی و اجتماعی.
بخش سوم: تقدیس عالم با خدا: مسیر کمال
تقدیس عالم با خدا بهعنوان اصل دیانت
تقدیس عالم با خدا، مانند احترام به قرآن کریم و برکت الهی، اصل دیانت است. این اصل، عالم را چون کتابی گشوده از آیات الهی میداند که شایسته احترام و تقدیس است. همانگونه که باغبان به گلهای باغ خویش عشق میورزد، مؤمن نیز باید به عالم بهمثابه مظهر الهی عشق بورزد.
تقدیس زمین و خاک در اسلام
سجده بر زمین و استفاده از خاک برای طهارت، نشانهای است از تقدیس زمین و خاک بهعنوان مخلوقات الهی. این عمل، مانند سجدهای در برابر عظمت خلقت، بر ارزش معنوی زمین تأکید دارد و باید به کل عالم تعمیم یابد.
طهارت و حلال بودن در فقه اسلامی
در فقه اسلامی، اصل بر طهارت و حلال بودن همه چیز است، مگر موارد استثنایی که اقلیت هستند. این اصل، مانند دریایی زلال که همه چیز را در خود جای میدهد، دیدگاه مثبت اسلام به عالم را نشان میدهد و بر تقدیس مخلوقات الهی دلالت دارد.
نقد دیدگاههای نادرست درباره نجاست
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که نجاست برخی مخلوقات، مانند سگ، نسبی است و نباید بهصورت مطلق در نظر گرفته شود. برای مثال، سگ برای انسان ممکن است نجس باشد، اما برای خود سگ یا دیگر حیوانات، این حکم صادق نیست. این دیدگاه، مانند باز کردن پنجرهای بهسوی حقیقت، نگاه متعادل به مخلوقات را ترویج میکند.
پاکیزگی طبیعی حیوانات
حیوانات با زبان خود بدنشان را پاک میکنند و این امر بخشی از نظام خلقت الهی است. این پاکیزگی، مانند رقص برگها در باد، نشاندهنده حکمت الهی در خلقت است و باید بهعنوان جلوهای از تقدیس الهی مورد توجه قرار گیرد.
نقد مطلقانگاری نجاست
هیچ چیز بهصورت مطلق نجس نیست و حتی نجاستهای ظاهری نیز در نظام خلقت نسبی هستند. این دیدگاه، مانند نوری که تاریکی را میزداید، از مطلقانگاری در احکام فقهی پرهیز میکند و بر حکمت الهی در خلقت تمامی موجودات تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، تقدیس عالم با خدا را بهعنوان اصل دیانت معرفی میکند که تمامی مخلوقات را شایسته احترام میداند. این دیدگاه، با نقد نگرشهای نادرست درباره نجاست و تأکید بر طهارت و پاکیزگی عالم، مسیری روشن بهسوی کمال انسانی ارائه میدهد.
بخش چهارم: اصلاح انحطاط و بازسازی فرهنگی
نقد یأس و انحطاط در جوامع اسلامی
یأس، سردی و انحطاط در جوامع اسلامی نتیجه نگرش نادرست به عالم است. این وضعیت، مانند سرمایی که باغ را از شکوفایی بازمیدارد، باید با تقدیس عالم اصلاح شود. تقدیس عالم، نشاط، قدرت و کمال را به جامعه بازمیگرداند.
ضرورت آموزش عالم بهعنوان ارزش الهی
آموزش عالم بهعنوان ارزش الهی در خانه، مدرسه و دانشگاه، مانند کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، از انحطاط جلوگیری میکند. این آموزش، نیازمند برنامهریزی فرهنگی و آموزشی است که عالم را بستری برای رشد معنوی و مادی معرفی کند.
نقد گدایی و زهدگرایی افراطی
گدایی و زهدگرایی افراطی، انسان را از جایگاه واقعیاش بهعنوان مظهر الهی دور میکند. این رفتارها، مانند سایهای که نور را میپوشاند، با کرامت انسانی ناسازگارند و باید با تلاش برای خودکفایی و عزت نفس جایگزین شوند.
تجربه یادگیری از گدا
استاد فرزانه قدسسره به تجربهای اشاره میکنند که در آن، گدا با صبوری اقلام جمعآوریشده را جدا میکند. این صبر، مانند جویباری که سنگ را صیقل میدهد، درسآموز است و نشاندهنده ارزش یادگیری از تمامی اقشار جامعه است.
نقد آموزشهای سنتی علم دینی
آموزشهای سنتی علم دینی، مانند صرف و نحو، بهتنهایی برای نیازهای جامعه کافی نیستند. این آموزشها، مانند ابزارهایی کهنه، نمیتوانند پاسخگوی چالشهای روز باشند و باید با علوم کاربردی و مرتبط با نیازهای جامعه جایگزین شوند.
انسان بهعنوان نتیجه عشق الهی
انسان، نتیجه عشق پروردگار و مظهر الهی است و نباید خود را کوچک بشمارد. این دیدگاه، مانند نوری که از خورشید میتابد، جایگاه والای انسان را در نظام خلقت برجسته میسازد و بر عزت نفس تأکید دارد.
نقد خودکمبینی در مراسمات دینی
خودکمبینی در مراسمات دینی، مانند توصیف خود بهعنوان «سگ خدا»، با جایگاه انسان بهعنوان مظهر الهی ناسازگار است. این نگرش، مانند سایهای تاریک، باید با تقدیس الهی جایگزین شود.
زیبایی خلقت الهی در حیوانات
حیواناتی مانند الاغ دارای زیباییهای خلقی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند. این زیبایی، مانند نغمهای در طبیعت، حکمت الهی را در خلقت نشان میدهد و از انسان دعوت میکند تا آن را تقدیس کند.
نقد استعمار و تأثیر آن بر انحطاط
استعمار با تحقیر جوامع اسلامی، آنها را به گدایی و انحطاط کشانده است. این تحقیر، مانند طوفانی که باغ را ویران میکند، نیازمند اصلاح فرهنگی است تا عزت و قدرت به جامعه بازگردد.
قدرت «بسم الله» در تحول معنوی
ذکر بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ (به نام خداوند رحمتگر مهربان) بهتنهایی میتواند تحول معنوی ایجاد کند. این ذکر، مانند کلیدی که درهای معرفت را میگشاید، قدرتی عظیم در ایجاد ارتباط با خدا دارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد یأس و انحطاط در جوامع اسلامی، بر ضرورت آموزش عالم بهعنوان ارزش الهی تأکید دارد. اصلاح نگرشهای فرهنگی، کنار گذاشتن گدایی و زهدگرایی افراطی، و توجه به زیباییهای خلقت، همگی گامهایی هستند بهسوی جامعهای متعالی و پویا.
بخش پنجم: بازسازی علم دینی و نقش آن در جامعه
نقد یأس و رخوت در علم دینی
یأس و رخوت در علم دینی، نتیجه آموزشهای غیرکاربردی است. این وضعیت، مانند خاکی که از باروری بازمانده، نیازمند تحول در نظام آموزشی است تا علوم متنوع و کاربردی آموزش داده شوند.
لزوم تولید علم در حوزههای علمی
علم دینی باید علوم متنوعی مانند روانشناسی، جامعهشناسی و سیاستشناسی تولید کند. این تولید علم، مانند باران بهاری، به علم دینی قدرت و اعتبار جهانی میبخشد و آن را از انزوا خارج میکند.
نقد وابستگی مالی طلاب
طلاب نباید به شهریه وابسته باشند، بلکه باید با علم خود نانآور جامعه باشند. این خودکفایی، مانند درختی که میوه میدهد، نقش طلاب را بهعنوان نیروهای فعال و مؤثر در جامعه تقویت میکند.
تجربه یادگیری موسیقی برای طلاب
استاد فرزانه قدسسره به تجربه یادگیری موسیقی برای طلاب اشاره میکنند که میتواند به درک عمیقتر فرهنگ کمک کند. این تجربه، مانند پنجرهای بهسوی فرهنگ، ضرورت یادگیری علوم متنوع را نشان میدهد.
نقد ترس از نوآوری در علم دینی
ترس از نوآوری، مانند آموزش موسیقی، علم دینی را از پیشرفت بازمیدارد. این ترس، مانند قفلی بر درهای دانش، باید با پذیرش علوم جدید و کاربردی گشوده شود.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، بر ضرورت تحول در علم دینی تأکید دارد. تولید علوم متنوع، خودکفایی طلاب، و پذیرش نوآوری، همگی گامهایی هستند بهسوی علمی پویا و مؤثر که میتواند جامعه را بهسوی کمال هدایت کند.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
این نوشتار، با بازاندیشی در جایگاه عالم بهمثابه مظهر الهی، دعوتی است به بازسازی فرهنگی و آموزشی در جوامع اسلامی. تقدیس عالم با خدا، نهتنها از انحطاط و یأس جلوگیری میکند، بلکه نشاط، قدرت و کمال را به جامعه بازمیگرداند. نقد انحرافات، از تخریب عالم تا تقدیس عالم بیخدا، بر ضرورت تعادل در نگرش به عالم تأکید دارد. آموزش عالم بهعنوان ارزش الهی، تولید علوم متنوع در علم دینی، و کنار گذاشتن گدایی و زهدگرایی افراطی، همگی مسیری روشن بهسوی جامعهای متعالی ارائه میدهند. این دیدگاه، مانند نوری که از قلهای بلند میتابد، جوامع اسلامی را بهسوی سعادت و کمال هدایت میکند.