متن درس
نوبهار فلسفه: بازاندیشی در نظام علمی حوزههای دینی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۰۴)
دیباچه
جهان معاصر، چونان دریایی مواج، در تکاپوی تحولات عظیم اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. در این میان، جایگاه علوم دینی و نقش عالمان در هدایت جامعه، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، نیازمند بازاندیشی و نوسازی است. این نوشتار، با الهام از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در صدد است تا با نگاهی فلسفی و جامعهشناختی، وضعیت کنونی نظام علمی حوزههای دینی را نقد کرده و راهکارهایی برای احیای جایگاه عالمان و تولید علوم کاربردی ارائه دهد. این اثر، با تکیه بر تحلیل عمیق و ساختارمند، میکوشد تا تصویری روشن از ضرورت تحول در حوزههای علمی ارائه نماید، بیآنکه از روح و پیام اصلی کلام استاد فاصله گیرد.
بخش نخست: تحولات اجتماعی و ضرورت بازنگری در نظام علمی حوزهها
حساسیت و صبر در تحول فرهنگی
تحول در نگرش به جایگاه علوم دینی و نقش عالمان، چونان کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، نیازمند دقت، صبر و برنامهریزی بلندمدت است. شتابزدگی در این مسیر، چونان وزش تندبادی بر نهال نورس، ممکن است به نتایج ناپایدار و ناکارآمد منجر شود. از اینرو، باید با حساسیت و تأمل، گامهایی استوار برداشت تا ثمرات این تحول بهتدریج در جامعه نمود یابد.
درنگ: تحول فرهنگی در حوزههای علمی، نیازمند صبر و برنامهریزی دقیق است تا نتایج آن پایدار و مؤثر باشد.
تحول در الگوهای اجتماعی: از گذشته تا امروز
در گذشته، جامعه چونان قلعهای آرام در شب، در تاریکی و سکوت فرو میرفت. مردم پس از غروب آفتاب، در خانههای خویش پناه میگرفتند و فعالیتهای اجتماعی به روز محدود بود. این محدودیت، ریشه در نبود زیرساختهایی چون روشنایی و امنیت داشت. اما امروز، جامعه چونان شهری بیدار، شب و روز نمیشناسد. مشاغل سهشیفته، از سپیدهدم تا نیمهشب، چرخ اقتصاد و اجتماع را به حرکت درمیآورند. این تحول، نشانهای از پویایی جامعه مدرن است که از الگوهای سنتی فاصله گرفته و نیاز به مشاغل متنوع را بیش از پیش آشکار ساخته است.
شب و امنیت در جوامع سنتی
در جوامع سنتی، شب چونان پردهای سیاه، فعالیتهای اجتماعی را متوقف میکرد. تاریکی و نبود امنیت، مردم را به خانهها محصور میساخت. این محدودیت، نهتنها به دلیل فقدان زیرساختهای روشنایی بود، بلکه ریشه در فرهنگ و نگرشهای اجتماعی داشت که حضور در شب را غیرعادی و مشکوک میانگاشت.
نگرش سنتی به حضور در شب
در گذشته، حضور در شب با سوءظن همراه بود و گاه به رفتارهای غیرمشروع نسبت داده میشد. این نگرش، چونان زنجیری نامرئی، افراد را از فعالیتهای شبانه بازمیداشت و جامعه را از پویایی محروم میکرد. چنین دیدگاهی، ریشه در محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی داشت که فعالیتهای شبانه را غیرعادی جلوه میداد.
شواهد قرآنی درباره فعالیت در روز
قرآن کریم در آیهای نورانی میفرماید: إِنَّ لَكَ فِي ٱلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا (مزمل: ۷؛ تو را در روز آمدوشدی طولانی است). این آیه، روز را بهعنوان زمان اصلی فعالیت و تلاش معرفی میکند، گویی روز، چونان میدانی وسیع، برای کار و پیشرفت انسان گشوده شده است.
درنگ: قرآن کریم با تأکید بر فعالیت در روز، انسان را به بهرهگیری از فرصتهای آن برای پیشرفت و تلاش دعوت میکند.
الگوی عملی پیامبر اکرم (ص) در مدیریت زمان
پیامبر اکرم (ص)، چونان مشعلی فروزان، الگویی بینظیر در مدیریت زمان ارائه دادهاند. ایشان پس از اقامه نماز عشا، به خانه بازمیگشتند تا به امور خانوادگی و عبادی خویش بپردازند و از تأخیر در مسجد پرهیز میکردند. این رفتار، چونان نسیمی ملایم، عدالت و تعادل را در زندگی ایشان جاری میساخت.
نقد تمرکز بر اصلاح دیگران
اصلاح جامعه، چونان ساختن بنایی عظیم، از خودسازی آغاز میشود. تمرکز صرف بر اصلاح دیگران، بدون توجه به خود، چونان کاشتن بذری در خاک شورهزار، بیثمر است. عالمان دینی باید ابتدا خود را اصلاح کنند تا بتوانند چونان چراغی راهنما، جامعه را به سوی کمال هدایت کنند.
درنگ: خودسازی عالمان، پایهای اساسی برای اصلاح جامعه است و بدون آن، تلاشهای اصلاحی ناکارآمد خواهد بود.
بخش دوم: جایگاه زنان در گذشته و امروز
محدودیتهای شغلی زنان در صدر اسلام
در صدر اسلام، زنان چونان پرندگانی در قفس، به فعالیتهای خانگی محدود بودند. مشاغل آنان، به ریسندگی، بافندگی و گاه روضهخوانی و زایمان خلاصه میشد. این محدودیت، ریشه در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی آن زمان داشت که فرصتهای شغلی را از زنان سلب کرده بود.
شواهد قرآنی درباره حضور زنان در خانه
قرآن کریم در آیهای حکیمانه میفرماید: وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ (احزاب: ۳۳؛ و در خانههایتان بمانید). این آیه، در بستر تاریخی خود، بر حفظ کرامت و امنیت زنان در خانه تأکید دارد، اما نباید به معنای محرومیت کامل از فعالیت اجتماعی تفسیر شود.
مشاغل محدود زنان در گذشته
مشاغل زنان در صدر اسلام، چونان ستارگانی کمفروغ در آسمان اجتماع، به فعالیتهایی نظیر روضهخوانی، زایمان و ریسندگی محدود بود. این مشاغل، عمدتاً به نیازهای خانگی و مذهبی پاسخ میدادند و زنان را از مشارکت گسترده در جامعه بازمیداشتند.
محدودیتهای اجتماعی زنان
زنان در گذشته، برای خروج از خانه نیازمند همراهی بودند و خروج تنهایی، چونان گامی در تاریکی، با اتهام و سوءظن همراه بود. این محدودیت، ریشه در فرهنگ و نبود امنیت اجتماعی داشت که زنان را از مشارکت فعال محروم میکرد.
محدودیتهای حمام در جوامع سنتی
در جوامع سنتی، زنان به دلیل نبود امنیت و امکانات، شبها به حمام نمیرفتند و با تیمم به اقامه نماز میپرداختند. حمامهای شبانه مختص مردان بود و زنان تنها در روز امکان استفاده از آن را داشتند. این تفکیک، چونان دیواری بلند، زنان را از فعالیتهای شبانه محروم میساخت.
تحول در نقش زنان در جامعه مدرن
امروز، زنان چونان رودهایی خروشان، در مشاغل گوناگون از آموزش تا پزشکی نقشآفرینی میکنند و نیمی از جامعه را اداره میکنند. این تحول، چونان طلوع خورشیدی درخشان، نتیجه دسترسی به آموزش و قوانین حمایتی است که زنان را به استقلال و خودکفایی رسانده است.
درنگ: استقلال زنان در جامعه مدرن، نتیجه آموزش و قوانین حمایتی است که آنان را از وابستگی رها کرده و به مشارکت فعال در جامعه سوق داده است.
نقد بیحرمتی به زنان در گذشته
بیحرمتی به زنان در گذشته، چونان سایهای سنگین، نتیجه نبود شغل و وابستگی اقتصادی آنان به مردان بود. این وابستگی، زنان را در موضع ضعف قرار میداد و کرامت انسانی آنان را خدشهدار میکرد.
نگرش سنتی به ازدواج زنان
در گذشته، نگرشهایی چون «با لباس سفید میروی، با کفن برمیگردی» زنان را به پذیرش ظلم و وابستگی به شوهر وادار میکرد. این نگرش، چونان زنجیری بر پای زنان، مانع از استقلال و کرامت آنان میشد.
استقلال زنان در جامعه مدرن
امروز، زنان با تکیه بر تحصیلات و مشاغل، چونان پرندگانی آزاد، از وابستگی به پدر یا شوهر رها شدهاند. این استقلال، چونان نسیمی روحبخش، به زنان امکان خودکفایی و مشارکت اجتماعی بخشیده است.
امنیت بالای زنان در ایران
در ایران امروز، امنیت زنان چونان سپری استوار، آنان را از ظلم و ناامنی محافظت میکند. این امنیت، امکان فعالیت آزادانه در جامعه را برای زنان فراهم آورده و آنان را به نقشآفرینانی فعال تبدیل کرده است.
درنگ: امنیت بالای زنان در ایران، نتیجه نظام قانونی و اجتماعی است که به آنان امکان مشارکت فعال و بدون ترس در جامعه را میدهد.
بخش سوم: نقد وضعیت کنونی علوم دینی و ضرورت تحول
رابطه نگرش به دنیا و انحطاط
نگرش تحقیرآمیز به دنیا، چونان غباری بر آینه معرفت، جوامع اسلامی را از بهرهگیری از ظرفیتهای مادی و معنوی محروم کرده است. این نگرش، به انفعال اجتماعی و انحطاط علمی منجر شده و جوامع را از پیشرفت بازداشته است.
درنگ: نگرش تحقیرآمیز به دنیا، جوامع اسلامی را از پویایی و پیشرفت محروم کرده و به انحطاط علمی و اجتماعی منجر شده است.
تشابه وضعیت عالمان با زنان گذشته
عالمان دینی امروز، چونان زنان در جوامع سنتی، فاقد مشاغل متناسب با شأن خویشاند و به فعالیتهایی چون روضهخوانی و قضاوت محدود شدهاند. این محدودیت، چونان قفسی نامرئی، عالمان را از نقشآفرینی گسترده در جامعه بازمیدارد.
نقد کاستی مشاغل عالمان
مشاغل کنونی عالمان، چونان شاخههایی کمبار، به فعالیتهای سنتی محدود است و نمیتواند نیازهای پویای جامعه را پاسخ دهد. این محدودیت، نتیجه نظام آموزشی غیرکاربردی است که عالمان را در تنگنای انفعال قرار داده است.
وابستگی طلاب به خمس و سهم امام
طلاب، حتی پس از سالها تحصیل، چونان مسافرانی در بیابان بیآب، قادر به خودکفایی نیستند و به خمس و سهم امام وابستهاند. این وابستگی، عزت نفس و جایگاه اجتماعی آنان را خدشهدار کرده است.
نقد آموزشهای غیرکاربردی علوم دینی
آموزشهای سنتی علوم دینی، چونان کتابهایی خاکگرفته، به نیازهای روز جامعه پاسخ نمیدهند. درسهایی چون صرف و نحو، گرچه ارزشمند، برای پاسخگویی به چالشهای مدرن کافی نیستند و طلاب را ناکارآمد میکنند.
تأثیر وابستگی مالی بر معنویت طلاب
وابستگی مالی به خمس و سهم امام، چونان سایهای تاریک، بر معنویت طلاب اثر نهاده و به کاهش انگیزههای معنوی و قساوت قلب منجر شده است. این وضعیت، طلاب را از رسالت اصلی خویش دور کرده است.
نقد تحقیر عالمان در جامعه
عالمان دینی، به دلیل کاستی و وابستگی، چونان ستارگانی کمنور، در جامعه تحقیر میشوند. این تحقیر، نتیجه فقدان مشاغل متناسب و تولید علم کاربردی است که جایگاه اجتماعی آنان را تضعیف کرده است.
درنگ: تحقیر عالمان در جامعه، نتیجه نظام آموزشی غیرکاربردی و فقدان مشاغل متناسب با شأن آنهاست.
پیشنهاد تولید مشاغل جدید در علوم دینی
علوم دینی باید چونان باغی پرثمر، مشاغل نوینی چون روانشناسی و جامعهشناسی تولید کنند. این مشاغل، عالمان را به نقشآفرینانی فعال در جامعه تبدیل کرده و جایگاه آنان را احیا میکند.
نقد مشاغل غیرمرتبط با شأن عالمان
مشاغلی چون قالیفروشی و ساختوساز، چونان جامهای نامتناسب، شایسته شأن عالمان نیست. علوم دینی باید به تولید مشاغل علمی و متناسب با جایگاه عالمان بپردازد.
اهمیت عرضه و تقاضا در علوم دینی
علوم دینی باید چونان کالایی ارزشمند، استاندارد و مورد تقاضای جهانی باشند. این استانداردها، عالمان را به جایگاه رقابتی در صحنه جهانی میرساند.
درنگ: علوم دینی باید استاندارد و مورد تقاضای جهانی باشند تا عالمان در صحنه جهانی جایگاه یابند.
مقایسه با نظام آموزشی مسیحیت
در نظام آموزشی مسیحیت، کشیشها چونان دانشآموختگانی مجهز، دارای مدارک کلاسیک و کلیسایی هستند که در دنیا معتبر است. این مقایسه، ضرورت استانداردسازی مدارک علوم دینی را آشکار میسازد.
نقد فقدان مدارک معتبر در علوم دینی
مدارک علوم دینی، چونان کاغذهایی بیاعتبار، در دنیا ارزشی ندارند. عناوینی چون «ربالعالمین» یا «مجتهد» بدون استانداردهای جهانی، نمیتوانند جایگاه عالمان را ارتقا دهند.
پیشنهاد استانداردسازی آموزش علوم دینی
علوم دینی باید چونان دانشگاهی مدرن، نظام آموزشی استاندارد با مدارک معتبر ایجاد کنند. این استانداردها، عالمان را به رقابت در سطح جهانی قادر میسازد.
نقد خوداظهاری در علوم دینی
ادعای مجتهد یا اعلم بودن، بدون مدرک معتبر، چونان صدایی در بیابان، در دنیا پذیرفته نمیشود. این خوداظهاری، نتیجه فقدان نظام ارزیابی علمی در علوم دینی است.
ضرورت تولید علوم متناسب با کتاب و سنت
علوم دینی باید چونان چشمهای زلال، از کتاب و سنت سرچشمه گیرند و در عین حال، با نیازهای جهانی همخوانی داشته باشند. این علوم، عالمان را به جایگاه ارزشمند در دنیا میرساند.
نقد انفعال علوم دینی در تولید علم
علوم دینی، چونان باغی متروک، از تولید علوم جدید بازمانده و به روشهای هشتصد سال پیش پایبند مانده است. این انفعال، نتیجه مقاومت در برابر تحول و عدم بازنگری در نظام آموزشی است.
پیشنهاد دستهبندی علوم دینی
علوم دینی باید چونان کتابخانهای منظم، به سه دسته تقسیم شوند: علوم منسوخ که باید کنار گذاشته شوند، علوم قابل ترمیم که باید بهروز شوند، و علوم جدید که از کتاب و سنت استخراج میگردند.
درنگ: دستهبندی علوم دینی به منسوخ، قابل ترمیم و جدید، راهکاری برای نوسازی نظام آموزشی حوزههاست.
نقد رقابت مداحان با عالمان
مداحان، با آموزشهای کوتاهمدت، چونان پرندگانی چابک، از عالمان پیشی گرفتهاند و جایگاه بهتری در جامعه یافتهاند. این رقابت، نتیجه فقدان آموزشهای جذاب و کاربردی در علوم دینی است.
پیشنهاد تولید علوم جذاب و کاربردی
علوم دینی باید چونان گلی معطر، علوم و فنونی چون روانشناسی و جامعهشناسی تولید کنند که در دنیا تقاضا داشته باشد. این علوم، جایگاه عالمان را در جامعه و جهان ارتقا میدهد.
نقد وابستگی مالی و تحقیر عالمان
وابستگی مالی عالمان به شهريه، چونان خاری در پا، آنان را تحقیر کرده و به زندگی با حداقلها واداشته است. این وابستگی، نتیجه نظام آموزشی غیرکاربردی است که عالمان را از خودکفایی محروم کرده است.
پیشنهاد خودکفایی مالی عالمان
عالمان باید چونان باغبانی پرتلاش، با تولید علم و شغل، خودکفا شوند و بخشی از درآمد خویش را به فقرا اختصاص دهند. این خودکفایی، عزت نفس و جایگاه اجتماعی آنان را احیا میکند.
درنگ: خودکفایی مالی عالمان از طریق تولید علم و شغل، عزت نفس و جایگاه اجتماعی آنان را احیا میکند.
نقد شارلاتانیسم در علوم دینی
نبود رشتههای علمی، عالمان را چونان مسافرانی گمراه، به شارلاتانیسم و رفتارهای غیرشایسته سوق داده است. این رفتارها، نتیجه فشار اقتصادی و فقدان مشاغل متناسب است.
پیشنهاد تولید علوم متعدد در حوزهها
علوم دینی باید چونان باغی پربار، حداقل پنجاه رشته علمی متناسب با کتاب و سنت تولید کنند. این تنوع، عالمان را به جایگاه رقابتی در صحنه جهانی میرساند.
تأکید بر کسب مشروع
حدیث شریف «الکاسب حبیب الله» (کسبکننده، محبوب خداست) بر ارزش کسب مشروع تأکید دارد. این کسب، باید از سالوس و ریا به دور باشد و با شأن عالمان همخوانی داشته باشد.
نقد انزوای عالمان
برخی عالمان، چونان ساکنانی در جزیرهای دورافتاده، از عدم شناخت محیط اطراف خود سخن میگویند. این انزوا، نتیجه جدایی علوم دینی از جامعه و عدم تعامل با نیازهای روز است.
درنگ: انزوای عالمان، نتیجه جدایی علوم دینی از جامعه و عدم تعامل با نیازهای روز است.
پیشنهاد تحول در علوم دینی برای نجات از انفعال
علوم دینی باید چونان رودی خروشان، با تولید علوم و مشاغل، عالمان را از بیکاری و وابستگی نجات دهند. این تحول، جایگاه اجتماعی عالمان را احیا کرده و نقش آنان را در جامعه تقویت میکند.
جمعبندی
این نوشتار، چونان آیینهای روشن، وضعیت کنونی علوم دینی را بازتاب داده و ضرورت تحول در آن را آشکار ساخته است. علوم دینی، مانند زنان در جوامع سنتی، در انفعال و وابستگی گرفتار شدهاند و این وضعیت، به تحقیر عالمان و کاهش جایگاه اجتماعی آنان منجر شده است. برای رفع این چالش، علوم دینی باید با تولید علوم و مشاغل متناسب با کتاب و سنت، به استانداردهای جهانی نزدیک شوند. این علوم باید در دنیا تقاضا داشته باشند و مدارک آن معتبر گردند. خودکفایی مالی و علمی عالمان، چونان کلیدی طلایی، عزت نفس و جایگاه اجتماعی آنان را احیا میکند. تحول در علوم دینی، با دستهبندی علوم، کنار گذاشتن علوم منسوخ و تولید علوم جدید، گامی اساسی برای احیای جایگاه عالمان و رفع انحطاط جوامع اسلامی است.
با نظارت صادق خادمی