در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1605

متن درس





اقتدار انسانی و چالش‌های ساختاری علم دینی

اقتدار انسانی و چالش‌های ساختاری علم دینی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۶۰۵)

دیباچه

انسان، این گوهر آفرینش، با ظرفیت‌های بی‌کران عقلانی و معنوی خود، توانایی دستیابی به اقتداری را داراست که او را در جایگاهی والا، هم‌مرز با مقام الهی و متمایز از سایر موجودات قرار می‌دهد. این اقتدار، که ریشه در انسان‌شناسی اسلامی و فلسفه وجودی او دارد، نه‌تنها در ساحت مادی، بلکه در قلمرو معرفتی و معنوی نیز نمود می‌یابد. با این حال، تحقق این ظرفیت عظیم، در گرو نظام‌های معرفتی و اجتماعی کارآمد است که بتواند استعدادهای ذاتی انسان را شکوفا سازد.

بخش یکم: اقتدار انسانی در نگاه فلسفی و دینی

ماهیت اقتدار انسانی

انسان، به‌عنوان خلیفه الهی بر زمین، موجودی است برخوردار از ظرفیت‌های بی‌نهایت که می‌تواند در ساحت‌های مادی و معنوی به اقتداری دست یابد که او را از سایر موجودات متمایز سازد. این اقتدار، ریشه در عقل و اراده‌ای دارد که انسان را قادر می‌سازد تا مراتب والای وجودی را طی کند. در فلسفه اسلامی، انسان به‌مثابه آیینه‌ای از صفات الهی دیده می‌شود که با پرورش استعدادهای خود، می‌تواند به جایگاهی نزدیک به مقام ربوبی دست یابد.

درنگ: اقتدار انسانی، تجلی ظرفیت‌های بی‌کران عقلانی و معنوی انسان است که او را در جایگاهی ممتاز، هم‌مرز با مقام الهی و متمایز از سایر موجودات قرار می‌دهد.

تحقق این اقتدار، مستلزم فراهم آمدن شرایطی است که استعدادهای ذاتی انسان را شکوفا سازد. آموزش، تربیت و نظام‌های اجتماعی کارآمد، از جمله پیش‌نیازهای این فرآیند هستند. همان‌گونه که باغبانی ماهر، نهال را با آبیاری و مراقبت به درختی تنومند بدل می‌کند، نظام‌های معرفتی نیز باید بستری برای رشد و بالندگی انسان فراهم آورند.

چالش‌های تحقق اقتدار در جوامع اسلامی

پرسش بنیادین این است که چرا جوامع اسلامی، با وجود برخورداری از ظرفیت‌های عظیم انسانی، از این اقتدار ذاتی بهره‌مند نیستند؟ پاسخ را می‌توان در تأثیرات تاریخی و فرهنگی استعمار و پذیرش اجتماعی این وضعیت جست‌وجو کرد. استعمار، با تحمیل الگوهای فکری و اجتماعی بیگانه، اعتماد به نفس جمعی و خودباوری جوامع اسلامی را تضعیف کرده و آن‌ها را به انفعال کشانده است.

این فرآیند، همانند سایه‌ای سنگین، افق‌های فکری جوامع اسلامی را محدود ساخته و به کاهش توانمندی‌های معرفتی و اجتماعی منجر شده است. پذیرش اجتماعی این وضعیت، که نتیجه انفعال در برابر تحمیلات فرهنگی است، مانعی بزرگ در مسیر شکوفایی ظرفیت‌های انسانی بوده است. همان‌گونه که رودی خروشان با سنگ‌های بزرگ مسدود می‌شود، خودباوری جوامع اسلامی نیز تحت تأثیر این موانع، از جریان بازمانده است.

تأثیر استعمار بر جهان‌بینی اسلامی

استعمار، با کوچک‌سازی جهان‌بینی جوامع اسلامی، به تضعیف معرفتی و ایجاد نوعی ناتوانی فکری منجر شده است. این پدیده، که می‌توان آن را “جهان‌صغیری” نامید، افق‌های فکری را محدود کرده و مانع از نوآوری و پیشرفت در نظام‌های معرفتی شده است. در بستر علم دینی، این محدودیت به‌صورت انفعال در برابر چالش‌های معاصر و عدم تولید دانش متناسب با نیازهای روز بروز یافته است.

جهان‌صغیری، همانند زندانی نامرئی است که ذهن و روح انسان را در تنگنای خود محصور می‌کند. این وضعیت، نه‌تنها خلاقیت و نوآوری را سرکوب می‌کند، بلکه اعتماد به نفس لازم برای مواجهه با مسائل پیچیده اجتماعی و فرهنگی را نیز از بین می‌برد.

جمع‌بندی بخش یکم

اقتدار انسانی، به‌عنوان ویژگی ذاتی انسان، در فلسفه اسلامی جایگاهی والا دارد. انسان، با عقل و اراده خود، می‌تواند به مراتب عالی وجودی دست یابد، اما تحقق این اقتدار در گرو نظام‌های معرفتی و اجتماعی کارآمد است. استعمار و پذیرش اجتماعی آن، به‌عنوان موانع اصلی، با محدودسازی افق‌های فکری و تضعیف خودباوری، جوامع اسلامی را از این ظرفیت محروم کرده‌اند. برای رهایی از این وضعیت، نیاز به بازسازی نظام‌های معرفتی و تقویت خودباوری جمعی است.

بخش دوم: چالش‌های ساختاری علم دینی

وضعیت کنونی حوزه‌های علمیه

حوزه‌های علمیه، به‌عنوان مراکز تولید علم دینی، با چالش‌های متعددی مواجه‌اند. یکی از مهم‌ترین این چالش‌ها، فقدان آگاهی دقیق از جایگاه حرفه‌ای و تخصصی عالمان دینی است. برخلاف نظام‌های دانشگاهی که با برنامه‌ریزی دقیق، مسیر حرفه‌ای افراد را مشخص می‌کنند، علم دینی فاقد چنین ساختاری است. این امر، به سردرگمی طلاب و عدم تعریف جایگاه حرفه‌ای آن‌ها منجر شده است.

همان‌گونه که کشتی بدون سکان در دریای طوفانی سرگردان می‌ماند، طلاب نیز بدون چشم‌انداز حرفه‌ای، در مسیر تحصیلی و علمی خود دچار ابهام هستند. این فقدان نظام‌مندی، نه‌تنها انگیزه طلاب را کاهش می‌دهد، بلکه جایگاه اجتماعی علم دینی را نیز تضعیف می‌کند.

درنگ: فقدان نظام‌مندی و استانداردسازی در علم دینی، به سردرگمی طلاب و تضعیف جایگاه حرفه‌ای و اجتماعی آن‌ها منجر شده است.

فقدان چشم‌انداز حرفه‌ای

یکی از مهم‌ترین مشکلات علم دینی، نبود چشم‌انداز حرفه‌ای مشخص برای طلاب است. برخلاف نظام‌های آموزشی مدرن که مسیر پیشرفت تحصیلی و حرفه‌ای افراد را به‌صورت شفاف تعریف می‌کنند، علم دینی فاقد چنین نظامی است. طلاب نمی‌توانند پیش‌بینی کنند که در بازه‌های زمانی مشخص، به چه جایگاهی دست خواهند یافت.

این وضعیت، همانند راهرویی تاریک است که مقصد آن نامعلوم است. در نظام‌های دانشگاهی، دانشجویان می‌دانند که با گذراندن دوره‌های مشخص، به مدارک و جایگاه‌های حرفه‌ای دست می‌یابند. اما در علم دینی، این ابهام، انگیزه و تلاش طلاب را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مقایسه با وضعیت زنان در صدر اسلام

وضعیت کنونی علم دینی به وضعیت زنان در صدر اسلام تشبیه شده است، که به دلیل محدودیت‌های فرهنگی و اجتماعی، از نقش‌های حرفه‌ای و اجتماعی محروم بودند. در آن دوران، جامعه نمی‌دانست چه انتظاراتی از زنان دارد و نقش‌های حرفه‌ای آن‌ها تعریف نشده بود. با تحولات اجتماعی، زنان توانستند جایگاه خود را در مشاغل و فعالیت‌های اجتماعی پیدا کنند.

این تشبیه، به‌خوبی عقب‌ماندگی ساختاری علم دینی را نشان می‌دهد. همان‌گونه که زنان با غلبه بر محدودیت‌ها، به جایگاه‌های حرفه‌ای دست یافتند، علم دینی نیز می‌تواند با بازسازی ساختاری، جایگاه حرفه‌ای عالمان را تعریف کند.

پیشرفت زنان در مشاغل معاصر

زنان در دوران معاصر، با غلبه بر محدودیت‌های سنتی، در مشاغل متعدد و متنوعی به موفقیت دست یافته‌اند. این تحول، نشان‌دهنده آن است که با تغییر ساختارها و نگرش‌ها، امکان پیشرفت و شکوفایی در هر قشری وجود دارد. علم دینی نیز می‌تواند با الهام از این الگو، به بازتعریف نقش‌ها و ایجاد نظام‌های حرفه‌ای بپردازد.

این پیشرفت، همانند گلی است که در خاک سخت جوانه می‌زند و با مراقبت به شکوفایی می‌رسد. علم دینی نیز، با ایجاد زیرساخت‌های مناسب، می‌تواند از انفعال خارج شده و به جایگاهی برجسته در جامعه دست یابد.

جمع‌بندی بخش دوم

علم دینی، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نهادهای تولید علم دینی، با چالش‌های ساختاری متعددی مواجه است. فقدان نظام‌مندی، نبود چشم‌انداز حرفه‌ای و عدم تعریف جایگاه تخصصی عالمان، از جمله این چالش‌هاست. مقایسه با وضعیت زنان در صدر اسلام و پیشرفت آن‌ها در دوران معاصر، نشان می‌دهد که با اصلاح ساختارها و ایجاد نظام‌های حرفه‌ای، علم دینی می‌تواند جایگاه خود را بازیابی کند.

بخش سوم: راهکارهای تحول در علم دینی

نیاز به خوش‌بینی و اجتناب از یأس

آگاهی از ضعف‌های موجود در علم دینی نباید به یأس یا تضعیف روحیه منجر شود. این آگاهی، همانند چراغی است که مسیر اصلاح را روشن می‌کند. در فلسفه اسلامی، تأکید بر امید و تلاش برای اصلاح، راهکاری اساسی برای غلبه بر مشکلات است. یأس، به‌مثابه سمی است که روح جمعی را فلج می‌کند، در حالی که خوش‌بینی واقع‌بینانه، انگیزه‌ای برای حرکت به سوی پیشرفت فراهم می‌آورد.

درنگ: آگاهی از ضعف‌های علم دینی نباید به یأس منجر شود، بلکه باید انگیزه‌ای برای اصلاح و تحول باشد.

ایجاد مشاغل علمی و دینی

علم دینی باید مشاغل علمی، دینی، فکری و فرهنگی متناسب با کتاب و سنت را ایجاد، اختراع و تمرین کند. این پیشنهاد، به لزوم نوآوری در علم دینی اشاره دارد. ایجاد رشته‌های تخصصی و مشاغل مرتبط با نیازهای روز جامعه، می‌تواند علم دینی را از انفعال خارج کرده و به آن جایگاه اجتماعی و علمی برجسته‌ای ببخشد.

این فرآیند، همانند ساختن پلی است که علم دینی را به نیازهای جامعه متصل می‌کند. با تعریف مشاغل جدید و تخصصی، علم دینی می‌تواند نقش مؤثری در حل مسائل اجتماعی و فرهنگی ایفا کند.

استانداردسازی و تخصص‌سازی

علم دینی فاقد نظام ارزیابی و مدرک‌دهی معتبر است، در حالی که حتی حرفه‌های سنتی مانند بنایی و نجاری دارای استانداردهای مشخصی هستند. این فقدان، جایگاه علمی و اجتماعی عالمان دینی را تضعیف کرده است. برای رفع این مشکل، علم دینی باید با ایجاد رشته‌های تخصصی و نظام‌های ارزیابی، جایگاه خود را تقویت کند.

استانداردسازی، همانند نقشه‌ای است که مسیر پیشرفت را مشخص می‌کند. با ایجاد نظام‌های گزینش دقیق و ارزیابی منظم، علم دینی می‌تواند به مرکزی برای تولید علم و تخصص تبدیل شود.

موانع فرهنگی و اجتماعی

وجود سالوس، ریا و آلودگی‌های اخلاقی در علم دینی، نتیجه فقدان مسیرهای حرفه‌ای مشخص است. وقتی مسیرهای علمی و حرفه‌ای تعریف نشده باشند، افراد ممکن است برای کسب جایگاه اجتماعی به رفتارهای غیراخلاقی روی آورند. این وضعیت، همانند خاکی است که به جای پرورش گل، علف‌های هرز را می‌پروراند.

برای رفع این مشکل، علم دینی باید با ایجاد نظام‌های حرفه‌ای و شفاف، زمینه‌های بروز رفتارهای غیراخلاقی را از بین ببرد و محیطی سالم و پویا برای طلاب فراهم آورد.

جدایی علوم دینی از حوزه‌ها

علوم دینی مانند تفسیر، تجوید و حفظ قرآن کریم به‌تدریج از علم دینی جدا شده و به نهادهای دیگر واگذار شده‌اند. این جدایی، هویت علمی علم دینی را تضعیف کرده است. علم دینی، به‌عنوان مرکز اصلی علوم دینی، باید این علوم را حفظ و توسعه دهد.

این وضعیت، همانند درختی است که شاخه‌هایش یکی‌یکی جدا می‌شوند و تنه آن ضعیف می‌گردد. برای احیای هویت علم دینی، باید این علوم دوباره به آن بازگردانده شوند و نظام‌های آموزشی متناسب با آن‌ها طراحی گردد.

جمع‌بندی بخش سوم

تحول در علم دینی، نیازمند خوش‌بینی، نوآوری و استانداردسازی است. ایجاد مشاغل علمی و دینی، تخصص‌سازی و نظام‌مندی، و رفع موانع فرهنگی و اجتماعی، از جمله راهکارهایی هستند که می‌توانند علم دینی را به جایگاهی شایسته در جامعه مدرن برسانند. بازگرداندن علوم دینی به علم دینی و تقویت هویت آن، گامی اساسی در این مسیر است.

بخش چهارم: نگرش اسلامی به دنیا و نقش آن در تحول علم دینی

جایگاه دنیا در روایات اسلامی

روایات اسلامی، دنیا را به‌عنوان مظهری از کمال و زیبایی توصیف می‌کنند که باید با تلاش و کار ارزشمند با آن تعامل کرد. این نگاه، برخلاف زهد منفی که دنیا را نفی می‌کند، بر استفاده عاقلانه و هدفمند از دنیا تأکید دارد.

لَصَارَتِ الدُّنْيَا أَطْيَبَ مِنْ رِيحِ الْمِسْكِ

جهان از بوی خوش مشک نیکوتر است.

این روایت، دنیا را به مشکی خوشبو تشبیه می‌کند که با عطر خود، روح و جان را نوازش می‌دهد. این دیدگاه، علم دینی را دعوت می‌کند تا با نگاهی متعادل به دنیا، نظام‌های علمی و حرفه‌ای خود را بازسازی کند.

اهمیت کار ارزشمند

روایات اسلامی بر اهمیت کار و تلاش ارزشمند در دنیا تأکید دارند. این نگاه، علم دینی را به ایجاد نظام‌های کاری ارزشمند و متناسب با نیازهای جامعه تشویق می‌کند.

لَوْ تُحِبُّونَ الدُّنْيَا أَكْرَمْتُمُ الْعَمَلَ

اگر دنیا را دوست دارید، کار را ارج نهید.

این روایت، کار ارزشمند را به‌عنوان کلیدی برای تعامل با دنیا معرفی می‌کند. علم دینی نیز باید با ایجاد مشاغل علمی و دینی، این اصل را در عمل پیاده سازد.

نقد زهد منفی

زهد در نگاه اسلامی، به معنای ضایع کردن مال نیست، بلکه استفاده صحیح و هدفمند از منابع است.

لَيْسَ الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا بِإِضَاعَةِ الْمَالِ

زهد در دنیا، به معنای ضایع کردن مال نیست.

این دیدگاه، علم دینی را به مدیریت صحیح منابع و ایجاد نظام‌های مالی و علمی کارآمد دعوت می‌کند. زهد منفی، همانند پرنده‌ای است که بال‌های خود را می‌چیند و از پرواز بازمی‌ماند.

امنیت و سلامت در دنیا

روایات اسلامی، امنیت و سلامت جسمانی را از جمله نعمت‌های بزرگ دنیا می‌دانند.

النَّعِيمُ فِي الدُّنْيَا الْأَمْنُ وَصِحَّةُ الْجِسْمِ

نعمت‌های دنیا شامل امنیت و سلامت جسمانی است.

این روایت، علم دینی را به ایجاد محیطی امن و سالم برای طلاب دعوت می‌کند تا رشد علمی و معنوی آن‌ها تسهیل شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

روایات اسلامی، با نگاهی متعادل به دنیا، بر اهمیت کار ارزشمند، استفاده صحیح از منابع و تأمین امنیت و سلامت تأکید دارند. این دیدگاه، راهنمایی برای علم دینی است تا با ایجاد نظام‌های حرفه‌ای و علمی، جایگاه خود را در جامعه تقویت کند.

جمع‌بندی نهایی

اقتدار انسانی، به‌عنوان ویژگی ذاتی انسان، در فلسفه اسلامی جایگاهی والا دارد. این اقتدار، که ریشه در عقل و اراده انسان دارد، می‌تواند او را به مراتب عالی وجودی برساند. با این حال، موانعی مانند تأثیرات استعمار، فقدان نظام‌مندی در علم دینی و نبود استانداردهای آموزشی و حرفه‌ای، مانع از تحقق این اقتدار شده است. علم دینی، به‌عنوان مرکز تولید علم دینی، نیازمند تحول ساختاری، تخصص‌سازی و استانداردسازی است تا جایگاه خود را در جامعه مدرن بازیابی کند. روایات اسلامی، با تأکید بر ارزش دنیا و اهمیت کار ارزشمند، راهنمایی برای این تحول ارائه می‌دهند. اصلاح علم دینی، با ایجاد نظام‌های گزینش، ارزیابی و تخصص‌سازی، می‌تواند به احیای جایگاه عالمان دینی و تحقق اقتدار انسانی منجر شود.

این اثر، با نگاهی فلسفی و انتقادی، تلاش دارد تا مسیر اصلاح و تحول در علم دینی را روشن سازد. همان‌گونه که خورشید با نور خود تاریکی را می‌زداید، این نوشتار نیز می‌کوشد تا با تبیین مسائل و ارائه راهکارها، راه را برای پیشرفت علم دینی هموار کند.

با نظارت صادق خادمی