متن درس
انسانشناسی قرآنی و اخلاص: تبیین فلسفی کمال انسانی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۰۹)
مقدمه: انسان، تجلی نور و طین
انسانشناسی قرآنی، برخلاف تصورات تقلیلگرایانه که انسان را صرفاً موجودی ناطق یا مشابه حیوانات میانگارند، او را موجودی متعالی معرفی میکند که دارای دو فصل بنیادین است: فصل طینی، که نمود مادی و ظاهری اوست، و فصل نورانی، که او را به مقامات الهی و کمالات معنوی رهنمون میسازد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل فلسفی جایگاه انسان در قرآن کریم و نقش محوری اخلاص بهعنوان قله کمال عملی میپردازد. اخلاص، که در سوره زمر بهعنوان محور عبادت خالصانه معرفی شده، انسان را از غیریت و شرک رها ساخته و به وحدت وجودی با حق متصل میکند. این بحث، با نقد نگاههای ناقص فلسفی و فقهی به انسان و اخلاص، درصدد است تا تصویری جامع و عمیق از انسان کامل ارائه دهد.
بخش یکم: انسانشناسی قرآنی و نقد نگاههای تقلیلگرایانه
انسان، فراتر از حیوان ناطق
قرآن کریم، برخلاف تعریف سنتی فلسفه که انسان را «حیوان ناطق» میداند، او را موجودی علمی و قدرتمند معرفی میکند که فراتر از نیازهای زیستی، مانند خوردن و زیستن در بازارها (يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ)، دارای ظرفیتهای متعالی است. این تعریف، نقدی است بر نگاههای تقلیلگرایانهای که انسان را به سطح حیوانات فرومیکاهند. انسان، با برخورداری از قوت، علم، همت و عزت، قادر است جهان را دگرگون سازد. این دیدگاه، بر خودآگاهی انسان به توانمندیهایش تأکید دارد و او را از انفعال و رکود برحذر میدارد.
درنگ: انسان در قرآن کریم، موجودی است که کمتر از خدا و بیشتر از همهچیز است، چرا که «جهان بزرگ در او نهفته است» (وَفِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَرُ). این اصل، جایگاه متعالی انسان را در هستیشناسی اسلامی نشان میدهد.
انسان، عالم صغیر و کبیر
انسان از منظر کمی، عالم صغیر است، اما از نظر کیفی، عالم کبیر محسوب میشود. کیفیت وجودی او، که ریشه در فصل نورانیاش دارد، از عالم و موجودات آن برتر است. این تمایز، انسان را بهعنوان خلیفهالله معرفی میکند که قادر به تحقق کمالات الهی در عالم است. برخلاف محدودیتهای جسمانی، ظرفیتهای بینهایت انسان، او را به مراتبی فراتر از عالم مادی رهنمون میسازد.
نقد تعریف حیوان ناطق
تعریف ارسطویی و ابنسینایی انسان بهعنوان «حیوان ناطق» ناقص است، زیرا حتی انسانهای خبیث، مانند معاویه، را نیز دربرمیگیرد. این تعریف، جنبههای نورانی و متعالی انسان را نادیده میگیرد و او را به سطحی مادی و ظاهری محدود میکند. انسانشناسی قرآنی، با تأکید بر فصل نورانی، این تعریف را ناکافی میداند و بر ظرفیتهای الهی انسان تأکید دارد.
دو فصل انسان: طینی و نورانی
انسان دارای دو فصل بنیادین است: فصل طینی، که نمود مادی و حیوانی اوست، و فصل نورانی، که او را به ملکوت، لدنیات و مغیبات متصل میسازد. فصل نورانی، اقتدار انسان را نشان میدهد که در انسانهای خبیث یا معمولی یافت نمیشود. این اقتدار، انسان را به مقامات علوی و کمالات الهی رهنمون میسازد، در حالی که فصل طینی، او را به نیازهای زیستی محدود میکند.
تأثیر استعمار بر انفعال انسانی
رکود و سستی انسان، بیش از هر چیز، نتیجه ظروف استعماری است که با تحمیل الگوهای فکری و فرهنگی، او را از شناخت توانمندیهایش محروم کرده و به موجودی منفعل تبدیل کرده است. این انفعال، مانع از شکوفایی ظرفیتهای علمی و قدرتی انسان میشود و او را در سطحی ظاهری و طینی نگه میدارد.
جمعبندی بخش یکم
انسانشناسی قرآنی، انسان را موجودی متعالی معرفی میکند که فراتر از تعریف سنتی «حیوان ناطق»، دارای فصل نورانی است. این فصل، او را به مقامات الهی متصل میسازد و از انفعال و رکود ناشی از ظروف استعماری رها میکند. نقد نگاههای تقلیلگرایانه و تأکید بر ظرفیتهای بینهایت انسان، زمینهساز تحقق حیات طیبه و تحول جهان است.
بخش دوم: اخلاص، قله کمال انسانی
اخلاص در سوره زمر
سوره زمر، با تأکید بر آیاتی چون إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ (ما این کتاب را بهسوی تو بهحق فرو فرستادیم، پس خدا را بپرست در حالی که دین را برای او خالص کردهای)، اخلاص را بهعنوان شرط اساسی عبادت معرفی میکند. این آیه، انسان را به خلوص در عبادت و رهایی از غیریت و شرک دعوت میکند. اخلاص، بهعنوان قله کمال عملی، انسان را از تعلقات نفسانی آزاد کرده و به مقام خلاص میرساند.
درنگ: اخلاص، خلاص شدن از غیریت و شرک است (الْإِخْلَاصُ هُوَ الْخَلَاصُ). این اصل، انسان را به وحدت وجودی با حق متصل میکند و او را از هرگونه تعلق غیرالهی رها میسازد.
اخلاص، حکمت عملی و فراتر از علم
اخلاص، برخلاف علم، رویت و شهود که حکمت نظریاند، حکمت عملی است و انسان را از غیر خالص میسازد. این تمایز، اخلاص را در مرتبهای بالاتر از کمالات نظری قرار میدهد. حتی انسانهای مشرک میتوانند به علم و عرفان دست یابند، اما اخلاص، مختص کسانی است که از شرک و غیریت رها شدهاند. این ویژگی، انسان را به مقام خدا شدن (موسى كليم الله شدن) میرساند.
تمثیل شیشۀ نوشابه
اخلاص، مانند پر کردن شیشۀ نوشابه است که هوا (غیریت) را خارج میکند و قدرت مضاعفی ایجاد میکند. این تشبیه، به تأثیر اخلاص در حذف شرک و تقویت وجود انسانی اشاره دارد. همانگونه که شیشۀ پر از نوشابه، با حذف هوا، مقاوم و قدرتمند میشود، انسان مخلص نیز با رهایی از تعلقات، به کمال الهی نزدیک میگردد.
اخلاص، ویژگی انبیا
عظمت انبیا، نه صرفاً در علم و وحی، بلکه در اخلاص آنهاست. حدیث «من پیامبر بودم در حالی که آدم بین آب و گل بود» (أَنَا نَبِيٌّ وَآدَمُ بَيْنَ الْمَاءِ وَالطِّينِ)، بر تقدم فصل نورانی پیامبر بر خلقت طینی او تأکید دارد. این روایت، نشاندهنده برتری اخلاص بر سایر کمالات نظری است.
نقد کاربرد نادرست اخلاص
در برخی متون دینی، اخلاص بهاشتباه با انفاق یا مفاهیم دیگر یکی دانسته شده است. انفاق، به ایثار و احسان مرتبط است، در حالی که اخلاص، به خلوص در عبادت اشاره دارد. همچنین، کاربرد عامیانه اخلاص، مانند «مخلصتم» یا «قربانت بروم»، فاقد معنای واقعی آن است و قداست این واژه را مخدوش میکند.
جمعبندی بخش دوم
اخلاص، بهعنوان قله کمال عملی، انسان را از غیریت و شرک رها ساخته و به وحدت وجودی با حق متصل میکند. سوره زمر، با تأکید بر عبادت خالصانه، راه رسیدن به این کمال را نشان میدهد. نقد کاربرد نادرست اخلاص و تمایز آن از کمالات نظری، ضرورت بازنگری در مفاهیم دینی را آشکار میسازد.
بخش سوم: مراتب کمال انسانی و وحدت وجودی
مراتب توحید و اخلاص
مراتب توحید در قرآن کریم، از «بِحَوْلِ اللَّهِ» (به نیروی خدا) تا «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» (هیچ نیرو و قوتی جز به خدا نیست) و نهایتاً «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» (جز خدا معبودی نیست) سیر میکند. اوج این مراتب، اخلاص است که انسان را از خودبینی و شرک رها میسازد. گفتن «أنا» (من) در عبادت، شرک است و باید به «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» (تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم) محدود شود.
مظهر و مُظهر در اخلاص
در مقام اخلاص، خدا بهعنوان مُظهر و انسان بهعنوان مظهر، به وحدت میرسند. مخلصین، مظاهر اسماء ذاتی خدا (احدیت، واحدیت، لاتعین) هستند، در حالی که دیگران مظاهر اسماء فعلی (مانند رحمان، کریم) محسوب میشوند. این تمایز، جایگاه متعالی مخلصین را در اتصال به ذات الهی نشان میدهد.
درنگ: اخلاص، انسان را به وحدت وجودی با حق متصل میکند، چنانکه «هر دو یک روحیم اندر بیبدن». این وحدت، انسان را مظهر اسماء ذاتی خدا میسازد.
آزمایش اخلاص
اخلاص با آزمایشهایی مانند کاشتن درخت بدون خوردن میوه یا ساختن سقف بدون نشستن زیر آن سنجیده میشود. این آزمایشها، به ضرورت ایثار و فداکاری در راه خدا اشاره دارند که انسان را از تعلقات نفسانی رها میسازد.
اخلاص و معرفت
اخلاص با معرفت، نه علم، مرتبط است. انسانهای ساده و بیسواد، مانند دهقانی که با بیل زدن و نماز خواندن به اخلاص میرسد، میتوانند به این مقام دست یابند. تجربه مواجهه با دهقان مخلص نشان میدهد که معرفت قلبی، حتی در نبود علم رسمی، انسان را به فهم توحید و اخلاص رهنمون میسازد.
نقد علم بدون معرفت
علم، بدون معرفت، نمیتواند به اخلاص منجر شود. در مواجهه با عالمان و دانشجویان، اثبات توحید دشوار است، اما دهقانان ساده، به دلیل اخلاص، خدا را درک میکنند. این نقد، بر محدودیت علم نظری و نقش محوری معرفت در تحقق اخلاص تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
مراتب توحید و اخلاص، انسان را از شرک و خودبینی به وحدت وجودی با حق هدایت میکنند. مخلصین، بهعنوان مظاهر اسماء ذاتی خدا، از دیگران متمایزند. آزمایشهای اخلاص و نقش معرفت در تحقق آن، برتری این کمال عملی بر علم نظری را نشان میدهند.
بخش چهارم: قرآن کریم، کتاب مکانیک الهی
نظاممندی قرآن کریم
قرآن کریم، مانند کتابی مکانیکی، با نظم و دقت از اجزای منظم (پیچ، مهره، اهرم) تشکیل شده است. این تشبیه، به جامعیت و نظاممندی قرآن در تبیین اصول وجودی و عملی انسان اشاره دارد. سورههای صاد و صافات، به حکمت نظری (علم، رویت، شهود) میپردازند، در حالی که سوره زمر، با تأکید بر اخلاص، به حکمت عملی انسان توجه دارد.
تفاوت سوره زمر و سوره توحید
سوره توحید (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ)، شناسنامه خداست و بر توحید نظری تمرکز دارد، اما سوره زمر، با نام «دستهجمعی»، به اخلاص در عبادت و کمال عملی انسان میپردازد. واژه «قل» در قرآن، به معنای هل دادن و استارت زدن برای عبادت است، که انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
کمیابی اخلاص در قرآن کریم
واژه اخلاص در قرآن کریم تنها ۳۱ بار آمده است، که نشاندهنده نادر بودن و ارزش والای آن است. این کمیابی، بر اهمیت ویژه اخلاص در نظام قرآنی تأکید دارد و ضرورت پرهیز از کاربرد غیرصادقانه آن را نشان میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
قرآن کریم، با نظم و جامعیت خود، انسان را به سوی کمال نظری و عملی هدایت میکند. سوره زمر، با تأکید بر اخلاص، راه رسیدن به کمال عملی را نشان میدهد، در حالی که کمیابی واژه اخلاص، ارزش و اهمیت آن را در نظام قرآنی برجسته میسازد.
نتیجهگیری
انسانشناسی قرآنی، انسان را موجودی متعالی معرفی میکند که با فصل نورانی خود، از محدودیتهای طینی فراتر میرود. اخلاص، بهعنوان قله کمال عملی، انسان را از غیریت و شرک رها ساخته و به وحدت وجودی با حق متصل میکند. سوره زمر، با تأکید بر عبادت خالصانه، راه رسیدن به این مقام را نشان میدهد. نقد نگاههای ناقص به انسان و اخلاص، ضرورت بازنگری در مفاهیم دینی را آشکار میسازد. انسان کامل، با تحقق اخلاص، مظهر اسماء ذاتی خدا شده و از تعلقات نفسانی رهایی مییابد.
با نظارت صادق خادمی