متن درس
انسانشناسی قرآنی: تأملاتی در مراتب وجودی و علّیت الهی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۱۳)
مقدمه
انسانشناسی قرآنی، بهعنوان یکی از عمیقترین حوزههای معرفتی، به بررسی جایگاه انسان در نظام خلقت و رابطه او با مبدأ الهی میپردازد. این نوشتار، با استناد به درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مراتب وجودی، تمایز میان اقتضا و علّیت، و جایگاه متعالی معصومین بهعنوان مظاهر تام اسماء الهی پرداخته است. با رویکردی فلسفی و عرفانی، این اثر تلاش دارد تا با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و روایات، نظام خلقت را بهصورت یکپارچه و طولی ترسیم کرده و از دوگانهانگاریهای سنتی فاصله گیرد. همانگونه که خورشید نور خود را بر همه کائنات میتاباند، این نوشتار نیز میکوشد با نوری معرفتی، مسیر انسان را به سوی ذات الهی روشن سازد.
بخش نخست: مراتب خلقت و تمایز اقتضا و علّیت
تمایز اقتضا و علّیت در مراتب وجودی
در نظام خلقت، معصومین علیهمالسلام بهعنوان محبوبین الهی، تحت علّیت تامه قرار دارند، در حالی که سایر مخلوقات، حتی آنان که در مرتبه سجّیناند، تحت اقتضایند. این تمایز، ریشه در جایگاه متعالی معصومین بهعنوان مظاهر کامل اسماء و صفات الهی دارد. اقتضا، ظرفی است که ظرفیت تحول و تکامل را در خود نهفته دارد، اما علّیت، به معنای اتصال مستقیم به مبدأ هستی، تنها در معصومین تجلی مییابد. مانند رودی که از سرچشمه زلال خود جاری میشود، معصومین بهعنوان سرچشمههای نور الهی، بیواسطه با ذات حق در ارتباطاند.
درنگ: معصومین علیهمالسلام، به دلیل علّیت تامه، از هرگونه افول یا انحراف مصوناند و مظهر کامل اسماء الهیاند، در حالی که سایر مخلوقات تحت اقتضا قرار دارند و در مسیر تحولاند.
عدم تقابل علّیّین و سجّین
برخلاف تصورات رایج، علّیّین و سجّین در تقابل با یکدیگر نیستند، بلکه در یک ظرف طولی قرار دارند، همانگونه که وجود و عدم یا حق و ابلیس در تقابل مطلق نیستند. این دیدگاه، نظام خلقت را بهصورت یکپارچه و طولی ترسیم میکند، که در آن همه مراتب از یک مبدأ الهی سرچشمه گرفته و به سوی او بازمیگردند. مانند درختی که شاخههایش در جهتهای گوناگون پراکندهاند، اما همگی از یک ریشه واحد تغذیه میکنند، خلقت نیز از مبدأ واحد الهی انشعاب یافته است.
وحدت مبدأ خلقت
آیه شریفه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (ما از آنِ خدا هستیم و بهسوی او بازمیگردیم) بر وحدت مبدأ خلقت و بازگشت همه موجودات به سوی ذات الهی دلالت دارد. این بازگشت، نه مکانی است و نه زمانی، بلکه حرکتی معرفتی و وجودی است که انسان را به سرچشمه هستی متصل میسازد. این آیه، مانند چراغی در شب تار، راه انسان را به سوی مبدأ و مقصد حقیقیاش روشن میکند.
درنگ: آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ وحدت مبدأ و مقصد خلقت را نشان میدهد، که بازگشت به ذات الهی، حرکتی معرفتی و نه صرفاً اخروی است.
انشعابات عوالم خلقت
عوالم مختلف، از جمله عرش، کرسی، لوح، قلم، برزخ و قیامت، انشعابات نظام هستیاند که در یک سلسله طولی قرار دارند. این عوالم، مانند شاخههای رودخانهای عظیم، از سرچشمه واحد ذات الهی منشعب شده و هر یک مرتبهای از ظهورات الهی را نمایندگی میکنند. این انشعابات، نه در تقابل با یکدیگر، بلکه در هماهنگی کامل با نظام خلقتاند.
انفجار وجودی در خلقت
انفجار وجودی، که به ظهور کثرت عوالم منجر میشود، نه در ظرف زمان و مکان، بلکه در مرتبه اسماء و صفات الهی رخ میدهد. این انفجار، مانند شکوفایی گلی در بهار، ظهور کثرت از وحدت الهی است که در مرتبهای متعالی از هستی تحقق مییابد. این دیدگاه، انفجار را از مفهومی فیزیکی به یک رخداد وجودی و الهی ارتقا میدهد.
درنگ: انفجار وجودی در مرتبه اسماء و صفات رخ میدهد و ظهور کثرت عوالم را بدون وابستگی به زمان و مکان رقم میزند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تبیین تمایز میان اقتضا و علّیت، جایگاه متعالی معصومین را بهعنوان مظاهر تام الهی روشن ساخت. نظام خلقت، بهصورت یکپارچه و طولی، از مبدأ واحد الهی سرچشمه گرفته و عوالم مختلف، انشعابات این نظاماند. انفجار وجودی، که در مرتبه اسماء و صفات رخ میدهد، مبدأ کثرت عوالم است و آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ وحدت این نظام را تأیید میکند.
بخش دوم: نقد تعلیمات سنتی و تبیین ذات الهی
نقد تعلیمات سنتی علم دینی
تعلیمات سنتی در علم دینی، گاه به دلیل محدودیتهای معرفتی، از نزدیک شدن به حقایق الهی بازمیمانند و حتی مانع فهم عمیقتر این حقایق میشوند. این محدودیتها، مانند پردهای بر آفتاب حقیقت، مانع از درخشش کامل معرفت الهی میگردند. ضرورت بازنگری در این تعلیمات، برای دستیابی به فهمی عمیقتر از نظام خلقت، امری اجتنابناپذیر است.
ارشادی بودن حدیث لاتفکروا فی ذات الله
حدیث «لاتفکروا فی ذات الله» (در ذات خدا تفکر نکنید) ارشادی است و نه منع مطلق از تفکر، بلکه هشداری است به پرهیز از گمراهی در مسیر معرفت ذات الهی. این حدیث، مانند راهنمایی در مسیری پرپیچوخم، انسان را به سوی تفکری عقلانی و هدایتشده دعوت میکند.
درنگ: حدیث «لاتفکروا فی ذات الله» ارشادی است و تفکر در ذات الهی را با هدایت عقلانی مجاز میداند، نه آنکه آن را بهطور مطلق منع کند.
نقد مفهوم کلی و جزئی در ذات الهی
ذات الهی، فراتر از مقولات منطقی کلی و جزئی قرار دارد و نمیتوان آن را در چارچوبهای ارسطویی محدود کرد. خدا، مانند اقیانوسی بیکران، از هرگونه تقسیمبندی منطقی فراتر است و بهعنوان حقیقت وجودی، متعین و غیرقابل تقسیم است.
خدا بهعنوان شخص
آیه شریفه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم) خدا را بهعنوان وجودی شخصی و متعین معرفی میکند که مستقیماً با انسان در ارتباط است. این دیدگاه، خدا را نه مفهومی انتزاعی، بلکه حضوری زنده و نزدیک میداند، مانند دوستی که در هر لحظه همراه انسان است.
درنگ: خدا، بهعنوان وجودی شخصی و متعین، فراتر از مقولات کلی و جزئی است و مستقیماً با انسان در ارتباط است.
نقد ناآگاهی از ذات الهی
برخی متون سنتی علم دینی، به دلیل ناآگاهی، نتوانستهاند ذات الهی را بهدرستی معرفی کنند. این محدودیت، مانند تاریکی در غروب، مانع از دیدن حقیقت کامل خدا میشود. بازنگری در این متون، برای دستیابی به معرفتی عمیقتر، ضروری است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد تعلیمات سنتی علم دینی، بر ضرورت بازنگری در فهم ذات الهی تأکید کرد. حدیث «لاتفکروا فی ذات الله» ارشادی است و خدا را بهعنوان وجودی شخصی و متعین معرفی میکند که فراتر از مقولات منطقی است. این دیدگاه، انسان را به سوی معرفتی عمیقتر از ذات الهی هدایت میکند.
بخش سوم: سیر عرفانی سالک و مراتب عوالم
محل انفجار وجودی
انفجار وجودی، نه در ظرف ناسوت و نه در عوالم پیشین، بلکه در مرتبه اسماء و صفات رخ میدهد. این مرتبه، مانند سرچشمهای که رودهای بسیار از آن جاری میشوند، مبدأ ظهور کثرت عوالم است.
سیر سالک در عوالم
سالک در سیر عرفانی خود، از ناسوت به سوی عوالم انفجاری، نور، صفات فعلی، وصفی و ذاتی حرکت میکند. این سیر، مانند سفری در آسمانهای بیکران، انسان را به سوی ذات الهی هدایت میکند، اما خطر گمراهی در این مسیر وجود دارد.
درنگ: سیر عرفانی سالک، از ناسوت به سوی ذات الهی، مسیری پیچیده و پرخطر است که نیازمند هدایت الهی و ولایت است.
انشعابی بودن عوالم
عوالم مختلف، از جمله عقل، روح، برزخ، عرش و کرسی، نه در طول یکدیگر، بلکه بهصورت انشعابات جادهایاند. این عوالم، مانند راههایی که از یک مبدأ به مقاصد گوناگون میرسند، ظهورات مختلف الهی را نمایندگی میکنند.
سیر قهری به سوی قبر
انسان، بهصورت قهری، به سوی قبر، برزخ و قیامت هدایت میشود، حتی اگر خود به این مسیر نرود، او را به اجبار میبرند. این سیر، مانند جریانی که سنگریزهها را به سوی دریا میکشاند، بخشی از نظام خلقت است.
تأویل معرفتی انا لله و انا الیه راجعون
آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ تأویلی معرفتی دارد که به صعود به سوی ذات الهی اشاره میکند، نه صرفاً بازگشت به بهشت یا جهنم. این تأویل، مانند کلیدی است که درهای معرفت الهی را میگشاید.
دو نوع قیامت
قیامت به دو نوع تقسیم میشود: قیامت معرفتی، که صعود به ذات الهی است، و قیامت توجیهی، که به بهشت یا جهنم منتهی میشود. قیامت معرفتی، مانند اوج گرفتن پرندهای به سوی آسمان، هدف نهایی سالک است.
درنگ: قیامت معرفتی، صعود به ذات الهی است، در حالی که قیامت توجیهی به مقاصد اخروی محدود میشود.
محبوبین و صعود مستقیم
محبوبین (معصومین) به دلیل علّیت تامه، مستقیماً به ذات الهی متصلاند، برخلاف محبّین که با تمرین و سلوک به این مرتبه میرسند. معصومین، مانند ستارگان درخشان در آسمان، بیواسطه نور الهی را منعکس میکنند.
نیاز پیامبر به ناسوت
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در سیر عرفانی، برای بازگشت به ناسوت، به عاملی ثقیل مانند گفتوگو با عایشه نیاز داشتند. این نیاز، مانند لنگری است که کشتی را به ساحل بازمیگرداند.
حال معصومین در عبادت
امام سجاد علیهالسلام در عبادت به حالتی از جذبه الهی میرسیدند که نشاندهنده اتصال به ذات الهی است. این حالت، مانند شعلهای است که در دل شب میدرخشد و نور معرفت را پراکنده میسازد.
نفله شدن سالک در عوالم عالی
برخی سالکان در مراتب عالی، مانند اسماء و صفات، نفله شده و اثری از آنها باقی نمیماند. این حالت، مانند ذوب شدن شمع در برابر آفتاب، نشاندهنده فنای کامل در ذات الهی است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، سیر عرفانی سالک را از ناسوت به سوی ذات الهی ترسیم کرد و بر پیچیدگی و خطرات این مسیر تأکید داشت. معصومین، به دلیل علّیت تامه، مستقیماً به ذات الهی متصلاند، در حالی که سالکان با سلوک و هدایت الهی به این مرتبه میرسند. آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ تأویلی معرفتی دارد که صعود به ذات الهی را نشان میدهد.
بخش چهارم: جایگاه معصومین و نقد دیدگاههای سنتی
تمایز محبوبین و محبّین
محبوبین (معصومین) تحت علّیت تامهاند و از انحراف مصون، در حالی که محبّین تحت اقتضا قرار دارند و نیازمند سلوکاند. این تمایز، مانند تفاوت میان خورشید و ستارگان است که اولی نور خود را مستقیماً میتاباند.
فصل نوری و طینی
انسان دارای دو فصل است: فصل طینی (حیوان ناطق) و فصل نوری (قبل از خلقت طینی). معصومین در فصل نوری متمایزند، مانند نوری که پیش از طلوع خورشید در آسمان میدرخشد.
درنگ: معصومین در فصل نوری متمایزند و به دلیل علّیت تامه، مظهر کامل اسماء الهیاند.
افضلیت خمسه طیبه
خمسه طیبه (اصحاب کساء) بر تسعه ثانیه افضلاند، زیرا در مرتبه نوری بالاتری قرار دارند. این افضلیت، مانند برتری خورشید بر ماه در آسمان معرفت است.
نور واحد بودن مخلوقات
همه مخلوقات، از جمله شیعیان، از نور واحد الهیاند و روایت «خلقوا من فاضل طینتنا» (از فاضل طینت ما آفریده شدند) بر این حقیقت تأکید دارد. این نور، مانند جریانی زلال، از مبدأ الهی سرچشمه میگیرد.
تأثیر محیط بر طینت
عوامل محیطی، مانند استعمار و تربیت نادرست، طینت پاک انسان را آلوده میکنند، اما اصل آن پاک و الهی است. این آلودگی، مانند غباری است که بر آینه دل نشسته و با سلوک پاک میشود.
نقد عرفان سنتی
برخی عرفای سنتی، به دلیل عدم وفاداری به ولایت خاص معصومین، در مراتب عرفانی محدود ماندند. این محدودیت، مانند پرندهای است که بالهایش در قفس گرفتار شده است.
نقد دیدگاههای فلسفی و کلامی
برخی فلاسفه و متکلمان، به دلیل محدودیتهای معرفتی، نتوانستند حقایق الهی را بهدرستی تبیین کنند. این نقد، مانند دعوتی است به بازنگری در مسیر معرفت الهی.
نقد اسنادگرایی
اسنادگرایی در مورد احادیث، مانند حدیث کساء، مانع فهم حقیقت معصومین است. حقیقت معصومین، مانند خورشیدی است که نیازی به سند برای درخشش ندارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، جایگاه متعالی معصومین را بهعنوان مظاهر تام اسماء الهی تبیین کرد و بر افضلیت خمسه طیبه تأکید داشت. نقد دیدگاههای سنتی، بر ضرورت بازگشت به ولایت معصومین و فهم حقیقت آنها بدون محدودیتهای اسنادگرایی دعوت میکند.
بخش پنجم: ظلم به معصومین و راه نجات
ظلم به معصومین و آثار وضعی
ظلم به معصومین، آثار وضعی عمیقی دارد و مشکلات کنونی جهان اسلام نتیجه این ظلم است. این آثار، مانند خونریزی از چشمان تاریخ، نشاندهنده پیامدهای این ستم است.
درنگ: ظلم به معصومین، آثار وضعی عمیقی دارد که مشکلات کنونی جهان اسلام را رقم زده است.
استغفار شیعیان
شیعیان باید شبانهروز برای کوتاهی در حق معصومین استغفار کنند و از خداوند و معصومین طلب بخشش نمایند. این استغفار، مانند آبی است که دل را از غبار گناه میشوید.
ولایت معصومین و راه نجات
تنها راه نجات، متحد شدن با ولایت معصومین و ترک خشونت، دیکتاتوری و تفرقه است. این راه، مانند مسیری نورانی است که انسان را به سعادت ابدی هدایت میکند.
درنگ: ولایت معصومین، تنها راه نجات و رفع مشکلات است که با محبت، صفا و طهارت محقق میشود.
لعن بر ظالمین
دعای «خداوندا، اولین ستمگری که بر حق محمد و آل محمد ستم کرد را لعنت کن» بر لعن همه ظالمین به معصومین دلالت دارد. این دعا، مانند فریادی است که عدالت الهی را طلب میکند.
کوتاهی همگان در حق معصومین
همه، از شیعه و سنی تا کافر و مشرک، در حق معصومین کوتاهی کردهاند. این کوتاهی، مانند باری سنگین بر دوش تاریخ است که همگان را مسئول میسازد.
استغفار به جای صلوات
به جای صلوات صرف، استغفار برای کوتاهی در حق معصومین لازم است. این استغفار، مانند کلیدی است که درهای رحمت الهی را میگشاید.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر آثار وضعی ظلم به معصومین، بر ضرورت استغفار و بازگشت به ولایت آنها دعوت کرد. راه نجات، در اتحاد با معصومین و ترک خشونت نهفته است، و استغفار، مسیری برای جبران کوتاهیها و رسیدن به سعادت است.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، انسانشناسی قرآنی را در چارچوبی فلسفی و عرفانی تبیین کرد. تمایز میان اقتضا و علّیت، جایگاه متعالی معصومین را بهعنوان مظاهر تام اسماء الهی روشن ساخت. نظام خلقت، بهصورت یکپارچه و طولی، از مبدأ واحد الهی سرچشمه گرفته و آیه إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ وحدت این نظام را تأیید میکند. نقد تعلیمات سنتی، بر ضرورت بازنگری در فهم ذات الهی و معصومین تأکید دارد. ظلم به معصومین، آثار وضعی عمیقی دارد و استغفار و اتحاد با ولایت آنها، راه نجات است. این اثر، مانند چراغی در مسیر معرفت، انسان را به سوی ذات الهی و سعادت ابدی هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی