در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1616

متن درس





اقتدار انسانی در پرتو آیات قرآنی: تأملی فلسفی در نظام خلقت

اقتدار انسانی در پرتو آیات قرآنی: تأملی فلسفی در نظام خلقت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۱۶)

دیباچه

انسان، چونان گوهر بی‌همتای خلقت، در مرکز نظام هستی جای گرفته و اقتدارش، که ریشه در مشیت الهی و اختیار ذاتی او دارد، موضوع تأملات عمیق فلسفی و قرآنی بوده است. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در جلسه‌ای با شماره ۱۶۱۶، به کاوش در مفهوم اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره زمر می‌پردازد. محور بحث، تبیین جایگاه انسان در نظام خلقت، وحدت سیستمی عالم، و نقش اقتضا در برابر علّیت است. این تأملات، با رویکردی فلسفی و قرآنی، درصدد است تا با زبانی متین و علمی، روح انسان را به بازشناسی توانمندی‌های ذاتی‌اش فراخواند و موانع شکوفایی این اقتدار را، از استکبار محیطی گرفته تا تصورات نادرست از ذات باری‌تعالی، مورد نقد و بررسی قرار دهد.

بخش نخست: اقتدار انسانی در آیینه قرآن کریم

جایگاه انسان در نظام خلقت

قرآن کریم، انسان را موجودی معرفی می‌کند که در ظرف اقتضائات خلقت، از مراتب گوناگون وجودی برخوردار است. سوره زمر، با بیانی ژرف، به اقتدار انسانی پرداخته و همه انسان‌ها، از محبوبین و اولیای الهی گرفته تا انسان‌های عادی، را تحت نظامی واحد، یعنی نظام اقتضا، توصیف می‌کند. این نظام، چونان ساعتی دقیق، با قواعدی منظم عمل می‌کند که در آن، هر موجودی بر اساس ظرفیت‌ها و انتخاب‌هایش به سوی کمال یا نقصان حرکت می‌کند.

درنگ: اقتدار انسانی در قرآن کریم، ریشه در نظام اقتضا دارد که همه موجودات، از اولیای الهی تا انسان‌های عادی، را در بر می‌گیرد و ظرفیت‌های متغیر انسان را در چارچوب اختیار و انتخاب او تعریف می‌کند.

این دیدگاه، انسان را نه موجودی منفعل، بلکه کنشگری فعال در نظام هستی معرفی می‌کند که می‌تواند با بهره‌گیری از اختیار، عالم را در قبضه قدرت خویش قرار دهد، چونان باغبانی که با شناخت خاک و آب، بهترین میوه را از درخت وجود خویش برچیند.

اقتضا و علّیت: تمایز یا وحدت؟

در نظام خلقت، اقتضا به عنوان ویژگی‌ای پویا تعریف می‌شود که در مراتب عالی وجودی، به علّیت نزدیک می‌گردد. معصومین، از پیامبران و امامان گرفته تا ملائکه، به دلیل قرب به ذات الهی، از گناه و انحراف مصون‌اند، اما این مصونیت، نه از علّیتی جداگانه، بلکه از اشراف و احاطه الهی ناشی می‌شود. در مقابل، انسان‌های عادی، که در معرض غفلت و حرمان قرار دارند، ممکن است به سبب انتخاب‌هایشان به سوی خیر یا شر حرکت کنند.

استاد فرزانه تأکید دارند که نظام هستی، دوگانه نیست؛ اگر اقتضایی است، همه موجودات اقتضایی‌اند، و اگر علّی است، همه علّی‌اند. این وحدت سیستمی، چونان رودخانه‌ای واحد است که همه موجودات را در مسیر خود به سوی مقصد الهی هدایت می‌کند، مگر آنکه خود با انتخاب خویش از این جریان منحرف شوند.

درنگ: نظام خلقت، یکپارچه و واحد است؛ معصومین و غیرمعصومین همگی تحت اقتضا عمل می‌کنند، و عصمت معصومین نتیجه قرب الهی است، نه علّیتی جداگانه.

نقد دوگانگی نظام هستی

تصور دوگانه‌سازی میان علّیت معصومین و اقتضای سایر موجودات، به خطایی فلسفی منجر می‌شود. استاد فرزانه استدلال می‌کنند که نظام هستی، چونان دستگاهی هماهنگ، تنها یک سیستم دارد. اگر معصومین از گناه مصون‌اند، این مصونیت به سبب قرار گرفتن در مرتبه‌ای والا از اشراف الهی است، نه به دلیل وجود سیستمی جداگانه. این دیدگاه، با استناد به آیه شریفه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس)، بر اختیار انسان در نظام اقتضا تأکید دارد.

انسان، چونان مسافری در این نظام، با اختیار خویش مسیر را می‌پیماید. اگر به سوی شکر و سپاس حرکت کند، به کمال می‌رسد، و اگر کفران ورزد، خود را به سوی نقصان می‌کشاند. این اختیار، چونان کلیدی است که درهای اقتدار یا ضعف را به روی انسان می‌گشاید.

بخش دوم: اراده الهی و مکانیک خلقت

اراده الهی: سیستمی یا دلبخواهی؟

یکی از خطاهای رایج در فهم ذات باری‌تعالی، تصور او به عنوان موجودی دلبخواهی است که به میل خود هدایت یا گمراهی را نصیب بندگان می‌کند. استاد فرزانه، با استناد به آیه إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ (خدا فقط می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند)، اراده الهی را سیستمی و قانونمند معرفی می‌کنند. این اراده، چونان قانونی ازلی، بر اساس اقتضائات وجودی عمل می‌کند و نه بر پایه هوس یا تصادف.

درنگ: اراده الهی، سیستمی و قانونمند است و نه دلبخواهی؛ این اراده، انسان را در چارچوب اقتضا به سوی کمال یا نقصان هدایت می‌کند.

این دیدگاه، خداوند را چونان مهندس حکیمی ترسیم می‌کند که نظام هستی را با دقتی بی‌نهایت و قانونی از پیش تعیین‌شده اداره می‌کند، نه چونان حاکمی که به دلخواه عمل کند.

خداوند به مثابه مکانیک کامل

استاد فرزانه، با تمثیلی بدیع، خداوند را به مثابه مکانیکی کامل توصیف می‌کنند که نظام هستی را با صفاتی چون علم، اراده، قدرت، و حکمت اداره می‌کند. این نظام، چونان ساعتی دقیق، با نظمی بی‌عیب و نقص عمل می‌کند. آیه وَلَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا (و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر آنکه او می‌داند) گواه این نظم سیستمی است که هر رخدادی را در چارچوب علم و قدرت الهی جای می‌دهد.

این تشبیه، نظام خلقت را چونان دستگاهی هماهنگ نشان می‌دهد که هر جزء آن، از برگ درخت گرفته تا انسان، تحت قوانین ازلی عمل می‌کند. خداوند، چونان خالقی دانا، این دستگاه را با آرامشی بی‌مانند و بدون اضطراب اداره می‌کند.

نقد تصور داش‌غلامی از خداوند

تصور خداوند به عنوان موجودی که به دلخواه هدایت یا گمراهی را نصیب بندگان می‌کند، چونان يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَيُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ (هر که را بخواهد هدایت می‌کند و هر که را بخواهد گمراه می‌سازد)، از نظر استاد فرزانه خطایی معرفتی است. این تصور، خداوند را به موجودی دلبخواهی و غیرنظام‌مند فرو می‌کاهد، حال آنکه ذات باری‌تعالی، مبدأ نظامی قانونمند است که بر اساس اقتضائات عمل می‌کند.

درنگ: خداوند، نه موجودی دلبخواهی، بلکه مبدأیی نظام‌مند است که نظام خلقت را با قوانین دقیق و ازلی اداره می‌کند.

بخش سوم: موانع اقتدار انسانی

عقب‌ماندگی فکری و موانع محیطی

استاد فرزانه، عقب‌ماندگی فکری بشر را به آلودگی‌های ذهنی تشبیه می‌کنند که چونان ویروس و شته، درخت وجود انسان را از شکوفایی باز می‌دارند. این آلودگی‌ها، از محیط، جامعه، و حتی خانواده نشأت می‌گیرند و انسان را از اقتدار ذاتی‌اش محروم می‌کنند. انسان، چونان درختی است که اگر از باغبان حکیمی بهره‌مند شود، بهترین میوه‌ها را به بار می‌آورد، اما اگر به آفات گرفتار آید، به نفله می‌رود.

عوامل محیطی، از جمله پدر، مادر، و جامعه، چونان باد و بارانی هستند که می‌توانند انسان را به سوی کمال یا نقصان سوق دهند. این عوامل، در تعامل با اختیار انسان، مسیر وجودی او را تعیین می‌کنند.

استکبار و تحقیر: دشمنان اقتدار

یکی از بزرگ‌ترین موانع اقتدار انسانی، استکبار و تحقیر است. استاد فرزانه، با تمثیلی از گربه و پلنگ، نشان می‌دهند که انسان، چونان پلنگی در جنگل وجود، به دلیل تحقیرهای محیطی به گربه‌ای کوچک تبدیل شده است. این تحقیر، از سوی طاغوت‌ها، قدرت‌های استکباری، و حتی در روابط خانوادگی اعمال می‌شود و انسان را از عظمت ذاتی‌اش فرو می‌کاهد.

قرآن کریم، در آیه فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ (قومش را سبک شمرد، پس از او اطاعت کردند)، به نقش تحقیر در رام کردن انسان اشاره دارد. این تحقیر، چونان زنجیری است که انسان را از آزادی واقعی محروم می‌کند و به رهایی ناقص سوق می‌دهد.

درنگ: استکبار و تحقیر، از بزرگ‌ترین موانع اقتدار انسانی‌اند که انسان را از عظمت ذاتی‌اش فرو می‌کاهند و او را به موجودی ضعیف و رام تبدیل می‌کنند.

تصور نادرست از خداوند

تصور خداوند به عنوان موجودی ترسناک و دلبخواهی، که چونان شیری خونخوار انسان را در کف خویش نگه می‌دارد، یکی دیگر از موانع اقتدار انسانی است. استاد فرزانه، با نقد این تصور، تأکید می‌کنند که خداوند، با صفاتی چون لطیف، کریم، و حبیب، مبدأیی مهربان و نظام‌مند است. این تصور نادرست، چونان سایه‌ای سنگین، انسان را از شناخت خویش و اقتدار ذاتی‌اش باز می‌دارد.

آیه أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ (آیا خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟) بر کفایت الهی تأکید دارد و انسان را به اعتماد به ذات باری‌تعالی دعوت می‌کند، نه ترس از او.

بخش چهارم: بازسازی اقتدار انسانی

وحی و بازیابی هویت انسانی

وحی، چونان جریانی فراگیر، در همه موجودات جاری است و انسان را به بازشناسی هویت و اقتدارش فرامی‌خواند. استاد فرزانه استدلال می‌کنند که انسان، به دلیل تحقیرهای مکرر، فراموش کرده که کیست. این فراموشی، چونان غباری است که بر آینه وجود انسان نشسته و او را از دیدن عظمت خویش محروم کرده است.

وحی، چونان نسیمی الهی، این غبار را می‌زداید و انسان را به سوی شناخت خویش و ارتباط با کائنات هدایت می‌کند. این ارتباط، چونان پلی است که انسان را به اقتدار بی‌نهایت هستی متصل می‌سازد.

اختیار و اقتدار: کلید شکوفایی

آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس) بر نقش اختیار در شکوفایی اقتدار انسانی تأکید دارد. انسان، با اختیار خویش، می‌تواند همه عالم را در قبضه قدرت خود قرار دهد، چونان پادشاهی که با حکمت، قلمرو وجود را تسخیر می‌کند.

درنگ: اختیار انسانی، کلید اقتدار اوست که می‌تواند با انتخاب شکر و سپاس، عالم را در قبضه قدرت خویش قرار دهد.

نقد تصور تسلیم در برابر سلام

استاد فرزانه، با تبیینی بدیع، اسلام را به معنای سلام و صلح معرفی می‌کنند، نه تسلیم به معنای بریدن روح و اراده. این دیدگاه، اسلام را چونان راهی به سوی بازیابی اقتدار و صلح درونی معرفی می‌کند که انسان را از قید ترس و تحقیر رها می‌سازد.

تصور تسلیم، چونان زنجیری است که روح انسان را در بند می‌کشد، اما سلام، چونان کلیدی است که درهای آزادی و اقتدار را می‌گشاید.

بخش پنجم: نظام خلقت و توحید

توحید مفضل و نظام سیستمی خلقت

در توحید مفضل، امام صادق علیه‌السلام نظام خلقت را سیستمی خودکار معرفی می‌کنند که تحت اراده الهی عمل می‌کند. این دیدگاه، در پاسخ به ابن ابی‌العوجاء، که نظام هستی را خود‌اداره می‌دانست، تأکید دارد که این نظام، هرچند خودکار است، تحت نظارت الهی قرار دارد.

این نظام، چونان دستگاهی است که با قطعات دقیق و هماهنگ، تحت هدایت مهندس حکیمی به نام خداوند عمل می‌کند. استاد فرزانه، با استناد به این دیدگاه، بر ضرورت شناخت نظام‌مند خلقت تأکید می‌کنند.

نظام خلقت بالاسباب

نظام هستی، با اسباب و قوانین الهی اداره می‌شود. استاد فرزانه، با تمثیلی از فتیله چراغ، نشان می‌دهند که این نظام، چونان چراغی است که با وجود روغن، روشنی می‌بخشد، اما بدون آن، خود را می‌سوزاند. این تشبیه، نشان‌دهنده سیستمی بودن خلقت است که تحت شرایط خاص عمل می‌کند.

درنگ: نظام خلقت، بالاسباب است و خداوند از طریق قوانین و اسباب الهی، عالم را اداره می‌کند.

نقد تصور رب‌النوع

تصور رب‌النوع برای اداره اشیاء، چونان دیدگاه شیخ اشراق، از نظر استاد فرزانه نادرست است. نظام خلقت، خودکار و سیستمی است و نیازی به موجودات واسطه ندارد. این دیدگاه، چونان نوری است که تاریکی‌های تصورات غیرعلمی را می‌زداید.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در مفهوم اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره زمر پرداخت. نظام خلقت، چونان ساعتی دقیق، تحت قوانین الهی و با اقتضائات سیستمی عمل می‌کند. انسان، با اختیار خویش، می‌تواند این نظام را به سوی کمال هدایت کند یا از آن منحرف شود. موانعی چون استکبار، تحقیر، و تصورات نادرست از خداوند، اقتدار انسانی را تضعیف کرده‌اند، اما شناخت صحیح ذات باری‌تعالی و نظام خلقت، چونان کلیدی است که درهای اقتدار را به روی انسان می‌گشاید. آیاتی چون أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ و إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ بر کفایت الهی و اختیار انسانی تأکید دارند و انسان را به بازسازی اقتدار خویش دعوت می‌کنند.

این تأملات، انسان را به بازاندیشی در هویت و جایگاهش در نظام هستی فرامی‌خواند و او را به سوی صلح درونی و اقتدار بیرونی هدایت می‌کند، چونان مسافری که با چراغ هدایت الهی، راه خویش را در شبستان خلقت می‌یابد.

با نظارت صادق خادمی