متن درس
اقتدار انسانی در پرتو آیات قرآنی: تأملی فلسفی با تأکید بر سوره زمر
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۱۷)
مقدمه: تبیین جایگاه انسان در نظام هستی
انسان، بهمثابه تجلی اعلای الهی در نظام خلقت، جایگاهی بیمانند دارد که در پرتو آیات قرآن کریم و تأملات فلسفی، قابل فهم و تبیین است. این نوشتار، با محوریت درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در مفهوم اقتدار انسانی در سایه آیات سوره زمر میپردازد. نظام خلقت، بهسان موتوری قانونمند و یکپارچه، تحت اقتضائات الهی عمل میکند و انسان در این نظام، نقشی محوری اما هماهنگ با قوانین وجودی ایفا مینماید. این بررسی، با رویکردی فلسفی و قرآنی، به رد تصورات عرفی و غیرعلمی از خداوند و خلقت پرداخته و بر وحدت هستی و سیستمی بودن آن تأکید دارد. هدف این نوشتار، ارائه تبیینی عمیق و منسجم از جایگاه انسان در نظام هستی، با تکیه بر آیات قرآنی و روایات معصومین علیهمالسلام است.
بخش نخست: نظام خلقت و اقتضای الهی
وحدت و قانونمندی نظام هستی
نظام هستی، بهمثابه دایرهای بیابتدا و بیانتها، از حیات ازلی و ابدی برخوردار است. همه موجودات، از جمله انسان، تحت اقتضائات وجودی این نظام عمل میکنند. این اقتضا، که چون رودی جاری در بستر خلقت است، همه اجزای عالم را در بر میگیرد و هیچ موجودی از آن مستثنا نیست.
درنگ: نظام خلقت، سیستمی یکپارچه و قانونمند است که تحت اقتضائات الهی، از ازل تا ابد، جریان دارد و همه موجودات در این نظام، ظهورات الهیاند.
این دیدگاه، تصورات خطی از ابتدا و انتهای هستی را که در مباحث کلامی عرفی رایج است، رد میکند. چنین تصوراتی، که گاه از ذهنهای سادهانگار سرچشمه میگیرد، فاقد بنیان علمی و فلسفی است. بهسان کرهای که نقطه آغاز و پایان آن نامعلوم است، هستی نیز در پیوستگی ابدی خود، از هرگونه تسلسل یا محدودیت زمانی و مکانی مبراست.
تفسیر قرآنی و روایی از وحدت هستی
قرآن کریم در آیهای ژرف، خداوند را چنین توصیف میکند: هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ (اوست اول و آخر و ظاهر و باطن). این توصیف، به دلیل محدودیتهای فهم جامعه در زمان نزول، بهصورت ساده بیان شده است. معصومین علیهمالسلام، این آیه را به «اول بلا اول» و «آخر بلا آخر» تفسیر کردهاند، که نشاندهنده بیابتدا و بیانتها بودن خداوند است. این تفسیر، از تصور خطی زمان فراتر رفته و هستی را بهسان دایرهای بیکران معرفی میکند.
امام سجاد علیهالسلام در صحیفه سجادیه، خداوند را واحدی حقیقی و نه عددی میخواند. این وحدت، که چون خورشیدی در مرکز هستی میدرخشد، همه موجودات را در پرتو خود متجلی میسازد. مخلوقات، بهمثابه ظهورات و تجلیات الهی، فاقد ذات مستقلاند و وجودشان به خداوند وابسته است.
درنگ: خداوند، واحدی حقیقی است که مخلوقات بهمثابه تجلیات او، فاقد ذات مستقل بوده و تحت نظام اقتضایی خلقت عمل میکنند.
نقد تصورات عرفی از خداوند
تصور خداوند بهمثابه موجودی با ویژگیهای مادی یا دلبخواهی، چون داشغلامی که گاه هدایت میکند و گاه گمراه میسازد (يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَيُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ – هر که را بخواهد هدایت میکند و هر که را بخواهد گمراه میسازد)، نادرست است. خداوند، بهسان سیستمی قانونمند، از دخالتهای شخصی و دلبخواهی مبراست. این نظام، که چون موتوری وجودی عمل میکند، بر اساس اقتضائات الهی پیش میرود.
دعای «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ» (بارالها، خودت را به من بشناسان)، بر ضرورت شناخت این حقیقت سیستمی تأکید دارد. بدون این شناخت، فهم رسالت و جایگاه انسان در نظام خلقت ممکن نیست.
جمعبندی بخش نخست
نظام خلقت، سیستمی یکپارچه و قانونمند است که تحت اقتضائات الهی عمل میکند. خداوند، بهمثابه حقیقت واحد، نه موجودی دلبخواهی یا مادی، بلکه سیستمی وجودی است که همه مخلوقات را بهسان تجلیات خود متجلی میسازد. آیات قرآن کریم و روایات معصومین علیهمالسلام، این وحدت و قانونمندی را تأیید کرده و از تصورات عرفی و غیرعلمی فاصله میگیرند.
بخش دوم: اقتدار انسانی در نظام اقتضایی
جایگاه انسان در نظام خلقت
انسان، بهمثابه ظهوری از اسماء و صفات الهی، در نظام خلقت جایگاهی محوری دارد. همه موجودات، از شمر تا معصوم، نازلات الهیاند و تحت اقتضائات این نظام عمل میکنند. انسان، که چون آینهای در برابر نور الهی قرار دارد، با اعمال و رفتار خود، این اقتضائات را متجلی میسازد.
اعمال انسانی، از دعا و لعن تا گناه و ثواب، همگی تحت نظام اقتضایی اثر میگذارند. دعا، بهسان نسیمی که در نظام خلقت وزیدن میگیرد، و لعن، بهمثابه تیری که به سوی هدف روانه میشود، در این نظام تأثیر دارند. شفاعت نیز، که تحت اقتضا و نه علّیت عمل میکند، فرآیندی نظاممند است و نه دلبخواهی.
درنگ: اقتدار انسانی در گرو انطباق با نظام اقتضایی خلقت است؛ اعمال انسان، از دعا تا لعن، در این نظام اثر میگذارند و شفاعت نیز تحت قوانین الهی جریان دارد.
نقد خودبرتربینی و تصورات عرفی
خودشیفتگی برخی از پیروان مکاتب دینی، که خود را برتر از دیگران میدانند، با حقیقت نظام خلقت ناسازگار است. این دیدگاه، که گاه چون غباری بر آینه حقیقت مینشیند، از فروتنی و شناخت صحیح خداوند فاصله دارد. همچنین، تصور انبیا بهمثابه چوپانانی ساده از بیابان، نادرست است. انبیا، نتیجه پختگی نسلی درازمدتاند که چون گوهری پس از سالها در دیگ خلقت صیقل یافتهاند.
رفتارهایی نظیر قمهزنی، که در گذشته نشانه شجاعت بود، امروز با مقتضیات زمان سازگار نیست. دین، بهسان رودی جاری، با شرایط اجتماعی و فرهنگی هماهنگ میشود و از خشونت و رفتارهای ناسازگار با تمدن فاصله میگیرد.
عوامل مؤثر بر اقتدار انسانی
اقتضائات محیطی و زیستی، از نطفه و لقمه تا زمان و مکان، بر وجود انسان اثر میگذارند. این عوامل، که چون نخهایی در تار و پود وجود انسان تنیده شدهاند، سرنوشت او را رقم میزنند. روایات معصومین علیهمالسلام، بر اهمیت این عوامل تأکید دارند و از شرایطی چون جهتگیری به سوی قبله یا اجتناب از ریاکاری در تشکیل نطفه سخن میگویند.
شناخت این اقتضائات، نیازمند تلفیق علوم طبیعی نظیر فیزیک، روانشناسی و جامعهشناسی با علوم دینی است. علوم دینی، برای فهم عمیقتر نظام خلقت، باید با دانشهای نوین همنشین شوند تا چون دو بال، انسان را به سوی معرفت الهی پرواز دهند.
جمعبندی بخش دوم
اقتدار انسانی، در گرو انطباق با نظام اقتضایی خلقت است. انسان، بهمثابه ظهوری از الوهیت، با اعمال خود در این نظام اثر میگذارد. نقد تصورات عرفی و خودبرتربینی، و نیز توجه به عوامل محیطی و زیستی، مسیر این اقتدار را هموار میسازد. علوم دینی، با بهرهگیری از دانشهای نوین، میتوانند به فهم عمیقتر این نظام کمک کنند.
بخش سوم: بازاندیشی در علوم دینی و فرهنگ جامعه
بازنگری در رویکردهای علوم دینی
علوم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای معاصر، نیازمند بازاندیشی و بهرهگیری از منابع اصیل اسلامی نظیر صحیفه سجادیه و روایات معصومین علیهمالسلام است. این منابع، که چون گنجهایی در دل معارف شیعی نهفتهاند، باید با روشهای علمی و تخصصی استخراج شوند. مطالعه صرف روایات، بدون هدایت استاد، به فهم کامل این معارف منجر نمیشود.
علوم دینی، برای پویایی و کارآمدی، باید با علوم طبیعی و انسانی نظیر روانشناسی و جامعهشناسی درآمیزند. این تلفیق، که چون پیوند دو رود به دریای معرفت میانجامد، به فهم عمیقتر نظام خلقت و جایگاه انسان در آن کمک میکند.
درنگ: علوم دینی باید با بهرهگیری از منابع اصیل اسلامی و علوم نوین، به فهم عمیقتر نظام خلقت و جایگاه انسان در آن کمک کنند.
فرهنگ و نجابت جامعه ایرانی
جامعه ایرانی، با حفظ مساجد و اجتناب از تبدیل آنها به مراکز غیرمذهبی، نجابت و عزت خود را نشان داده است. این فرهنگ، که چون درختی ریشهدار در خاک ایمان استوار است، نشانهای از عشق و صفا به کمال دینی است. ایران، در صورت رفع فقر و دوری از سیاستزدگی، میتواند بهشتی روی زمین باشد که چون باغی پرگل، سعادت را به ارمغان میآورد.
مردم ایران، با احترام به سنتهای دینی و اجتناب از بدگویی حتی در برابر کاستیها، نجابت خود را نشان دادهاند. این صفا و ادب، که چون نسیمی دلانگیز در جامعه جاری است، شایسته تقدیر و ستایش است.
نظام مشاعی عالم و طواف موجودات
عالم، بهسان بازاری پویا، مشاعی است و همه موجودات در یکدیگر طواف میکنند. این طواف، که چون رقصی هماهنگ در نظام خلقت است، نشاندهنده ارتباط متقابل همه موجودات است. انسان، در این بازار وجود، با هر نفس و عمل خود، در نظام خلقت اثر میگذارد و از آن متأثر میشود.
این دیدگاه، که عالم را چون شبکهای بههمپیوسته میبیند، بر ضرورت شناخت اقتضائات و تأثیرات متقابل تأکید دارد. انسان، بهمثابه جزئی از این شبکه، با هر عمل خود، موجی در این نظام ایجاد میکند.
جمعبندی بخش سوم
علوم دینی، برای پاسخگویی به نیازهای معاصر، باید با منابع اصیل اسلامی و علوم نوین درآمیزند. فرهنگ و نجابت جامعه ایرانی، که ریشه در ایمان و صفا دارد، سرمایهای گرانقدر برای تحقق سعادت است. نظام مشاعی عالم، که همه موجودات را در ارتباطی پویا قرار میدهد، بر نقش انسان در این نظام تأکید دارد.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره زمر پرداخت. نظام خلقت، سیستمی قانونمند و یکپارچه است که تحت اقتضائات الهی عمل میکند. خداوند، بهمثابه حقیقت واحد، نه موجودی دلبخواهی، بلکه سیستمی وجودی است که همه مخلوقات را در پرتو خود متجلی میسازد. انسان، بهسان ظهوری از این حقیقت، با اعمال خود در این نظام اثر میگذارد و اقتدارش در گرو انطباق با این اقتضائات است. علوم دینی، با بهرهگیری از منابع اصیل و علوم نوین، و فرهنگ نجیب جامعه ایرانی، میتوانند به تحقق این اقتدار کمک کنند. این تبیین، که چون چرaghi در تاریکی جهل میدرخشد، راه را برای فهم عمیقتر جایگاه انسان در نظام هستی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی