متن درس
اقتدار انسان در نظام خلقت: تبیین فلسفی در پرتو آیات سوره زمر
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۲۳)
دیباچه
نظام خلقت، چونان منظومهای قانونمند، انسان را در مقام موجودی مختار و صاحب اقتدار قرار داده است که هر کنش او، بازتابی در گستره هستی برمیانگیزد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۹۲، به کاوش در اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره زمر از قرآن کریم میپردازد. محور این بررسی، قانونمندی نظام خلقت، تقابل دو مسیر غفلت و وصول، و ضرورت ارزیابی آثار اعمال در مسیر کمال است. انسان، چونان مسافری در مسیر وجود، یا به سوی نعیم قرب الهی گام برمیدارد یا در ورطه غفلت فرو میغلتد. این اثر، با نگاهی عمیق به آیات سوره زمر، این دو مسیر را تبیین کرده و بر نقش خودآزمایی در نیل به کمال تأکید میورزد.
بخش نخست: قانونمندی نظام خلقت و اقتدار انسانی
اقتضای نظاممند خلقت
نظام خلقت، چونان دستگاهی حکیمانه، با قانونی استوار و علممحور سامان یافته است. هر عملی در این نظام، چون تز و آنتیتزی در برابر یکدیگر، آثار خاص خود را به بار میآورد. این آثار، اعم از وضعی، حکمی، تکلیفی، ظاهری، باطنی، لازمی، ملازمی و ملزومی، به گونهای اجتنابناپذیر در هستی متبلور میشوند. مانند سنگی که به شیشه برخورد کند و آن را در هم شکند، هر کنش انسانی نیز اثری قطعی بر جای میگذارد، مگر آنکه عواملی خاص مانع آن شوند. این قانونمندی، بنیاد اقتدار انسانی است که او را مسئول هر عمل و بازتاب آن میسازد.
درنگ: نظام خلقت، چونان منظومهای حکیمانه، هر عملی را با آثار خاص خود پیوند میدهد؛ هیچ کنشی بیانعکاس نیست و اقتدار انسان در آگاهی از این قانون نهفته است.
اجتنابناپذیری آثار اعمال
محال است عملی، هرچند ناچیز، بدون اثر باشد. همانگونه که سنگ بر شیشه اثر میگذارد، هر کنش انسانی نیز در نظام خلقت بازتابی دارد. اگر سنگی شیشهای را نشکند، یا سنگ سبک است یا شیشه مقاوم. به همین سان، اگر عملی به نتیجه نرسد، یا خود عمل ناقص است یا موانعی در مسیر اثرگذاری آن وجود دارد. این اصل، انسان را به تأمل در کیفیت اعمالش فرا میخواند تا از غفلت در برابر آثار آنها بپرهیزد.
غفلت: سوراخی در ظرف وجودی
غفلت، چونان سوراخی در ظرف وجودی انسان، سرمایههای معنوی اعمال خیر را به هدر میدهد. عملی که در غفلت انجام شود، چون آبی که از ظرف سوراخدار فرو میریزد، بینتیجه میماند. این غفلت، انسان را از وصول به کمال بازمیدارد و او را در مسیر انحطاط و فروکشی قرار میدهد. انسان مؤمن، چون باغبانی هوشیار، باید ظرف وجودی خود را از نشتی غفلت مصون دارد.
دو مسیر متضاد: غفلت و وصول
نظام خلقت، دو مسیر متضاد پیش روی انسان قرار داده است: غفلت که به انحطاط، شکست و خمودی میانجامد، و وصول که به ارتقا، قرب الهی و کمال منتهی میشود. این دو مسیر، چون دو دست هستی، موجودات را یا به سوی فروکشی میبرند یا به عرش کمال میرسانند. از سنگ و گل تا انسان، جن و ملک، همه مشمول این نظام اقتضاییاند که یا به غفلت فرو میروند یا به وصول اوج میگیرند.
جمعبندی بخش نخست
اقتدار انسانی در نظام خلقت، در گرو آگاهی از قانونمندی آن و تأثیر حتمی اعمال است. هر کنش، بازتابی دارد که یا انسان را به سوی کمال هدایت میکند یا در ورطه غفلت فرو میبرد. شناخت این نظام و پرهیز از غفلت، انسان را به سوی وصول و قرب الهی رهنمون میسازد.
بخش دوم: آثار اعمال در مسیر کمال
آثار ملموس عبادت
عبادت، چونان نهالی در باغ وجود انسان، باید به بار نشیند و آثاری چون تعین، تمثل، تشخص و قرب الهی را پدید آورد. نمازی که به این مراتب نرسد، نشانه غفلت است. همانگونه که غذا باید انسان را سیر کند، عبادت نیز باید وجود او را از نور قرب سیراب سازد. اگر این آثار ملموس نباشد، نقصی در کیفیت عبادت یا ظرف وجودی انسان وجود دارد.
درنگ: عبادت، چونان غذایی برای روح، باید آثار ملموسی چون قرب و تشخص را در وجود انسان پدید آورد؛ نبود این آثار، نشانه غفلت است.
تکرار و ظهور آثار
اگر در یک نماز آثار قرب دیده نشود، با تکرار و استمرار، این آثار باید پدیدار شوند. همانگونه که یک ریگ کوچک در اقیانوس اثر میگذارد، دو رکعت نماز نیز در نظام خلقت تأثیری عمیق دارد. انسان باید با تکرار عبادت، چون کاوشگری دقیق، آثار آن را در وجود خود جستوجو کند تا از غفلت رهایی یابد.
غفلت و هدررفت سرمایههای معنوی
اگر انسان پس از صدها نماز به وصول نرسد، ظرف وجودی او چون ظرفی سوراخدار است که سرمایههای معنوی را هدر میدهد. این هدررفت، نتیجه غفلت است که انسان را از تجربه قرب و شهود محروم میسازد. انسان باید چون نگهبانی بیدار، از این نشتی وجودی جلوگیری کند.
نیاز به آزمایشگاه وجودی
همانگونه که علم به آزمایشگاه نیاز دارد، عبادت نیز به آزمایشگاهی وجودی نیازمند است تا آثار آن سنجیده شود. انسان باید هر عمل را در این آزمایشگاه تست کند تا بداند آیا به وصول رسیده یا در غفلت مانده است. فقدان این آزمایشگاه، عبادت را صوری و بیثمر میسازد.
جمعبندی بخش دوم
عبادت، چونان کلیدی برای گشودن درهای قرب الهی، باید آثاری ملموس در وجود انسان پدید آورد. استمرار، خودآزمایی و پرهیز از غفلت، انسان را به سوی وصول هدایت میکند. آزمایشگاه وجودی، ابزاری است که انسان را از کیفیت اعمالش آگاه میسازد و او را از ورطه غفلت نجات میدهد.
بخش سوم: نقد نظام آموزشی و دینی
نقص در آموزش روش مطالعه
نظام آموزشی کنونی، چونان معلمی که تنها به شاگرد میگوید «درس بخوان»، فاقد راهنمایی برای روش مطالعه است. صرف تأکید بر مطالعه، بدون توجه به عوامل موفقیت یا شکست، به یادگیری مؤثر نمیانجامد. روانشناسی آموزشی، چونان مشعلی در تاریکی، باید این مسیر را روشن سازد تا دانشآموز بداند چگونه و چرا درس میخواند.
فقدان آزمایشگاه وجودی در عبادت
در نظام دینی نیز، انسان به انجام عبادتهایی چون نماز و روزه فراخوانده میشود، اما روش ارزیابی آثار این اعمال به او آموزش داده نمیشود. این نقص، چونان فقدان ترازویی در آشپزخانه وجود، انسان را از سنجش کیفیت اعمالش محروم میسازد. انسان باید بداند که نماز دومش با نماز اول چه تفاوتی دارد و چه اثری بر وجود او گذاشته است.
درنگ: فقدان آزمایشگاه وجودی در نظام دینی، انسان را از آگاهی به آثار عبادت محروم میسازد و او را در غفلت نگه میدارد.
بیتوجهی به آثار اعمال و بیانگیزگی
عدم آگاهی از آثار اعمال، چونان بادی که انگیزه را از شاخسار وجود میرباید، انسان را به بیعلاقگی در انجام کارهای شایسته سوق میدهد. برخی میگویند «حال ندارم نماز بخوانم»، زیرا آثار آن را نمیبینند. این بیانگیزگی، نتیجه غفلت از آثار ملموس عبادت است.
نقد علم دینی
علم دینی، اگرچه در پی تربیت انسانهای عادل و متقین است، اما فاقد سازوکاری برای ارزیابی صفات معنوی چون عدالت و تقواست. این نقص، علم را از خدمت به کمال بازمیدارد و گاه آن را در خدمت ظلم و ستم قرار میدهد. علم دینی باید چونان آیینهای صاف، اعمال و صفات را بازتاب دهد تا انسان به سوی کمال هدایت شود.
جمعبندی بخش سوم
نظام آموزشی و دینی کنونی، از فقدان روشهای مؤثر برای ارزیابی آثار اعمال و یادگیری رنج میبرد. روانشناسی آموزشی و آزمایشگاه وجودی، چونان ابزارهایی برای سنجش، باید به انسان کمک کنند تا از غفلت به وصول گذر کند. علم دینی نیز نیازمند سازوکاری برای ارزیابی صفات معنوی است تا از انحراف به سوی ظلم جلوگیری شود.
بخش چهارم: تبیین آیات سوره زمر
ساختار دوگانه سوره زمر
سوره زمر، چونان نقشهای الهی، دو مسیر متضاد غفلت و وصول را با واژه «زمرًا» (بهصورت گروهی) ترسیم میکند. این واژه، تنها دو بار در قرآن کریم و در این سوره آمده است: یک بار برای کافران که به سوی جهنم رانده میشوند و یک بار برای متقین که به سوی بهشت هدایت میگردند. این ساختار، نظام خلقت را چونان دستگاهی عادلانه نشان میدهد که هیچکس در میانه راه نمیماند.
آیه ۷۱: حرکت کافران به سوی جهنم
وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ جَهَنَّمَ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا (و کسانی که کفر ورزیدند، گروهگروه به سوی جهنم رانده شوند تا چون بدان رسند، درهایش گشوده شود). این آیه، حرکت کافران را به سوی جهنم، چونان جریانی طبیعی توصیف میکند که جاذبهای آهنربایی آنها را به سوی خود میکشد. درهای جهنم، بسته است و تنها با رسیدن کافران گشوده میشود، نشان از نظم دقیق نظام خلقت.
گفتوگوی خزنه جهنم
أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَٰذََا (آیا پیامبرانی از خودتان بر شما نیامدند که آیات پروردگارتان را بر شما بخوانند و شما را از دیدار این روز هشدار دهند؟). خزنه جهنم، کافران را به غفلتشان از انذار پیامبران سرزنش میکنند. کافران در پاسخ میگویند: قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ (گفتند: آری، ولی سخن عذاب بر کافران تحقق یافت). این پاسخ، پذیرش حقیقت را نشان میدهد، اما دیگر فرصتی برای اصلاح نیست.
ورود به جهنم
قِيلَ ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا ۖ فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (گفته شود: به درهای جهنم درآیید، جاودانه در آن باشید، چه بد است جایگاه متکبران). این آیه، متکبران را بهعنوان کافران معرفی میکند که به دلیل استکبار و غرور، در ورطه جهنم فرو میروند.
درنگ: استکبار و غرور، ریشههای غفلتاند که کافران را به سوی جهنم سوق میدهند؛ نظام خلقت، این مسیر را با جاذبهای طبیعی رقم میزند.
آیه ۷۳: حرکت متقین به سوی بهشت
وَسِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَرًا ۖ حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا (و کسانی که از پروردگارشان پروا کردند، گروهگروه به سوی بهشت رانده شوند تا چون به آن رسند و درهایش گشوده شود). این آیه، متقین را به دلیل شناخت رب و تقوایشان، به سوی بهشت هدایتشده نشان میدهد. ذکر «رَبَّهُمْ» تفاوت بنیادین متقین با کافران است.
گفتوگوی خزنه بهشت
سَلَامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِينَ (درود بر شما، خوش آمدید، جاودانه به آن درآیید). خزنه بهشت، با احترام و استقبال، متقین را به بهشت دعوت میکنند، نشانهای از وصول و قرب الهی.
پاسخ متقین
وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاءُ ۖ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ (و گفتند: سپاس خدایی را که وعدهاش را درباره ما راست گردانید و زمین را به ما به میراث داد که هر کجا از بهشت بخواهیم جای گیرم، چه نیکوست پاداش عاملان). این پاسخ، شکرگزاری متقین از تحقق وعده الهی و پاداش عمل شایسته را نشان میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
سوره زمر، چونان آیینهای، دو مسیر متضاد غفلت و وصول را ترسیم میکند. کافران به دلیل استکبار به سوی جهنم رانده میشوند، در حالی که متقین به دلیل تقوا و شناخت رب، به بهشت هدایت میگردند. این آیات، قانونمندی نظام خلقت را نشان میدهند که هر عملی، مقصدی متناسب با خود دارد.
بخش پنجم: داوری الهی و تسبیح پروردگار
آیه ۷۵: رؤیت ملائکه و داوری الهی
وَتَرَى الْمَلَائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِيلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (و فرشتگان را بینی که گرداگرد عرش حلقه زدهاند و به ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند، و میانشان به حق داوری شود و گفته شود: سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است). این آیه، رؤیت ملائکه را توسط پیامبر یا اولیاء و داوری عادلانه خداوند را نشان میدهد.
تسبیح الهی و ذکر حمد
ذکر الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ، چونان کلیدی برای وصول، انسان را به تعین، تشخص و قرب الهی میرساند. خداوند خود در این ذکر شریک است، چنانکه در آیه شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ (سوره آلعمران: ۱۸، خدا گواهی داد که جز او خدایی نیست) بر وحدانیت خود شهادت میدهد. این تسبیح، انسان را به همنوایی با پروردگار دعوت میکند.
درنگ: ذکر «الحمد لله رب العالمین»، چونان پلی به سوی قرب الهی، انسان را به همنوایی با تسبیح پروردگار فرامیخواند.
مراتب بهشتیان
بهشتیان، چونان مسافرانی در مراتب گوناگون، جایگاههای متفاوتی دارند. برخی به دنبال جایگاهی در بهشتاند، اما اولیاء به مراتب والای قرب و لقاء میرسند. این تفاوت، نشاندهنده نسبیت وصول در نظام خلقت است.
جمعبندی بخش پنجم
آیه ۷۵ سوره زمر، چونان تابلویی از عظمت الهی، رؤیت ملائکه، تسبیح پروردگار و داوری عادلانه او را به تصویر میکشد. ذکر حمد، انسان را به وصول و قرب رهنمون میسازد و مراتب بهشتیان را از یکدیگر متمایز میکند.
بخش ششم: راهکارهای خروج از غفلت
خودآزمایی روزانه
انسان باید هر شب، چونان حسابگری دقیق، اعمال خود را بررسی کند تا ببیند چه تغییراتی در وجودش پدید آمده است. روایت «کسی که دو روزش برابر باشد، زیانکار است» بر ضرورت پیشرفت روزانه تأکید دارد. این خودآزمایی، انسان را از غفلت به وصول هدایت میکند.
آزمایشگاه وجودی
جهان امروز، پر از علم است، اما فقدان آزمایشگاه برای ارزیابی اعمال، به ظلم و فساد انجامیده است. انسان باید چونان دانشمندی در آزمایشگاه وجود، اعمال خود را تست کند تا از آثار آن آگاه شود. این آزمایشگاه، کلید رهایی از غفلت است.
مثال محمدخان قاجار
استاد فرزانه نقل میکنند که محمدخان قاجار، غذای خود را با ترازو اندازه میکرد تا کم و زیاد نشود. این دقت، چونان الگویی برای انسان مؤمن است که باید اعمال خود را با ترازوی وجودی بسنجد تا از غفلت مصون ماند.
درنگ: خودآزمایی، چونان ترازویی در وجود انسان، اعمال را سنجیده و او را از غفلت به سوی وصول هدایت میکند.
جمعبندی بخش ششم
خروج از غفلت، در گرو خودآزمایی مداوم و استفاده از آزمایشگاه وجودی است. انسان باید چونان کاوشگری هوشیار، آثار اعمال خود را بررسی کند تا به وصول و قرب الهی دست یابد. دقت در اعمال، کلید رهایی از انحطاط و نیل به کمال است.
نتیجهگیری نهایی
اقتدار انسانی، در آگاهی از نظام قانونمند خلقت و تأثیر حتمی اعمال نهفته است. سوره زمر، چونان آیینهای روشن، دو مسیر غفلت و وصول را ترسیم میکند که کافران را به جهنم و متقین را به بهشت رهنمون میسازد. غفلت، چونان سوراخی در ظرف وجودی، سرمایههای معنوی را هدر میدهد، در حالی که وصول، انسان را به قرب، تشخص و لقاء الهی میرساند. خودآزمایی و آزمایشگاه وجودی، ابزارهایی هستند که انسان را از غفلت به وصول هدایت میکنند. ذکر «الحمد لله رب العالمین»، چونان نغمهای الهی، انسان را به همنوایی با پروردگار دعوت میکند تا در مسیر کمال گام بردارد.
با نظارت صادق خادمی