در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1624

متن درس





تحلیل مقام انسان در قرآن کریم با تأکید بر سوره غافر

تحلیل مقام انسان در قرآن کریم با تأکید بر سوره غافر

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۲۴)

مقدمه

انسان، در نگاه قرآن کریم، موجودی است که جایگاهش در نظام هستی، چونان قله‌ای رفیع، از سایر مخلوقات متمایز است. این جایگاه والا، که ریشه در ظرفیت‌های وجودی و جامعیت او دارد، در آیات سوره غافر به زیبایی ترسیم شده است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل عمیق مقام انسان در قرآن کریم می‌پردازد. هدف این اثر، تبیین جایگاه انسان به‌عنوان محور خلقت، تناقض‌های وجودی او میان عظمت و حقارت، و تأثیر غفلت بر سرنوشت نهایی‌اش است.

بخش اول: جایگاه انسان در نظام خلقت

برتری انسان بر سایر مخلوقات

انسان در نظام آفرینش الهی، چونان گوهر یکتایی است که تمامی کمالات هستی را در خود جمع کرده است. این برتری، ریشه در مقام جمعی انسان دارد که او را از ملائکه، جن، و سایر موجودات متمایز می‌سازد. ملائکه، گرچه از عصمت برخوردارند، فاقد جامعیت‌اند و جن نیز به مقام جمع انسان نمی‌رسد. این ویژگی انسان را به موجودی بدل کرده که تمامی مراتب هستی، از عالم ماده تا ملکوت و احدیت، در وجود او متجلی است.

درنگ: انسان، به دلیل دارا بودن مقام جمعی، محور خلقت الهی است و تمامی مخلوقات، چونان سایه‌هایی، در خدمت او قرار دارند.

این مقام والا در قرآن کریم با آیه‌ای روشن تأیید شده است:

﴿سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ﴾ (غافر: ۱۳)

ترجمه: آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، همه را از سوی او برای شما رام کرد.

این آیه، تسلط انسان بر تمامی مخلوقات را نه‌تنها در معنای مادی، بلکه در ظرفیت وجودی او برای تعامل با مراتب هستی نشان می‌دهد. انسان، به‌واسطه عقل و اراده، توانایی برقراری ارتباط با عالم ملکوت و مراتب بالاتر را داراست.

جامعیت وجودی انسان

جامعیت انسان، چونان آینه‌ای است که تمامی صفات الهی را در خود بازمی‌تاباند. این ویژگی، انسان را به موجودی تبدیل کرده که می‌تواند به احدیت و واحدیت الهی دست یابد. برخلاف سایر مخلوقات که در مراتب خاصی از وجود محدودند، انسان به دلیل ظرفیت وجودی‌اش، قادر است تمامی کمالات هستی را در خود متجلی سازد.

تحلیل: این جامعیت، با مفهوم خلیفة‌اللهی در قرآن کریم (بقره: ۳۰) هم‌خوانی دارد. انسان به‌عنوان خلیفه خداوند، توانایی بازنمایی صفات الهی را در تمامی مراتب وجودی داراست، از عالم طبیعت تا عالم لاهوت.

جمع‌بندی بخش اول

انسان، به دلیل مقام جمعی و توانایی بازتاب تمامی کمالات هستی، در قله خلقت قرار دارد. این جایگاه، او را از سایر مخلوقات متمایز کرده و تسلط او بر آسمان‌ها و زمین را، نه‌تنها در معنای مادی، بلکه در ساحت وجودی و معنوی، تأیید می‌کند. با این حال، این مقام والا، مسئولیت بزرگی را بر دوش انسان نهاده است که در بخش‌های بعدی به چالش‌های آن پرداخته خواهد شد.

بخش دوم: تناقض وجودی انسان: عظمت و حقارت

انسان در مقام عظمت

انسان در اوج عظمت خود، چونان عقابی است که بر فراز آسمان‌های وجود پرواز می‌کند. او قادر است با بال‌های عقل و اراده، به مراتب والای هستی دست یابد و تمامی کمالات الهی را در وجود خود متجلی سازد. این عظمت، در توانایی انسان برای اتصال به احدیت و واحدیت الهی نهفته است.

درنگ: انسان، به دلیل ظرفیت وجودی‌اش، می‌تواند به مراتب احدیت و واحدیت الهی دست یابد و تمامی کمالات هستی را در خود بازتاب دهد.

انسان در حضیض حقارت

با وجود این عظمت، انسان در زندگی روزمره، گاه به موجودی فروکاسته می‌شود که تنها به خوردن و راه رفتن در بازارها مشغول است. قرآن کریم این حالت را چنین توصیف می‌کند:

﴿يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ﴾

ترجمه: او می‌خورد و در بازارها راه می‌رود.

این حالت، انسان را به پوسته‌ای از حقیقت وجودی‌اش تقلیل می‌دهد، گویی تنها قالبی تهی از انسانیت باقی مانده است. انسان در این حالت، مانند ببری است که در اثر غفلت و تأثیر محیط، به گربه‌ای کوچک و ناتوان تبدیل شده است.

تحلیل: این تناقض میان مقام بالقوه و بالفعل انسان، یکی از مسائل بنیادین فلسفه وجودی در اندیشه اسلامی است. انسان بالقوه دارای کمالات الهی است، اما در عمل، به دلیل غفلت، به سطحی از وجود فرومی‌کاهد که حتی از حیوانات نیز پایین‌تر است.

تمثیل گربه و ببر: خودباختگی انسان

برای تبیین این فروکاست، استاد فرزانه از تمثیلی بهره می‌جویند: انسان مانند ببری است که در جنگل، تحت تأثیر محیط و غفلت، به گربه‌ای کوچک و ضعیف بدل شده است. این تمثیل، خودباختگی انسان و دوری او از عظمت ذاتی‌اش را به تصویر می‌کشد.

تحلیل: این تمثیل، به مفهوم غفلت به‌عنوان عامل اصلی سقوط انسان اشاره دارد. در فلسفه اسلامی، غفلت به معنای فراموشی حقیقت وجودی و انقطاع از مبدأ الهی است که انسان را از مقام خلیفة‌اللهی به سطحی حیوانی فرومی‌کاهد.

جمع‌بندی بخش دوم

انسان در نظام خلقت، موجودی است دوچهره: از سویی، توانایی رسیدن به اوج کمالات الهی را دارد و از سوی دیگر، در اثر غفلت، به حضیض حقارت فرومی‌غلتد. این تناقض وجودی، چالش اصلی انسان در مسیر خودشناسی و بازگشت به حقیقت وجودی‌اش است که در بخش بعدی، به عوامل این فروکاست پرداخته خواهد شد.

بخش سوم: غفلت، مانع اصلی کمال انسان

غفلت: کیسه‌ای سوراخ

غفلت، چونان سوراخی در کیسه وجود انسان است که هرچه از اعمال نیک و عبادات در آن ریخته شود، به هدر می‌رود. انسان غافل، مانند شیشه‌ای است که بوی سیر را حتی پس از شست‌وشو حفظ می‌کند، اما لباس او از بوی نماز و روزه تهی است.

درنگ: غفلت، عامل اصلی فروکاست انسان از مقام والای خلیفة‌اللهی به سطحی حیوانی است که تمامی اعمال نیک او را بی‌اثر می‌سازد.

تحلیل: در عرفان اسلامی، غفلت به معنای قطع ارتباط با حقیقت الهی و گرفتاری در امور ظاهری است. قرآن کریم این مفهوم را چنین بیان می‌کند:

﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ﴾ (حشر: ۱۹)

ترجمه: و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و او نیز آنان را از خودشان به فراموشی سپرد.

بی‌اثری عبادات در انسان غافل

اعمال عبادی مانند نماز و روزه، در صورتی که با غفلت انجام شوند، اثری بر رشد معنوی انسان ندارند. استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، این بی‌اثری را به لباسی تشبیه می‌کنند که عطر می‌گیرد، اما از بوی نماز و روزه بی‌بهره است.

تحلیل: این نکته به اهمیت حضور قلب در عبادات اشاره دارد. در عرفان اسلامی، عبادات بدون توجه و آگاهی، صرفاً اعمال صوری هستند که نمی‌توانند انسان را به مراتب بالاتر وجودی سوق دهند.

تمثیل‌های عینی: شیشه و عطر

برای تبیین بی‌اثری اعمال انسان غافل، استاد فرزانه از تمثیل شیشه‌ای استفاده می‌کنند که حتی پس از شست‌وشو، بوی سیر را حفظ می‌کند، اما لباس انسان غافل، بوی نماز و روزه را جذب نمی‌کند.

تحلیل: این تمثیل، به تأثیرپذیری اشیاء مادی در برابر عدم تأثیرپذیری انسان غافل اشاره دارد. اعمال عبادی باید با نیت خالص و حضور قلب انجام شوند تا اثر معنوی داشته باشند.

جمع‌بندی بخش سوم

غفلت، چونان سدی است که انسان را از رسیدن به کمالات وجودی بازمی‌دارد. این عامل، اعمال نیک و عبادات را بی‌اثر کرده و انسان را در حضیض حقارت نگه می‌دارد. رهایی از غفلت، نیازمند خودشناسی و توجه به حقیقت وجودی است که در بخش بعدی، به سرنوشت انسان در پرتو این غفلت پرداخته خواهد شد.

بخش چهارم: سرنوشت انسان در قرآن کریم

دو دسته انسان: محبوبین و جهیمی‌ها

انسان‌ها در قرآن کریم به دو گروه تقسیم می‌شوند: محبوبین و محبّین که به مقام قرب الهی می‌رسند، و غافلین و مبغضین که به دلیل غفلت و ظلم، به سوی جحیم سوق داده می‌شوند.

درنگ: انسان‌ها در دو مسیر متضاد حرکت می‌کنند: مسیر محبوبین که به قرب الهی می‌رسد، و مسیر جهیمی‌ها که به جحیم فرومی‌غلتد.

تحلیل: این تقسیم‌بندی با مفهوم سعادت و شقاوت در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد. سعادت در گرو قرب به خداوند و شقاوت نتیجه دوری از اوست.

جهنم و وقود: ظالمان

قرآن کریم در سوره غافر، از انسان‌هایی سخن می‌گوید که به دلیل ظلم و کفر، سوخت جهنم می‌شوند:

﴿النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا ۚ وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ﴾ (غافر: ۴۶)

ترجمه: آتش [جهان زیرین] است که هر بامداد و شامگاه بر آن عرضه می‌شوند و روزی که قیامت برپا شود، [فرمان می‌رسد:] خاندان فرعون را در سخت‌ترین عذاب وارد کنید.

این آیه به ظالمانی اشاره دارد که نه‌تنها خود در آتش گرفتار می‌شوند، بلکه دیگران را نیز به سوی نابودی می‌کشانند.

تحلیل: مفهوم وقود النار به انسان‌هایی اشاره دارد که به دلیل ظلم آگاهانه، از کافران نیز بدترند. این ظالمان، به دلیل تأثیر منفی بر دیگران، مجازات سنگین‌تری دارند.

جهنم و کافران

قرآن کریم در سوره غافر می‌فرماید:

﴿أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ﴾ (غافر: ۶)

ترجمه: [آتش] برای کافران آماده شده است.

این آیه نشان‌دهنده آن است که جهنم برای کافران آماده شده، اما ظالمان، به دلیل تأثیر منفی‌شان، از کافران نیز بدترند.

تحلیل: تمایز میان کافر و ظالم، به تفاوت میان کفر (انکار حقیقت) و ظلم (ستم به دیگران) اشاره دارد. ظالم، به دلیل انتخاب آگاهانه مسیر باطل، مجازات سنگین‌تری دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

سرنوشت انسان در قرآن کریم، به دو مسیر متضاد تقسیم می‌شود: مسیر رحمت و قرب الهی برای محبوبین، و مسیر جحیم برای غافلین و ظالمان. ظالمان، به دلیل تأثیر منفی بر دیگران، به‌عنوان وقود النار معرفی شده و مجازات سنگین‌تری دارند.

بخش پنجم: دو چهره الهی در سوره غافر

رحمت و عقاب الهی

سوره غافر، دو چهره از خداوند را معرفی می‌کند: غَافِرُ الذَّنْبِ وَقَابِلُ التَّوْبِ (آمرزنده گناه و پذیرنده توبه) و شَدِيدُ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ (سخت‌گیر در مجازات و صاحب طول).

﴿غَافِرُ الذَّنْبِ وَقَابِلُ التَّوْبِ شَدِيدُ الْعِقَابِ ذِي الطَّوْلِ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾ (غافر: ۳)

ترجمه: آمرزنده گناه و پذیرنده توبه، سخت‌گیر در کیفر، صاحب نعمت بی‌کران، هیچ معبودی جز او نیست، بازگشت به سوی اوست.

این دوگانگی، به دو مسیر ممکن برای انسان اشاره دارد: مسیر رحمت و مغفرت یا مسیر عذاب و عقاب.

درنگ: خداوند در سوره غافر، هم رحمان است و هم قهار، و انسان با انتخاب خود، یکی از این دو مسیر را برمی‌گزیند.

معنای ذو الطول

ذو الطول، به معنای صاحب نعمت و قدرت بی‌کران است که هم رحمت بی‌حد و هم عدالت قاطع را در بر می‌گیرد. این صفت، خداوند را به‌عنوان موجودی معرفی می‌کند که هم قادر به بخشش است و هم در مجازات، قاطع و سخت‌گیر.

تحلیل: این صفت، به جامعیت خداوند در صفات رحمانی و قهاری اشاره دارد. انسان، با انتخاب مسیر خود، یا به رحمت الهی دست می‌یابد یا در برابر عدالت قاطع او قرار می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش پنجم

سوره غافر، با معرفی دو چهره رحمانی و قهاری خداوند، انسان را به انتخاب مسیر درست دعوت می‌کند. این دوگانگی، مسئولیت انسان را در برابر اعمالش برجسته می‌سازد و او را به سوی توبه و خودشناسی سوق می‌دهد.

بخش ششم: رجزخوانی و تأثیر آن بر انسان

کُری‌خوانی: خودشناسی یا خودستایی؟

استاد فرزانه به مفهوم کُری‌خوانی (رجزخوانی) اشاره دارند که در معنای مثبت، به معرفی فضایل و شجاعت خود محدود می‌شود، اما در معنای منفی، به تخریب دیگران منجر می‌شود. نمونه‌ای از رجزخوانی مثبت را در کلام امام سجاد (ع) می‌یابیم: «أنا بن نبی المصطفی، أنا بن علی المرتضی، أنا بن مکه و منی».

تحلیل: این مفهوم، به تفاوت میان خودشناسی و خودستایی اشاره دارد. رجزخوانی در فرهنگ اسلامی، به معنای معرفی حقیقت وجودی و ارتباط با مبدأ الهی است، نه تحقیر دیگران.

قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

﴿مَا يُجَادِلُ فِي آيَاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَا يَغُرَّكَ تَقَلُّبُهُمْ فِي الْبِلَادِ﴾ (غافر: ۴)

ترجمه: جز کسانی که کفر ورزیدند، در آیات خدا جدال نمی‌کنند، پس فریب تقلّبشان در شهرها تو را نفریبد.

این آیه، به کُری‌خوانی کافران اشاره دارد که به جای معرفی حقیقت، به جدال باطل می‌پردازند.

جمع‌بندی بخش ششم

رجزخوانی، در معنای مثبت، راهی برای خودشناسی و معرفی فضایل است، اما در معنای منفی، به تخریب دیگران منجر می‌شود. انسان باید از کُری‌خوانی باطل پرهیز کرده و به سوی خودشناسی و ارتباط با حقیقت الهی حرکت کند.

بخش هفتم: سرنوشت انسان در قیامت و برزخ

سرنوشت کافران و ظالمان

قرآن کریم در سوره غافر، سرنوشت کافران و ظالمان را چنین توصیف می‌کند:

﴿وَكَذَٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ﴾ (غافر: ۶)

ترجمه: و این‌گونه فرمان پروردگارت بر کسانی که کفر ورزیدند، تحقق یافت که آنان اهل آتش‌اند.

این آیه، به سرنوشت کافران و ظالمان اشاره دارد که به دلیل انتخاب آگاهانه مسیر باطل، به آتش گرفتار می‌شوند.

تحلیل: این سرنوشت، به مفهوم عدالت الهی اشاره دارد که در آن، هر کس بر اساس اعمال خود پاداش یا مجازات می‌بیند.

غفلت و سرگردانی در برزخ

انسان غافل، حتی در برزخ و قیامت، نمی‌تواند حقیقت وجودی خود را بازیابد. استاد فرزانه به روایتی اشاره دارند که در قیامت، برخی افراد حتی نام پیامبر خود را به یاد نمی‌آورند و در سرگردانی باقی می‌مانند.

ترجمه روایت: در روز قیامت، برخی می‌گویند: «پیامبر من که بود؟ عیسی بود، موسی بود، یا دیگری؟» و نمی‌توانند حقیقت خود را بازشناسند.

تحلیل: برزخ، به‌عنوان مرحله‌ای میانی میان دنیا و آخرت، فرصتی برای خودشناسی است. اما انسان غافل، به دلیل انقطاع از حقیقت، در این مرحله نیز سرگردان باقی می‌ماند.

تمثیل‌های عرفانی: تجربه‌های شخصی

استاد فرزانه، با ذکر تجربه‌ای شخصی از داستان سنگ شدن در امامزاده شهربانو، به تأثیر خرافات و غفلت بر ذهنیت انسان اشاره دارند. این تجربه، نشان‌دهنده نیاز به آزمایش و خودشناسی برای رهایی از غفلت است.

تحلیل: این تمثیل، به اهمیت تفکر و تعقل در دین اشاره دارد. عقل، به‌عنوان چراغ هدایت انسان، می‌تواند او را از خرافات و غفلت رهایی بخشد.

جمع‌بندی بخش هفتم

سرنوشت انسان در قیامت و برزخ، به انتخاب‌های او در دنیا وابسته است. غفلت، انسان را در سرگردانی نگه می‌دارد، در حالی که خودشناسی و توبه، راه رهایی از این سرگردانی است.

بخش هشتم: دعا و توبه، راه رهایی

اهمیت توبه و استغفار

استاد فرزانه در پایان درس‌گفتار، با دعا و استغفار، از خداوند طلب مغفرت و رهایی از غفلت می‌کنند. این دعا، به اهمیت توبه و بازگشت به خداوند اشاره دارد.

ترجمه دعا: خدایا، به حق اولیا و انبیا، به حق ائمه معصومین، از تقصیرات ما درگذر و ما را در زمره یاران و دوستان اولیای خود قرار ده.

درنگ: توبه و استغفار، راه رهایی انسان از غفلت و بازگشت به حقیقت وجودی اوست.

تحلیل: توبه در اسلام، به‌عنوان راهی برای بازگشت به حقیقت وجودی و رهایی از غفلت معرفی شده است. این مفهوم، با آیه ﴿غَافِرُ الذَّنْبِ وَقَابِلُ التَّوْبِ﴾ هم‌خوانی دارد.

جمع‌بندی بخش هشتم

توبه و استغفار، چونان کلیدی است که قفل غفلت را می‌گشاید و انسان را به سوی حقیقت وجودی‌اش هدایت می‌کند. این مسیر، انسان را از جحیم به سوی قرب الهی رهنمون می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

تحلیل مقام انسان در سوره غافر، تصویری جامع از جایگاه والای انسان و تناقض‌های وجودی او ارائه می‌دهد. انسان، به دلیل دارا بودن مقام جمعی، قادر است به مراتب عالی هستی دست یابد، اما غفلت و ظلم، او را به سوی جحیم سوق می‌دهد. آیات سوره غافر، با تأکید بر دو چهره رحمانی و قهاری خداوند، انسان را به انتخاب مسیر درست دعوت می‌کند. رهایی از غفلت، از طریق خودشناسی، توبه، و عمل صالح ممکن است و انسان می‌تواند با بازگشت به حقیقت وجودی خود، به مقام محبوبین و محبّین دست یابد.

با نظارت صادق خادمی