در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1626

متن درس





اقتدار انسان در پرتو قرآن کریم: تأملاتی در سوره غافر

اقتدار انسان در پرتو قرآن کریم: تأملاتی در سوره غافر

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۲۶)

مقدمه: انسان، اقتدار و سرنوشت در نگاه قرآنی

انسان، این موجود شگفت‌انگیز در نظام هستی، از منظر قرآن کریم موجودی است برخوردار از اقتدار بی‌نظیر و در عین حال در معرض شکست‌های عمیق وجودی. سوره غافر، به‌عنوان یکی از سوره‌های پرفروغ قرآن کریم، با بیانی ژرف و تمثیلاتی بصیرت‌بخش، جایگاه انسان را در برابر خداوند، سرنوشت و انتخاب‌هایش ترسیم می‌کند. این سوره، با تأکید بر دو وجه رحمانی و قهاری خداوند، انسان را به تأمل در سرنوشت خویش و مخاطرات پیش‌روی او دعوت می‌نماید. درس‌گفتار شماره ۱۶۲۶ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی فلسفی-عرفانی به این سوره، به تبیین اقتدار انسان، موانع کمال او و عوامل شکست وجودی‌اش می‌پردازد.

بخش نخست: انسان و شکست در مسیر وجودی

شکست، بخش جدایی‌ناپذیر سیر وجودی انسان

انسان، در مسیر تکامل وجودی خویش، با شکست‌های متعددی روبه‌رو می‌شود که این شکست‌ها، اگر با تأمل و خودآگاهی همراه شوند، می‌توانند به‌عنوان فرصتی برای رشد معنوی عمل کنند. در نگاه قرآنی، شکست‌ها بخشی از امتحانات الهی‌اند که انسان را به سوی صبر و کمال سوق می‌دهند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ

و قطعاً شما را به چیزی از [قبیل] ترس و گرسنگی و کاستی در اموال و جان‌ها و محصولات می‌آزماییم.

این آیه، امتحانات الهی را زمینه‌ساز صبر و کمال معرفی می‌کند. شکست، اگر به خودآگاهی منجر شود، انسان را به سعادت رهنمون می‌سازد، اما اگر به حرمان و ناامیدی بیانجامد، مانع از تحقق اقتدار وجودی او می‌گردد. انسان، همچون مسافری در مسیر بی‌کران هستی، باید این شکست‌ها را به‌عنوان آیینه‌ای برای بازنگری اعمال خویش بنگرد.

شکست به‌عنوان مانع اوج‌گیری انسان

شکست، اگر انسان را از حرکت و اوج‌گیری بازدارد، او را به سوی حرمان و نابودی سوق می‌دهد. در عرفان اسلامی، کمال انسان در قرب به خداوند و تحقق مقام انسان کامل نهفته است. غفلت از این مسیر، انسان را از اقتدار ذاتی‌اش محروم می‌سازد. قرآن کریم در این زمینه هشدار می‌دهد:

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ

و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا نیز خودشان را از یادشان برد.

این آیه، غفلت را عامل انحطاط وجودی انسان معرفی می‌کند. انسان، مانند پرنده‌ای که بال‌هایش را به‌جای پرواز در آسمان معرفت، در بند خاک می‌بیند، با غفلت از حقیقت الهی، از اوج‌گیری بازمی‌ماند.

درنگ: شکست در مسیر وجودی انسان، اگر با تأمل و خودآگاهی همراه شود، می‌تواند به فرصتی برای رشد معنوی تبدیل گردد، اما غفلت از آن، انسان را به سوی حرمان و انحطاط سوق می‌دهد.

بخش دوم: ناکامی اکثریت و موانع کمال

اکثریت انسان‌ها و ناکامی در بهره‌گیری از استعدادها

قرآن کریم در حدود صد آیه، اکثریت انسان‌ها را به دلیل نادانی، بی‌ایمانی یا کفر، ناکام و مردود معرفی می‌کند. این آیات، زمینه‌های شکست انسان را به تصویر می‌کشند:

وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ

و بیشترشان نمی‌فهمند.

أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ

بیشترشان ایمان نمی‌آورند.

أَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ

بیشترشان فاسق‌اند.

این آیات، محدودیت‌های وجودی انسان در بهره‌گیری از ظرفیت‌های عقلانی و ایمانی‌اش را نشان می‌دهند. انسان، مانند گوهری گران‌بها که در خاک غفلت مدفون شده، به دلیل گرفتاری در امور ظاهری، تنها به بخش ناچیزی از استعدادهایش دست می‌یابد. از منظر فلسفی، این ناکامی نتیجه عدم توجه به اقتضائات وجودی و سرنوشت الهی است.

ناکامی در رسیدن به اقتضای وجودی

انسان‌ها، به دلیل غفلت، به اقتضای وجودی و سرنوشتی که برایشان مقدر شده، دست نمی‌یابند و تنها به کسری از استعدادهایشان می‌رسند. در فلسفه ابن‌عربی، عین ثابت انسان، ظرفیت‌ها و اقتضائات وجودی او را تعیین می‌کند. ناکامی در تحقق این اقتضائات، نتیجه انتخاب‌های نادرست و غفلت از مسیر کمال است. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ۝ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ

پس هر که هم‌وزن ذره‌ای نیکی کند، آن را ببیند، و هر که هم‌وزن ذره‌ای بدی کند، آن را ببیند.

این آیه، هر عمل انسانی را دارای نتیجه‌ای متناسب با خود معرفی می‌کند. انسان، مانند باغبانی که بذرهای وجودی‌اش را به‌جای کاشتن در خاک حاصل‌خیز معرفت، در شوره‌زار غفلت پراکنده می‌کند، از ثمره کامل وجود خویش محروم می‌ماند.

درنگ: اکثریت انسان‌ها به دلیل غفلت از اقتضائات وجودی و گرفتاری در امور ظاهری، تنها به بخش ناچیزی از استعدادهایشان دست می‌یابند و از تحقق سرنوشت الهی خویش بازمی‌مانند.

بخش سوم: غفلت و مخاطرات وجودی

غفلت، مانعی در برابر کمال

غفلت، به‌عنوان یکی از موانع اصلی کمال، انسان را از درک مخاطرات وجودی بازمی‌دارد و او را به سوی سرنوشتی نامطلوب سوق می‌دهد. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:

وَمَا يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ

و جز کسی که به سوی خدا بازگردد، متذکر نمی‌شود.

این آیه، تذکر و بازگشت به خدا را شرط رهایی از غفلت می‌داند. انسان، مانند مسافری که در تاریکی شب، بدون چراغ هدایت، در مسیر پرخطر گام برمی‌دارد، با غفلت از حقیقت الهی، در معرض سقوط به پرتگاه حرمان قرار می‌گیرد.

خام‌خواری و بی‌توجهی به آینده

انسان به دلیل بی‌توجهی به عواقب اعمال و مخاطرات پیش‌رو، به‌صورت خام‌خوار عمل می‌کند و از آینده خود غافل است. خام‌خواری در اینجا به معنای عدم تأمل در نتایج اعمال و بی‌برنامگی در زندگی است. انسان، مانند کشاورزی که بدون برنامه‌ریزی، بذرهایش را بی‌هدف پراکنده می‌کند، از ثمره اعمال خویش محروم می‌ماند. از منظر روان‌شناسی فلسفی، انسان‌هایی که آینده و عواقب اعمالشان را در نظر نمی‌گیرند، به دلیل فقدان دوراندیشی، در معرض شکست‌های متعدد قرار می‌گیرند.

نقش ترس از شکست در کمال

ترس از شکست، به معنای خوف الهی، عاملی برای بیداری و حرکت به سوی کمال است. اگر انسان از شکست بترسد و آن را در نظر بگیرد، می‌تواند از حرمان و نابودی در دنیا، برزخ و قیامت جلوگیری کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ

از میان بندگان خدا، تنها عالمان از او می‌ترسند.

این آیه، خوف الهی را مختص عالمان و آگاهان می‌داند. انسان، مانند کوه‌نوردی که با آگاهی از خطر پرتگاه، گام‌هایش را با احتیاط برمی‌دارد، با خوف الهی از لغزش در مسیر کمال مصون می‌ماند.

درنگ: غفلت از مخاطرات وجودی و بی‌توجهی به عواقب اعمال، انسان را به سوی حرمان سوق می‌دهد، اما خوف الهی و تأمل در سرنوشت، او را به سوی کمال هدایت می‌کند.

بخش چهارم: اعمال ناقص و انگیزه‌های نادرست

شکست‌های مکرر در اعمال انسان

اکثریت اعمال انسان به دلیل ناقص بودن یا انگیزه‌های نادرست، به شکست منجر می‌شود. از هر صد عمل، نود مورد و از هر ده عمل، هشت مورد ناکام می‌ماند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَقَدِمْنَا إِلَىٰ مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا

و به سوی هر عملی که انجام داده‌اند می‌رویم و آن را چون غباری پراکنده می‌سازیم.

این آیه، باطل شدن اعمال بدون اخلاص را نشان می‌دهد. انسان، مانند نقاشی که با رنگ‌های بی‌کیفیت، اثری ناپایدار خلق می‌کند، با اعمال ناقص و بدون نیت خالص، از ثمره معنوی کارهایش محروم می‌ماند.

اعمال ناشی از هوس و بی‌برنامگی

بسیاری از اعمال انسان از روی هوس، بی‌برنامگی و بی‌توجهی به شکست انجام می‌شود که نتیجه‌ای جز ناکامی ندارد. قرآن کریم در این زمینه هشدار می‌دهد:

وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ

و اما کسی که از مقام پروردگارش ترسید و نفس را از هوس بازداشت.

این آیه، بر ضرورت مهار هوس تأکید دارد. انسان، مانند کودکی که با هوس‌های زودگذر، آینده خود را به خطر می‌اندازد، با اعمال هوس‌محور، از مسیر کمال دور می‌شود.

درنگ: اعمال ناقص و هوس‌محور، انسان را از تحقق اقتدار وجودی‌اش بازمی‌دارند، اما اخلاص و برنامه‌ریزی، مسیر کمال را هموار می‌سازند.

بخش پنجم: اقتدار انسان و تأثیر خوف الهی

تمثیل بارفیکس و نقش خوف در اقتدار

تمثیل بارفیکس، به زیبایی نقش خوف در بیداری انسان را نشان می‌دهد. انسان در شرایط خطر، مانند آویزان شدن از بارفیکس با آتش در زیر، اقتدار بیشتری از خود بروز می‌دهد. روان‌شناسی نیز تأیید می‌کند که انسان در موقعیت‌های خطرناک، صدها برابر استقامت بیشتری نشان می‌دهد. این تمثیل، مانند چراغی در تاریکی، انسان را به تأمل در خوف الهی و تأثیر آن بر اقتدار وجودی دعوت می‌کند. انسان، مانند جنگجویی که در میدان نبرد، با آگاهی از خطر، نیروی خویش را به کار می‌گیرد، با خوف الهی از غفلت رهایی می‌یابد.

انرژی نهفته و ظرفیت‌های عظیم انسان

انسان تنها از بخش اندکی از انرژی خود (پنج درصد در افراد عادی و تا سی درصد در انبیا) استفاده می‌کند. با تمرکز و تراکم وجودی، می‌تواند به مراتب بالای کمال و حتی دریافت وحی دست یابد. انسان، مانند چشمه‌ای جوشان که تنها قطره‌ای از آن به سطح می‌رسد، با تمرکز وجودی، می‌تواند تمامی ظرفیت‌های نهفته‌اش را به فعلیت برساند. در عرفان اسلامی، این تمرکز با تهذیب نفس و جهاد اکبر ممکن می‌شود.

وحی و دسترسی به آن

وحی، مانند بارانی الهی، در دسترس همه انسان‌هاست، اما به دلیل عدم تمرکز و غفلت، انسان‌ها از آن بهره نمی‌برند. انسان، مانند زمینی حاصل‌خیز که به دلیل بی‌توجهی، از باران محروم می‌ماند، با غفلت از حقیقت الهی، از دریافت معرفت الهی بازمی‌ماند. در عرفان اسلامی، تهذیب نفس و تمرکز، انسان را به مراتبی از معرفت الهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: اقتدار انسان در گرو تمرکز وجودی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های نهفته اوست. خوف الهی و تهذیب نفس، انسان را به سوی دریافت معرفت الهی و تحقق کمال هدایت می‌کنند.

بخش ششم: مقت الهی و عداوت نسبت به کافران

مقت الهی و شدت آن

خداوند در سوره غافر، نسبت به کافران عداوت شدیدی نشان می‌دهد:

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمَانِ فَتَكْفُرُونَ

به کسانی که کفر ورزیدند ندا داده می‌شود که همانا خشم خدا از خشم شما نسبت به خودتان بزرگ‌تر است، آن‌گاه که به ایمان دعوت می‌شدید و کفر می‌ورزیدید.

این آیه، شدت خشم الهی را در برابر کفر نشان می‌دهد. مقت الهی، مانند طوفانی عظیم که هرچه در مسیرش باشد درهم می‌کوبد، نتیجه نافرمانی مکرر انسان در برابر دعوت به ایمان است. این عداوت، نه از سر کینه شخصی، بلکه از سر عدالت الهی است که انسان را مسئول انتخاب‌هایش می‌داند.

پشیمانی کافران و پاسخ قاطع الهی

کافران در قیامت، با درک عداوت الهی، به پشیمانی می‌رسند و طلب رهایی می‌کنند:

قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَىٰ خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ

گفتند: پروردگارا، ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی، اینک به گناهانمان اعتراف کردیم، آیا راهی برای خروج هست؟

خداوند در پاسخ، قاطعانه می‌فرماید:

ذَٰلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذَا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ ۖ وَإِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا ۚ فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ

این [عذاب] به این دلیل است که چون خدا به تنهایی خوانده می‌شد، کفر می‌ورزیدید و چون به او شرک می‌ورزیدید، ایمان می‌آوردید. پس حکم از آنِ خدای بلندمرتبه بزرگ است.

این آیات، مانند آینه‌ای که حقیقت اعمال انسان را بازمی‌تاباند، پشیمانی کافران و قاطعیت الهی را نشان می‌دهند. انسان، مانند گمشده‌ای که در پایان راه، به خطای خویش پی می‌برد، در قیامت از بازگشت محروم می‌ماند.

دل الهی و تأثیر کفر بر آن

خداوند در قرآن کریم خود را دارای دلی معرفی می‌کند که از کفر انسان متأثر می‌شود. کفر به توحید و گرایش به شرک، دل الهی را می‌شکند. این مفهوم، مانند نسیمی که شاخه‌ای نازک را به لرزه درمی‌آورد، حساسیت خداوند نسبت به نافرمانی بندگان را نشان می‌دهد. انسان، با کفر خویش، مانند کودکی که قلب پدر را می‌شکند، از رحمت الهی دور می‌شود.

درنگ: مقت الهی، نتیجه کفر و نافرمانی انسان است که با عدالت الهی اعمال می‌شود. پشیمانی کافران در قیامت، راهی به رهایی ندارد، زیرا حکم از آن خدای بلندمرتبه است.

بخش هفتم: امید الهی و تأثیر اعمال انسان

امید خداوند به کافران در دنیا

خداوند در دنیا به کافران و مشرکان امید دارد و راضی به کفر آن‌ها نیست:

لَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ

برای بندگانش به کفر راضی نیست.

این آیه، مانند دریچه‌ای به سوی رحمت بی‌کران الهی، نشان‌دهنده امید خداوند به هدایت کافران است. اما تداوم کفر، این امید را به عداوت تبدیل می‌کند. انسان، مانند مسافری که بارها به سوی مقصد دعوت شده، با نافرمانی، از رحمت الهی محروم می‌گردد.

تأثیر اعمال بر دیگران و خداوند

اعمال انسان، مانند بی‌مهری و تندی، بر دیگران و حتی خداوند اثر می‌گذارد و کینه و عداوت ایجاد می‌کند. تمثیل پلنگ و شکارچی، مانند آیینه‌ای که تأثیر کینه را بازمی‌تاباند، نشان‌دهنده عمق اثر اعمال انسان است. انسان، مانند باغبانی که با بی‌احتیاطی، نهالی را نابود می‌کند، با اعمال نادرست، کینه‌ای ماندگار در دل دیگران و خداوند بر جای می‌گذارد.

وقود النار و نقش اعمال

آتش جهنم از اعمال انسان‌ها و سنگ‌هایی که خود کاشته‌اند، تأمین می‌شود:

وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ

سوخت آن، مردم و سنگ‌هاست.

این آیه، مانند هشداری که در دل شب طنین می‌افکند، نشان‌دهنده نقش اعمال انسان در شکل‌گیری عذاب اوست. انسان، با کفر و نافرمانی، سوخت عذاب خویش را فراهم می‌کند.

درنگ: اعمال انسان، از کفر تا بی‌مهری، نه‌تنها بر دیگران، بلکه بر دل الهی اثر می‌گذارد و می‌تواند به عداوت و عذاب منجر شود.

بخش هشتم: مسئولیت فردی و جدیت در برابر خدا

فرار انسان از مسئولیت در قیامت

در قیامت، انسان از نزدیکان خود فرار می‌کند تا از مسئولیت اعمالش شانه خالی کند:

يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ ۝ وَأُمِّهِ وَأَبِيهِ ۝ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِيهِ ۝ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ

روزی که انسان از برادرش و مادرش و پدرش و همسرش و فرزندانش می‌گریزد، در آن روز هر یک از آن‌ها کاری دارد که او را بس است.

این آیه، مانند طوفانی که هرچه در مسیرش باشد پراکنده می‌کند، شدت مسئولیت فردی در قیامت را نشان می‌دهد. انسان، مانند تک‌درختی در بیابان، در برابر اعمال خویش تنها می‌ماند.

اهمیت پرهیز از بدهکاری به دیگران

انسان باید از بدهکاری به دیگران، چه در امور مادی و چه معنوی، پرهیز کند تا در قیامت گرفتار نشود. این مفهوم، مانند نهری که با پاکی، زمین را سیراب می‌کند، انسان را به رعایت حقوق دیگران دعوت می‌کند.

جدیت در برابر خدا و رهایی از عذاب

جدیت در برابر خدا و التزام به اوامر الهی، انسان را از کفر و عذاب نجات می‌دهد. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

وَكَذَٰلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ

و این‌گونه مؤمنان را نجات می‌دهیم.

این آیه، مانند چراغی در تاریکی، راه رهایی از عذاب را به مؤمنان نشان می‌دهد. انسان، با تقوا و اطاعت، مانند پرنده‌ای که به سوی آسمان پرواز می‌کند، از مقت الهی رهایی می‌یابد.

درنگ: جدیت در برابر خدا و پرهیز از بدهکاری به دیگران، انسان را از مسئولیت‌های سنگین قیامت و عذاب الهی مصون می‌دارد.

بخش نهم: تأمل در سرنوشت و دعا برای عاقبت به خیری

تأمل در سرنوشت و نقش آن در کمال

تأمل در سرنوشت، با پرسش‌هایی مانند «چه می‌شود؟» و «چه باید کرد؟»، انسان را به سوی اوج کمال هدایت می‌کند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ

آیا تفکر نمی‌کنید؟

این آیه، مانند ناقوسی که در دل انسان طنین می‌افکند، او را به تفکر در آیات الهی و نتایج اعمالش دعوت می‌کند. انسان، مانند مسافری که با نقشه‌ای دقیق مسیر خود را می‌یابد، با تأمل در سرنوشت، از گمراهی رهایی می‌یابد.

تمثیل طلبه و ثم ماذا

تمثیل طلبه‌ای که مدام می‌گفت «ثم ماذا» (آنگاه چه؟)، مانند آینه‌ای است که اهمیت تأمل در عواقب اعمال را نشان می‌دهد. انسان، مانند کاوشگری که در جست‌وجوی حقیقت، هر گام خود را با دقت می‌سنجد، باید به نتایج اعمال خویش بیندیشد.

دعا برای عاقبت به خیری

دعا برای عاقبت به خیری و بخشش از سوی امام زمان (عج)، مانند نسیمی خنک در گرمای بیابان، انسان را به سوی رحمت الهی هدایت می‌کند. این دعا، با مفهوم شفاعت در اسلام پیوند دارد و انسان را از مقت الهی مصون می‌دارد.

درنگ: تأمل در سرنوشت و دعا برای عاقبت به خیری، انسان را از غفلت رهایی داده و به سوی کمال و رحمت الهی هدایت می‌کند.

جمع‌بندی

اقتدار انسان در پرتو قرآن کریم، با تأمل در سوره غافر، تصویری روشن از جایگاه والای انسان به‌عنوان خلیفه‌الله ارائه می‌دهد. انسان، موجودی است با ظرفیت‌های عظیم وجودی که می‌تواند با تمرکز و تهذیب نفس، به مراتب بالای کمال دست یابد. اما غفلت، کفر و بی‌توجهی به عواقب اعمال، او را در معرض شکست و مقت الهی قرار می‌دهد. سوره غافر، با تأکید بر دو چهره رحمانی و قهاری خداوند، انسان را به تأمل در سرنوشت و انتخاب مسیر درست دعوت می‌کند. خوف الهی، تأمل در اعمال و التزام به اوامر الهی، مانند کلیدهایی طلایی، درهای رحمت و کمال را به روی انسان می‌گشایند. این نوشتار، با بازنمایی دقیق درس‌گفتار شماره ۱۶۲۶ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، کوشید تا این مفاهیم را با زبانی متین و علمی، برای مخاطبان آکادمیک تبیین نماید. انسان، با رهایی از غفلت و پذیرش هدایت الهی، می‌تواند به مقام والای خلیفه‌اللهی دست یابد و از حرمان و عذاب رهایی یابد.

با نظارت صادق خادمی