متن درس
اقتدار انسان در پرتو قرآن کریم: تأملاتی فلسفی و عرفانی در سوره فصلت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۳۷)
مقدمه: انسان، قدرت و کمال در آیینه قرآن کریم
انسان، بهعنوان خلیفه الهی، برخوردار از ظرفیتهای بیمانند کمالی است که در پرتو معرفت و حکمت میتواند به قلههای اقتدار و تعالی دست یابد. قرآن کریم، این کتاب آسمانی، انسان را به تأمل در گوهر وجودی خویش و شناخت تمایز میان صفات کمالی و نقصانها دعوت میکند. در سوره مبارکه فصلت، آیات الهی با بیانی بلیغ، از اقتدار بیحد خداوند سخن میگویند و در عین حال، انسان را به بازشناسی قدرت خویش در برابر آفاتی چون استکبار و انفعال فرا میخوانند. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، میکوشد با نگاهی فلسفی و عرفانی، مفهوم اقتدار انسانی را در پرتو آیات سوره فصلت تبیین نماید. با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر، این متن درصدد است تا مفاهیم عمیق قرآنی را در قالبی علمی و دانشگاهی عرضه کند، بیآنکه از ژرفای معنایی و اصالت محتوای اصلی کاسته شود.
بخش یکم: اقتدار الهی و انحرافات انسانی
انحرافات معرفتی در ساختار فکری انسان
انسان، به دلیل پیچیدگیهای وجودی و ساختار فکری خویش، گاه در مسیر تصمیمگیری دچار انحراف میشود. این انحرافات، ریشه در عدم تربیت صحیح و نارسایی در فهم واژگان و مفاهیم دارند. هنگامی که معانی بهصورت سالم در جان انسان جای نگیرد، او در مقاطع حساس، از اتخاذ تصمیمات درست بازمیماند. این نارسایی معرفتی، که در فلسفه اسلامی بهعنوان خلل در ادراک حقیقت شناخته میشود، مانع از آن میشود که انسان بتواند نیات خیر را به اعمال صالح تبدیل کند.
درنگ: انحرافات فکری انسان، نتیجه نارسایی در تربیت معرفتی و خلط مفاهیم است که او را از مسیر کمال بازمیدارد. |
خلط قدرت و زور: تمایزی بنیادین
یکی از خطاهای معرفتی انسان، خلط میان قدرت و زور است. قدرت، صفتی کمالی است که در خداوند بهصورت مطلق و بینقص متجلی است. اما در انسان، این صفت گاه به دلیل ناآگاهی به زور، استکبار یا استبداد تبدیل میشود. قدرت، چون میوهای سالم و خوشطعم است که اگر در معرض فساد قرار گیرد، به گنداب (استکبار) مبدل میگردد. این تمثیل، که ریشه در حکمت عرفانی دارد، نشان میدهد که قدرت، هنگامی که با حکمت همراه نباشد، به نقصان و انحطاط میانجامد.
آیات قرآنی و اقتدار الهی
سوره فصلت با بیانی شکوهمند، از اقتدار بیمانند خداوند سخن میگوید. آیه أَإِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَادًا ذَٰلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ (فصلت: ۹) میفرماید: «آیا شما به آن کس که زمین را در دو روز آفرید کفر میورزید و برای او همتایانی قرار میدهید؟ او پروردگار جهانیان است.» این آیه، با تأکید بر قدرت خلقت الهی، شرک را بهعنوان نفی این اقتدار معرفی میکند.
همچنین، آیه وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ (فصلت: ۱۰) بیان میدارد: «و در آن کوههای استوار از بالای آن قرار داد و در آن برکت نهاد و خوراکهایش را در چهار روز مقدر کرد، یکسان برای خواستاران.» این آیه، نظم و حکمت الهی در خلقت را به تصویر میکشد.
جمعبندی بخش یکم
اقتدار الهی، بهعنوان مبنای خلقت و نظم هستی، در آیات سوره فصلت بهصورت بلیغی ترسیم شده است. انسان، به دلیل انحرافات معرفتی و خلط مفاهیم، گاه قدرت را با زور اشتباه میگیرد و از مسیر کمال بازمیماند. حکمت، کلید حفظ قدرت از فساد و تبدیل آن به محبت و ایستادگی است.
بخش دوم: قوت، قدرت و حکمت در مسیر کمال
تمایز قوت و قدرت
قوت، توان بالقوهای است که در وجود انسان نهفته است، اما قدرت، هنگامی متجلی میشود که این قوت با اراده و فعل به منصه ظهور برسد. به تعبیر استاد فرزانه، قوت مانند پولی است که در اختیار انسان است، اما تا زمانی که بهدرستی خرج نشود، به قدرت تبدیل نمیگردد. این تمایز، که ریشه در متافیزیک اسلامی دارد، نشان میدهد که قوت، مقدمهای برای قدرت است، اما بدون حکمت، ممکن است به زور یا استکبار منجر شود.
درنگ: قوت، توان بالقوه است و قدرت، فعلیت یافتن این توان در پرتو حکمت و اراده است. |
حکمت، نگهبان قدرت
حکمت، چونان نگهبانی است که قدرت را از انحطاط به استکبار یا انفعال حفظ میکند. در فلسفه اسلامی، حکمت عملی، انسان را به تعادل در اعمال و صفات هدایت میکند. شجاعت، که ترکیبی از توان و حکمت است، در برابر تهور، که توان بدون حکمت است، قرار میگیرد. بهعنوان مثال، معجزات انبیا، هنگامی که برای اثبات حق به کار میروند، شجاعتاند، اما اگر برای خودنمایی باشند، به تهور تبدیل میشوند.
امیرالمؤمنین (ع): الگوی انسان کامل
امیرالمؤمنین (ع)، بهعنوان مظهر انسان کامل، قدرت را در خدمت محبت و عقاب عادلانه به کار میبرد. ایشان در میدان نبرد، چونان کوهی استوار و در خانه، چون کودکی مهربان و فروتن بود. روایتی از ایشان نقل است که: «هنگامی که در میان قوم بود، مردی بود و چون به خانه درمیآمد، کودکی بود.» این تعادل، که در عرفان اسلامی بهعنوان تجلی انسان کامل شناخته میشود، نشاندهنده توانایی انسان در بهکارگیری قدرت در مسیر خیر و عدالت است.
جمعبندی بخش دوم
قوت و قدرت، دو ظرفیت بنیادین انساناند که در پرتو حکمت به محبت و ایستادگی متعالی میشوند. الگوی انسان کامل، همانند امیرالمؤمنین (ع)، نشان میدهد که قدرت میتواند هم در عقاب دشمنان و هم در محبت به نیازمندان به کار رود، مشروط بر آنکه از حکمت و معرفت برخوردار باشد.
بخش سوم: قدرت، محبت و عقاب در آیینه آیات
قدرت الهی و تعادل صفات
خداوند، در سوره فصلت، قدرت خویش را با محبت و عقاب توأمان به نمایش میگذارد. آیه ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ (فصلت: ۱۱) میفرماید: «سپس به سوی آسمان پرداخت در حالی که دود بود و به آن و زمین گفت: خواه یا ناخواه بیایید. گفتند: فرمانبردار آمدیم.» این آیه، اطاعت کائنات از اقتدار الهی را به تصویر میکشد.
همچنین، آیه فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَأَوْحَىٰ فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَٰلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (فصلت: ۱۲) بیان میدارد: «پس آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز به انجام رساند و در هر آسمانی کارش را وحی کرد و آسمان دنیا را به چراغها آراستیم و محافظت کردیم. این است تقدیر آن عزیز دانا.» این آیه، نظم و اقتدار الهی را در خلقت آسمانها نشان میدهد.
عقاب و رحمت در قرآن کریم
آیه فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنْذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ (فصلت: ۱۳) میفرماید: «پس اگر روی گرداندند، بگو: شما را از صاعقهای مانند صاعقه عاد و ثمود بیم دادم.» این آیه، عقاب الهی را در برابر نافرمانی قوم عاد و ثمود به تصویر میکشد. در مقابل، آیه وَنَجَّيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ (فصلت: ۱۸) بیان میدارد: «و کسانی را که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند، نجات دادیم.» این آیه، رحمت الهی را در قبال ایمان و تقوا نشان میدهد.
درنگ: قدرت الهی، هم در عقاب نافرمانان و هم در رحمت به مؤمنان متجلی است، بدون آنکه به استکبار یا انفعال آلوده شود. |
چالش انفعال و استکبار
انسان، در مواجهه با قدرت خویش، گاه به انفعال یا استکبار گرفتار میشود. انفعال، نقص در ادراک قدرت است که انسان را از اعمال عادلانه بازمیدارد. بهعنوان مثال، جراحی ماهر که از عمل فرزند خود به دلیل ترس و انفعال خودداری میکند، قدرت خویش را به ضعف تبدیل کرده است. در مقابل، استکبار، نتیجه بهکارگیری قدرت بدون حکمت است که به ظلم و ستم منجر میشود.
جمعبندی بخش سوم
آیات سوره فصلت، با بیانی روشن، اقتدار الهی را در خلقت، عقاب و رحمت به تصویر میکشند. انسان، برای تحقق اقتدار خویش، باید قدرت را با حکمت همراه سازد تا از انفعال و استکبار در امان ماند.
بخش چهارم: خودشناسی و مدیریت قدرت
فساد امکانات انسانی
انسان، برخوردار از امکانات بیمانندی چون علم، قدرت و قوت است، اما بدون حکمت، این امکانات به انحطاط میانجامند. استاد فرزانه، این فساد را به میوهای تشبیه میکنند که در یخچال فاسد میشود. همانگونه که میوه سالم، اگر بهدرستی نگهداری نشود، به گنداب تبدیل میگردد، قوت و قدرت نیز بدون حکمت به استکبار یا انفعال مبدل میشوند.
مدیریت قوت و قدرت
مدیریت قوت و قدرت، مانند اداره مواد غذایی با تاریخ مصرف است. انسان باید خروجیهای قدرت خویش را محاسبه کند: آیا به محبت و ایستادگی منجر شده یا به انفعال و استکبار؟ این محاسبه، که در عرفان اسلامی به خودشناسی و محاسبه نفس تعبیر میشود، کلید سعادت انسان است.
درنگ: انسان باید خروجیهای قوت و قدرت خویش را محاسبه کند تا از تبدیل آنها به انفعال و استکبار جلوگیری نماید. |
ظلم به خود، ریشه ظلم به دیگران
استاد فرزانه تأکید دارند که ظلم به خود، پیشنیاز ظلم به دیگران است. انسانی که قدرت و قوت خویش را به انحطاط میکشاند، نخست به خود ستم میکند و سپس این ستم را به دیگران گسترش میدهد. این دیدگاه، ریشه در روانشناسی دینی دارد که خودشناسی را مانع ظلم میداند.
جمعبندی بخش چهارم
مدیریت قوت و قدرت، نیازمند خودشناسی و حکمت است. انسان با محاسبه خروجیهای خویش و جلوگیری از فساد امکانات، میتواند به سعادت دست یابد و از ظلم به خود و دیگران پرهیز کند.
نتیجهگیری: به سوی انسان کامل
اقتدار انسان، در پرتو آیات سوره فصلت، بهعنوان ظرفیتی کمالی ترسیم میشود که در گرو حکمت و معرفت است. قدرت، هنگامی که با حکمت همراه شود، به محبت و ایستادگی متعالی میگردد، اما بدون حکمت، به استکبار یا انفعال فرومیغلتد. الگوی انسان کامل، همانند امیرالمؤمنین (ع)، نشان میدهد که قدرت میتواند در خدمت عدالت و محبت باشد. انسان، با خودشناسی و مدیریت قوت و قدرت خویش، میتواند به سوی کمال گام بردارد و از انحطاط در امان ماند. این نوشتار، با تأمل در آیات قرآنی و درسگفتارهای استاد فرزانه، راهی به سوی تحقق انسان کامل در پرتو حکمت و معرفت ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی |