در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1640

متن درس





اقتدار انسانی در پرتو قرآن کریم: تأملی در سوره فصلت

اقتدار انسانی در پرتو قرآن کریم: تأملی در سوره فصلت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۴۰)

مقدمه

در گستره معارف قرآنی، مفهوم اقتدار انسانی جایگاهی بس والا دارد، زیرا انسان را در مقام خلیفه الهی قرار می‌دهد که با بهره‌مندی از قوت، قدرت، حکمت و سلامت، به سوی سعادت ابدی رهنمون می‌شود. این نوشتار، با تأمل در آیات سوره فصلت و برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، می‌کوشد تا این حقیقت قرآنی را با دقتی علمی و نگاهی عمیق تبیین نماید. اقتدار انسانی، چونان درختی تناور است که ریشه در ایمان دارد، شاخسار آن در حکمت و ثمره‌اش در سلامت و سعادت متجلی می‌شود. این نوشتار، با ساختاری منسجم و زبانی متین، به بررسی ارکان اقتدار، موانع تحقق آن و راهکارهای قرآنی برای نیل به زندگی سالم و سعادتمند می‌پردازد. تمامی جزئیات درس‌گفتار، همراه با تحلیل‌های عمیق، در این متن گنجانده شده تا خواننده را به سوی فهمی ژرف از این مفاهیم رهنمون سازد.

بخش نخست: حقیقت اقتدار انسانی در قرآن کریم

ماهیت اقتدار انسانی

اقتدار انسانی، در نگاه قرآن کریم، فرآیندی است که از تبدیل قوت ذاتی انسان به قدرتی متعادل و هدایت‌شده با حکمت آغاز می‌شود و در نهایت به سلامت جسم، جان، روح و روان منتهی می‌گردد. این حقیقت، چونان نهر زلالی است که از سرچشمه ایمان سرچشمه می‌گیرد و در بستر حکمت به سوی دریای سعادت جاری می‌شود. قوت، نیرویی بالقوه در وجود انسان است که اگر با حکمت همراه نشود، به انفعال یا فعل ناشایست بدل می‌گردد. قدرت، قوت سامان‌یافته‌ای است که در پرتو حکمت، از ظلم و ستم مصون می‌ماند و به سلامت می‌انجامد. این فرآیند، نه تنها در سطح فردی، بلکه در مقیاس اجتماعی و خانوادگی نیز صدق می‌کند.

درنگ: اقتدار انسانی در قرآن کریم، زنجیره‌ای از قوت، قدرت، حکمت و سلامت است که با ایمان و استقامت به سعادت ابدی منتهی می‌شود.

این دیدگاه، با انسان‌شناسی اسلامی همخوانی دارد، زیرا انسان را موجودی می‌داند که با بهره‌مندی از عقل و ایمان، می‌تواند قوای وجودی خود را به سوی کمال هدایت کند. حکمت، چونان مشعلی است که مسیر قدرت را روشن می‌سازد تا از لغزش به سوی ظلم یا انفعال جلوگیری نماید.

ارکان زندگی سالم

زندگی سالم، در پرتو قرآن کریم، بر چهار رکن استوار است: قوت، قدرت، حکمت و سلامت. قوت، توان ذاتی انسان است که در وجود هر فرد و جامعه‌ای نهفته است. قدرت، تبدیل این قوت به نیرویی سازنده و هدفمند است. حکمت، راهبری عقلانی و الهی این قدرت است که آن را از انحراف بازمی‌دارد. سلامت، نتیجه این فرآیند است که در هماهنگی جسم، جان و روح متجلی می‌شود. این چهار رکن، چونان پایه‌های بنایی استوارند که اگر یکی از آن‌ها فرو ریزد، کل بنا در معرض فروپاشی قرار می‌گیرد.

در این میان، حکمت عملی در اسلام نقشی محوری دارد، زیرا تعادل در صفات و اعمال را شرط سلامت می‌داند. جامعه‌ای که قوت خود را به قدرت تبدیل نکند یا قدرت خود را با حکمت هدایت ننماید، به سلامت دست نخواهد یافت. این مفهوم، نه تنها در سطح فردی، بلکه در مقیاس اجتماعی نیز نمود می‌یابد، جایی که فقدان حکمت به انفعال یا رفتارهای ناشایست منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش نخست

اقتدار انسانی، در نگاه قرآن کریم، فرآیندی پویا و چندمرحله‌ای است که از قوت آغاز شده، با قدرت و حکمت به سلامت می‌رسد. این فرآیند، نیازمند ایمان و استقامت است تا انسان را از ظن و گمان رها سازد و به سوی یقین و سعادت رهنمون کند. در بخش‌های بعدی، موانع تحقق این اقتدار و راهکارهای قرآنی برای غلبه بر آن‌ها بررسی خواهد شد.

بخش دوم: موانع تحقق سلامت و سعادت

چالش‌های جوامع اسلامی

یکی از پرسش‌های بنیادین در تحلیل اقتدار انسانی، این است که چرا جوامع اسلامی، با وجود دسترسی به معارف قرآنی، به سلامت و سعادت کامل دست نیافته‌اند؟ پاسخ در این نهفته است که بسیاری از این جوامع، قوت خود را به قدرت تبدیل نکرده‌اند یا قدرت خود را با حکمت هدایت ننموده‌اند. این امر، به انفعال یا رفتارهای ناشایست منجر شده که سلامت را از جامعه سلب کرده است. برای مثال، قدرتی که بدون حکمت به کار گرفته شود، به ظلم یا استکبار می‌انجامد و جامعه را از مسیر سلامت و سعادت دور می‌سازد.

این دیدگاه، با فلسفه اجتماع در اسلام همخوانی دارد، زیرا حکمت را عامل اصلی سلامت اجتماعی می‌داند. جامعه‌ای که از حکمت محروم باشد، نمی‌تواند قوای خود را به سوی خیر و صلاح هدایت کند و در نتیجه، به انحطاط دچار می‌شود.

چالش‌های جوامع غیراسلامی

پرسش دیگر این است که چرا برخی جوامع غیراسلامی، با وجود فقدان ایمان توحیدی، ظاهراً زندگی موزون‌تر و سالم‌تری دارند؟ پاسخ قرآن کریم روشن است: سلامت حقیقی، تنها در پرتو ایمان و توحید ممکن است. جوامع غیراسلامی، به دلیل بی‌ایمانی، از سلامت توحیدی، ولایی و معنوی محروم‌اند. هرچند ممکن است در ظاهر، نظم و هماهنگی اجتماعی داشته باشند، اما این نظم، فاقد عمق معنوی است و نمی‌تواند به سعادت ابدی منجر شود.

قرآن کریم در آیه وَلَكِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِمَّا تَعْمَلُونَ (فصلت: ۲۲) می‌فرماید: «بلکه گمان کردید که خدا بسیاری از آنچه را انجام می‌دهید نمی‌داند.» این ظن نادرست به علم الهی، مانع سلامت حقیقی است، زیرا انسان را از یقین و ایمان دور می‌سازد.

درنگ: ظن نادرست به علم الهی، چه در مسلمین و چه در غیرمسلمین، مانع تحقق سلامت و سعادت است.

این مفهوم، با فلسفه معرفت در قرآن کریم مرتبط است، زیرا ظن را مانعی برای رسیدن به یقین و سلامت می‌داند. هم مسلمین به دلیل اهمال و ناسپاسی، و هم غیرمسلمین به دلیل بی‌ایمانی، از سلامت حقیقی محروم‌اند.

جمع‌بندی بخش دوم

موانع سلامت و سعادت، در جوامع اسلامی و غیراسلامی، ریشه در فقدان ایمان، حکمت و استقامت دارد. مسلمین، به دلیل عدم تبدیل قوت به قدرت حکیمانه، و غیرمسلمین، به دلیل بی‌ایمانی، از سلامت حقیقی محروم‌اند. قرآن کریم، با تأکید بر یقین و ایمان، راهکارهایی برای غلبه بر این موانع ارائه می‌دهد که در بخش بعدی بررسی خواهد شد.

بخش سوم: اصول دین و راهکارهای قرآنی برای اقتدار

پنج اصل دین

استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، اصول دین را در پنج رکن خلاصه می‌کنند: قوت، قدرت، حکمت، سلامت و سعادت. این اصول، چونان پایه‌های خیمه‌ای عظیم‌اند که دین را برپا می‌دارند. قوت، توان ذاتی انسان است؛ قدرت، تبدیل این قوت به نیرویی سازنده است؛ حکمت، هدایت این قدرت به سوی خیر است؛ سلامت، نتیجه این فرآیند است؛ و سعادت، ثمره نهایی است که در آخرت متجلی می‌شود. بدون تحقق این اصول، چه در مسلمین و چه در غیرمسلمین، سعادت ممکن نیست.

این دیدگاه، با فلسفه دین در اسلام همخوانی دارد، زیرا اصول دین را فراتر از مفاهیم کلیشه‌ای مانند خدا و پیامبر می‌داند. این اصول، شالوده‌ای عملیاتی برای زندگی سالم و سعادتمند ارائه می‌دهند.

زندگی سالم در سوره فصلت

سوره فصلت، زندگی سالم را در پرتو ایمان و استقامت تبیین می‌کند. آیه إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (فصلت: ۳۰) می‌فرماید: «کسانی که گفتند پروردگار ما خداست و سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آن‌ها نازل می‌شوند که نترسید و اندوهگین نباشید و به بهشتی که وعده داده شده‌اید بشارت باد.» این آیه، ایمان و استقامت را شرط نزول ملائکه و تحقق سلامت و سعادت می‌داند.

معنای «قالوا» در این آیه، فراتر از گفتار ظاهری است. قالوا، به معنای اعتقاد قلبی است که با پختگی و استقامت همراه می‌شود. این اعتقاد، چونان گره‌ای است که در دل انسان بسته می‌شود و با استقامت، به نزول ملائکه و دیالوگ آرامش‌بخش منجر می‌گردد.

درنگ: ایمان و استقامت، شرایط لازم برای نزول ملائکه و تحقق حالات معنوی است که انسان را به سوی سلامت و سعادت رهنمون می‌سازد.

قرآن کریم: کتابی عملیاتی

قرآن کریم، نه صرفاً کتابی مقدس یا فانتزی، بلکه کتابی عملیاتی و اجرایی است که راهکارهای زندگی سالم را ارائه می‌دهد. قرائت قرآن بدون فهم معنا، چونان خواندن شعری است که روح آن درک نشده است. قرائت حقیقی، نیازمند فهم عمیق معانی است تا به ایمان و سلامت منجر شود. این دیدگاه، با فلسفه هرمنوتیک قرآنی همخوانی دارد که قرآن را کتابی کاربردی برای هدایت انسان می‌داند.

آموزش‌های دینی که فاقد فهم معنا باشند، به قرائت‌های نادرست و حتی باطل منجر می‌شوند. برای مثال، نمازی که بدون درک معانی قرائت شود، نمی‌تواند به ایمان و یقین منتهی گردد. این نقص، در بسیاری از جوامع اسلامی مشاهده می‌شود که به جای فهم عمیق، به قرائت صوری بسنده کرده‌اند.

جمع‌بندی بخش سوم

اصول دین، در نگاه قرآن کریم، شامل قوت، قدرت، حکمت، سلامت و سعادت است که با ایمان و استقامت به ثمر می‌نشیند. سوره فصلت، با تأکید بر نزول ملائکه و دیالوگ آرامش‌بخش، راهکارهایی برای تحقق زندگی سالم ارائه می‌دهد. فهم عمیق قرآن کریم و عمل به آن، شرط لازم برای نیل به این اصول است.

بخش چهارم: دعوت و دفاع احسن در مسیر اقتدار

دعوت به سوی خدا با قول احسن

قرآن کریم در آیه وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ (فصلت: ۳۳) می‌فرماید: «کیست خوش‌گفتارتر از کسی که به سوی خدا دعوت کند و کار شایسته انجام دهد و بگوید من از تسلیم‌شدگانم.» این آیه، دعوت به خدا را با قول احسن و عمل صالح پیوند می‌زند. دعوت، باید با لطافت، محبت و صمیمیت همراه باشد، نه با خشونت و استکبار.

دعوت‌های خشن و قلدرمآبانه، نشانه بی‌ایمانی است و نمی‌تواند به نزول ملائکه یا تحقق ایمان منجر شود. مومن، چونان باغبانی است که با مهر و لطافت، نهال ایمان را در دل‌ها می‌کارد، نه با تازیانه و خشم.

دفاع احسن و تبدیل دشمنی به دوستی

قرآن کریم در آیه وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ (فصلت: ۳۴) می‌فرماید: «نیکی و بدی یکسان نیست. با نیکوتر دفع کن که ناگهان آن که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی نزدیک است.» این آیه، دفاع احسن را راهکاری برای تبدیل دشمنی به دوستی معرفی می‌کند.

دفاع احسن، برخوردی شایسته و محبت‌آمیز است که به جای خشونت، دوستی می‌آفریند. این مفهوم، مانند کشتی جوانمردانه است که از ضعف حریف سوءاستفاده نمی‌کند، بلکه با قدرت و مناعت، او را به سوی خیر هدایت می‌کند. استاد فرزانه، با تمثیلی از امپراتور دریا، این مفهوم را روشن می‌سازند: دو دشمن که با وجود جنگ، یکدیگر را نکشته و محبت می‌ورزند، نمونه‌ای از دفاع احسن‌اند.

درنگ: دفاع احسن، با تبدیل دشمنی به دوستی، راهی برای تحقق اقتدار انسانی و کاهش کفر و شر در جهان است.

نقش رفتار مومنانه در کاهش کفر

بسیاری از کفر و دشمنی‌ها در جهان، نتیجه رفتار نادرست برخی مسلمین است که با خشونت و استکبار، کفر را تشدید کرده‌اند. رفتار مومنانه، چونان نسیمی است که ابرهای تیره دشمنی را کنار می‌زند و آفتاب دوستی را نمایان می‌سازد. خشونت، چه در مسلمین و چه در غیرمسلمین، به مصیبت‌هایی چون سیل و زلزله منجر می‌شود که نشانه فقدان حکمت و ایمان است.

جمع‌بندی بخش چهارم

دعوت و دفاع احسن، دو بال اقتدار انسانی‌اند که با لطافت و محبت، انسان را به سوی سلامت و سعادت هدایت می‌کنند. این دو، در کنار ایمان و استقامت، شالوده‌ای برای تحقق اصول دین فراهم می‌آورند. رفتار مومنانه، با تبدیل دشمنی به دوستی، راهی برای کاهش کفر و شر در جهان می‌گشاید.

نتیجه‌گیری

اقتدار انسانی در پرتو قرآن کریم، سفری است از قوت به قدرت، از حکمت به سلامت و از سلامت به سعادت. سوره فصلت، با آیاتی چون إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ، نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ و وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ، راهنمای این سفر است. ایمان و استقامت، شرط لازم برای نزول ملائکه و تحقق یقین است. دعوت و دفاع احسن، با لطافت و محبت، دشمنی را به دوستی بدل می‌کند و راه را برای سعادت هموار می‌سازد. فقدان این اصول، چه در مسلمین به دلیل اهمال و چه در غیرمسلمین به دلیل بی‌ایمانی، به انحطاط و مصیبت منجر می‌شود. این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، می‌کوشد تا این معارف را با دقتی علمی و زبانی متین به خواننده عرضه کند تا راهی برای نیل به اقتدار انسانی و زندگی سعادتمند گشوده شود.

با نظارت صادق خادمی