در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1643

متن درس





اقتدار انسان و وحی در قرآن کریم

اقتدار انسان و موضوع‌شناسی وحی در پرتو آیات قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۴۳)

دیباچه

انسان، گوهر آفرینش و مظهر صفات الهی، در قرآن کریم جایگاهی بس والا دارد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای عمیق و ژرف استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در مفهوم اقتدار انسانی و موضوع‌شناسی وحی در پرتو آیات سوره شوری می‌پردازد. با رویکردی فلسفی و عرفانی، این اثر درصدد است تا حقیقت وجودی انسان را به‌عنوان موجودی برتر از تمامی مخلوقات، با ظرفیت دستیابی به مشیت الهی و دریافت وحی، تبیین نماید.

بخش نخست: برتری کیفی انسان در نظام آفرینش

انسان، گوهر برتر هستی

انسان در نگاه قرآن کریم، موجودی است که از حیث کیفیت وجودی، بر تمامی مخلوقات، از ملائکه و جن گرفته تا سایر موجودات، برتری دارد. این برتری نه در کمیت و حجم ظاهری، بلکه در ظرفیت‌های باطنی و الهی او نهفته است. همان‌گونه که کوه، با عظمت ظاهری‌اش، در برابر اراده انسان به خاک فرو می‌نشیند، انسان نیز با نیروی کیفی وجودش، بر تمامی عالم سیادت دارد.

درنگ: برتری انسان در کیفیت وجودی اوست، نه در کمیت ظاهری. این کیفیت، انسان را به موجودی ممتاز تبدیل کرده که قادر است با اتصال به مبدأ الهی، بر تمامی عالم تأثیر گذارد.

این برتری کیفی، ریشه در ظرفیت انسان برای دریافت وحی، دستیابی به مشیت الهی و تحقق صفات ربوبی دارد. انسان، به‌سان چراغی است که نورش، بسته به مرتبه وجودی‌اش، می‌تواند از فروغی اندک تا تابش خورشیدگونه گسترده باشد.

انسان مفلوک و انسان قدرتمند

انسان در دو ساحت متضاد ترسیم می‌شود: انسانی که به پوسته‌ای تهی فروکاسته شده، تنها می‌خورد و در بازارها راه می‌رود (يَأْكُلُ وَيَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ)، و انسانی که مظهر قدرت، حکمت، سلامت و سعادت است. اولی، انسانی است که از حقیقت وجودی خود دور افتاده و به پوسته‌ای بی‌روح تبدیل شده است؛ اما دومی، با اتصال به مبدأ الهی، به اقتداری بی‌نظیر دست می‌یابد.

این دوگانگی، به سان تفاوت میان لامپی سوخته و چراغی روشن است. لامپ سوخته، شیشه‌ای است بی‌فروغ که ارزشی جز ظاهری ندارد، اما چراغ روشن، با نور خود، تاریکی‌ها را می‌زداید و حقیقت را آشکار می‌سازد. انسان قدرتمند، با ایمان و عمل صالح، به این نورانیت دست می‌یابد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، انسان را به‌عنوان موجودی ممتاز معرفی می‌کند که برتری‌اش در کیفیت وجودی و ظرفیت‌های الهی اوست. این برتری، در گرو تحقق ایمان و عمل صالح است که انسان را از حالت مفلوک به اقتداری الهی رهنمون می‌سازد. تمثیل لامپ و چراغ، به‌زیبایی این تفاوت را ترسیم می‌کند و بر لزوم احیای حقیقت وجودی انسان تأکید دارد.

بخش دوم: مشیت الهی و اقتدار انسانی در پرتو آیات سوره شوری

آیه ۲۲ سوره شوری و مقام مشیت

قرآن کریم در آیه ۲۲ سوره شوری، مؤمنان را این‌گونه توصیف می‌کند: وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي رَوْضَاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ (و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، در باغ‌های بهشت‌اند؛ هر چه بخواهند نزد پروردگارشان برایشان فراهم است. این همان فضل بزرگ است). این آیه، اوج اقتدار انسانی را در دستیابی به مشیت الهی و عندیت ربوبی ترسیم می‌کند.

درنگ: مشیت الهی، قدرتی است که انسان را به احاطه بر تمامی عوالم رهنمون می‌سازد. این مشیت، با ایمان و عمل صالح حاصل می‌شود و مختص انبیا و ائمه نیست، بلکه همه انسان‌ها می‌توانند به مراتب آن دست یابند.

مشیت الهی، به‌سان دریایی بی‌کران است که انسان مؤمن، با ایمان و عمل صالح، در آن غوطه‌ور می‌شود و به اقتداری دست می‌یابد که تمامی عوالم را در بر می‌گیرد. این مشیت، نه تنها برای انبیا و ائمه، بلکه برای هر انسانی که به ایمان و عمل صالح آراسته شود، دست‌یافتنی است.

مراتب قدرت و تشکیک وجودی

قدرت انسانی، دارای مراتب است، همان‌گونه که نور چراغ‌ها از لامپ کوچک تا خورشید عالم‌تاب متفاوت است. این تشکیک در مراتب، نشان‌دهنده آن است که هر انسانی، به تناسب ایمان و عملش، به درجه‌ای از اقتدار دست می‌یابد. همان‌گونه که یک ریال و یک میلیارد، هر دو پول‌اند، اما ارزششان متفاوت است، قدرت انسانی نیز مراتب دارد، اما همه ارزشمندند.

این تمثیل، به زیبایی مراتب وجودی انسان را ترسیم می‌کند. انسانی که ایمان و عمل صالحش صوری است، مانند لامپی سوخته است که تنها شیشه‌ای بی‌نور است، اما انسانی که با ایمان و عمل صالح به مشیت الهی می‌رسد، مانند خورشیدی است که عالم را روشن می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تکیه بر آیه ۲۲ سوره شوری، اقتدار انسانی را در پرتو مشیت الهی تبیین کرد. مشیت، اوج قدرت انسان است که با ایمان و عمل صالح به دست می‌آید و مراتب آن، از فروغی اندک تا نور خورشیدگونه، متفاوت است. این دیدگاه، انسان را به تحقق ظرفیت‌های الهی‌اش دعوت می‌کند.

بخش سوم: انحرافات فرهنگی و فروکاست اقتدار انسانی

انحرافات فرهنگی و لامپ سوخته

انحرافات فرهنگی و استعماری، انسان را به موجودی مفلوک تبدیل کرده‌اند که باور دارد لامپ، همان شیشه سوخته است. این انحراف، انسان را از حقیقت وجودی‌اش دور ساخته و او را به پوسته‌ای بی‌روح فروکاسته است. فرهنگ ظاهری، که پس از ائمه معصومین رواج یافت، عبادت را به سطحی صوری و بی‌روح (النقال کالبقال) تنزل داد.

درنگ: انحرافات فرهنگی، انسان را از نورانیت وجودی‌اش محروم کرده و او را به لامپی سوخته تبدیل کرده است که تنها ظاهری بی‌روح دارد.

این انحراف، به‌سان پرده‌ای تاریک است که بر نور وجودی انسان افتاده و او را از درک حقیقت محروم کرده است. انسان، که می‌توانست خورشیدی عالم‌تاب باشد، به شیشه‌ای بی‌نور فروکاسته شده است.

نماز و عبادت صوری

نماز و عبادت صوری، مانند لامپی سوخته، فاقد اثر و مشیت است. عبادت باید مانند انار یا زعفران، اثری در وجود انسان بر جای گذارد. اگر نمازی اثری ندارد، مانند ورزش بدون نتیجه است که قوتی به انسان نمی‌بخشد.

این تمثیل، به زیبایی نشان می‌دهد که عبادت، اگر با روح و صفا انجام نشود، مانند غذایی بی‌خاصیت است که تنها شکم را پر می‌کند، اما جانی تازه به انسان نمی‌بخشد.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، انحرافات فرهنگی را به‌عنوان مانعی برای تحقق اقتدار انسانی معرفی کرد. فرهنگ ظاهری، با ترویج عبادات صوری و بی‌روح، انسان را از نورانیت وجودی‌اش محروم ساخته است. برای احیای اقتدار انسانی، لازم است عبادت با روح و صفا انجام شود تا اثری عمیق بر جای گذارد.

بخش چهارم: وحی و ارتباط الهی با بشر

آیه ۵۱ سوره شوری و مراتب وحی

قرآن کریم در آیه ۵۱ سوره شوری می‌فرماید: وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ (و هیچ بشری را نسزد که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت پرده یا با فرستادن پیکی که به اذن او آنچه بخواهد وحی کند. او والا و حکیم است). این آیه، سه طریق ارتباط الهی با بشر را تبیین می‌کند: وحی مستقیم، وحی از پشت حجاب، و وحی از طریق رسول.

درنگ: وحی، مختص انبیا نیست؛ هر بشری می‌تواند به مراتب وحی دست یابد، مشروط به ایمان و عمل صالح.

وحی، به‌سان نسیمی الهی است که بر قلب بشر می‌وزد و او را به حقیقت رهنمون می‌سازد. این آیه نشان می‌دهد که ارتباط الهی با بشر، همگانی و مراتب‌دار است و هر انسانی می‌تواند به تناسب ظرفیتش، از این فیض بهره‌مند شود.

انسان، بشر و تمایز آن

بشر، به دلیل راست‌قامتی و بشره، از حیوانات متمایز است. بشر، موجودی است که ظرفیت دریافت وحی الهی را دارد، در حالی که حیوانات، به دلیل سر به زیر بودن، فاقد این ظرفیت‌اند. وحی بشری، وحی والاست که انسان را به اوج اقتدار می‌رساند.

این تمایز، به‌سان تفاوت میان آسمان و زمین است. بشر، با دستان رو به آسمان، به سوی حقیقت الهی اوج می‌گیرد، در حالی که حیوانات، در بند زمین‌اند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تکیه بر آیه ۵۱ سوره شوری، وحی را به‌عنوان راه ارتباط الهی با بشر معرفی کرد. وحی، نه تنها مختص انبیا، بلکه برای همه بشر دست‌یافتنی است. تمایز بشر از سایر موجودات، در ظرفیت او برای دریافت این فیض الهی نهفته است.

بخش پنجم: نقد فرهنگ ظاهری و راهکارهای احیای اقتدار

فرهنگ ظاهری و عبادت بی‌روح

فرهنگ ظاهری، که پس از ائمه معصومین رواج یافت، عبادت را به سطحی صوری و بی‌روح فروکاست. این فرهنگ، با ترویج دیدگاه «النقال کالبقال»، عبادت را به عملی مکانیکی تبدیل کرد که فاقد اثر و مشیت است.

این فرهنگ، به‌سان سایه‌ای تاریک است که بر نور عبادت افتاده و آن را از تأثیرگذاری محروم کرده است. عبادت باید مانند غذایی باشد که جسم و جان را تقویت می‌کند، نه مانند لامپی سوخته که تنها ظاهری بی‌فروغ دارد.

تمثیلات و نقد تصورات نادرست

تصورات نادرست، مانند مقدس دانستن اتوبوس یا نسبت دادن نفس ناطقه به افلاک و ماشین، نتیجه جهل و انحراف فرهنگی است. این تصورات، انسان را از درک حقیقت محروم کرده و او را به موجودی بی‌قدرت تبدیل کرده‌اند.

این تمثیلات، به‌سان آینه‌ای شکسته‌اند که حقیقت را به‌صورت مخدوش نشان می‌دهند. انسان باید از این آینه‌های شکسته عبور کند تا حقیقت وجودی خود را دریابد.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با نقد فرهنگ ظاهری و تصورات نادرست، بر لزوم احیای عبادت با روح و صفا تأکید کرد. عبادت باید اثری عمیق بر وجود انسان بر جای گذارد تا او را به مشیت الهی و اقتدار وجودی رهنمون سازد.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، اقتدار انسانی و موضوع‌شناسی وحی را در پرتو آیات سوره شوری کاوش کرد. انسان، به‌عنوان موجودی برتر از تمامی مخلوقات، با ایمان و عمل صالح به مشیت الهی و عندیت ربوبی دست می‌یابد. انحرافات فرهنگی و عبادات صوری، انسان را از این اقتدار محروم کرده‌اند، اما با احیای عبادت با روح و صفا، می‌توان این نورانیت را بازیافت. وحی، به‌عنوان راه ارتباط الهی با بشر، نه تنها مختص انبیا، بلکه برای همه انسان‌ها دست‌یافتنی است. این اثر، با تمثیلات فاخر و تبیین‌های عمیق، راهکارهایی برای احیای اقتدار انسانی ارائه داد تا انسان، به‌سان خورشیدی عالم‌تاب، در آسمان وجود بدرخشد.

با نظارت صادق خادمی