در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1645

متن درس






اقتدار انسان و موضوع‌شناسی وحی در قرآن کریم

اقتدار انسان و موضوع‌شناسی وحی در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۶۴۵)

مقدمه: انسان، وحی و اقتدار وجودی

انسان، به مثابه آیینه‌ای از تجلیات الهی، در گستره هستی جایگاهی بس رفیع دارد. این جایگاه، که از رهگذر معرفت و اتصال به حقیقت وحیانی شکل می‌گیرد، در قرآن کریم به‌عنوان گوهر اقتدار انسانی معرفی شده است. وحی، چونان نوری که از مبدأ هستی ساطع می‌شود، نه تنها به انبیا، بلکه به همه موجودات، از جمله انسان‌ها، حیوانات و حتی اشیای بی‌جان، القا می‌گردد و مراتبی از معرفت را در جان و جهان آنان متبلور می‌سازد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۱۶۴۵ استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در تمایز میان علم و معرفت، جایگاه وحی به‌عنوان مصداق معرفت، و نقش آن در تحقق اقتدار انسانی می‌پردازد. با تکیه بر آیات قرآن کریم و تمثیلات عمیق عرفانی و فلسفی، تلاش می‌شود تا ظرفیت‌های وجودی انسان در پرتو وحی و معرفت، به گونه‌ای جامع و دقیق تبیین گردد. این اثر، با نگاهی نقادانه به محدودیت‌های علوم صوری و تأکید بر ضرورت ابزارسازی در علوم دینی، راهی به سوی احیای معرفت و وحی در وجود انسان می‌گشاید.

بخش نخست: تمایز علم و معرفت در منظومه معرفتی قرآن کریم

ماهیت علم: صفت‌شناسی و محدودیت‌های ظاهری

علم، در نگاه قرآنی و فلسفی، به شناخت اوصاف و ویژگی‌های ظاهری اشیاء معطوف است. این شناخت، که با افعال ناقصه‌ای چون «إيقنت» (یقین کردم) و «ظننت» (گمان بردم) توصیف می‌شود، به سطح ظواهر و عوارض اشیاء محدود می‌ماند. برای مثال، در قواعد ادبی مانند آنچه در کلیات ابوالبقاء آمده، علم به مجموعه‌ای از مفاهیم صوری چون «فاعل مرفوع» و «مفعول منصوب» فروکاسته می‌شود. این مفاهیم، گرچه منظومه‌ای از دانش را شکل می‌دهند، اما به دلیل ماهیت ظاهری و صوری خود، از دستیابی به حقیقت و هویت اشیاء بازمی‌مانند. علم، مانند عدلی از پنبه، گشاد و پرحجم است، اما فاقد فشردگی و عمقی است که حقیقت را در خود جای دهد. این ویژگی، گاه به غرور و تکبر می‌انجامد، چنان‌که انسان را از فروتنی و اتصال به حقیقت بازمی‌دارد.

درنگ: علم، به مثابه عدلی از پنبه، ظاهری پرحجم اما فاقد عمق است که گاه به غرور می‌انجامد، در حالی که معرفت، چونان ورقی فشرده، حقیقت را در خود متبلور می‌سازد.

ماهیت معرفت: هویت‌شناسی و حقیقت‌جویی

در برابر علم، معرفت به شناخت هویت و حقیقت اشیاء معطوف است. معرفت، با فعل تام «عرفت» (شناختم) توصیف می‌شود و به جای اوصاف ظاهری، به ذات و حقیقت اشیاء نفوذ می‌کند. این شناخت، که در پیوند با وحی الهی شکل می‌گیرد، نه تنها به حقیقت اشیاء، بلکه به حقیقت وجود و پروردگار متعال راه می‌یابد. معرفت، مانند ورقی که از فشردن عدل پنبه پدید آمده، ریز، سفت و حقیقی است. این فشردگی، نشانه‌ای از عمق و استحکام معرفت است که برخلاف علم صوری، از غرور و تکبر به دور است و به تواضع و خاکساری می‌انجامد.

تمثیلات معرفت و علم: از پول خورد تا تراول

برای روشن‌تر شدن تمایز میان علم و معرفت، استاد فرزانه قدس‌سره از تمثیلاتی بهره می‌جویند که عمق این تفاوت را آشکار می‌سازد. علم، مانند کیسه‌ای پر از پول خورد است که شمارش آن دشوار و پرزحمت است و گاه به آلودگی و آشوب می‌انجامد. اما معرفت، چونان تراولی فشرده و ارزشمند، نه تنها از دشواری‌های علم صوری به دور است، بلکه ارزشی متعالی دارد که حقیقت را در خود متبلور می‌سازد. این تمثیل، به زیبایی نشان می‌دهد که معرفت، به دلیل اتصال به حقیقت، از پراکندگی و سطحی‌نگری علم مصون است.

جمع‌بندی بخش نخست

تمایز میان علم و معرفت، بنیادی‌ترین اصل در فهم اقتدار انسانی در قرآن کریم است. علم، به دلیل محدودیت در اوصاف ظاهری، گاه به غرور و انحراف می‌انجامد، اما معرفت، با نفوذ به هویت و حقیقت اشیاء، انسان را به سوی تواضع و اتصال به حقیقت الهی رهنمون می‌شود. این تمایز، زیربنای فهم جایگاه وحی به‌عنوان مصداق معرفت و نقش آن در اقتدار انسانی است.

بخش دوم: وحی، مصداق معرفت و اقتدار انسانی

ریشه‌شناسی وحی: القاء حقیقت

وحی، در لغت از ریشه «وحا، یحی، وحیا» یا «أوحى، یوحی، إیحاءً» به معنای القاء و انداختن حقیقت در جان موجودات است. این حقیقت، برخلاف مفاهیم صوری علم، مصداقی فشرده و سفت است که مانند مرواریدی در صدف جان موجودات جای می‌گیرد. وحی، نه تنها به انبیا، بلکه به همه موجودات، از انسان و حیوان تا اشیای بی‌جان، القا می‌شود و مراتبی از معرفت را در آنان پدید می‌آورد.

درنگ: وحی، چونان مرواریدی فشرده در صدف جان موجودات، حقیقتی است که از مبدأ الهی القا می‌شود و مراتب معرفت را در همه موجودات متبلور می‌سازد.

انواع وحی در قرآن کریم

قرآن کریم، وحی را در مراتب گوناگون معرفی می‌کند. این مراتب، از وحی انبیا گرفته تا وحی به غیرانبیا، حیوانات و حتی اشیای بی‌جان، گسترده است. آیات متعدد قرآن کریم این حقیقت را تأیید می‌کنند:

  • ﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ﴾ (ابراهیم: ۱۳): «پس پروردگارشان به آنان وحی کرد که: قطعاً ستمگران را هلاک خواهیم کرد.»
  • ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا﴾ (نحل: ۶۸): «و پروردگارت به زنبور عسل وحی کرد که از کوه‌ها خانه‌هایی برگیر.»
  • ﴿يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا﴾ (زلزال: ۴-۵): «در آن روز، زمین خبرهای خود را بازگو می‌کند، زیرا پروردگارت به آن وحی کرده است.»
  • ﴿وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي﴾ (مائده: ۱۱۱): «و هنگامی که به حواریون وحی کردم که به من و به فرستاده‌ام ایمان بیاورید.»

این آیات نشان می‌دهند که وحی، حقیقتی همگانی است که در مراتب مختلف، از انبیا تا موجودات بی‌جان، جریان دارد.

تمثیل نور و پول: مراتب وحی

استاد فرزانه قدس‌سره، وحی را به نور تشبیه می‌کنند که از چراغ خواب تا خورشید، مراتب گوناگون دارد، اما همه نورند. همچنین، وحی مانند پول است که از یک ریالی تا هزار تومانی، ارزش‌های متفاوتی دارد، اما همگی پول‌اند. این تمثیلات، به زیبایی نشان می‌دهند که وحی، گرچه در مراتب مختلف ظهور می‌یابد، اما در ماهیت خود یکسان است و حقیقتی الهی را منتقل می‌کند.

وحی و شأن انسانی

وحی، به مثابه صفت ذاتی انسان، مانند عقل، حافظه و شعر، در وجود هر فرد نهفته است. تصور اینکه وحی تنها به انبیا یا عرفا اختصاص دارد، ناشی از سوء‌تفاهم و جهل است. همان‌گونه که مردم جنگل‌های آمازون از وحشی‌گری به پیشرفت رسیدند، هر انسان نیز می‌تواند از طریق تلطیف حواس و دریافت معرفت، به مراتب وحی دست یابد.

جمع‌بندی بخش دوم

وحی، به‌عنوان مصداق معرفت، حقیقتی فشرده و القایی است که در همه موجودات جریان دارد. این حقیقت، که در مراتب گوناگون از انبیا تا اشیای بی‌جان ظهور می‌یابد، شأن ذاتی انسان است و او را به سوی اقتدار الهی رهنمون می‌شود. تمثیلات نور و پول، به زیبایی مراتب وحی را نشان می‌دهند و بر همگانی بودن آن تأکید می‌کنند.

بخش سوم: نقد علم صوری و ضرورت صنعت در علوم دینی

محدودیت‌های علم صوری

علم صوری، به دلیل تمرکز بر مفاهیم و ظواهر، از دستیابی به حقیقت بازمی‌ماند. این علم، مانند کیسه‌ای پر از پول خورد، پرحجم اما کم‌ارزش است و گاه به غرور و تکبر می‌انجامد. در علوم دینی، فقدان صنعت و ابزارسازی، به کهنگی و بیاتی علم انجامیده است. این محدودیت، مانع از پیشرفت و پویایی علوم دینی شده و آن را در چارچوب مفاهیم صوری محصور کرده است.

درنگ: علم صوری، به دلیل فقدان صنعت و ابزارسازی، در چارچوب مفاهیم ظاهری محصور مانده و از پویایی و حقیقت‌جویی بازمانده است.

صنعت و پیشرفت علم

پیشرفت علوم در جهان، مرهون بهره‌گیری از صنعت و ابزارسازی است. برای مثال، ساخت ترازو امکان اندازه‌گیری وزن، قند و چربی را فراهم کرد، اما علوم دینی، به دلیل فقدان ابزارسازی، از سنجش دقیق اعمال بازمانده‌اند. آیاتی مانند ﴿وَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ﴾ (اعراف: ۸-۹) بر ضرورت سنجش اعمال تأکید دارند: «و هر که میزان‌هایش سنگین باشد، آنان رستگاران‌اند، و هر که میزان‌هایش سبک باشد، آنان کسانی‌اند که به خود زیان رسانده‌اند.» این آیه، لزوم ابزارسازی برای سنجش اعمال را گوشزد می‌کند.

نقد تفسیر موازین

تفسیر آیه ﴿وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ﴾ به معنای جایگاه یا مادر، نادرست است. واژه «امه» به معنای ریشه و اصل است، نه جایگاه یا مادر. سبکباری در این آیه، به معنای عیش راضیه و کمال است، در حالی که ثقل موازین، به سقوط در جهنم می‌انجامد.

وحی صنعتی و ابزارسازی

وحی، گاه به صورت صنعتی ظهور می‌یابد، چنان‌که در آیه ﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا﴾ (مؤمنون: ۲۷) آمده است: «پس به او وحی کردیم که کشتی را زیر نظر ما و وحی ما بساز.» همچنین، در آیه ﴿فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ﴾ (شعراء: ۶۳): «پس به موسی وحی کردیم که با عصایت به دریا بزن.» این آیات، بر نقش وحی در استفاده از ابزار و صنعت تأکید دارند.

جمع‌بندی بخش سوم

علم صوری، به دلیل فقدان صنعت و ابزارسازی، از پویایی و حقیقت‌جویی بازمانده است. وحی، به‌عنوان مصداق معرفت، با الهام به استفاده از ابزار و صنعت، راه را برای پیشرفت علوم دینی هموار می‌کند. آیات قرآنی، با تأکید بر سنجش اعمال و استفاده از ابزار، ضرورت بازنگری در علوم دینی و احیای صنعت را گوشزد می‌کنند.

بخش چهارم: نقد انحرافات فکری و احیای معرفت انسانی

نقد تصور انحصار وحی

تصور اینکه وحی تنها به انبیا یا عرفا اختصاص دارد، ناشی از سوء‌تفاهم و جهل است. وحی، مانند عقل و حافظه، صفت ذاتی انسان است و در همه موجودات جریان دارد. آیاتی مانند ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ﴾ (قصص: ۷): «و به مادر موسی وحی کردیم که او را شیر ده»، و ﴿إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ﴾ (انعام: ۱۲۱): «همانا شیاطین به دوستانشان وحی می‌کنند»، بر همگانی بودن وحی دلالت دارند.

نقد احادیث جعلی

حدیث «کنت کنزاً مخفیاً» که خدا را نیازمند خلق معرفی می‌کند، فاقد سند معتبر و جعلی است. این حدیث، با معرفی خدا به‌عنوان موجودی تنها و نیازمند، با فلسفه توحید در قرآن کریم ناسازگار است. خداوند، به‌عنوان ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ﴾ (حدید: ۳): «اوست اول و آخر و ظاهر و باطن»، همیشه خالق و فعال بوده و تنهایی در ذات او راه ندارد.

نقد نفس مجرد

دیدگاه فلاسفه مبنی بر مجرد بودن نفس، و دیدگاه متکلمین مبنی بر مادی بودن همه چیز غیر از خدا، هر دو نادرست‌اند. نفس انسان، لطیف اما مادی است، مانند روغن در بادام یا آب در گل. این دیدگاه، با فلسفه نفس در قرآن کریم سازگار است که نفس را لطیف اما در چارچوب ماده می‌داند.

جمع‌بندی بخش چهارم

انحرافات فکری، مانند تصور انحصار وحی یا پذیرش احادیث جعلی، مانع از فهم ظرفیت‌های وجودی انسان شده‌اند. وحی، به‌عنوان صفت ذاتی انسان، در همه موجودات جریان دارد و با تلطیف حواس و دریافت معرفت، انسان را به اقتدار الهی رهنمون می‌شود. نقد دیدگاه‌های نادرست درباره نفس و احادیث، راه را برای احیای معرفت انسانی هموار می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی

اقتدار انسانی، در پرتو معرفت و وحی، به مثابه گوهری درخشان در وجود انسان متبلور می‌شود. تمایز میان علم صوری و معرفت حقیقی، زیربنای فهم این اقتدار است. وحی، چونان نوری که از مبدأ الهی ساطع می‌شود، در همه موجودات جریان دارد و انسان را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد. نقد محدودیت‌های علوم صوری و تأکید بر ضرورت صنعت و ابزارسازی، راه را برای پویایی علوم دینی و احیای معرفت انسانی هموار می‌کند. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تمثیلات عمیق، تلاش کرد تا جایگاه وحی و معرفت را در تحقق اقتدار انسانی تبیین نماید. امید است که این اثر، گامی در راستای فهم عمیق‌تر ظرفیت‌های وجودی انسان و اتصال به حقیقت الهی باشد.

با نظارت صادق خادمی