در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1648

متن درس






اقتدار انسان در قرآن کریم: تحلیل فلسفی با تأکید بر سوره شوری و موضوع‌شناسی وحی

اقتدار انسان در قرآن کریم: تحلیل فلسفی با تأکید بر سوره شوری و موضوع‌شناسی وحی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۴۸)

مقدمه: انسان، ظرف اقتدار الهی

انسان، به‌سان آیینه‌ای زلال، ظرفی است برای تجلی اقتدار بی‌کران الهی، که توانایی پرورش تمامی زمینه‌های کمال را در خود نهفته دارد. این نوشتار، با تمرکز بر تحلیل فلسفی آیات سوره شوری در قرآن کریم، به بررسی ظرفیت‌های والای انسان در دریافت وحی و نیل به کمال می‌پردازد. موضوع‌شناسی وحی، به‌عنوان محور اصلی این تحلیل، نه‌تنها بر نسبیت کمالات انسانی نظیر علم، معرفت و عصمت تأکید دارد، بلکه نقش صفای باطن و توحید را به‌مثابه بستری برای دریافت عنایات الهی برجسته می‌سازد.

بخش نخست: انسان‌شناسی قرآنی و اقتدار الهی

۱. انسان، آیینه اقتدار الهی

انسان، در نگاه قرآن کریم، موجودی است که به‌سان ظرفی زلال، قابلیت دریافت و پرورش تمامی کمالات الهی را در خود دارد. این ظرفیت، که ریشه در فطرت الهی انسان دارد، او را به موجودی یگانه در نظام خلقت تبدیل کرده است. قرآن کریم در سوره شوری می‌فرماید:
وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا (شوری: ۵۲)؛ یعنی: «و این‌گونه روحی از امر خود به تو وحی کردیم». این آیه، به‌روشنی بر توانایی انسان در دریافت وحی و اتصال به مبدأ الهی گواهی می‌دهد. انسان، به‌مثابه چراغی که نور الهی را در خود بازمی‌تاباند، می‌تواند با پرورش باطن خویش، به مراتب والای کمال دست یابد.

درنگ: انسان، ظرفی است برای اقتدار الهی که توانایی پرورش تمامی زمینه‌های کمال را در خود دارد، مشروط بر آنکه باطن خویش را برای دریافت نور الهی آماده سازد.

۲. نسبیت کمالات انسانی

در فلسفه اسلامی، کمالات انسانی نظیر علم، معرفت، وحی و عصمت، نه به‌صورت مطلق، بلکه به‌گونه‌ای نسبی در انسان‌ها متجلی می‌شوند. این نسبیت، ریشه در تفاوت درجات وجودی انسان‌ها دارد. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:
فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ (بقره: ۲۵۳)؛ یعنی: «برخی را بر برخی برتری دادیم». این آیه، به تفاوت درجات انبیا و اولیا اشاره دارد و نشان می‌دهد که کمالات انسانی، در مراتب گوناگون در افراد ظهور می‌یابد. این دیدگاه، انسان را به تلاش برای ارتقای مرتبه وجودی خویش دعوت می‌کند.

۳. عصمت نسبی انبیا و اولیا

عصمت، به‌عنوان یکی از کمالات والای انسانی، در انبیا و اولیا به‌صورت نسبی و تنزیلی ظاهر می‌شود. عصمت تامه و صمدی، تنها از آن خداوند است و هیچ مخلوقی به این مرتبه دست نمی‌یابد. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (احزاب: ۳۳)؛ یعنی: «خدا فقط می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند». این آیه، بر نقش خداوند در اعطای عصمت به اولیا تأکید دارد، اما این عصمت، به دلیل محدودیت‌های انسانی، نسبی است.

درنگ: عصمت انبیا و اولیا نسبی و تنزیلی است و تنها خداوند دارای عصمت تامه صمدی است.

۴. غلبه نسبی عصمت و فساد

غلبه عصمت یا فساد در انسان‌ها، به شرایط وجودی و زمینه‌های محیطی و روانی آنها وابسته است. انسان، به‌سان کشتی‌ای در دریای طوفانی، گاه به سوی ساحل عصمت حرکت می‌کند و گاه در گرداب فساد گرفتار می‌شود. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ (یونس: ۹)؛ یعنی: «کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، پروردگارشان به سبب ایمانشان هدایتشان می‌کند». این آیه، بر تأثیر ایمان و عمل صالح در غلبه بر فساد و نیل به عصمت تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

انسان، در نگاه قرآن کریم، موجودی است با ظرفیت‌های بی‌کران برای دریافت اقتدار الهی. این ظرفیت، در گرو آمادگی باطنی و پرورش کمالات نسبی نظیر علم، معرفت و عصمت است. نسبیت این کمالات، نه‌تنها محدودیت انسان را نشان می‌دهد، بلکه او را به تلاش برای ارتقای مرتبه وجودی دعوت می‌کند. آیات سوره شوری و دیگر آیات قرآن کریم، انسان را به‌عنوان آیینه‌ای برای تجلی نور الهی معرفی می‌کنند که با صیقل دادن باطن خویش، می‌تواند به مراتب والای کمال دست یابد.

بخش دوم: وحی، هویت و آمادگی باطنی

۱. ساختار سه‌گانه وحی در قرآن کریم

قرآن کریم، وحی را در سه شکل متمایز معرفی می‌کند: وحی مستقیم، وحی از پشت حجاب، و وحی از طریق رسول. این ساختار، نه‌تنها به انبیا اختصاص ندارد، بلکه برای همه انسان‌ها با آمادگی باطنی قابل دسترسی است. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:
وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا (شوری: ۵۱)؛ یعنی: «و هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت پرده یا با فرستادن فرستاده‌ای». این آیه، بر عمومیت وحی برای بشر تأکید دارد و نشان می‌دهد که انسان، با آماده‌سازی باطن خویش، می‌تواند به این فیض الهی دست یابد.

درنگ: وحی، در سه شکل مستقیم، از پشت حجاب و از طریق رسول، نه‌تنها به انبیا، بلکه به همه انسان‌ها با آمادگی باطنی تعلق می‌گیرد.

۲. وحی به‌مثابه هویت مصداقی

وحی، برخلاف علم که صفتی است وابسته به ذهن، هویتی مصداقی و عینی دارد. این هویت، به‌سان نوری است که بر قلب انسان آماده نازل می‌شود. برخلاف دانش ظاهری که در محدوده مفاهیم ذهنی باقی می‌ماند، وحی، تجلی مستقیم الهی است که در وجود انسان متجلی می‌گردد. این تمایز، انسان را به سوی صفای باطن و آمادگی برای دریافت این فیض الهی سوق می‌دهد.

۳. موانع دریافت وحی

کثرت، حرص و فساد، به‌سان ابرهایی تیره، مانع از تابش نور وحی بر قلب انسان می‌شوند. انسان، مانند هواپیمایی که برای فرود به باند نیاز دارد، بدون آمادگی باطنی نمی‌تواند وحی را دریافت کند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:
وَلَا تَفَرَّقُوا (آل‌عمران: ۱۰۳)؛ یعنی: «و پراکنده نشوید». پراکندگی و کثرت، قلب انسان را از تمرکز بر توحید و دریافت عنایات الهی محروم می‌سازد.

۴. صفای باطن، شرط دریافت وحی

صفای باطن، صمیمیت، سلامت نفس، معرفت و توحید، به‌سان خاک حاصلخیزی هستند که بذر وحی در آن جوانه می‌زند. این ویژگی‌ها، قلب انسان را به آیینه‌ای زلال تبدیل می‌کنند که نور الهی را بازمی‌تاباند. عرفان اسلامی نیز بر این نکته تأکید دارد که قلب پاک، ظرف تجلیات الهی است.

درنگ: صفای باطن و توحید، شرط اصلی دریافت وحی و الهام الهی است.

۵. محدودیت علم ظاهری

دانش ظاهری، مانند سواد و علوم صوری، گاه به‌سان حجابی مانع از دریافت وحی می‌شود. انبیا و اولیا، نه با دانش ظاهری، بلکه با صفای باطن به مقامات والا دست یافتند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:
وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ (بقره: ۲۸۲)؛ یعنی: «و از خدا پروا کنید که خدا به شما می‌آموزد». این آیه، بر اولویت تقوا و صفای باطن بر دانش ظاهری تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش دوم

وحی، به‌عنوان هویتی مصداقی، فراتر از دانش ظاهری و صفتی است و نیازمند آمادگی باطنی انسان است. قرآن کریم، با معرفی ساختار سه‌گانه وحی، بر عمومیت آن برای همه انسان‌ها تأکید دارد. موانعی نظیر کثرت و حرص، قلب انسان را از دریافت این فیض محروم می‌سازند، در حالی که صفای باطن و توحید، بستری برای تجلی نور الهی فراهم می‌کنند. این بخش، انسان را به سوی خودسازی و دوری از موانع باطنی دعوت می‌کند.

بخش سوم: احادیث قدسی و نقش آن در فهم وحی

۱. اهمیت احادیث قدسی

احادیث قدسی، به‌سان چراغ‌هایی در مسیر معرفت، راهنمای انسان در فهم وحی هستند. این احادیث، بدون نیاز به سند، با عقل تأیید می‌شوند و معیاری برای سنجش صحت معارف دینی ارائه می‌دهند. به‌عنوان مثال، حدیثی قدسی می‌فرماید: «شگفت‌زده‌ام از کسی که به مرگ یقین دارد، چگونه شادمان می‌شود». این کلام، انسان را به خودآگاهی و دوری از غفلت دعوت می‌کند و با آیات قرآنی نظیر
وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ (حدید: ۲۳)؛ یعنی: «و به آنچه به شما داده شده شادمانی نکنید»، همخوانی دارد.

درنگ: احادیث قدسی، با تأیید عقل، راهنمایی برای فهم وحی و بیداری انسان از غفلت هستند.

۲. عقل، معیار صحت احادیث قدسی

عقل، به‌سان ترازویی دقیق، معیار سنجش صحت احادیث قدسی است. هر حدیثی که با عقل سازگار نباشد، قابل پذیرش نیست. این دیدگاه، ریشه در فلسفه اسلامی دارد که عقل را معیاری برای ارزیابی معارف دینی می‌داند. احادیث قدسی، با ارائه مفاهیمی عمیق و بیدارکننده، انسان را به تأمل در رفتار و باورهای خویش دعوت می‌کنند.

۳. توحید، پایه دریافت وحی

توحید، به‌سان ریشه‌ای استوار، پایه و اساس دریافت وحی است. حدیثی قدسی می‌فرماید: «به خودم شهادت دادم که جز من خدایی نیست و شریکی ندارم». این کلام، با آیه
شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ (آل‌عمران: ۱۸)؛ یعنی: «خدا گواهی داد که جز او خدایی نیست»، همخوانی دارد و بر ضرورت توحید به‌عنوان شرط دریافت وحی تأکید می‌کند.

درنگ: توحید، شرط اصلی دریافت وحی و نیل به مقامات والای معنوی است.

۴. رضایت به قضای الهی

رضایت به قضا و قدر الهی، به‌سان کلیدی برای گشودن درهای قرب الهی است. حدیثی قدسی می‌فرماید: «کسی که به قضا و قدر من راضی نباشد، باید خدایی دیگر بیابد». این کلام، بر ضرورت تسلیم و رضا در برابر مشیت الهی تأکید دارد و انسان را به پذیرش حکمت الهی در تمامی امور دعوت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

احادیث قدسی، به‌سان مشعل‌هایی فروزان، راهنمای انسان در مسیر فهم وحی و نیل به کمال هستند. عقل، به‌عنوان معیاری برای سنجش این احادیث، نقش کلیدی در تأیید صحت آنها دارد. توحید و رضایت به قضای الهی، به‌عنوان دو رکن اساسی، انسان را به سوی دریافت وحی و قرب الهی هدایت می‌کنند. این بخش، بر اهمیت خودآگاهی و تسلیم در برابر مشیت الهی تأکید دارد.

بخش چهارم: سبک زندگی و آمادگی برای دریافت وحی

۱. قناعت و دوری از حسد

قناعت، به‌سان سپری در برابر حرص و حسد، انسان را به آرامش و بی‌نیازی می‌رساند. حدیثی قدسی می‌فرماید: «کسی که قناعت کند، بی‌نیاز می‌شود و کسی که حسد را ترک کند، به آرامش می‌رسد». این کلام، انسان را به دوری از حسد و حرص دعوت می‌کند تا زمینه دریافت وحی فراهم شود.

۲. عمل به علم موجود

انسان باید به علمی که در اختیار دارد عمل کند، نه اینکه در پی علمی باشد که به آن عمل نمی‌کند. حدیثی قدسی می‌فرماید: «تو به آنچه می‌دانی عمل نمی‌کنی، چگونه در پی چیزی هستی که نمی‌دانی؟». این کلام، با آیه
يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا (روم: ۷)؛ یعنی: «از زندگی دنیا ظاهری می‌دانند»، همخوانی دارد و بر ضرورت پایبندی به دانش موجود تأکید می‌کند.

۳. حرص به دنیا و دوری از خدا

حرص به دنیا، به‌سان زنجیری، انسان را از خدا دور می‌کند. حدیثی قدسی می‌فرماید: «کسی که حرص به دنیا دارد، از خدا جز دوری نصیبش نمی‌شود». این کلام، با آیه
وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ (حجر: ۸۸)؛ یعنی: «و به آنچه به دیگران داده‌ایم چشم مدوز»، همخوانی دارد و بر ضرورت دوری از حرص تأکید می‌کند.

۴. ضرورت تنوع و شادابی در زندگی

زندگی، به‌سان باغی پرگل، نیازمند تنوع، شادابی و محبت است تا زمینه دریافت وحی فراهم شود. پیامبر اکرم (ص)، به‌عنوان الگویی نیکو، زندگی‌ای سرشار از تنوع و محبت داشتند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ (احزاب: ۲۱)؛ یعنی: «برای شما در رسول خدا الگویی نیکوست». این آیه، بر ضرورت الگوگیری از سبک زندگی پیامبر (ص) تأکید دارد.

درنگ: تنوع، شادابی و محبت در زندگی، زمینه‌ساز آمادگی باطنی برای دریافت وحی است.

۵. نقد خشک‌مقدسی و تقلید کورکورانه

خشک‌مقدسی و تقلید کورکورانه از سنت‌ها، به‌سان زنجیرهایی، انسان را از شادابی و دریافت وحی محروم می‌کنند. زندگی علما باید با تنوع و محبت همراه باشد تا به‌عنوان الگویی برای دیگران، زمینه دریافت وحی را فراهم کنند. این دیدگاه، بر ضرورت نوآوری و دوری از جمود فکری تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

سبک زندگی، به‌سان بستری برای رشد معنوی، نقش کلیدی در آمادگی برای دریافت وحی دارد. قناعت، عمل به علم، دوری از حرص و حسد، و تنوع در زندگی، انسان را به سوی آرامش و قرب الهی هدایت می‌کنند. الگوگیری از زندگی پیامبر اکرم (ص) و دوری از خشک‌مقدسی، راهی برای نیل به کمال و دریافت وحی است.

بخش پنجم: نقد علم دینی و راهکارهای اصلاح

۱. نقد وضعیت کنونی علم دینی

علم دینی، به دلیل تمرکز بر علوم صوری و دوری از علوم فنی و معارف وحیانی، گاه در حاشیه قرار گرفته و تأثیرگذاری محدودی یافته است. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:
وَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ (توبه: ۱۲۲)؛ یعنی: «چرا از هر گروهی از ایشان دسته‌ای برای کسب فهم دین کوچ نمی‌کنند». این آیه، بر ضرورت کسب فهم عمیق در همه حوزه‌ها تأکید دارد و از علم دینی می‌خواهد که در مراکز علمی و دانشگاهی حضور فعال داشته باشد.

۲. بازتعریف آیه نفر

آیه نفر، برخلاف تفسیر سنتی که آن را به تبلیغ در روستاها محدود می‌کند، به کسب فهم عمیق در همه حوزه‌های علمی اشاره دارد. این دیدگاه، علم دینی را به حضور در مراکز علمی و تعامل با علوم معاصر دعوت می‌کند تا تأثیرگذاری آن افزایش یابد.

۳. ضرورت توحید مفضل به‌عنوان منبع آموزشی

کتاب توحید مفضل، به‌سان گوهری درخشان، منبعی معتبر برای آموزش معارف دینی است. این کتاب، با ارائه مفاهیم توحیدی و اخلاقی، باید به‌عنوان منبعی درسی در حوزه‌های علمی مورد توجه قرار گیرد تا علم دینی را از جمود نجات دهد.

درنگ: توحید مفضل، به‌عنوان منبعی معتبر، باید در کنار احادیث قدسی به‌عنوان کتاب درسی مورد توجه قرار گیرد.

جمع‌بندی بخش پنجم

علم دینی، برای بازیابی تأثیرگذاری خود، نیازمند بازنگری در روش‌ها و منابع آموزشی است. حضور فعال در مراکز علمی، کسب فهم عمیق در همه حوزه‌ها، و بهره‌گیری از منابعی نظیر توحید مفضل، می‌تواند علم دینی را از حاشیه به متن آورد و زمینه‌ساز دریافت معارف وحیانی شود.

نتیجه‌گیری کلی

تحلیل فلسفی اقتدار انسان در قرآن کریم، با تأکید بر سوره شوری، نشان‌دهنده ظرفیت بی‌کران انسان برای دریافت وحی و نیل به کمال است. وحی، به‌عنوان هویتی مصداقی، نیازمند صفای باطن، توحید و دوری از موانعی نظیر حرص و حسد است. احادیث قدسی، به‌سان مشعل‌هایی فروزان، راهنمای انسان در این مسیر هستند و عقل، معیاری برای سنجش صحت آنها. سبک زندگی سرشار از تنوع، شادابی و محبت، به‌ویژه در میان علما، زمینه‌ساز آمادگی برای دریافت وحی است. علم دینی نیز، با بازنگری در روش‌ها و منابع، می‌تواند تأثیرگذاری خود را بازیابد و به‌عنوان بستری برای ترویج معارف الهی عمل کند. این نوشتار، انسان را به خودآگاهی، عمل به علم، و الگوگیری از پیامبر اکرم (ص) دعوت می‌کند تا با صیقل دادن باطن خویش، به مراتب والای کمال دست یابد.

با نظارت صادق خادمی