در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

فلسفه 1651

متن درس






تحلیل موضوع‌شناسی وحی در قرآن کریم با محوریت سوره شوری

تحلیل موضوع‌شناسی وحی در قرآن کریم با محوریت سوره شوری

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۶۵۱)

دیباچه

وحی، به‌مثابه نوری الهی که بر قلب انسان می‌تابد، از جمله مفاهیم بنیادین قرآن کریم است که در سوره شوری به‌گونه‌ای خاص مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم، نه‌تنها شأنی والا برای انسان به ارمغان می‌آورد، بلکه بستری برای نیل به کمالات معنوی و اقتدار انسانی فراهم می‌سازد. در این اثر، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل عمیق و چندلایه وحی پرداخته شده است. محوریت این بررسی، سوره شوری است که آیات آن چون چراغی راهنما، مسیر فهم حقیقت وحی و نسبت آن با انسان را روشن می‌سازد. این نوشتار، با تأکید بر صفا و طهارت باطن به‌عنوان پیش‌نیاز دریافت وحی، به تبیین نسبیت در کمالات انسانی، ضرورت زمینه‌سازی معنوی، و نقش نهادهای دینی در پرورش انسان‌های مقتدر می‌پردازد.

بخش نخست: ماهیت وحی و جایگاه آن در شأن انسانی

وحی، شأن ذاتی انسان

وحی، به‌مثابه جریانی الهی که بر قلب انسان نازل می‌شود، از ویژگی‌های برجسته‌ای است که انسان را از دیگر موجودات متمایز می‌سازد. برخلاف پندار برخی که وحی را امری صرفاً مختص انبیا می‌دانند، این مفهوم در مراتب گوناگون، شأنی ذاتی برای انسان است. این دیدگاه، ریشه در آیات قرآن کریم دارد که امکان ارتباط الهی با بشر را تأیید می‌کند.

درنگ: وحی، شأنی انسانی است که به‌واسطه ظرفیت‌های وجودی انسان، در مراتب مختلف قابل دریافت است. این ویژگی، انسان را به موجودی مقتدر و دارای توانایی ارتباط با مبدأ الهی تبدیل می‌کند.

آیه ۵۱ سوره شوری، این حقیقت را به روشنی بیان می‌دارد:

وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَائِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ

و هیچ بشری را نرسد که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت پرده یا اینکه فرستاده‌ای بفرستد و به اذن او آنچه بخواهد وحی کند، که او والا و حکیم است.

این آیه، به صراحت از امکان گفت‌وگوی الهی با انسان از طریق وحی سخن می‌گوید و نشان می‌دهد که وحی، در اشکال گوناگون، می‌تواند بر قلب انسان نازل شود، مشروط بر آنکه زمینه‌های لازم فراهم گردد. این زمینه‌سازی، به‌مثابه خاک حاصل‌خیزی است که بذر وحی در آن بارور می‌شود.

صفا و طهارت باطن، پیش‌نیاز دریافت وحی

دریافت وحی، نیازمند پاکی دل و ذهن از آلودگی‌های نفسانی و مادی است. صفا و طهارت باطن، به‌سان آینه‌ای صیقلی است که نور الهی را بازمی‌تاباند. بدون این پاکی، قلب انسان چون زمینی سنگلاخ، ناتوان از پذیرش بذر وحی خواهد بود.

درنگ: صفا و طهارت باطن، شرط اساسی دریافت وحی است. این پاکی، هماهنگی درونی و دوری از موانع معنوی را تضمین می‌کند.

این مفهوم، با آیه ۵۴ سوره شوری هم‌راستاست:

إِنَّهُمْ لَهُمُ الْأَخِلَّاءُ الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ

آنان که ایمان آوردند و تقوا پیشه کردند، دوستان واقعی‌اند.

تقوا، به‌مثابه سپری معنوی، انسان را از آلودگی‌های نفسانی مصون می‌دارد و او را به سوی نزدیکی با خداوند هدایت می‌کند. صفا باطن، زمینی است که بذر وحی در آن شکوفا می‌شود و قلب انسان را به کانون دریافت نور الهی بدل می‌سازد.

نسبیت در وحی و عصمت

وحی و عصمت، مانند سایر کمالات انسانی نظیر علم، قدرت و جمال، امری نسبی است. این نسبیت، به تفاوت در مراتب و درجات دریافت وحی و عصمت در میان انسان‌ها اشاره دارد. همان‌گونه که نور در مراتب گوناگون، از چراغی کم‌سو تا خورشیدی فروزان، ظهور می‌یابد، وحی نیز بسته به ظرفیت دریافت‌کننده، در درجات مختلف متجلی می‌شود.

درنگ: وحی و عصمت، اموری نسبی‌اند که بر اساس ظرفیت‌های وجودی انسان، در مراتب گوناگون ظاهر می‌شوند. این نسبیت، امکان دستیابی به درجات مختلف کمال را برای همه انسان‌ها فراهم می‌آورد.

آیه ۲۵۳ سوره بقره این حقیقت را تأیید می‌کند:

تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ

این پیامبران‌اند که برخی را بر برخی برتری دادیم؛ از آنها کسی است که خدا با او سخن گفت و برخی را درجات بلند بخشید.

این آیه، به تفاوت در مراتب پیامبران اشاره دارد و نشان می‌دهد که کمالات الهی، از جمله وحی و عصمت، در درجات گوناگون به انسان‌ها عطا می‌شود. این پویایی، ظرفیت‌های انسانی را به سوی کمال بی‌نهایت گشوده می‌دارد.

بخش دوم: ماهیت و کارکرد وحی

وحی به‌مثابه القاء الهی

وحی، در ذات خود، جریانی الهی است که بر اساس ظرفیت دریافت‌کننده، در مراتب گوناگون نازل می‌شود. این القاء، به‌سان بارانی است که بر زمین‌های مختلف می‌بارد؛ زمینی حاصل‌خیز، محصولی فراوان می‌دهد و زمینی سنگلاخ، بی‌ثمر می‌ماند.

درنگ: وحی، القایی الهی است که بسته به ظرفیت دریافت‌کننده، در مراتب عالی، متوسط یا دانی ظهور می‌یابد.

آیه ۵۲ سوره شوری این مفهوم را به زیبایی بیان می‌کند:

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا

و بدین‌سان به تو روحی از امر خود وحی کردیم. تو پیش از این نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست، لیکن آن را نوری ساختیم که هر که از بندگانمان را بخواهیم بدان هدایت کنیم.

این آیه، وحی را به نور و روح تشبیه می‌کند و آن را وسیله‌ای برای هدایت الهی می‌داند. این نور، بسته به ظرفیت دریافت‌کننده، در درجات گوناگون تجلی می‌یابد.

مراتب نور در وحی

وحی، مانند نور، در مراتب مختلف ظهور می‌یابد؛ از نوری ضعیف، مانند چراغی در شب، تا نوری فروزان، مانند خورشیدی که آسمان را روشن می‌کند. این تفاوت در شدت و تأثیرگذاری، به ظرفیت باطنی انسان بستگی دارد.

درنگ: وحی، به‌سان نور، در مراتب گوناگون ظهور می‌یابد و تأثیر آن به ظرفیت باطنی دریافت‌کننده وابسته است.

این تشبیه، به زیبایی تفاوت‌های کیفی و کمی در دریافت وحی را نشان می‌دهد. همان‌گونه که نور در درجات مختلف، کارکردهای متفاوتی دارد، وحی نیز بسته به آمادگی انسان، اثری متفاوت بر جای می‌گذارد.

زمینه‌سازی برای دریافت وحی

دریافت وحی، نیازمند زمینه‌سازی است که از طریق صفا باطن، تمرین معنوی و همراهی مربی معنوی محقق می‌شود. این آمادگی، به‌مثابه آماده‌سازی زمینی برای کاشت بذری گران‌بهاست.

درنگ: دریافت وحی، مستلزم تهذیب نفس، تمرین معنوی و هدایت مربی است که قلب انسان را برای پذیرش نور الهی آماده می‌سازد.

آیه ۲۹ سوره فتح این مفهوم را تأیید می‌کند:

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ ۙ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا

محمد، فرستاده خداست و کسانی که با اویند بر کافران سخت‌گیر و با یکدیگر مهربان‌اند. آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که فضل و خشنودی خدا را می‌جویند.

این آیه، به تلاش مستمر مؤمنان برای کسب فضل الهی اشاره دارد و نشان می‌دهد که دریافت وحی، نیازمند کوشش و تهذیب است.

بخش سوم: کمالات انسانی و مسیر نیل به وحی

دو نوع کمال: محبی و محبوبی

کمال انسانی به دو نوع محبی و محبوبی تقسیم می‌شود. کمال محبی، نتیجه تلاش، ریاضت و تمرین است، در حالی که کمال محبوبی، موهبتی الهی است که از عنایت خاص خداوند سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: کمال محبی از تلاش و ریاضت انسان پدید می‌آید، در حالی که کمال محبوبی، لطفی الهی است که به بندگان خاص عطا می‌شود.

آیه ۳۷ سوره شوری این مفهوم را تأیید می‌کند:

وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ

و کسانی که از گناهان بزرگ و زشتکاری‌ها دوری می‌کنند و چون خشم گیرند، می‌بخشند.

این آیه، به تلاش انسان برای دوری از گناه و کسب کمال اشاره دارد و نشان می‌دهد که کمال محبی، نتیجه کوشش آگاهانه است.

استخاره و تفاوت محبی و محبوبی

استخاره، به دو نوع محبی و محبوبی تقسیم می‌شود. استخاره محبوبی، موهبتی الهی است که حتی کودکی در گهواره می‌تواند از آن برخوردار باشد، در حالی که استخاره محبی، نیازمند مطالعه، تمرین و کسب دانش است.

درنگ: استخاره محبوبی، موهبتی الهی است که از لطف خداوند سرچشمه می‌گیرد، در حالی که استخاره محبی، نتیجه تلاش و کسب معرفت است.

آیه ۱۱ سوره مجادله این مفهوم را تأیید می‌کند:

يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ

خداوند کسانی از شما را که ایمان آورده‌اند و کسانی را که دانش داده شده‌اند، به درجاتی بالا می‌برد.

این آیه، بر اهمیت علم و معرفت در نیل به کمالات انسانی تأکید دارد و نشان می‌دهد که استخاره محبی، نیازمند کسب دانش و تجربه است.

اشکالات در عمل به استخاره

بسیاری از افرادی که به استخاره روی می‌آورند، فاقد صلاحیت علمی و معنوی لازم هستند، که این امر می‌تواند به نتایج نادرست و گاه فاجعه‌بار منجر شود.

درنگ: فقدان صلاحیت علمی و معنوی در استخاره، می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های نادرست منجر شود. رعایت اصول شرعی و علمی، شرط صحت استخاره است.

آیه ۵۹ سوره انعام این مفهوم را تأیید می‌کند:

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ

و کلیدهای غیب نزد اوست و جز او کسی آنها را نمی‌داند.

این آیه، علم غیب را مختص خداوند می‌داند، مگر در مواردی که به بندگان خاص عنایت شود. این امر، بر لزوم رعایت اصول شرعی و علمی در استخاره تأکید دارد.

بخش چهارم: نقش نهادهای معنوی در نیل به وحی

سه نهاد معنوی: مسجد، حوزه و خانقاه

مسجد، حوزه و خانقاه، به‌مثابه سه بستر اصلی برای تحقق معرفت و وحی معرفی می‌شوند، مشروط بر آنکه از آلودگی‌ها و وابستگی‌ها پاک باشند. این نهادها، مانند باغ‌هایی هستند که در صورت پاکی و طهارت، می‌توانند میوه‌های معرفت و کمال را به بار آورند.

درنگ: مسجد، حوزه و خانقاه، به شرط طهارت و دوری از آلودگی‌ها، بسترهایی برای پرورش معرفت و دریافت وحی‌اند.

آیه ۳۶ سوره نور این مفهوم را تأیید می‌کند:

فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ

در خانه‌هایی که خدا رخصت داده که برافراشته شوند و نام او در آنها یاد شود، در آنها صبح و شام تسبیحش می‌گویند.

این آیه، بر اهمیت مراکز عبادی و نقش آنها در پرورش معنوی تأکید دارد.

نقد وضعیت کنونی نهادهای معنوی

نهادهای معنوی، به‌ویژه مساجد، حوزه‌ها و خانقاه‌ها، گاه از کارکرد اصلی خود فاصله گرفته‌اند. مساجد، که باید کانون معرفت و شهود باشند، گاه به مکان‌هایی برای انجام فرایض ظاهری محدود شده‌اند. حوزه‌های علمیه نیز، به جای تربیت عارفان و صاحبان معرفت، گاه به آموزش‌های صوری و خشک بسنده کرده‌اند. خانقاه‌ها نیز، در مواردی، از شرع و معرفت فاصله گرفته و به مراکز ظاهری یا وابسته به بیگانگان تبدیل شده‌اند.

درنگ: نهادهای معنوی، به دلیل دوری از کارکرد اصلی خود، گاه از پرورش معرفت و وحی ناتوان مانده‌اند. بازسازی این نهادها، ضرورتی برای احیای نقش آنها در تربیت انسان‌های مقتدر است.

این نقد، با تأکید قرآن کریم بر اهمیت ذکر و معرفت هم‌راستاست. آیه ۱۹۱ سوره آل‌عمران می‌فرماید:

الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ

آنان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خفته یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند.

این آیه، بر اهمیت ذکر و تفکر در مسیر معرفت تأکید دارد و نشان می‌دهد که نهادهای معنوی باید بستری برای این دو فراهم سازند.

لزوم رعایت شرع در مسیر عرفان

عرفان بدون رعایت شرع، به انحراف می‌انجامد و نمی‌تواند به معرفت و وحی منجر شود. شرع، به‌مثابه نرده‌ای است که مسیر عرفان را از پرتگاه‌های انحراف حفظ می‌کند.

درنگ: عرفان بدون شرع، به انحراف می‌انجامد. رعایت احکام شرعی، شرط لازم برای نیل به معرفت و وحی است.

آیه ۷۸ سوره حج این مفهوم را تأیید می‌کند:

وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ ۚ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ

و در راه خدا چنان که شایسته جهاد است، جهاد کنید. او شما را برگزیده و در دین بر شما سختی ننهاده است.

این آیه، بر اهمیت پایبندی به دین بدون افراط و تفریط تأکید دارد و نشان می‌دهد که عرفان باید در چارچوب شرع پیش رود.

بخش پنجم: بازسازی نهادهای معنوی و نظام آموزشی

نقد نظام آموزشی حوزه‌ها و مساجد

نظام آموزشی کنونی در حوزه‌های علمیه و مساجد، گاه به دلیل فقدان مربیان شایسته و برنامه‌های معنوی منسجم، از تربیت عارفان و صاحبان معرفت ناتوان مانده است. این نهادها باید به‌مثابه باشگاه‌هایی برای پرورش انسان‌های مقتدر عمل کنند.

درنگ: نظام آموزشی حوزه‌ها و مساجد، نیازمند بازسازی است تا به مراکز تربیت عارفان و صاحبان معرفت تبدیل شوند.

آیه ۱۲۲ سوره توبه این مفهوم را تأیید می‌کند:

وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ

و شایسته نیست که همه مؤمنان [به جنگ] بروند. پس چرا از هر گروهی از آنان دسته‌ای برنخیزند تا در دین فهم عمیق یابند.

این آیه، بر اهمیت کسب معرفت دینی تأکید دارد و نشان می‌دهد که حوزه‌ها باید بستری برای این مهم فراهم سازند.

نقد اجبار در مساجد

اجبار به حضور در سخنرانی‌های بین‌الصلاتین، مانع از اختیار و اشتیاق در مسیر معنوی است. اجبار، به‌مثابه قفسی است که پرنده روح را از پرواز بازمی‌دارد.

درنگ: اجبار در مساجد، مانع از ایجاد انگیزه درونی برای رشد معنوی است. اختیار، شرط لازم برای نیل به معرفت است.

آیه ۲۵۶ سوره بقره این مفهوم را تأیید می‌کند:

لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ

در دین اکراهی نیست، زیرا راه رشد از گمراهی آشکار شده است.

این آیه، بر عدم اجبار در دین تأکید دارد و نشان می‌دهد که مسیر معنوی باید با اختیار پیموده شود.

نقد نظام آموزشی مدارس

نظام آموزشی مدارس، با طولانی کردن ساعات حضور و فشار بر دانش‌آموزان، به جای تربیت، به خستگی و دوری از ارزش‌ها منجر می‌شود. این نظام، مانند باری سنگین است که روح دانش‌آموز را زیر فشار خود خرد می‌کند.

درنگ: نظام آموزشی مدارس، با فشار بیش از حد، به جای تربیت، به بی‌انگیزگی و دوری از ارزش‌ها می‌انجامد.

آیه ۱۴۳ سوره بقره این مفهوم را تأیید می‌کند:

وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا

و بدین‌سان شما را امتی میانه‌رو قرار دادیم.

این آیه، بر اهمیت اعتدال در همه امور، از جمله آموزش، تأکید دارد.

لزوم تنوع در علوم حوزوی

حوزه‌های علمیه باید علوم متنوعی از جمله معرفت، عرفان و صنعت را در بر گیرند تا به تربیت انسان‌های جامع منجر شوند. این تنوع، مانند بال‌هایی است که پرنده روح را به سوی کمال پرواز می‌دهند.

درنگ: حوزه‌ها باید علوم معنوی و مادی را در کنار هم ترویج کنند تا انسان‌هایی جامع و مقتدر تربیت شوند.

آیه ۱۹۷ سوره اعراف این مفهوم را تأیید می‌کند:

فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ

چشم‌ها کور نمی‌شوند، بلکه دل‌هایی که در سینه‌هاست کور می‌شوند.

این آیه، بر اهمیت بصیرت و معرفت در مسیر کمال تأکید دارد.

نقش مربی در تربیت معنوی

مربیان معنوی، به‌مثابه راهنمایانی هستند که شاگردان را در مسیر کمال هدایت می‌کنند. این مربیان باید از آلودگی‌ها و وابستگی‌ها پاک باشند تا بتوانند شاگردان را به درجات بالای معرفت و وحی رهنمون شوند.

درنگ: مربیان معنوی، با طهارت و پاکی، نقش هدایتگری در مسیر معرفت و وحی ایفا می‌کنند.

آیه ۱۲۵ سوره بقره این مفهوم را تأیید می‌کند:

وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ

و از مقام ابراهیم، جایگاهی برای نماز گیرید و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه‌ام را برای طواف‌کنندگان و معتکفان و رکوع‌کنندگان و سجده‌کنندگان پاکیزه کنید.

این آیه، بر اهمیت طهارت و پاکی در مسیر الهی تأکید دارد.

جمع‌بندی

این اثر، با محوریت موضوع‌شناسی وحی در سوره شوری، به تبیین جایگاه والای انسان در دریافت وحی و نیل به کمالات معنوی پرداخته است. وحی، به‌مثابه نوری الهی، در مراتب گوناگون و با شرط صفا و طهارت باطن، برای انسان قابل دسترسی است. نهادهای معنوی، از جمله مسجد، حوزه و خانقاه، در صورت پاکی و دوری از آلودگی‌ها، می‌توانند بسترهایی برای پرورش انسان‌های مقتدر باشند. نقدهای مطرح‌شده بر وضعیت کنونی این نهادها، بر ضرورت بازسازی و احیای کارکرد اصلی آنها تأکید دارد. حوزه‌ها باید به مراکز تربیت عارفان و صاحبان معرفت تبدیل شوند که با تکیه بر علوم متنوع، از معرفت و عرفان تا صنعت و فناوری، نیازهای جامعه را برآورده کنند. این بازسازی، نیازمند مربیان شایسته، برنامه‌های معنوی و علمی منسجم، و دوری از اجبار و ظاهرسازی است. این نوشتار، انسان را به تأمل در نقش خود در مسیر کمال دعوت می‌کند و بر اهمیت فراهم‌سازی زمینه‌های عملی و معنوی برای نیل به وحی و معرفت تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی