متن درس
اقتدار انسان در قرآن کریم: کاوشی در استکبار، تمسخر، استهزاء و تکذیب
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۷۸)
دیباچه
انسان، به مثابه آیینهای از تجلیات الهی، دارای جایگاهی رفیع در نظام هستی است که ظرفیتهای بیکران او را برای نیل به کمالات، علوم، صنایع، ربوبیت، قربات و الهیات متمایز میسازد. این نوشتار، با تأمل در آیات قرآن کریم، به ویژه سورههای فصّلت، شوری و زخرف، به کاوش در ابعاد وجودی انسان و انحرافات او در برابر حقیقت الهی میپردازد. رفتارهایی چون استکبار، تمسخر، استهزاء و تکذیب، که ریشه در سوء اختیار و جهل دارند، از منظری فلسفی و روانشناختی بررسی شده و جایگاه انسان در برابر دعوت انبیا و کمالات الهی تحلیل میگردد. این اثر، با نگاهی عمیق به ظرفیتهای والای انسانی و چالشهای معاصر در فهم و اجرای تعالیم دینی، میکوشد تا تصویری جامع از اقتدار و سقوط انسان ارائه دهد.
بخش نخست: جایگاه انسان در نظام هستی
ظرفیتهای والای انسانی
انسان، به عنوان خلیفه الهی، دارای ظرفیتی بیمانند برای دریافت کمالات، علوم، صنایع، اقتدار و قربات است. این ظرفیتها، نه تنها به پیامبران و امامان محدود نمیشود، بلکه در ذات هر انسانی نهفته است. قرآن کریم، انسان را موجودی معرفی میکند که میتواند با بهرهگیری از عقل و اختیار، به مراتب عالی وجودی دست یابد. این دیدگاه، انسان را چون درختی تنومند میبیند که ریشههایش در خاک الهیات استوار است و شاخسارهایش به سوی آسمان کمال کشیده میشود.
درنگ: انسان، به مثابه ظرفی برای کمالات الهی، از ظرفیتهای بیکران برای نیل به علوم، ربوبیت و قربات برخوردار است که این توانایی، او را در نظام هستی متمایز میسازد. |
طبقهبندی انسانها بر اساس مراتب وجودی
انسانها، بر اساس بهرهمندی از کمالات و نحوه بهرهگیری از اختیار، به چهار گروه تقسیم میشوند: عالین، متوسطین، نازلین و درم و داغونها. عالین، شامل پیامبران، امامان، اولیا، دانشمندان و نوابغ هستند که با همت و حکمت، به قلههای کمال صعود کردهاند. متوسطین، انسانهای معمولیاند که در پی زندگی روزمرهاند و به تعبیر قرآن کریم: يَأْكُلُونَ وَيَمْشُونَ فِي ٱلْأَسْوَاقِ («میخورند و در بازارها راه میروند»، سوره فرقان، آیه ۷). نازلین، انسانهایی متکبر و خودخواهاند که به دلیل سوء اختیار، از محتوای وجودی خود تهی شدهاند. درم و داغونها، قربانیان فقر، جنگ و محرومیتاند که کرامت انسانیشان به تاراج رفته است.
این طبقهبندی، چون نقشهای از گستره وجودی انسان، مراتب مختلف تحقق ظرفیتهای او را نشان میدهد. عالین، چون ستارگان درخشان آسمان معرفت، راه را به دیگران نشان میدهند، در حالی که نازلین، چون سنگریزههایی در حاشیه راه، از حقیقت دور افتادهاند.
تحلیل روانشناختی و فلسفی طبقهبندی
تفاوت میان این گروهها، در نحوه بهرهگیری از عقل و اختیار نهفته است. عالین، با تلاش و حکمت، به کمالات الهی دست یافتهاند، در حالی که نازلین، به دلیل استکبار و خودخواهی، به پست و بیمحتوا تنزل کردهاند. متوسطین، در میانه این طیف، به زندگی مادی بسنده کرده و از کمالات معنوی غافل ماندهاند. درم و داغونها، قربانیان شرایط اجتماعی و تاریخیاند که کرامتشان به دلیل بیعدالتیها و جرایم بشری پایمال شده است.
درنگ: طبقهبندی انسانها به عالین، متوسطین، نازلین و درم و داغونها، نشاندهنده تنوع در تحقق ظرفیتهای وجودی و تأثیر اختیار و شرایط محیطی بر جایگاه انسان است. |
بخش دوم: درم و داغونها و جرایم بشری
وضعیت درم و داغونها در جهان معاصر
در جهان امروز، بیش از یک میلیارد انسان در وضعیت فقر، آوارگی، یتیمی و جنگزدگی به سر میبرند. این گروه، که درم و داغون نامیده شدهاند، چون برگهای پاییزی از شاخسار انسانیت فروافتادهاند و کرامتشان زیر پای بیعدالتیها له شده است. این وضعیت، نه تنها نتیجه نابرابریهای اجتماعی، بلکه نشانهای از جرایم بشری است که بر دوش همه انسانها سنگینی میکند.
مسئولیت جمعی در قبال محرومان
وضعیت درم و داغونها، چون تابلویی است که بر پشت انسانیت نصب شده و جرایم بشری را به نمایش میگذارد. این مسئولیت، بر عهده همه انسانهاست که با اصلاح نظامهای اجتماعی و اقتصادی، کرامت انسانی را به این گروه بازگردانند. قرآن کریم، با تأکید بر عدالت و انصاف، انسان را به حمایت از محرومان فرا میخواند و بیتوجهی به این گروه را نشانه انحراف از مسیر الهی میداند.
درنگ: درم و داغونها، قربانیان جرایم بشریاند که مسئولیت احیای کرامت آنها بر عهده همه انسانهاست و بیتوجهی به آنان، انحرافی از تعالیم الهی است. |
بخش سوم: نازلین و انحرافات انسانی
ویژگیهای نازلین
نازلین، انسانهاییاند که با استکبار، خودخواهی و بیمحتوایی، از کرامت انسانی خود فاصله گرفتهاند. این گروه، چون کشتیهای بیلنگر در دریای وجود، به سوی ساحلهای پست و سست رانده شدهاند. اعمال ناشایست، مانند دزدی یا قتل، انسان را از جایگاه والای خود به این مرتبه فرو میکاهد.
تأثیر اعمال بر کرامت انسانی
کرامت انسانی، چون گوهری است که با اعمال ناشایست تیره میشود. انسانی که مرتکب جرم میشود، از این گوهر محروم گشته و به نازلین میپیوندد. این تنزل، نتیجه سوء اختیار و غفلت از ظرفیتهای والای انسانی است. در مقابل، عالین، با تلاش و حکمت، این گوهر را صیقل داده و به کمالات الهی دست یافتهاند.
درنگ: اعمال ناشایست، انسان را از کرامت ذاتیاش محروم کرده و به مرتبه نازلین فرو میکاهد، در حالی که تلاش و حکمت، او را به سوی کمالات عالین هدایت میکند. |
بخش چهارم: تمسخر و استهزاء در برابر حقیقت الهی
تعریف تمسخر و استهزاء
تمسخر، از ریشه «سخر»، به معنای خندیدن به کسی و میان گذاشتن اوست، در حالی که استهزاء، از ریشه «هزء»، به تحقیر و کوچک شمردن اشاره دارد و شدت بیشتری از تمسخر را در بر میگیرد. این رفتارها، چون خنجرهایی بر پیکر حقیقت، انسان را از پذیرش کمالات الهی بازمیدارند.
استهزاء پیامبران در قرآن کریم
قرآن کریم، در آیهای از سوره زخرف، به عمومیت استهزاء در برابر پیامبران اشاره دارد: وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ («و هیچ پیامبری به سویشان نیامد مگر آنکه او را به مسخره گرفتند»، سوره زخرف، آیه ۷). این آیه، نشاندهنده مقاومتی است که انسانهای نازل در برابر حقیقت الهی از خود نشان دادهاند.
روانشناسی استهزاء
تمسخر و استهزاء، معمولاً علیه افرادی به کار میرود که در ظاهر ضعیف یا ناقص به نظر میرسند. اما چگونه ممکن است انسان، موجوداتی چون خدا، پیامبران و وحی را، که از جایگاه والایی برخوردارند، مورد استهزاء قرار دهد؟ این رفتار، ریشه در جهل، استکبار و خودبرتربینی دارد. انسان نازل، چون آینهای شکسته، حقیقت را تحریف کرده و به جای پذیرش آن، به تحقیر روی میآورد.
درنگ: استهزاء، نتیجه جهل و استکبار است که انسان را از پذیرش حقیقت بازمیدارد و نشانه انحراف وجودی اوست. |
مثالهای استهزاء در زندگی روزمره
استهزاء، چون رفتار گروهی از کودکان که کلاه فردی روستایی را در شهر به بازی میگیرند، عملی تحقیرآمیز است که ریشه در خودبرتربینی دارد. این رفتار، در برابر پیامبران، به شکل انکار و تحقیر وحی و دین ظاهر شده و در جهان معاصر نیز به دلیل گسترش ظاهرسازی رواج یافته است.
بخش پنجم: واکنش الهی به استهزاء
استهزاء الهی و عدالت
قرآن کریم، در آیهای از سوره توبه، به واکنش الهی در برابر استهزاء اشاره دارد: قُلْ أَبِٱللَّهِ وَءَايَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمْ تَسْتَهْزِءُونَ («بگو آیا خدا و آیات او و پیامبرش را به مسخره میگرفتید؟»، سوره توبه، آیه ۶۵). در آیهای دیگر، خداوند خود استهزاء کنندگان را مورد تحقیر قرار میدهد: ٱللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ («خداوند آنها را به مسخره میگیرد»، سوره بقره، آیه ۱۵). این واکنش، با عدالت الهی سازگار است، زیرا استهزاء الهی، مجازاتی معنوی است که نتیجه اعمال خود استهزاء کنندگان است.
تهدید الهی و پیامدهای استهزاء
خداوند، در آیاتی چون فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْبَٰٓؤُا۟ مَا كَانُوا بِهِۦ يَسْتَهْزِءُونَ («به زودی اخبار آنچه به مسخره میگرفتند به آنها خواهد رسید»، سوره انعام، آیه ۵) و فَحَاقَ بِٱلَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ («و آنچه را به مسخره میگرفتند بر آنها فرود آمد»، سوره انعام، آیه ۱۰)، استهزاء کنندگان را به مجازات تهدید میکند. این تهدیدات، چون صاعقهای بر سر گمراهان، نتیجه طبیعی تحقیر آیات الهی است.
درنگ: استهزاء الهی، مجازاتی معنوی است که با عدالت الهی سازگار بوده و نتیجه اعمال ناشایست استهزاء کنندگان است. |
حمایت الهی از پیامبران
خداوند، در آیهای از سوره حجر، از پیامبران در برابر استهزاء کنندگان حمایت میکند: إِنَّا كَفَيْنَٰكَ ٱلْمُسْتَهْزِءِينَ («ما تو را از شر مسخرهکنندگان نگاه داشتیم»، سوره حجر، آیه ۹۵). این حمایت، چون سپری الهی، حقانیت پیامبران را در برابر تحقیر حفظ میکند.
بخش ششم: زخرف و ظاهرسازی
مفهوم زخرف در قرآن کریم
سوره زخرف، به معنای ظاهرسازی و زینت بدون باطن، به انحراف انسان از حقیقت به سوی ظواهر فریبنده اشاره دارد. هر آنچه از حقیقت الهی خارج باشد، زخرف تلقی میشود. این مفهوم، چون آینهای است که فریبندگی دنیا را در برابر حقیقت الهی به نمایش میگذارد.
مثال زخرف در زندگی روزمره
زخرف، مانند جواهرات بدلی است که ظاهری زیبا اما فاقد ارزش واقعی دارد. این ظاهرسازی، در برابر حقیقت الهی، چون سایهای است که در برابر نور حقیقت رنگ میبازد. در جهان معاصر، گرایش به ظواهر مادی، انسان را از باطن معنوی دور کرده است.
درنگ: زخرف، نمادی از ظاهرسازی و فریبندگی دنیا در برابر حقیقت الهی است که انسان را از کمالات معنوی بازمیدارد. |
بخش هفتم: چالشهای روانشناختی و فلسفی استهزاء
چالش فهم استهزاء پیامبران
چگونه ممکن است انسانهای نازل، موجوداتی چون خدا و پیامبران را، که از جایگاه والایی برخوردارند، مورد استهزاء قرار دهند؟ این رفتار، ریشه در جهل و خودبرتربینی دارد. استهزاء، چون پردهای است که حقیقت را از دید انسان پنهان میکند و او را به سوی گمراهی میکشاند.
جهل و استهزاء
قرآن کریم، در آیهای از سوره بقره، به پیوند میان جهل و استهزاء اشاره دارد: قَالُوٓا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا ۖ قَالَ أَعُوذُ بِٱللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ ٱلْجَٰهِلِينَ («گفتند: آیا ما را به مسخره گرفتهای؟ گفت: به خدا پناه میبرم که از نادانان باشم»، سوره بقره، آیه ۶۷). این آیه، جهل را ریشه استهزاء معرفی میکند و نشان میدهد که نادانی، انسان را به تحقیر حقیقت سوق میدهد.
درنگ: جهل، ریشه اصلی استهزاء است که انسان را از فهم حقیقت بازمیدارد و به تحقیر آیات الهی سوق میدهد. |
قاعده روانشناختی استهزاء
بر اساس قاعدهای روانشناختی، اگر همه افراد با فردی دشمنی کنند، مشکل از اوست، اما اگر گروهی خاص دشمن باشند، مشکل از آنهاست. این قاعده، در مورد استهزاء پیامبران صادق نیست، زیرا همه پیامبران مورد استهزاء قرار گرفتهاند، اما این رفتار از سوی گروهی خاص و نه همه امتها بوده است. این نکته، نشاندهنده انحراف گروهی خاص در برابر حقیقت است.
بخش هشتم: نقش علم دینی در پاسخگویی به چالشها
تحول در علم دینی
علم دینی، با بهرهگیری از فضای آزاد برای نقد و تحقیق، میتواند به تحلیل رفتارهایی چون استهزاء پرداخته و پاسخگوی نیازهای معاصر باشد. این تحول، چون نسیمی است که غبار جهل را از چهره حقیقت میزداید و راه را برای فهم عمیقتر تعالیم الهی هموار میسازد.
درنگ: علم دینی، با ایجاد فضای آزاد برای نقد و تحقیق، میتواند چالشهای معاصر را تحلیل کرده و راه را برای فهم حقیقت هموار سازد. |
جمعبندی
این اثر، با کاوش در اقتدار انسان در قرآن کریم، به بررسی ظرفیتهای والای انسانی و انحرافات او در برابر حقیقت الهی پرداخت. انسان، به عنوان موجودی با ظرفیتهای بیکران، قادر به نیل به کمالات الهی است، اما جهل، استکبار و سوء اختیار، او را به سوی رفتارهایی چون تمسخر و استهزاء سوق میدهد. آیات قرآن کریم، با تأکید بر عمومیت استهزاء در برابر پیامبران و واکنش الهی به آن، نشاندهنده چالشهای همیشگی انسان در برابر حقیقت است. علم دینی، با بازسازی نظام تربیتی و پاسخگویی به نیازهای فکری و معنوی جامعه، میتواند راه را برای احیای کرامت انسانی و پذیرش حقیقت هموار سازد. این نوشتار، چون چراغی در مسیر معرفت، انسان را به تأمل در جایگاه خود و مسئولیتهایش در برابر خدا و خلق فرا میخواند.
با نظارت صادق خادمی |