متن درس
اقتدار انسان در قرآن کریم: کاوشی در استکبار، استهزاء و تکذیب
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۸۱)
دیباچه
انسان، موجودی است که در گستره وجودی خویش، میان دو کرانه متضاد در نوسان است: از یک سو، ظرفیت صعود به قلههای عاليات، دریافت وحی و نیل به کرامت الهی را دارد، و از سوی دیگر، در معرض سقوط به ژرفای نازلات، استکبار و انکار حقیقت قرار میگیرد. این دوگانگی، که در قرآن کریم به زیبایی ترسیم شده، محور اصلی این نوشتار است که با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در ابعاد اقتدار انسانی در مواجهه با دعوت توحیدی انبیا میپردازد. با تمرکز بر سوره شوری و آیات مرتبط، این اثر به بررسی ریشههای استکبار، استهزاء، تکذیب و تمسخر در برابر پیامبران و وحی الهی پرداخته و تضاد میان عاليات و نازلات انسانی را تحلیل میکند. هدف این نوشتار، ارائه نگاهی عمیق و جامع به رفتارهای استکبارآمیز انسان و ضرورت بازسازی گفتمان دینی در برابر چالشهای معاصر است، با زبانی که چونان آیینهای صیقلیافته، حقیقت را بازتاب میدهد و دل و جان خواننده را به سوی معرفت رهنمون میسازد.
بخش نخست: دوگانگی اقتدار و انحطاط انسان
ماهیت دوگانه انسان
انسان، موجودی است که در ساختار وجودی خویش، توانایی نیل به اوج عاليات و سقوط به حضیض نازلات را توأمان داراست. در یک سو، او میتواند به مقام دریافت وحی و کرامت الهی دست یابد، چنانکه قرآن کریم او را بهعنوان خلیفه الهی ستوده است. در سوی دیگر، ممکن است در دام استکبار گرفتار آید و از پذیرش خیر و کمال بازماند. این دوگانگی، ریشه در آزادی اراده انسان دارد که چونان تیغی دو دم، او را به انتخاب میان حق و باطل وا میدارد.
درنگ: انسان، به دلیل آزادی اراده، میتواند میان عاليات (وحی و کرامت) و نازلات (استکبار و انکار) انتخاب کند. این دوگانگی، بنیان اقتدار و انحطاط او را تشکیل میدهد. |
این ظرفیت دوگانه، انسان را به موجودی بیهمتا بدل ساخته که میتواند چونان ستارهای در آسمان معرفت بدرخشد یا چون سنگی در اعماق تاریکی فرو غلتد. قرآن کریم، با اشاره به این حقیقت، انسان را به تأمل در جایگاه خویش فرا میخواند.
ظرف اقتضا و ظرف فعليت
قرآن کریم، با تعبیر أَكْثَرُهُمْ (اکثریت آنها)، به رفتار اکثریت انسانها در ظرف فعليت اشاره دارد، نه در ظرف اقتضا. ظرف اقتضا، استعداد بالقوه انسان برای نیل به خیر و کمال است که حتی افرادی چون ابولهب نیز از آن برخوردارند. با این حال، در ظرف فعليت، تحت تأثیر محیط و تربیت، انسان ممکن است به استکبار و انکار حقیقت گرایش یابد.
درنگ: تمایز میان ظرف اقتضا (استعداد بالقوه خیر) و ظرف فعليت (رفتار بالفعل تحت تأثیر محیط) نشاندهنده تأثیر عوامل خارجی بر انتخابهای انسانی است. |
این تمایز، چونان کلیدی است که درهای فهم رفتار انسانی را میگشاید. انسان، در ظرف اقتضا، چونان بذری است که میتواند به درختی تناور بدل شود، اما در ظرف فعليت، ممکن است در خاک نامناسب، از رشد بازماند.
نقش محیط و تربیت در نزول انسان
حتی انسانهای نیکسرشت، در صورت قرار گرفتن در محیطی نامناسب یا تربیتی ناصواب، ممکن است به سوی نازلات فرو غلتند. این حقیقت، نشاندهنده تأثیر عمیق عوامل اجتماعی و تربیتی بر سرنوشت انسان است.
درنگ: محیط و تربیت، چونان بادهایی هستند که میتوانند کشتی وجود انسان را به سوی ساحل کمال یا پرتگاه انحطاط هدایت کنند. |
این نکته، به ما میآموزد که انسان، چونان گلی است که در باغ وجود میروید؛ اگر خاک و آب مناسب باشد، شکوفا میشود وگرنه پژمرده خواهد شد.
بخش دوم: استکبار و ریشههای آن
عوامل استکبار
استکبار، حالتی است که انسان را از پذیرش حقیقت بازمیدارد و ریشه در تعلق به امکانات مادی چون ثروت، عشیره، عنوان اجتماعی، یا حتی علم دارد. این عوامل، چونان پردهای بر دیدگان انسان میافتند و او را از مشاهده نور حقیقت محروم میسازند.
درنگ: استکبار، نتیجه تعلق به مظاهر ظاهری چون ثروت، جایگاه اجتماعی یا علم بدون معرفت است که انسان را از حقیقت دور میسازد. |
چنانکه قرآن کریم میفرماید: حُبُّ الشَّيْءِ يُعْمِي وَيُصِمُّ (حب الشیء انسان را کور و کر میکند). این تعلق، چونان زنجیری است که انسان را به بند میکشد و از پرواز به سوی حقیقت بازمیدارد.
استکبار و انکار انبیا
کسانی که با انبیا، وحی و قرآن کریم به مخالفت برمیخاستند، غالباً از اهل استکبار بودند. این گروه، به دلیل تعلق به امکانات مادی و ظاهری، پیامبران را نمیپذیرفتند و کمالات معنوی آنان را درک نمیکردند.
درنگ: استکبار، مانعی است که مستکبران را از درک کمالات معنوی انبیا بازمیدارد و به انکار حقیقت میکشاند. |
این رفتار، چونان سدی است که جریان زلال حقیقت را متوقف میسازد و انسان را در تاریکی جهل و غرور نگه میدارد.
امت و پذیرش انبیا
هر پیامبری دارای امتی بود که او را میپذیرفتند و به او ایمان میآوردند. با این حال، گروهی از مستکبران، به دلیل تعلق به مظاهر مادی، در برابر دعوت انبیا مقاومت میکردند.
درنگ: امتهای انبیا، با پذیرش حقیقت، از مستکبران متمایز میشدند که به دلیل غرور، دعوت الهی را رد میکردند. |
این تمایز، چونان خطی است که میان نور ایمان و ظلمت استکبار کشیده شده و انسانها را به دو گروه تقسیم میکند.
بخش سوم: مواجهه انبیا با استکبار
صراحت و صداقت انبیا
انبیا در برابر استکبار، با صراحت و بدون نفاق، دعوت به توحید میکردند و از هرگونه پردهپوشی یا دورویی اجتناب میورزیدند. این صراحت، برای حفظ امت و تثبیت حق بود.
درنگ: صراحت انبیا در برابر مستکبران، چونان شمشیری بود که باطل را از حق جدا میساخت. |
این روش، چونان آیینهای بود که حقیقت را بیهیچ پردهای به امت نشان میداد و راه را از چاه متمایز میساخت.
دفاع در برابر استکبار
انبیا هرگز به مستکبران تعدّی نمیکردند، بلکه در برابر اقدامات خصمانه آنان، به دفاع از حقیقت میپرداختند. دعوت آنان، چونان ندایی بود که میگفت: قُولُواْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ تُفْلِحُواْ (بگویید خدا یکی است تا رستگار شوید).
درنگ: انبیا، با دعوت به توحید و دفاع از حقیقت، در برابر استکبار ایستادگی میکردند، نه با تعدی، بلکه با صلابت. |
این دفاع، چونان سپری بود که امت را از گزند باطل حفظ میکرد و راه رستگاری را هموار میساخت.
آزار مؤمنان توسط مستکبران
مستکبران، مؤمنان را با شلاق، شکنجه و قتل آزار میدادند، بهگونهای که خداوند در شرایط خاص، اجازه مخفی کردن ایمان را به مؤمنان داد تا از خطر حفظ شوند.
درنگ: آزار مستکبران، نتیجه عقده و استکبار بود و خداوند، با اجازه تقیه، مؤمنان را از گزند حفظ کرد. |
این آزارها، چونان طوفانی بود که بر کشتی ایمان میتاخت، اما رحمت الهی، چونان لنگر، مؤمنان را استوار نگاه میداشت.
بخش چهارم: علم، معرفت و استکبار
علم و خطر استکبار
علم، در کنار ثروت و جایگاه اجتماعی، میتواند به استکبار منجر شود، چنانکه افرادی چون سامری، ابلیس و باعورا با علم خود به انحراف رفتند. علم، اگر با معرفت همراه نباشد، چونان تیغی است که بهجای درمان، زخم میزند.
درنگ: علم بدون معرفت، چونان آتشی است که بهجای روشنایی، غرور و استکبار را شعلهور میسازد. |
این حقیقت، انسان را به تأمل در کیفیت علم و تبدیل آن به معرفت فرا میخواند، تا از دام استکبار رهایی یابد.
معرفت و فقدان استکبار
انبیا و اولیا، به دلیل برخورداری از معرفت، هرگز به استکبار گرفتار نشدند. معرفت، چونان آردی نرم و خالص، با تواضع همراه است و انسان را از غرور بازمیدارد.
درنگ: معرفت، چونان نسیمی است که غبار غرور را از دل میزداید و انسان را به تواضع و حقیقت رهنمون میسازد. |
این تمایز، نشاندهنده تفاوت میان علم ظاهری و معرفت باطنی است که اولی ممکن است به انحراف کشد و دومی به رستگاری.
نقد عرفان کاذب
ادعاهایی چون «العبودية كنه الربوبية» (بندگی، جوهر خدایی است) یا «سبحان ما أعظم شأني» (منزه است عظمت شأنم)، ریشه در عرفانهای کاذب هندی و چینی دارند که با تعالیم معصومین ناسازگارند.
درنگ: عرفان کاذب، با ادعای ربوبیت و خودبرتربینی، حقیقت توحید را تحریف میکند و از عبودیت فاصله میگیرد. |
این عرفانها، چونان سرابی هستند که تشنه حقیقت را به سوی وهم و گمراهی میکشانند، در حالی که عرفان حقیقی، انسان را به سوی تواضع و بندگی هدایت میکند.
عرفان معصومین
عرفان معصومین، چون سخن امام سجاد علیهالسلام که خود را «أقل الأقلين» (کمتر از کمترها) میداند، بر تواضع و عبودیت استوار است. این عرفان، انسان را به سوی حقیقت الهی هدایت میکند.
درنگ: عرفان معصومین، چونان چشمهای زلال، انسان را از غرور پاک کرده و به سوی تواضع و بندگی رهنمون میسازد. |
این عرفان، چونان نوری است که تاریکیهای نفس را میزداید و انسان را به سوی کمال حقیقی هدایت میکند.
بخش پنجم: استهزاء و تکذیب در قرآن کریم
استهزاء در آیات قرآن کریم
قرآن کریم، با حدود ۳۴ آیه در مورد استهزاء، به اهمیت این رفتار در تحلیل رفتار انسانی اشاره دارد. آیه قُلْ أَتُسْتَهْزِئُونَ بِٱللَّهِ وَءَايَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِ (بگو: آیا خدا و آیات او و پیامبرش را مسخره میکنید؟) نشاندهنده شدت استهزاء کفار نسبت به ارزشهای الهی است.
درنگ: استهزاء ارزشهای الهی، نشانه نازلات انسانی است که ریشه در استکبار و خودبرتربینی دارد. |
این آیات، چونان آیینهای هستند که زشتی استهزاء را به مستکبران نشان میدهند و آنان را به تأمل در رفتار خویش فرا میخوانند.
عواقب استهزاء
آیه فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنبَاءُ مَا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (به زودی اخبار آنچه مسخره میکردند به آنها خواهد رسید) به مجازات استهزاءکنندگان اشاره دارد. همچنین، آیه فَحَاقَ بِٱلَّذِينَ سَخِرُواْ مِنْهُم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (آنچه مسخره میکردند به سرشان آمد) نشاندهنده مجازات سخت الهی است.
درنگ: واژه «حاق»، چونان آسیابی است که مستکبران را به دلیل استهزاء ارزشهای الهی خرد میکند. |
این مجازات، چونان طوفانی است که ریشههای استکبار را از جا میکند و حقیقت را بر مستکبران آشکار میسازد.
تهدید الهی علیه مستکبران
آیاتی چون وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ (آنچه مسخره میکردند به سرشان آمد) تهدید الهی علیه مستکبران را نشان میدهند، نه مردم عادی یا امتها.
درنگ: مجازات الهی، مختص سران کفر و مستکبران است که با استهزاء، حقیقت را انکار میکنند. |
این تهدید، چونان صاعقهای است که بر سر مستکبران فرود میآید و آنان را از خواب غفلت بیدار میسازد.
بخش ششم: استهزاء در جهان معاصر
استهزاء علمی و قانونی
در جهان معاصر، استهزاء به شکل علمی و قانونی، ارزشهای دینی چون خدا، پیامبر و کعبه را هدف قرار داده است. دانشمندان و نظریهپردازان، با رد قداستهای دینی و توجیه رفتارهای غیراخلاقی، حقیقت را تحریف میکنند.
درنگ: استهزاء مدرن، با ابزارهای علمی و رسانهای، به تحریف حقیقت و تضعیف دین میپردازد. |
این استهزاء، چونان سیلی است که بنیانهای ایمان را تهدید میکند و نیاز به پاسخی علمی و عمیق دارد.
تفاوت آزادی و رهایی
آزادی، حرکتی در چارچوب ارزشهاست، اما رهایی، شکستن همه حدود و سقوط به بیبندوباری است. جهان مدرن، با ترویج رهایی بهجای آزادی، ارزشهای دینی را به چالش کشیده است.
درنگ: رهایی، چونان دری بیلولاست که به هر سو میافتد، اما آزادی، در چارچوب ارزشها، انسان را به سوی کمال هدایت میکند. |
این تمایز، چونان خطکشی است که مسیر حقیقت را از وادی گمراهی جدا میسازد.
نقش علوم دینی در برابر چالشهای مدرن
علوم دینی باید با تولید دانش قرآنی، به مقابله با استهزاء علمی و احیای ارزشهای دینی بپردازند. این علوم، چونان مشعلی هستند که تاریکیهای استکبار مدرن را روشن میکنند.
درنگ: علوم دینی، با تولید دانش قرآنی، میتوانند به مقابله با استهزاء مدرن و احیای حقیقت بپردازند. |
این وظیفه، چونان رسالتی است که بر دوش عالمان دینی نهاده شده تا حقیقت را در برابر طوفان باطل حفظ کنند.
هزینه برای دین
بهجای صرف هزینههای کلان برای امور غیرضروری، باید منابع مالی برای توسعه علوم دینی و تقویت گفتمان دینی اختصاص یابد.
درنگ: اختصاص منابع مالی به علوم دینی، چونان سرمایهگذاری برای حفظ حقیقت در برابر استکبار مدرن است. |
این سرمایهگذاری، چونان کاشت بذری است که در آینده، درختی تناور از معرفت و ایمان به بار خواهد آورد.
جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در اقتدار انسان در قرآن کریم پرداخت و دوگانه عاليات و نازلات انسانی را در مواجهه با دعوت انبیا تحلیل کرد. استکبار، ریشه در تعلق به مادیات، علم بدون معرفت یا جایگاه اجتماعی دارد و به استهزاء، تکذیب و تمسخر حقیقت منجر میشود. انبیا، با صراحت و بدون نفاق، در برابر مستکبران ایستادگی کردند تا حق را تثبیت کنند. آیات قرآن کریم، چونان مشعلهایی، عواقب استکبار و استهزاء را روشن ساخته و انسان را به سوی معرفت و تواضع فرا میخوانند. در جهان معاصر، استهزاء به شکل علمی و قانونی ادامه یافته و علوم دینی، با تولید دانش قرآنی، میتوانند این چالش را پاسخ گویند. این اثر، با تأمل در این حقایق، انسان را به انتخاب مسیر عاليات و دوری از نازلات دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی |