متن درس
اقتدار انسان در قرآن کریم: تحلیل نهاد جمعی در سوره زخرف
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۹۳)
دیباچه
این نوشتار، با تمرکز بر مفهوم اقتدار انسان در قرآن کریم و با محوریت سوره زخرف، به بررسی عمیق و جامع نهاد جمعی بهعنوان بنیان قدرت و قوت انسانی میپردازد. این تحلیل، با رویکردی فلسفی، دینی و اجتماعی، بر این اصل استوار است که اقتدار انسان نه در فردیت و انزوای او، بلکه در وحدت و همافزایی جمعی نهفته است. مفهوم «من» بهعنوان توهمی فلسفی و علمی مردود شمرده شده و «ما» بهعنوان واقعیتی وجودی، علمی و قرآنی مورد تأکید قرار گرفته است. این اثر، با نقد انزوای ناشی از فردگرایی در علوم دینی و با تبیین عوامل تاریخی و اجتماعی مؤثر بر تضعیف نهاد جمعی، راهکارهایی برای احیای آن ارائه میدهد. نوشتار حاضر، با بهرهگیری از آیات سوره زخرف، بهویژه آیات مرتبط با حضرت ابراهیم علیهالسلام و مفهوم امت واحده، به تحلیل این مفاهیم پرداخته و با زبانی علمی و ادبی، در پی تبیین جایگاه وحدت جمعی در تحقق اقتدار انسانی است.
همانگونه که نسیم وحدت، شاخسار پراکنده را به رقص درمیآورد و از پراکندگی به یگانگی میرساند، این نوشتار نیز میکوشد تا با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم و تأملات فلسفی، راه بازگشت به حس «ما» را هموار سازد. در ادامه، با ساختاری منظم و علمی، به بررسی تفصیلی نکات کلیدی و تحلیلهای مرتبط پرداخته میشود.
بخش یکم: بنیانهای قرآنی اقتدار جمعی
نهاد جمعی: ریشه اقتدار انسانی
اقتدار انسان، بهسان رودی خروشان که از همافزایی چشمهسارهای کوچک پدید میآید، در نهاد جمعی او ریشه دارد. قرآن کریم، با تأکید بر وحدت و همافزایی، فردگرایی را بهعنوان مانعی در برابر تحقق این اقتدار معرفی میکند. این دیدگاه در آیه ۲۶ سوره زخرف به روشنی تجلی یافته است:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنِّي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ
(و هنگامی که ابراهیم به پدرش و قومش گفت: من از آنچه شما میپرستید بیزارم).
این آیه، ابراهیم علیهالسلام را بهعنوان نمادی از انسانی معرفی میکند که با اتکا به وحدت جمعی، در برابر شرک و فردگرایی ایستادگی کرده و اقتدار خود را از نمایندگی یک امت واحده بهدست آورده است. مفهوم «کان ابراهیم امة واحدة» در آیه ۲۸ سوره زخرف، به روشنی بر این حقیقت دلالت دارد که اقتدار یک فرد، نه در انزوای او، بلکه در پیوند او با جمع و نمایندگی یک امت متجلی میشود:
وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِ يَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
(و آن [کلمه توحید] را سخنی پایدار در نسلهای بعد از او قرار داد، باشد که بازگردند).
از منظر فلسفی، مفهوم «من» بهعنوان یک توهم وجودی رد شده و «ما» بهعنوان واقعیتی بنیادین مورد تأکید قرار میگیرد. این دیدگاه، ریشه در آیات قرآنی دارد که انسان را موجودی اجتماعی و وابسته به جمع میدانند. همانگونه که یک تنه درخت بهتنهایی نمیتواند ثمر دهد، انسان نیز بدون پیوند با جمع، از اقتدار و تأثیرگذاری محروم میماند.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تکیه بر آیات سوره زخرف، بهویژه آیات مرتبط با حضرت ابراهیم علیهالسلام، نشان داد که اقتدار انسانی در وحدت جمعی ریشه دارد. مفهوم امت واحده، بهعنوان الگویی قرآنی، فردگرایی را نفی کرده و بر ضرورت پیوند با جمع برای دستیابی به قدرت و قوت تأکید دارد. این دیدگاه، نهتنها در قرآن کریم، بلکه در فلسفه و علوم اجتماعی نیز تأیید شده و راهنمایی برای احیای نهاد جمعی در جوامع اسلامی ارائه میدهد.
بخش دوم: چالشهای علوم دینی و انزوای ناشی از فردگرایی
ناکامی عالمان در دستیابی به اقتدار
یکی از پرسشهای بنیادین که در میان عالمان دینی مطرح میشود، این است که چرا با وجود مطالعه گسترده و تلاشهای علمی، به اقتدار و تأثیرگذاری اجتماعی دست نیافتهاند؟ این پرسش، بهسان آینهای که خلأهای وجودی را نمایان میسازد، نشاندهنده فقدان نهاد جمعی در علوم دینی است. انزوای ناشی از فردگرایی، عالمان را از جامعه جدا کرده و مانع از تأثیرگذاری آنها بر بستر اجتماعی شده است. این دیدگاه با آیه ۳۳ سوره زخرف همخوانی دارد:
وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ
(و اگر نبود که مردم امتی واحد شوند، برای کسانی که به [خدای] رحمان کفر میورزند، برای خانههایشان سقفهایی از نقره قرار میدادیم).
این آیه، با تأکید بر اهمیت وحدت جمعی، نشان میدهد که انزوا و فردگرایی، انسان را از دستیابی به اقتدار الهی و اجتماعی محروم میسازد. عالمان دینی، بهسان باغبانانی که در انزوای خویش به سر میبرند، از ثمره تعامل با جامعه محروم شده و در نتیجه، نتوانستهاند تأثیر اجتماعی مطلوب را بهجا گذارند.
ساختار فردگرایانه علوم دینی
علوم دینی، از جمله فقه، فلسفه و عرفان، به دلیل ساختار فردگرایانه خود، از جامعه و مردم جدا افتادهاند. این علوم، بهسان جزایری پراکنده در اقیانوس معرفت، نتوانستهاند با جریان زندگی اجتماعی پیوند برقرار کنند. تمرکز بر «من» به جای «ما»، این علوم را به انزوا کشانده و از تأثیرگذاری اجتماعی محروم ساخته است. آیه ۳۵ سوره زخرف این حقیقت را تأیید میکند:
وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا
(و [خانههایشان را] با زر و زیور [میآراستیم]، و همه اینها جز متاع زندگی دنیا نیست).
این آیه، با اشاره به فریبندگی زر و زیورهای مادی و معنوی، به خطر گرایش به فردگرایی و دوری از وحدت جمعی هشدار میدهد. علوم دینی، بهویژه عرفان و فلسفه، به دلیل تمرکز بر انزوا و گوشهگیری، نتوانستهاند نقشی مؤثر در خدمت به جامعه ایفا کنند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش نشان داد که انزوای علوم دینی، ریشه در ساختار فردگرایانه آنها دارد. ناکامی عالمان در تأثیرگذاری اجتماعی، نتیجه دوری از نهاد جمعی و تمرکز بر حس «من» است. آیات سوره زخرف، با تأکید بر وحدت و امت واحده، راهکارهایی برای بازگشت به تعامل اجتماعی و احیای نقش علوم دینی در خدمت به جامعه ارائه میدهند.
بخش سوم: عوامل تاریخی تضعیف نهاد جمعی
چالشهای دینی و تاریخی
تضعیف نهاد جمعی در جوامع اسلامی، ریشه در عوامل تاریخی متعددی دارد. واقعه کربلا، بهسان زخمی عمیق بر پیکره وحدت امت، با ایجاد تقیه و انزوای شیعیان، به پراکندگی و جدایی منجر شد. استعمار نیز، بهمانند ویروسی که پیوندهای اجتماعی را میگسلد، با تزریق حس فردگرایی، این انحطاط را تشدید کرد. پذیرش این فردگرایی توسط مؤمنان، بهسان خاکستری که بر آتش وحدت نشسته، نهاد جمعی را به ضعف کشاند. این تحلیل با آیه ۳۶ سوره زخرف همخوانی دارد:
وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ
(و هر کس از یاد [خدای] رحمان غافل شود، برای او شیطانی میگماریم که همدم او باشد).
این آیه، با اشاره به انحراف ناشی از دوری از یاد خدا، فردگرایی را بهعنوان مانعی در برابر وحدت جمعی معرفی میکند. عوامل تاریخی، از جمله چالشهای دینی پس از کربلا و نفوذ استعمار، به تضعیف نهاد جمعی منجر شده و علوم دینی را به انزوا سوق دادهاند.
انزوای عرفا و فلاسفه
عرفا و فلاسفه، بهسان پرندگانی که در قفس خویش محبوساند، به دلیل ساختار فردگرایانه و دوری از مردم، به انزوا و کاستی دچار شدهاند. خانقاهها، بهمانند جزایر دورافتاده، از جامعه جدا بوده و به جای خدمت به مردم، به گوشهگیری و انزوا منجر شدهاند. این دیدگاه با آیه ۲۹ سوره زخرف همخوانی دارد:
بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُبِينٌ
(بلکه اینان و پدرانشان را برخوردار کردم تا حق و رسولی روشنگر برایشان آمد).
این آیه، با تأکید بر ضرورت هدایت جمعی، انزوای عرفا و فلاسفه را نفی کرده و بر اهمیت تعامل با جامعه تأکید دارد. عرفا و فلاسفه، به دلیل تمرکز بر حس «من» و دوری از مردم، نتوانستهاند نقشی مؤثر در تحول اجتماعی ایفا کنند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی عوامل تاریخی تضعیف نهاد جمعی، نشان داد که واقعه کربلا، استعمار و پذیرش فردگرایی، به انزوای علوم دینی و جدایی آنها از جامعه منجر شدهاند. آیات سوره زخرف، با تأکید بر ضرورت وحدت و دوری از انزوا، راهکارهایی برای احیای نهاد جمعی و بازگشت به حس «ما» ارائه میدهند.
بخش چهارم: راهکارهای احیای نهاد جمعی
نقد ساختار فردگرایانه علوم دینی
علوم دینی، به دلیل تمرکز بر فرد و نادیده گرفتن جامعه، بهسان درختی بیثمر، از اقتدار و تأثیرگذاری اجتماعی محروم شدهاند. این علوم، به جای ایجاد تعاون و تعامل اجتماعی، به انزوا و جدایی منجر شدهاند. آیه ۳۰ سوره زخرف این حقیقت را تأیید میکند:
وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ
(و چون حق به سویشان آمد، گفتند: این سحر است و ما به آن کافریم).
این آیه، با اشاره به مقاومت در برابر حقیقت، به ضرورت بازنگری در ساختار علوم دینی و بازگشت به وحدت جمعی تأکید دارد. علوم دینی، برای تأثیرگذاری اجتماعی، نیازمند پیوند با جامعه و تقویت حس «ما» هستند.
ضرورت تعامل و تعاون جمعی
اقتدار انسان، بهسان نوری که از همافزایی شعلهها پدید میآید، در تعامل و تعاون جمعی نهفته است. انزوا، بهمانند تاریکی که نور را میبلعد، مانع از تحقق این اقتدار میشود. این دیدگاه با آیه ۲۷ سوره زخرف همخوانی دارد:
إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ
(مگر آن که مرا آفرید، که او مرا هدایت خواهد کرد).
این آیه، با تأکید بر هدایت الهی، ضرورت وحدت و تعاون جمعی را برای دستیابی به اقتدار انسانی برجسته میسازد. علوم دینی، برای تأثیرگذاری، نیازمند تقویت تعامل و همکاری میان عالمان و جامعه هستند.
الگوی انبیا در نهاد جمعی
انبیا، بهسان ستارگانی که در آسمان وحدت میدرخشند، با تعامل با مردم و دوری از انزوا، به اقتدار و تأثیرگذاری دست یافتهاند. این ویژگی، در مقابل انزوای عرفا و فلاسفه، نشاندهنده اهمیت نهاد جمعی است. آیه ۲۸ سوره زخرف این حقیقت را تأیید میکند:
وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِ يَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
(و آن [کلمه توحید] را سخنی پایدار در نسلهای بعد از او قرار داد، باشد که بازگردند).
این آیه، با تأکید بر پایداری وحدت جمعی، انبیا را بهعنوان الگوهایی معرفی میکند که با حس «ما» و تعامل با مردم، به اقتدار دست یافتهاند. این الگو، راهنمایی برای احیای نهاد جمعی در علوم دینی و جامعه اسلامی است.
بازگشت به حس «ما»
برای حل مشکلات جامعه و دستیابی به اقتدار، لازم است حس «من» کنار گذاشته شده و حس «ما» تقویت شود. این فرآیند، بهسان جویباری که به رودخانهای خروشان میپیوندد، نیازمند بازنگری در علوم دینی و رویکرد عالمان به جامعه است. آیه ۲۶ سوره زخرف این دیدگاه را تأیید میکند:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنِّي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ
(و هنگامی که ابراهیم به پدرش و قومش گفت: من از آنچه شما میپرستید بیزارم).
این آیه، با رد شرک و فردگرایی، بر ضرورت بازگشت به وحدت جمعی تأکید دارد. تقویت حس «ما»، کلید رستگاری جامعه و دستیابی به اقتدار انسانی و الهی است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر ضرورت تعامل و تعاون جمعی، نشان داد که علوم دینی برای تأثیرگذاری نیازمند بازنگری و پیوند با جامعه هستند. انبیا، بهعنوان الگوهای وحدت جمعی، راهنمایی برای احیای نهاد جمعی ارائه میدهند. بازگشت به حس «ما»، کلید رستگاری و اقتدار جامعه اسلامی است.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تمرکز بر سوره زخرف، به تحلیل عمیق مفهوم اقتدار انسانی از منظر قرآن کریم پرداخت. اقتدار انسان، بهسان گوهری در صدف وحدت جمعی، در پیوند با جامعه و دوری از انزوا نهفته است. عوامل تاریخی، از جمله واقعه کربلا، استعمار و پذیرش فردگرایی، به تضعیف نهاد جمعی منجر شده و علوم دینی را از تأثیرگذاری اجتماعی محروم ساختهاند. انبیا، بهعنوان الگوهای وحدت و تعامل، راه بازگشت به حس «ما» را نشان میدهند. آیات سوره زخرف، با تأکید بر امت واحده و رد فردگرایی، راهکارهایی برای احیای نهاد جمعی و دستیابی به اقتدار ارائه میدهند. این اثر، با دعوت به تقویت تعاون و تعامل، امید دارد که جامعه اسلامی، بهسان باغی پرثمر، از انزوا به وحدت و از پراکندگی به اقتدار رهنمون شود.
همانگونه که ستارگان در آسمان شب با همافزایی خود، تاریکی را میشکافند، وحدت جمعی نیز میتواند تاریکی انزوا را از جامعه اسلامی بزداید و راه را برای اقتدار الهی و انسانی هموار سازد.
با نظارت صادق خادمی