متن درس
اقتدار انسان در قرآن کریم: نفی فردگرایی و تبیین استجماع
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶۹۶)
دیباچه: درآمدی بر اقتدار انسانی در پرتو قرآن کریم
انسان، این آفریده بیهمتای الهی، در آیینه قرآن کریم موجودی است که اقتدارش نه در انزوای فردی، بلکه در پیوند با جمع و همسویی با هستی معنا مییابد. درسگفتار حاضر، با محوریت سوره زخرف و تأمل در مفهوم استجماع، به کاوش در این حقیقت میپردازد که چگونه توهم «من» به مثابه سدی در برابر کمال انسانی قد علم کرده و چگونه «ما» بهعنوان واقعیتی وجودی، راهی به سوی اقتدار و سربلندی میگشاید. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در این گفتار، با نگاهی عمیق و چندسویه، از منظر فلسفی، قرآنی و اجتماعی، به نقد فردگرایی و ترویج کار جمعی پرداخته و ضرورت تحول در نظامهای علمی و اجتماعی را برای تحقق اقتدار انسانی مورد تأکید قرار دادهاند.
بخش نخست: نفی وجود حقیقی «من» و ریشههای ضعف انسانی
توهم «من» و پیامدهای آن
استاد فرزانه در این گفتار، مفهوم «من» را به مثابه توهمی وجودی معرفی میکنند که فاقد حقیقت علمی، واقعی و اجتماعی است. این توهم، چونان ویروسی در جان انسان رخنه کرده و او را به سوی خمودی، افسردگی و انزوا سوق میدهد. «من» در این دیدگاه، نه تنها هویتی مستقل ندارد، بلکه ریشهای است برای شکستهای اجتماعی و حرمانهای وجودی. این بیماری روانی، انسان را از پیوند با جمع و هستی بازمیدارد و به گوشهگیری و انفعال میکشاند.
درنگ: مفهوم «من» بهعنوان توهمی وجودی، ریشه ضعف، خمودی و انزوای انسان است و باید با استجماع و پیوند با جمع جایگزین شود. |
این دیدگاه با آیات قرآن کریم همخوانی عمیقی دارد. در سوره زخرف، آیه ۳۶ چنین میفرماید:
وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ
«و هر کس از یاد [خدای] رحمان غافل شود، برای او شیطانی میگماریم که همدم او باشد.»
این آیه، غفلت از یاد خدا و گرایش به فردگرایی را به مثابه عاملی برای انحراف و همراهی با شیطان معرفی میکند. انسان گرفتار توهم «من»، از وحدت با هستی و جمع محروم شده و به ضعف و انفعال گرفتار میآید.
نقش استعمار در ترویج فردگرایی
استاد فرزانه تأکید دارند که استعمار، با ترویج فردگرایی، جوامع اسلامی را به سوی انزوا، خمودی و چلهنشینی سوق داده است. این فرآیند، بهویژه پس از دوران ائمه معصومین علیهمالسلام، شدت یافته و به عقبماندگی اجتماعی و علمی جوامع اسلامی منجر شده است. استعمار، با تزریق ویروس فردگرایی، هویت جمعی را از مسلمین سلب کرده و آنان را به انفعال و یأس کشانده است.
درنگ: استعمار با ترویج فردگرایی، جوامع اسلامی را از هویت جمعی محروم کرده و به انزوا و عقبماندگی سوق داده است. |
این تحلیل با آیه ۳۵ سوره زخرف پیوند مییابد:
وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا
«و [خانههایشان را] با زر و زیور [میآراستیم]، و همه اینها جز متاع زندگی دنیا نیست.»
این آیه، فریبندگی زرقوبرقهای مادی و انزوای فردی را به تصویر میکشد که انسان را از مسیر اقتدار جمعی منحرف میسازد.
جمعبندی بخش نخست
در این بخش، استاد فرزانه با تبیین توهم «من» و نقش استعمار در ترویج آن، به ریشههای ضعف و انفعال در جوامع اسلامی اشاره کردند. این توهم، چونان سمی در جان انسان رخنه کرده و او را از وحدت با هستی و جمع محروم میسازد. آیات سوره زخرف، این حقیقت را تأیید میکنند که دوری از یاد خدا و گرایش به فردگرایی، انسان را به سوی انحراف و ضعف میکشاند. برای رهایی از این بیماری، باید توهم «من» را کنار گذاشت و به سوی استجماع و کار جمعی گام برداشت.
بخش دوم: استجماع، کلید اقتدار انسانی
مفهوم استجماع و پیوند با هستی
استجماع، به معنای همراهی با ملائکه، انبیا، اولیا و همه موجودات هستی، راهی است به سوی اقتدار بیکران انسانی. استاد فرزانه تأکید دارند که انسان با احضار قوای علمی، معنوی و وجودی، و پیوند با هستی، میتواند به قدرتی عظیم دست یابد که کوهها را جابهجا کند و آسمانها را درنوردد. این اقتدار، نه در انزوای فردی، بلکه در جمع و همسویی با عالم معنا مییابد.
درنگ: استجماع، از طریق همراهی با ملائکه، انبیا و هستی، انسان را به اقتداری بیکران رهنمون میسازد. |
این مفهوم با آیه ۲۷ سوره زخرف همخوانی دارد:
إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ
«مگر آن که مرا آفرید، که او مرا هدایت خواهد کرد.»
این آیه، هدایت الهی را بهعنوان بستری برای استجماع و اقتدار معرفی میکند. انسان با پیوند با خالق و خلق، به قدرتی دست مییابد که فراتر از محدودیتهای فردی است.
خلوت عالمان: جمع در تنهایی
استاد فرزانه با تمایز میان خلوت عالمان و انزوای فردی، خلوت عالم را حالتی میدانند که در آن، انسان با جامعه، ایمان و هستی پیوند مییابد. این خلوت، برخلاف انزوای فردی که به ضعف میانجامد، به مثابه جمع است که اقتدار را به ارمغان میآورد. عالم در خلوت خویش، نه تنها از جامعه جدا نیست، بلکه در خدمت آن است و با ایمان و انرژی معنوی، به تحقیق و تعالی میرسد.
درنگ: خلوت عالمان، برخلاف انزوای فردی، در خدمت جمع است و به اقتدار انسانی منجر میشود. |
این دیدگاه با آیه ۲۶ سوره زخرف همراستاست:
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنِّي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ
«و هنگامی که ابراهیم به پدرش و قومش گفت: من از آنچه شما میپرستید بیزارم.»
ابراهیم علیهالسلام، با نفی بتپرستی و فردگرایی، به سوی استجماع و وحدت جمعی حرکت کرد و اقتدار خود را در این مسیر یافت.
نفی «من» در فلسفه اسلامی
در فلسفه اسلامی، بهویژه در آرای ابنسینا و ملاصدرا، مفهوم «من» نفی شده و بر «ما» تأکید شده است. استاد فرزانه تأکید دارند که هیچ موجودی، حتی خداوند متعال، بهصورت «من» تعریف نمیشود، بلکه همه چیز در قالب وحدت جمعی معنا مییابد. این دیدگاه، انسان را به سوی استجماع و پیوند با هستی سوق میدهد.
درنگ: فلسفه اسلامی با نفی «من» و تأکید بر «ما»، انسان را به سوی وحدت جمعی و اقتدار رهنمون میسازد. |
این مفهوم با آیه ۱۲۰ سوره نحل همخوانی دارد:
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
«بهراستی ابراهیم امتی بود فرمانبردار خدا و یکتاپرست و از مشرکان نبود.»
ابراهیم علیهالسلام، بهعنوان نماد استجماع و وحدت جمعی، نمونهای از انسانی است که با نفی فردگرایی، به اقتدار الهی دست یافت.
جمعبندی بخش دوم
استجماع، بهعنوان کلید اقتدار انسانی، انسان را از بند توهم «من» رها ساخته و به سوی پیوند با هستی و جمع هدایت میکند. خلوت عالمان، که در خدمت جامعه و ایمان است، و نفی «من» در فلسفه اسلامی، همگی بر ضرورت کار جمعی و وحدت تأکید دارند. آیات قرآن کریم، بهویژه از سورههای زخرف و نحل، این حقیقت را تأیید میکنند که اقتدار انسانی در گرو استجماع و همسویی با خلق و خالق است.
بخش سوم: تحول در نظامهای علمی و اجتماعی
ارتقای کیفیت علوم
استاد فرزانه با نقد نظامهای آموزشی سنتی، بر ضرورت ارتقای کیفیت علوم تأکید دارند. علوم باید در بازه زمانی کوتاهتر، مثلاً شش ماه تا یک سال، با حذف زواید و تمرکز بر اصول و قوانین بنیادین، آموزش داده شوند. این تحول، به تولید علمی کارآمد و متناسب با نیازهای جامعه منجر میشود.
درنگ: ارتقای کیفیت علوم با حذف زواید و تمرکز بر اصول بنیادین، به تولید علمی کارآمد منجر میشود. |
این دیدگاه با آیه ۲۹ سوره زخرف همخوانی دارد:
بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُبِينٌ
«بلکه اینان و پدرانشان را برخوردار کردم تا حق و رسولی روشنگر برایشان آمد.»
این آیه، بر ضرورت دریافت حقیقت از طریق آموزش روشمند و حذف زواید تأکید دارد.
نفی ارزش کار فردی
استاد فرزانه با تأکید بر ضد ارزش بودن کار فردی، معتقدند که حتی اگر پیامبری به تنهایی کار کند، ارزشی ندارد. کار جمعی، با همکاری چندین نفر و ویرایش گروهی، به تولید آثار علمی باکیفیت منجر میشود. کتب علمی گذشته، به دلیل نگارش فردی، پر از اشکال هستند و نمیتوانند نیازهای جامعه را برآورده کنند.
درنگ: کار فردی به دلیل فقدان استجماع، ضد ارزش است و کار جمعی به تولید آثار علمی باکیفیت میانجامد. |
این دیدگاه با آیه ۳۳ سوره زخرف پیوند مییابد:
وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ
«و اگر نبود که مردم امتی واحد شوند، برای کسانی که به [خدای] رحمان کفر میورزند، برای خانههایشان سقفهایی از نقره قرار میدادیم.»
این آیه، بر اهمیت وحدت جمعی در تحقق اقتدار تأکید دارد.
سیستمی شدن علوم معنوی
علوم معنوی، مانند عرفان و حکمت، باید به سیستمی اجرایی و اجتماعی تبدیل شوند تا برای جامعه مفید باشند. استاد فرزانه با نقد عرفان پنهانی و فردی، تأکید دارند که علوم معنوی باید در خدمت جامعه و در قالب نظامهای اجرایی ارائه شوند.
درنگ: علوم معنوی باید به سیستمی اجرایی و اجتماعی تبدیل شوند تا کارایی و تأثیرگذاری داشته باشند. |
این دیدگاه با آیه ۱۲ سوره مریم همخوانی دارد:
وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ
«و پسر مریم و مادرش را نشانهای قرار دادیم و آن دو را در بلندیای که دارای آرامش و چشمهسار بود، پناه دادیم.»
این آیه، بر ضرورت ارائه علوم معنوی در بستر اجتماعی تأکید دارد.
قانونمندی نظامهای علمی
استاد فرزانه بر ضرورت قانونمندی نظامهای علمی تأکید دارند. این نظامها باید با کار جمعی و برنامهریزی دقیق، به تولید علم کارآمد منجر شوند. کار فردی، به دلیل فقدان ساختار و نظارت، ارزشی ندارد و باید به کار جمعی و قانونمند تبدیل شود.
درنگ: قانونمندی و کار جمعی در نظامهای علمی، به افزایش کارایی و اقتدار علمی منجر میشود. |
این دیدگاه با آیه ۳۴ سوره زخرف همخوانی دارد:
وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ
«و برای خانههایشان درهایی و تختهایی که بر آنها تکیه زنند.»
این آیه، بر ضرورت ساختار و نظم در نظامهای اجتماعی و علمی تأکید دارد.
عرضه علوم به جامعه
استاد فرزانه تأکید دارند که نظامهای علمی باید علوم مورد نیاز جامعه را عرضه کنند و از تولید آثار غیرمفید پرهیز کنند. این عرضه، نیازمند شناسایی نیازهای واقعی جامعه و پاسخگویی به آنهاست.
درنگ: نظامهای علمی باید علوم مورد نیاز جامعه را عرضه کنند تا به رشد و پیشرفت اجتماعی منجر شود. |
این دیدگاه با آیه ۲۹ سوره زخرف پیوند مییابد:
بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُبِينٌ
«بلکه اینان و پدرانشان را برخوردار کردم تا حق و رسولی روشنگر برایشان آمد.»
این آیه، بر ضرورت ارائه حقیقت به جامعه تأکید دارد.
ارزیابی و ممّیزی آثار علمی
استاد فرزانه بر ضرورت ایجاد نظام ارزیابی و ممّیزی آثار علمی تأکید دارند. این نظام، با بررسی گروهی و کارشناسی آثار، کیفیت و کارایی آنها را تضمین میکند.
درنگ: نظام ارزیابی و ممّیزی آثار علمی، کیفیت و کارایی تولیدات علمی را تضمین میکند. |
این دیدگاه با آیه ۲۸ سوره زخرف همخوانی دارد:
وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ
«و آن [کلمه توحید] را سخنی پایدار در نسلهای بعد از او قرار داد، باشد که بازگردند.»
این آیه، بر ضرورت پایداری حقیقت از طریق ارزیابی و اصلاح تأکید دارد.
تفکیک نظامهای علمی و تبلیغی
استاد فرزانه بر تفکیک وظایف نظامهای علمی و تبلیغی تأکید دارند. نظامهای علمی باید بر تولید علم و اختراع تمرکز کنند، در حالی که نظامهای تبلیغی باید بر تبلیغ دین و روضهخوانی متمرکز شوند. این تفکیک، به کارایی هر دو حوزه میافزاید.
درنگ: تفکیک نظامهای علمی و تبلیغی، به کارایی و تأثیرگذاری هر دو حوزه میافزاید. |
این دیدگاه با آیه ۱۲۰ سوره نحل همخوانی دارد:
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ
«بهراستی ابراهیم امتی بود فرمانبردار خدا و یکتاپرست و از مشرکان نبود.»
این آیه، بر نقش ابراهیم علیهالسلام بهعنوان نماد وحدت و تخصص در تبلیغ و علم تأکید دارد.
حمایت از نوابغ
استاد فرزانه بر ضرورت حمایت از نوابغ و مخترعان تأکید دارند. نظامهای علمی باید امکانات لازم را برای اختراع و نوآوری فراهم کنند تا استعدادها به ثمر بنشینند.
درنگ: حمایت از نوابغ و مخترعان، به ثمر نشستن استعدادها و پیشرفت علمی منجر میشود. |
این دیدگاه با آیه ۲۷ سوره زخرف پیوند مییابد:
إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ
«مگر آن که مرا آفرید، که او مرا هدایت خواهد کرد.»
این آیه، بر هدایت الهی برای پرورش استعدادها و نوآوریها تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
تحول در نظامهای علمی و اجتماعی، از طریق ارتقای کیفیت علوم، نفی کار فردی، سیستمی شدن علوم معنوی، قانونمندی، عرضه علوم به جامعه، ارزیابی آثار علمی، تفکیک نظامهای علمی و تبلیغی، و حمایت از نوابغ، به اقتدار و پیشرفت منجر میشود. آیات قرآن کریم، این ضرورتها را تأیید کرده و راه را برای تحقق استجماع و اقتدار انسانی هموار میسازند.
بخش چهارم: نقد وضعیت کنونی نظامهای علمی
چالشهای نظامهای علمی
استاد فرزانه با نقد وضعیت کنونی نظامهای علمی، معتقدند که این نظامها به جای مراکز علمی پویا، به خوابگاههایی برای طلاب تبدیل شدهاند. فقدان ساختار، استجماع و کارایی علمی، این نهادها را از تولید علم و اختراع باز داشته است.
درنگ: نظامهای علمی، به دلیل فقدان ساختار و استجماع، از کارایی علمی محروم شدهاند. |
این دیدگاه با آیه ۳۵ سوره زخرف همخوانی دارد:
وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا
«و [خانههایشان را] با زر و زیور [میآراستیم]، و همه اینها جز متاع زندگی دنیا نیست.»
این آیه، بر فریبندگی انفعال و فقدان کارایی تأکید دارد.
ضرورت تحول برای یاری انقلاب و شهدا
استاد فرزانه تأکید دارند که تحول در نظامهای علمی، نه تنها برای پیشرفت علمی، بلکه برای یاری انقلاب و شهدا ضروری است. این تحول، با تبدیل نظامهای علمی به مراکز پویا و قانونمند، به پیشتازی جهانی منجر میشود.
درنگ: تحول در نظامهای علمی، برای یاری انقلاب و شهدا و دستیابی به پیشتازی جهانی ضروری است. |
این دیدگاه با آیه ۳۳ سوره زخرف پیوند مییابد:
وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ
«و اگر نبود که مردم امتی واحد شوند، برای کسانی که به [خدای] رحمان کفر میورزند، برای خانههایشان سقفهایی از نقره قرار میدادیم.»
این آیه، بر ضرورت وحدت و تحول برای تحقق اقتدار جمعی تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
نظامهای علمی، به دلیل فقدان ساختار و استجماع، از کارایی لازم محروم شدهاند. تحول در این نظامها، از طریق قانونمندی، کار جمعی و حمایت از نوآوری، نه تنها به پیشرفت علمی، بلکه به یاری انقلاب و شهدا و پیشتازی جهانی منجر میشود. آیات سوره زخرف، این ضرورت را تأیید میکنند.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با تأمل در درسگفتار استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، و با محوریت سوره زخرف، به تبیین اقتدار انسانی در پرتو نفی فردگرایی و ترویج استجماع پرداخت. توهم «من»، بهعنوان ریشه ضعف و انزوا، باید با استجماع و پیوند با جمع جایگزین شود. استعمار، با ترویج فردگرایی، جوامع اسلامی را از هویت جمعی محروم کرده و نظامهای علمی را به انفعال کشانده است. تحول در نظامهای علمی، از طریق ارتقای کیفیت علوم، نفی کار فردی، سیستمی شدن علوم معنوی، قانونمندی، عرضه علوم به جامعه، ارزیابی آثار علمی، تفکیک نظامهای علمی و تبلیغی، و حمایت از نوابغ، به اقتدار و پیشتازی جهانی منجر میشود. آیات قرآن کریم، بهویژه از سورههای زخرف و نحل، این حقیقت را تأیید میکنند که اقتدار انسانی در گرو وحدت جمعی و همسویی با خلق و خالق است. امید است این تحول، نظامهای علمی را به مراکز پویا و کارآمد بدل سازد تا در خدمت انقلاب، شهدا و آرمانهای الهی قرار گیرند.
با نظارت صادق خادمی |