متن درس
فلسفه اقتدار انسان در قرآن کریم: تأملی بر سوره دخان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۷۱۱)
مقدمه: جایگاه انسان در نظام آفرینش
انسان، چونان گوهری بیبدیل در تار و پود آفرینش، جایگاهی بس والا و بیمانند دارد. قرآن کریم، این کتاب آسمانی و راهنمای جاودانه، انسان را بهعنوان خلیفه الهی و موجودی برخوردار از کرامت ذاتی معرفی میکند. سوره دخان، یکی از سورههای مکی قرآن کریم، با بیانی ژرف و حکیمانه، به تبیین اقتدار و عظمت انسان و الزامات تحقق این عظمت میپردازد. این نوشتار، با تأمل در آیات این سوره و با بهرهگیری از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی فلسفی جایگاه انسان، ضرورت هدایت الهی، و راهکارهای حفظ و ارتقای این جایگاه میپردازد. هدف این اثر، ارائه تحلیلی عمیق و نظاممند از مفاهیم قرآنی است که انسان را به سوی سعادت و رستگاری رهنمون میسازد، در حالی که از هرگونه انحراف و گمراهی برحذر میدارد.
این نوشتار، با ساختاری علمی و دانشگاهی، در بخشهای مختلف، به تبیین عظمت ذاتی انسان، ضرورت وجود مربی صالح، و لزوم اعتزال از باطل و هجرت در مسیر حق میپردازد. هر بخش، با تکیه بر آیات سوره دخان و تحلیلهای فلسفی، به همراه تمثیلات و اشارات ادبی، به گونهای نگارش یافته که هم برای مخاطبان آکادمیک جذاب باشد و هم روح و پیام اصلی قرآن کریم را به شکلی اصیل منتقل کند.
بخش اول: عظمت ذاتی انسان در آیینه قرآن کریم
انسان: گوهر بیهمتای آفرینش
قرآن کریم، انسان را بهعنوان عالیترین مخلوق الهی معرفی میکند. این جایگاه والا، نهتنها در ذات و فطرت انسان نهفته است، بلکه در مسئولیتها و وظایف او نیز نمود مییابد. آیات متعددی در قرآن کریم، از جمله در سوره اسراء، بر این کرامت ذاتی تأکید دارند:
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ (اسراء: ۷۰)، به این معنا که ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم. این کرامت، انسان را موجودی برخوردار از عقل، اراده، و اختیار میسازد که او را از سایر مخلوقات متمایز میکند.
این باور، که انسان موجودی بلندمرتبه و برخوردار از توانمندیهای بیمانند است، نهتنها در رابطه با خود انسان، بلکه در تعاملات او با دیگران نیز اهمیتی بسزا دارد. چنین نگرشی، انسان را به سوی زندگیای سالم، عادلانه، و سعادتمند هدایت میکند. در مقابل، فقدان این باور یا غفلت از آن، به گمراهی، تباهی، و آلودگیهای روحی و اجتماعی منجر میشود.
جمعبندی بخش اول
عظمت ذاتی انسان، بهمثابه نوری درخشان در سپهر آفرینش، او را به سوی کمال و سعادت رهنمون میسازد. این جایگاه والا، که در آیات قرآن کریم و بهویژه در سوره دخان مورد تأکید قرار گرفته، مسئولیت انسان را در برابر خالق و خویشتن دوچندان میکند. اعتقاد به این عظمت، گام نخست در مسیر رستگاری است و انسان را به پذیرش هدایت الهی و دوری از گمراهی دعوت میکند.
بخش دوم: ضرورت مربی در تحقق اقتدار انسان
انسان و نیاز به هدایت الهی
انسان، با وجود عظمت ذاتی و توانمندیهای بیمانند، موجودی خودکفا نیست. همانگونه که در یک نظام الکتریکی، فاز بدون نول ناقص است، انسان نیز بدون هدایت مربی الهی به کمال نمیرسد. این مربی، که میتواند خداوند، انبیا، کتب آسمانی، یا حتی شرایط محیطی و زمانی باشد، مکمل قدرت ذاتی انسان است.
سوره دخان، با تأکید بر نزول قرآن کریم در شبی مبارک، بر نقش هدایت الهی تأکید میکند:
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ (دخان: ۳)، به این معنا که ما آن را در شبی مبارک فرو فرستادیم. این آیه، قرآن کریم را بهعنوان مربی اصلی انسان معرفی میکند که راه سعادت و رستگاری را به او مینمایاند.
حتی نوابغ نیازمند مربیاند
هیچ انسانی، حتی اگر نابغه، پیامبر، یا معصوم باشد، از نیاز به مربی بینیاز نیست. این مربی، گاه خداوند است که با آیات خویش انسان را هدایت میکند:
اتَّقُوا اللَّهَ يُعَلِّمْكُمُ اللَّهُ (بقره: ۲۸۲)، به این معنا که از خدا پروا کنید که خدا به شما میآموزد. گاه نیز این مربی، انبیا، کتب آسمانی، یا عالمان ربانی هستند که انسان را در مسیر کمال یاری میرسانند.
استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمثیلی زیبا، انسان بدون مربی را به بیماری تشبیه میکنند که بدون پزشک، یا ورزشکاری که بدون مربی، به مقصد نمیرسد. این تمثیل، به روشنی بیانگر آن است که فقدان مربی، حتی برای نوابغ، به گمراهی، یأس، یا حتی خودکشی منجر میشود. تاریخ بشری نیز گواه این مدعاست؛ نوابغی که به دلیل خودبسندگی و تکبر معرفتی، مربی را نپذیرفتند، به تباهی و نابودی گرفتار شدند.
جمعبندی بخش دوم
ضرورت مربی در مسیر کمال انسان، چونان ضرورتی حیاتی در نظام آفرینش است. انسان، با همه عظمت و توانمندی، بدون هدایت الهی و مربی صالح، چونان کشتیای بیسکان در دریای طوفانی است که به سوی پرتگاه گمراهی میرود. سوره دخان، با تأکید بر نقش قرآن کریم و انبیا، این اصل را به زیبایی تبیین میکند.
بخش سوم: شایستگی مربی و وحدت در نظام تربیتی
اهمیت شایستگی مربی
مربی، برای آنکه بتواند انسان را به سوی کمال هدایت کند، باید خود شایسته، صالح، و برخوردار از هدایت الهی باشد. مربی ناصالح، به جای هدایت، انسان را به سوی گمراهی و تباهی میکشاند. سوره دخان، با تأکید بر نقش انبیا و کتب آسمانی، این اصل را تأیید میکند:
أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ (دخان: ۵)، به این معنا که فرمانی از جانب ما، زیرا ما فرستنده بودیم. این آیه، بر انتخاب مربیان صالح توسط خداوند تأکید دارد.
وحدت در انتخاب مربی
انسان برای تحقق اقتدار و سعادت خویش، باید مربیای واحد و متخصص انتخاب کند. تعدد مربیان با رویکردهای متضاد، به سردرگمی و گمراهی منجر میشود. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمثیلی از پزشکی و وکالت، بر این اصل تأکید میکنند که همانگونه که بیمار به پزشکی متخصص و وکیل به وکالتی متبحر نیاز دارد، انسان نیز باید مربیای متخصص و صالح برگزیند.
این اصل، در نظام تربیتی اسلامی، با تأکید بر وحدت در هدایت الهی تأیید میشود:
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا (انبیاء: ۲۲)، به این معنا که اگر در آسمانها و زمین خدایانی جز الله بودند، هر دو تباه میشدند. این آیه، بر اهمیت وحدت در نظام هدایت تأکید دارد.
تخصصمحوری در انتخاب مربی
مربی باید در حوزهای که هدایت انسان را بر عهده میگیرد، شایستگی و تخصص داشته باشد. ادعای جامعیت غیرواقعی، که گاه در برخی نظامهای تربیتی دیده میشود، به گمراهی منجر میشود. استاد فرزانه، با نقدی بر این رویکرد، تأکید میکنند که مربی باید در حوزه تخصصی خود صلاحیت داشته باشد، همانگونه که وکیل حقوقی نمیتواند در پروندهای جنایی مؤثر باشد.
جمعبندی بخش سوم
شایستگی و وحدت در انتخاب مربی، دو رکن اساسی در نظام تربیتی اسلامیاند. مربی صالح، چونان مشعلی فروزان، راه سعادت را روشن میکند، و وحدت در نظام تربیتی، از پراکندگی و سردرگمی جلوگیری مینماید. سوره دخان، با تأکید بر نقش انبیا و قرآن کریم، این اصول را به زیبایی تبیین میکند.
بخش چهارم: اعتزال از باطل و هجرت در مسیر حق
اعتزال از باطل: راهکاری برای حفظ حق
انسان اگر نتواند مربیان الهی نظیر انبیا و کتب آسمانی را بپذیرد، باید دستکم از باطل کنارهگیری کند. سوره دخان، این اصل را به روشنی بیان میکند:
وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ (دخان: ۲۱)، به این معنا که اگر به من ایمان نیاوردید، از من کناره بگیرید. این آیه، اعتزال از باطل را بهعنوان راهکاری برای کاهش ظلم و تقویت حق معرفی میکند.
استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با اشاره به نقش مردم در تقویت ظلم، تأکید میکنند که حمایت از باطل، به نابودی جامعه و عذاب الهی منجر میشود. این اصل، در فلسفه اجتماعی اسلامی، بهعنوان راهکاری برای حفظ نظم و عدالت در جامعه مطرح است.
هجرت: تاکتیکی برای حفظ حق
اگر انسان نتواند در برابر باطل مقاومت کند، هجرت بهعنوان تاکتیکی برای حفظ حق توصیه میشود. سوره دخان، این اصل را با اشاره به داستان حضرت موسی علیهالسلام تبیین میکند:
فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ (دخان: ۲۳)، به این معنا که پس بندگانم را شبانه ببر، زیرا شما تعقیب میشوید. هجرت، در این معنا، نه فرار، بلکه مانوری استراتژیک برای حفظ حق و ایجاد زمینه برای تقویت آن است.
استاد فرزانه، با اشاره به هجرت علمای دینی در تاریخ، تأکید میکنند که هجرت، راهکاری برای حفظ جان و عقیده در برابر ظلم است. این تاکتیک، در فلسفه اجتماعی اسلامی، بهعنوان ابزاری برای ایجاد زمینه برای گسترش حق و عدالت شناخته میشود.
جمعبندی بخش چهارم
اعتزال از باطل و هجرت در مسیر حق، دو راهکار کلیدی برای حفظ اقتدار انسان و تحقق عدالت در جامعهاند. سوره دخان، با تأکید بر این اصول، انسان را به دوری از ظلم و حرکت در مسیر هدایت الهی دعوت میکند. این راهکارها، نهتنها سعادت فردی، بلکه نظم و عدالت اجتماعی را تضمین میکنند.
بخش پنجم: پیامدهای گمراهی و عذاب الهی
نقش مردم در تقویت ظلم
حمایت مردم از باطل، به تقویت ظلم و نابودی جامعه منجر میشود. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با اشاره به نمونههای تاریخی، تأکید میکنند که بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی، نتیجه مستقیم همراهی مردم با ظالمان است. سوره دخان، این اصل را با اشاره به عذاب اقوام گمراه تأیید میکند:
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ (دخان: ۲۹)، به این معنا که نه آسمان بر آنها گریست و نه زمین، و به آنها مهلت داده نشد.
پیامدهای انباشت ثروت بدون التزام به حق
انباشت ثروت بدون التزام به حق، نهتنها سعادت نمیآورد، بلکه به تباهی و عذاب الهی منجر میشود. سوره دخان، این اصل را با اشاره به نابودی نعمتهای مادی اقوام گمراه تبیین میکند:
وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ (دخان: ۲۷)، به این معنا که و نعمتی که در آن به خوشی میزیستند. استاد فرزانه، با تمثیلی از انباشت ثروتهای بیحاصل، تأکید میکنند که این ثروتها، بدون التزام به حق، به نابودی و تباهی میانجامد.
نسبیت در مراتب حق و باطل
حق و باطل، دارای مراتب نسبیاند. انسان اگر نتواند در کنار حق باشد، باید دستکم از باطل کنارهگیری کند تا به حداقل ضرر برسد. سوره دخان، این اصل را با تأکید بر اعتزال از باطل تأیید میکند:
وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ (دخان: ۲۱). استاد فرزانه، با تبیین این اصل، تأکید میکنند که باطل، فاقد اصالت است و حق، یگانه اصل وجودی است که انسان را به سعادت میرساند.
جمعبندی بخش پنجم
گمراهی و عدم التزام به حق، به عذاب الهی و نابودی جامعه منجر میشود. سوره دخان، با تأکید بر پیامدهای حمایت از باطل و انباشت ثروت بدون هدایت الهی، انسان را به التزام به حق و دوری از باطل دعوت میکند. این اصول، نهتنها سعادت فردی، بلکه نظم و عدالت اجتماعی را تضمین میکنند.
نتیجهگیری: راه سعادت در آیینه قرآن کریم
تأمل در سوره دخان و درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، نشان میدهد که اقتدار انسان، در گرو التزام به حق، پذیرش مربی صالح، و اعتزال از باطل است. انسان، بهعنوان برترین مخلوق الهی، دارای عظمت ذاتی است که تنها با هدایت الهی به کمال میرسد. مربیان صالح، چونان مشعلهایی فروزان، راه سعادت را به او مینمایانند، و اعتزال از باطل و هجرت در مسیر حق، سپرهایی در برابر گمراهی و ظلماند. عدم التزام به این اصول، به تباهی فردی و نابسامانی اجتماعی منجر میشود.
این اثر، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تحلیلهای فلسفی، کوشیده است تا راه سعادت و رستگاری را به گونهای روشن و نظاممند تبیین کند. امید است که این تأملات، چراغ راهی برای جویندگان حقیقت و سعادت باشد و انسان را به سوی زندگیای متعالی و عادلانه رهنمون سازد.
با نظارت صادق خادمی