در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1714

متن درس





اقتدار انسانی در قرآن کریم: تأملی فلسفی بر جنون، قساوت و سفاهت

اقتدار انسانی در قرآن کریم: تأملی فلسفی بر جنون، قساوت و سفاهت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۱۴)

مقدمه: انسان در آیینه قرآن کریم

انسان، در نگاه قرآن کریم، موجودی است با ظرفیت‌های بی‌کران برای نیل به کمال الهی، که می‌تواند به مقامات والایی چون نبوت، امامت و ولایت دست یابد. با این حال، موانعی چون جنون، قساوت و سفاهت، همچون سایه‌هایی شوم، این ظرفیت‌های متعالی را تهدید می‌کنند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۱۷۱۴، به تحلیل عمیق این سه نقص بنیادین در انسان پرداخته و با نگاهی فلسفی و قرآنی، راهکارهایی برای رهایی از این موانع و دستیابی به اقتدار انسانی ارائه می‌دهد. این بررسی، با محوریت سوره مبارکه دخان و آیات مرتبط دیگر، به تبیین نقش این نقایص در فرد و جامعه و راه‌های برون‌رفت از آنها می‌پردازد.

بخش نخست: چیستی نقایص سه‌گانه و تأثیرات آنها بر انسان

1.1. تعریف نقایص سه‌گانه: جنون، قساوت و سفاهت

در انسان‌شناسی قرآنی، انسان موجودی است با سه ساحت اصلی وجودی: نفس، عقل و قلب. هر یک از این ساحت‌ها، در معرض آسیب‌هایی خاص قرار دارند که مانع از تحقق کمال انسانی می‌شوند. جنون، به‌عنوان نقص عقل، قساوت، به‌عنوان نقص قلب، و سفاهت، به‌عنوان نقص نفس، سه ضلع مثلثی شوم را تشکیل می‌دهند که انسان را از مسیر الهی بازمی‌دارد. جنون، حالتی است که عقل را از کارآمدی و تعادل خارج می‌سازد؛ قساوت، قلب را از رحمت و شفقت تهی می‌کند؛ و سفاهت، نفس را به سوی فرومایگی و بی‌ارزشی سوق می‌دهد. این نقایص، همچون پارگی در فرشی نفیس، ارزش وجودی انسان را کاهش می‌دهند و او را از رسیدن به مراتب والای انسانی محروم می‌سازند.

درنگ: انسان در صورت رهایی از سه نقص جنون، قساوت و سفاهت، می‌تواند به مقامات متعالی چون نبوت، امامت و ولایت دست یابد و صاحب کشف، کرامت و فتوت گردد.

1.2. تأثیر نقایص بر ارزش انسانی

همان‌گونه که فرشی گران‌بها با پارگی یا پوسیدگی ارزش خود را از دست می‌دهد، انسان نیز با ابتلا به این سه نقص، از جایگاه والای خود تنزل می‌یابد. قرآن کریم در سوره مبارکه دخان، با اشاره به بی‌ارزشی اعمال ناشایست، این حقیقت را روشن می‌سازد:
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ (دخان: ۲۹)؛ یعنی نه آسمان بر آنها گریست و نه زمین. این آیه، به روشنی نشان می‌دهد که نقایص انسانی، ارزش وجودی او را تا حد بی‌اعتنایی آسمان و زمین فرو می‌کاهد. انسان سفیه، مانند فردی است که در برابر چالش‌های زندگی، به سبب ناتوانی و فرومایگی نفس، ناکام می‌ماند و مضحکه دیگران می‌شود.

1.3. ظرفیت‌های متعالی انسان

انسان، در صورت رهایی از این نقایص، می‌تواند به مراتب والایی چون ولایت الهی، نبوت و کشف دست یابد. این ظرفیت، ریشه در خلقت الهی او دارد که قرآن کریم آن را چنین توصیف می‌کند:
أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ (دخان: ۵)؛ یعنی فرمانی از جانب ما، زیرا ما فرستنده بودیم. این آیه، به نقش هدایت الهی در شکوفایی ظرفیت‌های انسانی اشاره دارد. انسان وارسته، مانند درختی است که در خاک حاصلخیز ایمان ریشه دوانده و میوه‌های کرامت و فتوت به بار می‌آورد.

1.4. جمع‌بندی بخش نخست

نقایص جنون، قساوت و سفاهت، به‌عنوان موانع اصلی کمال انسانی، هر یک ساحت خاصی از وجود انسان را هدف قرار می‌دهند. این نقایص، با کاهش ارزش وجودی انسان، او را از دستیابی به مقامات متعالی بازمی‌دارند. با این حال، هدایت الهی، چنان‌که در سوره دخان آمده، راه رهایی از این موانع را نشان می‌دهد. در بخش بعدی، به بررسی تأثیر این نقایص بر جامعه و نقش آنها در تاریخ اسلام پرداخته خواهد شد.

بخش دوم: تأثیر نقایص بر جامعه و تاریخ

2.1. سفاهت و نقش آن در جامعه

سفاهت، به‌عنوان نقص غالب در اکثریت جامعه، افراد را به پیاده‌نظام استکبار و جرم تبدیل می‌کند. قرآن کریم در سوره تحریم، این حقیقت را چنین بیان می‌کند:
وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (تحریم: ۶)؛ یعنی سوخت آن مردم و سنگ‌هاست. این آیه، به روشنی نشان می‌دهد که سفاهت، انسان‌ها را به ابزاری برای پیشبرد اهداف شوم قدرتمندان تبدیل می‌کند. انسان سفیه، مانند سربازی است که با کفش پاره و جامه‌ای ژنده، در میدان نبرد ناکام می‌ماند و به جای پیروزی، به مضحکه‌ای برای دشمنان بدل می‌شود.

درنگ: سفاهت، به‌عنوان نقص نفس، اکثریت جامعه را به پیاده‌نظام استکبار تبدیل می‌کند و مانع از تحقق عدالت و کمال اجتماعی می‌شود.

2.2. جنون و قساوت در رهبران

جنون و قساوت، به‌عنوان بیماری‌های عقل و قلب، بیشتر در میان رؤسا، سلاطین و سردمداران دیده می‌شود. این نقایص، با مختل کردن تصمیم‌گیری‌های کلان، به نابودی جوامع و تمدن‌ها منجر می‌گردند. استاد فرزانه، با اشاره به تاریخ، این نقایص را در بسیاری از رهبران گذشته ردیابی کرده و آنها را عامل اصلی بحران‌های جهانی می‌دانند. این دیدگاه، با نگرش فلسفه سیاسی اسلامی همخوانی دارد که سلامت روان و قلب رهبران را شرط اصلی اداره عادلانه جامعه می‌داند.

2.3. نقش سفاهت در تاریخ صدر اسلام

در تاریخ صدر اسلام، سفاهت مردم مانع از پیروزی ائمه معصومین (ع) در برابر دشمنانشان شد. این نقص، به تداوم ظلم و ستم کمک کرد و مانع از تحقق عدالت الهی گردید. استاد فرزانه، با اشاره به ناکامی امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و دیگر ائمه در برابر معاویه، یزید و دیگران، سفاهت مردم را عامل اصلی این شکست‌ها می‌دانند. این تحلیل، با آیه
وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (تحریم: ۶) همخوانی دارد که به نقش مردم در تداوم ظلم اشاره می‌کند.

2.4. جمع‌بندی بخش دوم

نقایص جنون، قساوت و سفاهت، نه تنها فرد را از کمال بازمی‌دارند، بلکه جامعه را نیز به سوی انحطاط سوق می‌دهند. سفاهت، با تبدیل توده‌ها به ابزاری برای استکبار، و جنون و قساوت، با مختل کردن تصمیم‌گیری‌های رهبران، بحران‌های اجتماعی و تاریخی را رقم می‌زنند. در بخش بعدی، به راهکارهای تشخیص و رفع این نقایص پرداخته خواهد شد.

بخش سوم: تشخیص و رفع نقایص

3.1. ضرورت تعریف و تبیین نقایص

برای مقابله با جنون، قساوت و سفاهت، لازم است ابتدا این مفاهیم به‌دقت تعریف شوند. جنون، اختلال در کارکرد عقل است که انسان را از منطق و تعادل دور می‌کند. قساوت، سختی قلب است که رحمت و شفقت را از انسان می‌ستاند. سفاهت، فرومایگی نفس است که انسان را به سوی رفتارهای ناشایست و ناتوانی سوق می‌دهد. این تعاریف، گام نخست در شناخت و تحلیل این نقایص هستند.

3.2. تشخیص درجات نقایص

تشخیص درجات این نقایص در افراد و جامعه، ضرورتی حیاتی برای اصلاح است. استاد فرزانه، با تأکید بر این نکته، پیشنهاد می‌کنند که باید میزان جنون، قساوت و سفاهت در هر فرد اندازه‌گیری شود. این تشخیص، می‌تواند با بهره‌گیری از ابزارهای روان‌شناختی و قرآنی انجام گیرد. قرآن کریم، با دعوت به خودآگاهی، این ضرورت را تأیید می‌کند:
وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ (دخان: ۲۱)؛ یعنی اگر به من ایمان نیاوردید، از من کناره بگیرید.

درنگ: تشخیص درجات جنون، قساوت و سفاهت در افراد و جامعه، گام نخست در مسیر اصلاح و دستیابی به اقتدار انسانی است.

3.3. عوامل ایجاد نقایص

شناخت عوامل ایجاد این نقایص، گام بعدی در مسیر اصلاح است. جنون ممکن است از تعصبات فکری، قساوت از دلبستگی به دنیا، و سفاهت از غفلت و جهل نشأت گیرد. استاد فرزانه، با تأکید بر ضرورت تحلیل عمیق این عوامل، بر نقش خودآگاهی و هدایت الهی در پیشگیری از این نقایص تأکید دارند.

3.4. راهکارهای رفع نقایص

تشخیص این نقایص، بدون اقدام برای رفع آنها، بی‌فایده است و ممکن است به ترس و اضطراب منجر شود. قرآن کریم، با تأکید بر تطهیر و پاک‌سازی، راهکارهایی برای رفع این نقایص ارائه می‌دهد:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (احزاب: ۳۳)؛ یعنی خدا فقط می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. این آیه، بر ضرورت تطهیر از نقایص تأکید دارد و نشان می‌دهد که حتی معصومان نیز نیازمند پاک‌سازی الهی هستند.

3.5. جمع‌بندی بخش سوم

تشخیص و رفع نقایص جنون، قساوت و سفاهت، نیازمند تعریف دقیق، تحلیل عوامل ایجاد و اقدام عملی برای اصلاح است. قرآن کریم، با ارائه راهکارهایی چون تطهیر و هدایت الهی، مسیر رهایی از این نقایص را روشن می‌سازد. در بخش بعدی، به تحلیل فلسفی نسبیت و اسما و صفات الهی پرداخته خواهد شد.

بخش چهارم: نسبیت در انسان و اسما و صفات الهی

4.1. نسبیت در صفات و نقایص انسانی

در نگاه فلسفی استاد فرزانه، همه صفات و نقایص انسانی، از جمله جنون، قساوت و سفاهت، نسبی هستند. هیچ‌چیز در عالم به‌صورت مطلق وجود ندارد، و این نسبیت، بخشی از حکمت الهی در خلقت است. قرآن کریم، این حقیقت را چنین بیان می‌کند:
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ (الرحمن: ۲۶)؛ یعنی هر که بر آن است فانی است. این آیه، به نسبیت و فناپذیری همه موجودات اشاره دارد و نشان می‌دهد که نقایص انسانی نیز در درجات مختلف وجود دارند.

4.2. نقد مفهوم مطلق در فلسفه

مفهوم مطلق، حتی در مورد خداوند، به دلیل محدودیت‌های ذهن انسانی، قابل درک کامل نیست. استاد فرزانه، با نقد دیدگاه‌های فلسفی و کلامی، تأکید دارند که شناخت ما از خداوند به مفاهیم نسبی مانند الله، رحمن و رحیم محدود است. این دیدگاه، با آیه
قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ (اسراء: ۱۱۰) همخوانی دارد؛ یعنی بگو خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید.

4.3. اسما و صفات الهی

اسما و صفات الهی، مانند الله، رحمن، رحیم، کریم و ودود، هر یک باری خاص دارند و نسبی هستند. خداوند مطلق، فراتر از این اسما و قابل اشاره نیست. استاد فرزانه، با تحلیل این اسما، بر تمایز بین اسمای ذاتی، فعلی و صفتی تأکید دارند و معتقدند که شناخت کامل خداوند، فراتر از ظرفیت ذهن انسانی است.

درنگ: اسما و صفات الهی نسبی هستند، و خداوند مطلق، فراتر از درک انسانی و قابل اشاره نیست.

4.4. نسبیت عصمت انبیا و ائمه

عصمت انبیا و ائمه نیز نسبی است و به اراده الهی وابسته است. قرآن کریم، با اشاره به تطهیر اهل بیت، این حقیقت را روشن می‌سازد:
إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (احزاب: ۳۳). این آیه، نشان می‌دهد که حتی معصومان نیز نیازمند تطهیر الهی هستند، و عصمت آنها به اراده خداوند وابسته است.

4.5. جمع‌بندی بخش چهارم

نسبیت، به‌عنوان ویژگی بنیادین عالم خلقت، در صفات، نقایص و حتی اسما و صفات الهی دیده می‌شود. شناخت خداوند، به دلیل محدودیت‌های ذهن انسانی، به مفاهیم نسبی محدود است، و عصمت انبیا و ائمه نیز به اراده الهی وابسته است. در بخش پایانی، به نتیجه‌گیری کلی و راهکارهای عملی پرداخته خواهد شد.

بخش پنجم: نتیجه‌گیری و راهکارهای عملی

5.1. جمع‌بندی نهایی

اقتدار انسانی، در نگاه قرآن کریم، در گرو رهایی از نقایص جنون، قساوت و سفاهت است. این نقایص، با آسیب به ساحت‌های نفس، عقل و قلب، انسان را از دستیابی به کمال بازمی‌دارند و جامعه را به سوی انحطاط سوق می‌دهند. سوره مبارکه دخان، با تأکید بر هدایت الهی، راه رهایی از این موانع را نشان می‌دهد. خودآگاهی، تشخیص درجات این نقایص، و بهره‌گیری از علوم مدرن نظیر روان‌شناسی، از جمله راهکارهای عملی برای اصلاح فرد و جامعه هستند. انسان وارسته، مانند پرنده‌ای است که از قفس نقایص رها شده و به سوی آسمان کمال پرواز می‌کند.

5.2. راهکارهای عملی برای اصلاح

برای رهایی از این نقایص، لازم است ابتدا آنها را به‌دقت تعریف و درجاتشان را شناسایی کنیم. سپس، با تحلیل عوامل ایجاد این نقایص، از جمله غفلت، تعصب و دلبستگی به دنیا، به پیشگیری از آنها بپردازیم. در نهایت، تطهیر و خودسازی، با تکیه بر هدایت الهی و علوم انسانی، راه را برای تحقق اقتدار انسانی هموار می‌سازد. این فرآیند، مانند شست‌وشوی جامه‌ای آلوده است که با آب زلال ایمان، پاک و درخشان می‌شود.

5.3. نقش انسان‌شناسی اسلامی

انسان‌شناسی اسلامی، با ارائه تحلیل‌های عمیق از نقایص و ظرفیت‌های انسانی، ابزاری قدرتمند برای اصلاح فرد و جامعه ارائه می‌دهد. این دانش، مانند چراغی است که مسیر تاریک خودسازی را روشن می‌سازد و انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند. استاد فرزانه، با تأکید بر این دانش، بر ضرورت بهره‌گیری از آن در حل مشکلات معاصر تأکید دارند.

با نظارت صادق خادمی