متن درس
اقتدار انسانی در قرآن کریم: تأملی در جنون، قساوت و سفاهت با تکیه بر سوره دخان
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۷۱۵)
دیباچه
انسان، بهعنوان والاترین آفریده الهی، در قرآن کریم جایگاهی بس رفیع دارد، جایگاهی که در گرو رهایی از موانع وجودی و پرورش ظرفیتهای باطنی اوست. در این میان، سه صفت جنون، قساوت و سفاهت بهمنزله کاستیهایی بنیادین، سد راه تحقق اقتدار انسانیاند. این سه، هر یک به گونهای، عقل، قلب و نفس آدمی را از تعادل و کمال بازمیدارند. درسگفتار حاضر، با محوریت سوره دخان، به کاوشی عمیق در معانی، درجات و عوامل این صفات میپردازد و با رویکردی فلسفی، قرآنی و روانشناختی، راههای رهایی از آنها را ترسیم میکند. همانند باغی که از شاخ و برگهای درهمتنیده پاکسازی میشود تا نور آفتاب به ریشههایش بتابد، این اثر میکوشد تا با زدودن غبار این صفات، راه را برای شکوفایی اقتدار انسانی هموار سازد.
بخش نخست: مفهومشناسی جنون، قساوت و سفاهت
جنون: اختلال عقل و بههمریختگی ذهن
جنون، که از ریشه «جن» به معنای پنهانی و درهمتنیدگی گرفته شده، به حالتی از بههمریختگی عقل اشاره دارد که انسان را از تعقل و تصمیمگیری صحیح محروم میسازد. این صفت، همانند طوفانی است که کشتی عقل را در امواج آشوب خود غرق میکند. در قرآن کریم، واژه «مجنون» یازده بار به کار رفته که همگی در اشاره به اتهام مخالفان به پیامبران است. این اتهام، نه از سر حقیقت، بلکه از سفاهت و ناتوانی در فهم حقیقت غیبی پیامبران نشأت میگیرد. برای نمونه، در سوره دخان، آیه ۱۴، چنین آمده است:
ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ
ترجمه: سپس از او روی گرداندند و گفتند: او معلمی دیوانه است.
این آیه، به روشنی نشان میدهد که جنون، در نگاه مخالفان، به معنای ارتباط با غیب و دریافت وحی تلقی میشده، حال آنکه این اتهام، خود نشانهای از سستی فکری اتهامزنندگان است.
قساوت: سختی قلب و فقدان رقت
قساوت، که از ریشه «قسب» به معنای غلظت و سختی گرفته شده، به حالتی از قلب اشاره دارد که از نرمی و عطوفت تهی شده و چونان سنگی سخت، از پذیرش حقیقت بازمیماند. این صفت، قلب را از جایگاه رحمت و محبت به سوی بیرحمی و سنگدلی میکشاند، گویی باغی که روزگاری خرم بود، به بیابانی خشک و بیثمر بدل شده است. در قرآن کریم، قساوت شش بار ذکر شده که نشاندهنده شدت این صفت در برخی افراد است. برای مثال، در سوره بقره، آیه ۱۵۹، چنین آمده است:
فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً
ترجمه: به سبب پیمانشکنیشان لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم.
این آیه، قساوت را نتیجه انحراف و پیمانشکنی میداند که قلب را از پذیرش هدایت الهی محروم میسازد.
سفاهت: سستی نفس و ضعف اراده
سفاهت، که از ریشه «سفه» به معنای سستی و پوکی گرفته شده، به ضعف و سستی در نفس انسان اشاره دارد که او را مستعد فریب و گمراهی میسازد. این صفت، چونان خاکی سست است که هر بادی آن را پراکنده میکند. سفاهت، در افراد عادی و فاقد صدارت شایعتر است و مانع از ادراک صحیح و اراده استوار میشود. در قرآن کریم، واژه سفاهت یازده بار به کار رفته که نشاندهنده شیوع این صفت در میان تودههاست. برای نمونه، در سوره بقره، آیه ۷۲، چنین آمده است:
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ
ترجمه: و هنگامی که گفتید: ای موسی، تا خدا را آشکارا نبینیم به تو ایمان نمیآوریم، پس صاعقه شما را گرفت در حالی که مینگریستید.
این آیه، سفاهت قوم موسی (ع) را در درخواستهای غیرمنطقی نشان میدهد که نتیجه سستی نفس و فقدان ادراک صحیح است.
جمعبندی بخش نخست
جنون، قساوت و سفاهت، هر یک به ترتیب عقل، قلب و نفس انسان را از تعادل و کمال بازمیدارند. جنون، چونان طوفانی است که عقل را درهم میشکند؛ قساوت، چونان سنگی است که قلب را از رحمت تهی میکند؛ و سفاهت، چونان خاکی سست است که نفس را از استواری محروم میسازد. شناخت دقیق معانی و درجات این صفات، گام نخست در راه رهایی از آنهاست.
بخش دوم: تأثیر صدارت بر بروز جنون و قساوت
صدارت و فشارهای روانی
صدارت اجتماعی، مانند فرمانروایی یا مدیریت، به دلیل فشارهای روانی و مسئولیتهای سنگین، میتواند به بروز جنون و قساوت در افراد منجر شود. این فشارها، گویی بارانی سیلآسا بر زمین وجود انسان میبارند و تعادل او را برهم میزنند. استاد فرزانه تأکید دارند که افرادی که پیش از صدارت از این صفات به دور بودهاند، ممکن است در اثر سختیهای مسئولیت به جنون یا قساوت گرفتار شوند. این امر، در سوره دخان، آیه ۳۳، به روشنی بازتاب یافته است:
إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَيَقُولُونَ
ترجمه: اینان میگویند.
این آیه، در سیاق بحث از کافران، به سختی قلب و انحراف فکری آنها اشاره دارد که میتواند نتیجه صدارت ناسالم باشد.
سفاهت در افراد فاقد صدارت
برخلاف جنون و قساوت که بیشتر در افراد برجسته دیده میشود، سفاهت در میان تودههای عادی و فاقد مسئولیتهای کلان شایع است. این صفت، گویی خاکستری است که بر آتش اراده مینشیند و آن را خاموش میکند. در سوره بقره، آیه ۷۲، این سستی نفس به روشنی تصویر شده است:
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَىٰ لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّىٰ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ
ترجمه: و هنگامی که گفتید: ای موسی، تا خدا را آشکارا نبینیم به تو ایمان نمیآوریم، پس صاعقه شما را گرفت در حالی که مینگریستید.
این آیه، سستی نفس قوم موسی (ع) را در برابر حقیقت نشان میدهد که نتیجه سفاهت آنهاست.
جمعبندی بخش دوم
صدارت، با فشارهای روانی و مسئولیتهای سنگین، میتواند به جنون و قساوت منجر شود، در حالی که سفاهت، بیشتر در میان افراد عادی و فاقد صدارت بروز مییابد. این تمایز، نشاندهنده تأثیرات متفاوت شرایط اجتماعی بر وجود انسان است. برای تحقق اقتدار، لازم است این صفات شناخته شده و از آنها رهایی یافت.
بخش سوم: انسان شایسته وحی و کمال
ویژگیهای انسان شایسته
انسانی که شایسته دریافت وحی، علم و اراده الهی است، باید از جنون، قساوت و سفاهت به دور باشد. این انسان، گویی آینهای صیقلی است که حقیقت الهی را بیغبار انعکاس میدهد. استاد فرزانه تأکید دارند که این سه صفت، انسان را از شایستگیهای معنوی محروم میسازند. در سوره دخان، آیه ۱۳، این آمادگی برای پذیرش حقیقت چنین بیان شده است:
كَيْفَ لَهُمُ الذِّكْرَىٰ وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ
ترجمه: چگونه برایشان پندپذیری باشد در حالی که رسولی روشنگر به سویشان آمد.
این آیه، به ضرورت رهایی از موانع ذهنی و قلبی برای پذیرش هدایت الهی اشاره دارد.
تمرکز: کلیدی برای رهایی از سفاهت
تمرکز، چونان کلیدی است که قفلهای سستی نفس را میگشاید. استاد فرزانه، با اشاره به تجربه شخصی خود در یادگیری بدون یادداشتبرداری، تأکید دارند که تمرکز ذهنی، حافظه را تقویت کرده و از سفاهت میرهاند. این امر، گویی ریسمانی است که ذهن را از پراکندگی به سوی وحدت میکشاند. در سوره دخان، آیه ۲۹، بر ضرورت هوشیاری و تمرکز چنین اشاره شده است:
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ
ترجمه: آسمان و زمین بر آنها نگریستند و به آنها مهلتی داده نشد.
این آیه، به ضرورت هوشیاری و تمرکز برای پذیرش حقیقت و رهایی از سستی نفس اشاره دارد.
جمعبندی بخش سوم
انسان شایسته کمال، باید از موانع جنون، قساوت و سفاهت رهایی یابد. تمرکز، بهعنوان ابزاری کلیدی، نفس را از سستی میرهاند و انسان را برای پذیرش حقیقت و تحقق اقتدار آماده میسازد. آیات قرآن کریم، این مسیر را با روشنی ترسیم کردهاند.
بخش چهارم: تحلیل قرآنی جنون، قساوت و سفاهت
فراوانی این صفات در قرآن کریم
در قرآن کریم، واژه «مجنون» یازده بار، «سفاهت» یازده بار و «قساوت» شش بار به کار رفته است. این تعداد اندک، به درجات نهایی این صفات اشاره دارد که شدت آنها را در افراد خاص نشان میدهد. استاد فرزانه تأکید دارند که این تعداد، تنها به موارد نهایی و برجسته اشاره دارد و درجات کمتر این صفات، بسیار شایعترند. برای مثال، در سوره تکویر، آیه ۶، آمده است:
فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ
ترجمه: تو به نعمت پروردگارت دیوانه نیستی.
این آیه، اتهام جنون به پیامبر (ص) را نفی کرده و بر سفاهت اتهامزنندگان تأکید دارد.
اتهام جنون به پیامبران
در قرآن کریم، واژه «مجنون» یازده بار به پیامبران نسبت داده شده، اما هیچگاه پیامبران این صفت را به دیگران نسبت ندادهاند. این اتهام، از سفاهت مخالفان نشأت میگیرد که توانایی فهم حقیقت غیبی را نداشتهاند. در سوره ذاریات، آیه ۲۷، چنین آمده است:
وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ
ترجمه: و گفتند: ای کسی که پند بر او نازل شده، تو دیوانهای.
این آیه، اتهام جنون به پیامبر (ص) را به دلیل دریافت وحی نشان میدهد که ریشه در سفاهت مخالفان دارد.
جمعبندی بخش چهارم
تحلیل قرآنی جنون، قساوت و سفاهت نشان میدهد که این صفات، موانعی بنیادین در مسیر پذیرش حقیقتاند. اتهام جنون به پیامبران، ریشه در سفاهت اتهامزنندگان دارد، در حالی که قساوت و سفاهت، قلب و نفس انسان را از کمال بازمیدارند. قرآن کریم، با ذکر محدود این واژگان، بر شدت و اهمیت این صفات تأکید دارد.
بخش پنجم: راههای رهایی از جنون، قساوت و سفاهت
شناخت درجات و عوامل این صفات
برای رهایی از جنون، قساوت و سفاهت، ابتدا باید درجات و عوامل آنها شناخته شود. این صفات، گویی سایههاییاند که بر نور وجود انسان افتاده و او را از شکوفایی بازمیدارند. استاد فرزانه تأکید دارند که این صفات، در درجات مختلف، از ناچیز تا شدید، در افراد وجود دارند و عوامل روانشناختی و اجتماعی، مانند ترس و فشارهای صدارت، در بروز آنها نقش دارند. در سوره دخان، آیه ۱۵، آمده است:
إِنَّا كَاشِفُو الْعَذَابِ قَلِيلًا ۚ إِنَّكُمْ عَائِدُونَ
ترجمه: ما عذاب را اندکی برمیداریم، [ولی] شما بازمیگردید.
این آیه، به ضرورت اصلاح صفات منفی برای پذیرش حقیقت اشاره دارد.
تمرین تمرکز و خودآگاهی
تمرکز و خودآگاهی، چونان مشعلهاییاند که تاریکی سفاهت را روشن میکنند. استاد فرزانه، با اشاره به تجربه خود در یادگیری بدون یادداشتبرداری، بر اهمیت تمرکز در تقویت حافظه و رهایی از سستی نفس تأکید دارند. این امر، گویی ریسمانی است که ذهن را از پراکندگی به سوی وحدت میکشاند. در سوره دخان، آیه ۱۳، بر ضرورت آمادگی برای پذیرش حقیقت تأکید شده است:
كَيْفَ لَهُمُ الذِّكْرَىٰ وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِينٌ
ترجمه: چگونه برایشان پندپذیری باشد در حالی که رسولی روشنگر به سویشان آمد.
این آیه، بر اهمیت تمرکز و خودآگاهی برای پذیرش هدایت الهی تأکید دارد.
جمعبندی بخش پنجم
رهایی از جنون، قساوت و سفاهت، نیازمند شناخت دقیق این صفات و تمرین تمرکز و خودآگاهی است. این فرآیند، انسان را به سوی اقتدار و کمال هدایت میکند و آیات قرآن کریم، راهنمای این مسیرند.
نتیجهگیری نهایی
اقتدار انسانی، چونان گوهری است که در اعماق وجود آدمی نهفته است و تنها با زدودن غبار جنون، قساوت و سفاهت، درخشش آن نمایان میشود. این سه صفت، هر یک به گونهای، عقل، قلب و نفس انسان را از تعادل و کمال بازمیدارند. جنون، عقل را درهم میشکند؛ قساوت، قلب را از رحمت تهی میکند؛ و سفاهت، نفس را به سستی میکشاند. با تکیه بر آیات قرآن کریم، بهویژه سوره دخان، و سخنان استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، این اثر نشان داد که رهایی از این صفات، نیازمند شناخت دقیق معانی، درجات و عوامل آنهاست. تمرکز و خودآگاهی، چونان مشعلهایی، راه را برای تحقق اقتدار انسانی روشن میسازند. علم دینی، با تکیه بر این اصول، میتواند راهگشای پرورش انسانهایی باشد که شایسته دریافت حقیقت و کمالاند.