متن درس
اقتدار انسان در قرآن کریم: تحلیل جنون، قساوت و سفاهت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۷۱۹)
مقدمه
انسان، به مثابه تاج آفرینش و خلیفه الهی، دارای جایگاهی بیبدیل در نظام هستی است. این موجود شگرف، که در قرآن کریم بهعنوان خلیفهالله معرفی شده، توانایی دستیابی به مراتب والای معنوی، از جمله نبوت، امامت و کرامت را داراست. با این حال، موانع درونیای چون جنون، قساوت و سفاهت، سدّ راه تحقق این اقتدار بینهایتاند. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره در جلسه ۱۷۱۹، با تمرکز بر سوره دخان و آیات مرتبط، به بررسی این سه مانع کلیدی میپردازد و با تکیه بر آیات قرآن کریم، به تحلیل عمیق آنها در چارچوبی فلسفی، قرآنی و روانشناختی اهتمام میورزد. هدف این کتاب، تبیین جایگاه انسان بهعنوان کاملترین مخلوق الهی و شناسایی موانعی است که او را از نیل به مقامات والا بازمیدارند. با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر، تلاش شده تا این مفاهیم عمیق به زبانی روشن و متین برای مخاطبان متخصص ارائه گردد.
بخش نخست: جایگاه انسان در نظام آفرینش
انسان، خلیفهالله و تاج آفرینش
انسان، بهعنوان بزرگترین و کاملترین مخلوق الهی، دارای ظرفیتهای بیکران برای نیل به کمال است. این جایگاه والا، در قرآن کریم با بیانی روشن و عمیق ترسیم شده است:
إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً
(و هنگامی که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفهای قرار میدهم؛ سوره بقره، آیه ۳۰).
این آیه، به مثابه آیینهای است که عظمت مقام انسانی را در برابر دیدگان میگشاید. انسان، به سان دریایی بیکران، توانایی بروز صفات والایی چون نبوت، امامت و کرامت را در خود نهفته دارد. این ظرفیت، او را از دیگر مخلوقات متمایز ساخته و به او اقتداری بیمانند بخشیده است.
درنگ: انسان، بهعنوان خلیفهالله، دارای ظرفیت بینهایت برای دستیابی به مراتب کمال است، مشروط بر آنکه از موانع درونی چون جنون، قساوت و سفاهت رهایی یابد. |
موانع سهگانه در مسیر کمال
در مسیر نیل به اقتدار الهی، انسان با سه مانع اصلی روبروست: جنون، قساوت و سفاهت. این سه صفت، هر یک به گونهای، توانایی انسان برای اتصال به حقیقت الهی را مختل میکنند. جنون، با آشوب در عقل، قساوت، با سختی و بسته شدن قلب، و سفاهت، با سستی و ضعف ادراک، انسان را از مسیر کمال دور میسازند. قرآن کریم، این موانع را با بیانی حکیمانه تبیین کرده است:
وَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ ۚ أُولَٰئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
(وای بر کسانی که دلهایشان از یاد خدا سخت است، آنها در گمراهی آشکاری هستند؛ سوره زمر، آیه ۲۲).
این آیه، قساوت را به سان سنگی نفوذناپذیر توصیف میکند که قلب را از دریافت نور الهی محروم میسازد.
بخش دوم: تحلیل جنون و قساوت در انسانهای برجسته
جنون و قساوت: از وفور انرژی تا انحراف
جنون و قساوت، بیشتر در افرادی بروز مییابد که از تراکم انرژی و ساختار برخوردارند. این افراد، که گاه در جایگاههای اجتماعی برجسته قرار دارند، به دلیل فشارهای روانی و مسئولیتهای سنگین، در معرض این دو صفت قرار میگیرند. اگر این انرژی متراکم در مسیر الهی هدایت شود، به عقلانیت، ایمان و حتی مقامات والایی چون نبوت میانجامد. اما در صورت انحراف، به ناهنجاریهایی چون جنون و قساوت منجر میشود. قرآن کریم، این انحراف را چنین توصیف میکند:
فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً
(به سبب پیمانشکنیشان لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم؛ سوره مائده، آیه ۱۳).
این آیه، قساوت را نتیجه انحراف از میثاق الهی میداند، گویی قلب انسان به سنگی بدل میشود که هیچ نوری در آن نفوذ نمیکند.
درنگ: تراکم انرژی در افراد برجسته، اگر در مسیر الهی هدایت شود، به عقلانیت و ایمان میانجامد، اما در صورت انحراف، به جنون و قساوت منجر میشود. |
پاکی پیامبران و ائمه از جنون و قساوت
هیچ پیامبر یا امامی در تاریخ الهی از صفات جنون، قساوت یا سفاهت متأثر نبوده است. این پاکی، نشاندهنده ضرورت رهایی از این صفات برای نیل به مقامات والای الهی است. قرآن کریم، این برگزیدگی را چنین بیان میکند:
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ
(خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید؛ سوره آلعمران، آیه ۳۳).
این آیه، پیامبران را به مثابه ستارگانی در آسمان هدایت معرفی میکند که از هرگونه نقص و کاستی به دورند.
بخش سوم: سفاهت، مانعی فراگیر در مسیر کمال
سفاهت: سستی عقل و ضعف ادراک
سفاهت، به معنای سستی، پوکی و ضعف ادراک، بیش از جنون و قساوت در میان مردم عادی شایع است. این صفت، انسان را به آلت دست دیگران بدل میسازد و او را از تشخیص حقیقت بازمیدارد. قرآن کریم، سفاهت را چنین توصیف میکند:
وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ
(و کیست که از آیین ابراهیم رویگردان شود، مگر کسی که خود را سفیه کرده باشد؛ سوره بقره، آیه ۱۳۰).
این آیه، سفاهت را به مثابه غفلتی عمیق معرفی میکند که انسان را از حقیقت ابراهیمی دور میسازد.
درنگ: سفاهت، با سستی عقل و ضعف ادراک، انسان را به ابزاری برای تحقق اهداف ظالمانه دیگران تبدیل میکند. |
نقش سفیهان در ستمگریها
سفاهت، مردم را به هیزم و سوخت ستمگریهای افراد قسیالقلب و دیوانه بدل میسازد. این افراد، به دلیل ناتوانی در تشخیص حقیقت، بهراحتی تحت تأثیر قرار گرفته و به ابزاری برای ظلم و جرم تبدیل میشوند. قرآن کریم، این ناکامی را چنین بیان میکند:
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ
(آسمان و زمین بر آنها نگریستند و به آنها مهلتی داده نشد؛ سوره دخان، آیه ۲۹).
این آیه، سفیهان را به سان برگهایی در باد توصیف میکند که در برابر حقیقت ناتوان و بیمهلتاند.
سفاهت و نفاق: تزلزل در ایمان
نفاق، به دلیل سستی و تزلزل، با سفاهت همخوانی دارد و از ایمان و حتی کفر ضعیفتر است. منافق، به سان بیدی لرزان، میان ایمان و کفر در نوسان است و این تزلزل، او را به سفاهت نزدیک میسازد. قرآن کریم، این ویژگی را چنین بیان میکند:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنَ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ ۗ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَٰكِنْ لَا يَعْلَمُونَ
(و چون به آنها گفته شود: ایمان آورید همانگونه که مردم ایمان آوردند، گویند: آیا همانگونه که سفیهان ایمان آوردند، ایمان بیاوریم؟ آگاه باشید که خودشان سفیهاند، ولی نمیدانند؛ سوره بقره، آیه ۱۳).
این آیه، منافقان را به مثابه کسانی معرفی میکند که در تاریکی نادانی خود غرقاند و سفاهتشان را نمیشناسند.
بخش چهارم: گستردگی سفاهت و پیامدهای آن
فراوانی سفاهت در جوامع
سفاهت، صفتی فراگیر است که در همه اقشار، از زنان و مردان، باسوادان و بیسوادان، ثروتمندان و فقرا، دیده میشود. این فراگیری، آن را به یکی از خطرناکترین موانع در مسیر کمال انسانی بدل ساخته است. قرآن کریم، این گستردگی را در آیهای دیگر تأیید میکند:
وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا
(و اموالتان را که خدا مایه قوام شما قرار داده به سفیهان ندهید؛ سوره نساء، آیه ۵).
این آیه، سفاهت را به سان آفتی معرفی میکند که میتواند بنیانهای مادی و معنوی جامعه را متزلزل سازد.
درنگ: سفاهت، به دلیل فراگیری در همه اقشار جامعه، عامل اصلی بسیاری از جنگها و ظلمهاست. |
نقش سفاهت در جنگها و ظلمها
سفیهان، به دلیل سستی عقل، بهراحتی به هیزم جنگها و ظلمهایی بدل میشوند که توسط افراد دارای جنون و قساوت به پا میشود. این افراد، به سان خاکستری در باد، در خدمت اهداف ظالمانه قرار میگیرند و جامعه را به سوی تباهی میکشانند. قرآن کریم، این ناکامی را در سوره دخان چنین توصیف میکند:
ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ
(سپس از او روی گرداندند و گفتند: او معلمی دیوانه است؛ سوره دخان، آیه ۱۴).
این آیه، به اتهام جنون به پیامبران توسط سفیهان اشاره دارد، گویی حقیقت برای آنها چون آیینهای شکسته است.
سوءاستفاده قدرتها از سفاهت
قدرتهای جهانی، با بهرهگیری از سستی عقل مردم، آنها را به ابزاری برای تخریب جوامع و ارزشها تبدیل میکنند. این سوءاستفاده، به سان طوفانی است که بنیانهای فرهنگی و انسانی را در هم میکوبد. قرآن کریم، این ناکامی را چنین بیان میکند:
فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ
(آسمان و زمین بر آنها نگریستند و به آنها مهلتی داده نشد؛ سوره دخان، آیه ۲۹).
این آیه، به بیفرجامی سفیهان در برابر حقیقت اشاره دارد، گویی آنها در گردابی از نادانی گرفتارند.
بخش پنجم: قرآن کریم، منبع جامع علوم
قرآن کریم، مرجع تمامی معارف
قرآن کریم، به مثابه اقیانوسی بیکران، تمامی علوم و معارف، از هنر و موسیقی گرفته تا فلسفه و حکمت را در بر دارد. این کتاب الهی، باید مرجع اصلی در حوزههای علمیه و مراکز علمی قرار گیرد. قرآن کریم، جامعیت خود را چنین بیان میکند:
وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ ۖ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ ۗ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ
(و اگر آن را قرآنی غیرعربی قرار داده بودیم، میگفتند: چرا آیاتش به روشنی بیان نشده است؟ آیا غیرعربی و عربی؟ بگو: این برای کسانی که ایمان آوردهاند هدایت و شفاست؛ سوره فصلت، آیه ۴۴).
این آیه، قرآن را به سان چشمهای زلال معرفی میکند که هدایت و شفای همه بشریت را در خود دارد.
درنگ: قرآن کریم، منبع جامع تمامی علوم و معارف است و باید مرجع اصلی در حوزههای علمیه و مراکز علمی قرار گیرد. |
ضرورت استناد به قرآن در علم دینی
علم دینی، برای رهایی از انحراف و سطحینگری، باید به قرآن کریم مستند شود. عدم توجه به این کتاب آسمانی، به نقالی و تفاسیر سطحی منجر شده و از عمق معارف الهی دور میافتد. قرآن کریم، این ضرورت را چنین بیان میکند:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ
(ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیالامر از میان خودتان را اطاعت کنید، و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر بازگردانید؛ سوره نساء، آیه ۵۹).
این آیه، به سان مشعلی است که راه رجوع به قرآن را در اختلافات روشن میسازد.
بخش ششم: سفاهت و آیین ابراهیمی
سفاهت در آیه ۱۳۰ سوره بقره
سفاهت، در قرآن کریم، به دوری از آیین ابراهیمی تعریف شده است. کسی که از این آیین رویگردان شود، خود را به سستی و ضعف گرفتار کرده است:
وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ ۚ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا ۖ وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ
(و کیست که از آیین ابراهیم رویگردان شود، مگر کسی که خود را سفیه کرده باشد، و ما او را در دنیا برگزیدیم و او در آخرت از شایستگان است؛ سوره بقره، آیه ۱۳۰).
این آیه، آیین ابراهیمی را به سان قلعهای استوار معرفی میکند که دوری از آن، انسان را به ورطه سفاهت میکشاند.
درنگ: سفاهت، نتیجه دوری از آیین ابراهیمی است که انسان را به سستی و ضعف ادراک گرفتار میسازد. |
تفاوت ملت و امت
ملت، به تجمعی قومی با زمینه خاکی اشاره دارد، در حالی که امت، جمعیتی با اعتقاد مشترک و بدون محدودیت جغرافیایی است. این تمایز، در فهم آیین ابراهیمی اهمیت دارد. ملت ابراهیمی، به سان درختی ریشهدار در خاک ایمان است، در حالی که امت، شاخسارهایی است که در آسمان اعتقاد پراکندهاند.
ضرورت شناخت حقیقت
سفیه، کسی است که بدون شناخت حقیقت و طرف مقابل، بهراحتی تحت تأثیر قرار میگیرد. این ناآگاهی، او را به ابزاری برای فریب و انحراف بدل میسازد. قرآن کریم، این ویژگی را در آیه ۱۳۰ سوره بقره چنین تبیین میکند:
وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ
(و کیست که از آیین ابراهیم رویگردان شود، مگر کسی که خود را سفیه کرده باشد؛ سوره بقره، آیه ۱۳۰).
این آیه، سفاهت را به سان غفلتی تاریک توصیف میکند که انسان را از شناخت حقیقت محروم میسازد.
بخش هفتم: سفاهت و پیامدهای اجتماعی
سفاهت و گروههای انحرافی
گروههای انحرافی، با بهرهگیری از سستی عقل سفیهان، آنها را به ابزاری برای اهداف خود بدل میسازند. این گروهها، به سان صیادانی هستند که در دریای نادانی، ماهیان سفیه را به دام میاندازند. قرآن کریم، این فریبپذیری را چنین بیان میکند:
أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَٰكِنْ لَا يَعْلَمُونَ
(آگاه باشید که خودشان سفیهاند، ولی نمیدانند؛ سوره بقره، آیه ۱۳).
این آیه، سفیهان را به سان کسانی معرفی میکند که در تاریکی نادانی خود گرفتارند.
پیامدهای اجتماعی سفاهت
سفاهت، به تخریب جوامع، خانوادهها و ارزشهای انسانی منجر میشود. این صفت، به سان آتشی است که بنیانهای اجتماعی را در خود میسوزاند. استاد فرزانه قدسسره، این پیامدها را با اشاره به نمونههایی از سوءاستفاده از زنان و دختران در گروههای انحرافی تبیین کردهاند. این فجایع، نتیجه سستی عقل و زودباوری است که جامعه را به سوی تباهی میکشاند.
بررسی لغوی «رغب»
واژه «رغب» در قرآن کریم، در صورت متعددی شدن با «عن»، به معنای رویگردانی و با «ب»، به معنای تمایل و شوق است. این تحلیل لغوی، در فهم آیه ۱۳۰ سوره بقره اهمیت دارد:
وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ
(و کیست که از آیین ابراهیم رویگردان شود، مگر کسی که خود را سفیه کرده باشد؛ سوره بقره، آیه ۱۳۰).
این آیه، رویگردانی از حقیقت را به سان گامی به سوی سفاهت توصیف میکند.
جمعبندی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به بررسی عمیق جنون، قساوت و سفاهت بهعنوان موانع اقتدار انسانی پرداخت. انسان، بهعنوان خلیفهالله، دارای ظرفیتهای بینهایت برای نیل به کمال است، اما این سه صفت، او را از این مسیر بازمیدارند. جنون و قساوت، بیشتر در افراد برجسته و دارای تراکم انرژی بروز مییابد، در حالی که سفاهت، به دلیل شیوع در میان مردم عادی، خسارات گستردهتری به بار میآورد. قرآن کریم، بهعنوان منبع جامع تمامی علوم، راه رهایی از این موانع را با تأکید بر خودآگاهی و استناد به آیات الهی نشان میدهد. علم دینی، برای تحقق اقتدار انسانی، باید به این کتاب آسمانی مستند شود تا از انحراف و سطحینگری در امان ماند. این نوشتار، با بهرهگیری از تمثیلات و استعارات فاخر، تلاش کرد تا این مفاهیم عمیق را به زبانی روشن و متین برای مخاطبان متخصص ارائه نماید.
با نظارت صادق خادمی |