در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1727

متن درس






اقتدار انسانی در پرتو آیات الهی: تأملی در مفهوم سفاهت و مدیریت اموال

اقتدار انسانی در پرتو آیات الهی: تأملی در مفهوم سفاهت و مدیریت اموال

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۲۷)

مقدمه

کتاب حاضر، با الهام از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مفهوم اقتدار انسانی در قرآن کریم پرداخته و با تمرکز بر مفهوم سفاهت در آیات الهی، به‌ویژه آیه پنجم سوره نساء، به بررسی نقش اموال به‌عنوان ستون قوام جامعه و تأثیر مدیریت اقتصادی بر تحقق این اقتدار می‌نشیند. سفاهت، به‌منزله سستی عقل و ناتوانی در اداره امور اقتصادی، نه‌تنها مانعی در برابر شکوفایی انسانی است، بلکه جامعه را به سوی فقر، فساد و کاستی سوق می‌دهد.

بخش اول: حرمت اموال و نقش آن در قوام جامعه

اموال: ستون حیات اجتماعی

قرآن کریم، اموال را به‌منزله ستون‌هایی استوار برای قوام و پایداری جامعه معرفی می‌کند. این جایگاه رفیع، نه از صرف وجود اموال، بلکه از مدیریت عالمانه و عادلانه آن‌ها نشئت می‌گیرد. در آیه‌ای نورانی از سوره نساء، خداوند متعال می‌فرماید:

وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا

و اموالتان را که خدا مایه قوام شما قرار داده به سفیهان ندهید.

این آیه، به‌سان مشعلی فروزان، نقش اموال را به‌عنوان پایه‌ای برای استواری جامعه روشن می‌سازد. اموال، مانند خونی است که در رگ‌های پیکر اجتماع جاری می‌شود و حیات‌بخش است، مشروط بر آنکه در مسیر درست مدیریت گردد.

درنگ: اموال، زمانی قوام‌بخش جامعه‌اند که تحت مدیریت عالمانه و عادلانه قرار گیرند، وگرنه به‌سان درختی بی‌آب، خشکیده و شکسته خواهند شد.

تشبیه جامعه به شاخه درخت

استاد فرزانه، با بهره‌گیری از تمثیلی بدیع، جامعه‌ای فاقد مدیریت اقتصادی را به شاخه‌ای از درخت تشبیه می‌کنند که از فقدان آب زوال می‌یابد. همان‌گونه که شاخه‌ای از درخت، بدون آب، زرد شده و می‌شکند، جامعه‌ای که از مدیریت صحیح اموال محروم است، به سوی فروپاشی می‌رود. این تشبیه، با آیه‌ای از سوره حشر همخوانی دارد:

كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ

تا در میان ثروتمندان شما دست‌به‌دست نگردد.

این آیه، به ضرورت توزیع عادلانه اموال برای حفظ حیات و پویایی جامعه اشاره دارد، گویی جامعه‌ای که ثروت در آن تنها در دست گروهی اندک می‌چرخد، مانند درختی است که ریشه‌هایش از آب محروم مانده‌اند.

فقر و عقب‌ماندگی: ریشه‌های زوال

فقر و عقب‌ماندگی، به‌سان آفتی ویرانگر، قوام جامعه را تهدید می‌کنند. جامعه‌ای که در آن فقر ریشه دوانده، مانند زمینی خشک و بی‌حاصل است که هیچ بذری در آن به بار نمی‌نشیند. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که فقر، ریشه بسیاری از معاصی، از جمله ظلم، سرقت و فساد است. این دیدگاه، با آیه پنجم سوره نساء پیوندی عمیق دارد که بر مدیریت صحیح اموال به‌عنوان راهکاری برای پیشگیری از این آفات تأکید می‌ورزد.

بخش دوم: سفاهت و کاستی در مدیریت اموال

سفاهت: مانع اقتدار انسانی

سفاهت، به‌منزله سستی عقل و ناتوانی در اداره امور، مانعی بزرگ در برابر اقتدار انسانی و اجتماعی است. قرآن کریم، با نهی از سپردن اموال به سفیهان، بر این حقیقت تأکید می‌کند که مدیریت نادرست، اموال را از قوام‌بخشی به بلای جان تبدیل می‌کند. آیه‌ای از سوره نساء، این حقیقت را به زیبایی بیان می‌دارد:

وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمْ

و اموالتان را به سفیهان ندهید.

سفیه، مانند کشاورزی ناآگاه است که بذری گرانبها را در زمینی نامناسب می‌کارد و به جای باروری، آن را به هدر می‌دهد. سپردن اموال به چنین افرادی، نه‌تنها قوام جامعه را تأمین نمی‌کند، بلکه به زوال و فساد می‌انجامد.

درنگ: سفاهت، به‌منزله سستی عقل، اموال را از ابزاری برای قوام به عاملی برای زوال تبدیل می‌کند، مگر آنکه با مدیریت عالمانه مهار شود.

مدیریت اقتصادی: روح اموال

اموال، بدون مدیریت اقتصادی، مانند پیکری بی‌جان‌اند که هیچ حرکتی در آن‌ها نیست. استاد فرزانه، با بهره‌گیری از تمثیلی ادبی، اموال را به غلامی بی‌تشخص تشبیه می‌کنند که تنها با اضافه‌ای ارزشمند، مانند مدیریت عالمانه، بها می‌یابد. این دیدگاه، با آیه‌ای از سوره نساء همخوانی دارد که اموال را به‌عنوان قیام جامعه معرفی می‌کند، مشروط بر آنکه تحت مدیریت صحیح قرار گیرند.

اموال بدون مدیریت: بلای جان

اموال، در صورت فقدان مدیریت عالمانه، نه‌تنها قوام‌بخش نیستند، بلکه به بلایی برای جامعه تبدیل می‌شوند. استاد فرزانه، با اشاره به ثروت‌های عظیم جوامع اسلامی، مانند نفت و گاز، تأکید می‌کنند که این منابع، بدون مدیریت صحیح، به جای توسعه، به عقب‌ماندگی و فلاکت منجر شده‌اند. آیه‌ای از سوره توبه، این حقیقت را به روشنی بیان می‌دارد:

وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ

و کسانی که زر و سیم را گنجینه می‌کنند و آن را در راه خدا انفاق نمی‌کنند، آنها را به عذابی دردناک بشارت ده.

انباشت ثروت، مانند آبی راکد است که به جای حیات‌بخشی، به گنداب تبدیل می‌شود و جامعه را به فساد می‌کشاند.

بخش سوم: نقش مدیریت اقتصادی در کاهش فساد و ظلم

فقر: ریشه معاصی

فقر، به‌سان ریشه‌ای است که معاصی و فساد را در جامعه تغذیه می‌کند. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که جامعه‌ای گرفتار فقر، ناگزیر به سوی ظلم، سرقت و فساد سوق می‌یابد. این دیدگاه، با تأکید قرآن کریم بر مدیریت صحیح اموال به‌عنوان راهکاری برای ریشه‌کنی فقر، همخوانی دارد. آیه پنجم سوره نساء، این حقیقت را به روشنی بیان می‌کند که اموال، زمانی قوام‌بخش‌اند که به درستی مدیریت شوند.

چرخش اموال: کلید قوام

چرخش عادلانه اموال در جامعه، مانند جریان خون در بدن، حیات و پویایی را به ارمغان می‌آورد. استاد فرزانه، با استناد به آیه‌ای از سوره حشر، بر ضرورت توزیع عادلانه منابع تأکید می‌کنند:

كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ

تا در میان ثروتمندان شما دست‌به‌دست نگردد.

تمرکز ثروت در دست گروهی اندک، مانند انسداد رگ‌های حیاتی جامعه است که به مرگ تدریجی آن منجر می‌شود.

درنگ: چرخش عادلانه اموال، مانند جریان آبی زلال در جویبار جامعه، قوام و اقتدار را به ارمغان می‌آورد.

تمرکز ثروت در دست کارتل‌های جهانی

استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، به تمرکز ثروت در دست کارتل‌های اقتصادی جهانی اشاره می‌کنند که مانع قوام جوامع، به‌ویژه جوامع اسلامی، شده است. این تمرکز، مانند انباشت آب در پشت سدی عظیم، دیگر نقاط را از حیات محروم می‌کند و به فقر و فساد می‌انجامد. این دیدگاه، با آیه سوره حشر همخوانی دارد که بر توزیع عادلانه منابع تأکید می‌ورزد.

بخش چهارم: نقش بانک‌ها در مدیریت اقتصادی

بانک‌ها: ابزار مدیریت یا عامل ظلم؟

بانک‌ها، به‌سان کارگزارانی هستند که می‌توانند با مدیریت عالمانه، اموال را به جریان انداخته و قوام جامعه را تقویت کنند. اما سودهای ظالمانه، مانند زالوهایی که خون جامعه را می‌مکند، به فشار بر اقشار ضعیف و افزایش فقر منجر می‌شوند. استاد فرزانه، با استناد به آیه‌ای از سوره بقره، بر تفاوت میان سود بانکی عادلانه و ربا تأکید می‌کنند:

الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ

کسانی که ربا می‌خورند، برنمی‌خیزند مگر مانند کسی که شیطان او را از روی مسّ دیوانه کرده است.

سود بانکی عادلانه، نتیجه مدیریت اقتصادی است که به چرخش اموال کمک می‌کند، اما ربا، مانند طاعونی است که جامعه را به فساد می‌کشاند.

وام‌های بانکی و فشار بر ضعفا

وام‌های بانکی با سودهای بالا، مانند باری سنگین بر دوش اقشار ضعیف، نه‌تنها مشکلات آن‌ها را حل نمی‌کند، بلکه به کلنگی شدن اموال و گرفتاری بیشتر منجر می‌شود. استاد فرزانه، با اشاره به این معضل، تأکید می‌کنند که چنین سیستمی، به جای قوام، به ظلم و کاستی می‌انجامد.

درنگ: بانک‌ها، در صورت سودهای ظالمانه، مانند زالوهایی‌اند که حیات جامعه را می‌مکند و به جای قوام، ظلم و فساد را رواج می‌دهند.

بخش پنجم: رفتار عادلانه با ضعفا و سفیهان

حمایت از سفیهان: رزق، کسوت و قول معروف

قرآن کریم، به جای سپردن اموال به سفیهان، بر تأمین نیازهای اساسی آن‌ها، مانند رزق و کسوت، و رفتار محترمانه تأکید دارد. این اصل، مانند نسیمی است که روح عدالت را در جامعه می‌دمد و از گرایش به خشونت و افراط‌گرایی جلوگیری می‌کند. آیه‌ای از سوره نساء، این حقیقت را به زیبایی بیان می‌دارد:

وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا

و از آن به آنها روزی دهید و آنها را بپوشانید و با آنها به نرمی سخن گویید.

این آیه، مانند چراغی است که راه حمایت عادلانه از ضعفا را روشن می‌سازد و بر رفتار محترمانه و تأمین نیازهای اساسی تأکید می‌ورزد.

سوءاستفاده از اموال ضعفا: ریشه افراط‌گرایی

سوءاستفاده از اموال ضعفا و سفیهان، مانند آتشی است که خشم و خشونت را در جامعه شعله‌ور می‌کند. استاد فرزانه، با اشاره به گروه‌های افراطی مانند طالبان و داعش، تأکید می‌کنند که عدم تأمین حقوق ضعفا، آن‌ها را به سوی عصبانیت و گرایش به خشونت سوق می‌دهد. این دیدگاه، با آیه‌ای از سوره دخان همخوانی دارد:

فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ

آسمان و زمین بر آنها نگریستند و به آنها مهلتی داده نشد.

این آیه، به ناکامی جوامع در برابر حقیقت به دلیل ظلم و ستم اشاره دارد.

درنگ: رفتار عادلانه با ضعفا، مانند آبی است که آتش خشم و افراط‌گرایی را خاموش می‌کند و جامعه را به سوی صلح و قوام هدایت می‌نماید.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین مفهوم اقتدار انسانی در پرتو آیات قرآن کریم پرداخت. سفاهت، به‌منزله سستی عقل و ناتوانی در مدیریت اقتصادی، مانعی بزرگ در برابر قوام و پویایی جامعه است. اموال، به‌سان ستون‌هایی استوار، تنها در سایه مدیریت عالمانه و عادلانه، قوام‌بخش جامعه‌اند. فقر، مانند آفتی ویرانگر، ریشه معاصی و فساد است و ریشه‌کنی آن، از طریق توزیع عادلانه و مدیریت صحیح اموال، ممکن می‌شود. بانک‌ها، در صورت مدیریت عادلانه، می‌توانند به چرخش اموال و قوام جامعه کمک کنند، اما سودهای ظالمانه، مانند زالوهایی هستند که حیات جامعه را می‌مکند. رفتار عادلانه با ضعفا و سفیهان، با تأمین نیازهای اساسی و سخن گفتن به نرمی، از گرایش به خشونت و افراط‌گرایی جلوگیری می‌کند. جوامع اسلامی، با استناد به قرآن کریم و مدیریت عادلانه منابع، می‌توانند به سوی اقتدار و پویایی گام بردارند.

با نظارت صادق خادمی