در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1736

متن درس





کتاب اقتدار انسانی و سفاهت در آیات الهی

اقتدار انسانی و سفاهت در آیات الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۳۶)

دیباچه

کتاب حاضر، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در مفاهیم عمیق اقتدار انسانی و سفاهت در پرتو آیات قرآن کریم می‌پردازد. این اثر، با رویکردی فلسفی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی، به بررسی نقش تنوع در جامعه، نقد استبداد و نفاق، و پیامدهای سفاهت در ایجاد بحران‌های اخلاقی و اجتماعی پرداخته و بر ضرورت التزام به دستورات الهی برای دستیابی به سعادت جمعی تأکید دارد.

بخش نخست: تنوع، ضرورتی الهی برای پویایی جامعه

تنوع به‌مثابه اصل حیات اجتماعی

تنوع و تفاوت میان طبقات و افراد، ضرورتی بنیادین برای حیات و پویایی جامعه است. همان‌گونه که طبیعت با رنگ‌ها و گونه‌های گوناگون خود، جلوه‌ای از حکمت الهی را به نمایش می‌گذارد، جامعه انسانی نیز با تکثر در اندیشه‌ها، رفتارها و مزاج‌ها، به حیاتی پویا دست می‌یابد. یکسان‌سازی جامعه، که گویی بخواهیم باغی پر از گل‌های گوناگون را به تک‌رنگی محکوم کنیم، به استبداد و نفاق می‌انجامد. جامعه‌ای یک‌قطبی، که در آن گروهی استبداد ورزیده و دیگران به نفاق وادار شوند، از روح تعالیم اسلامی به دور است.

درنگ: تنوع، چونان رودی جاری در بستر جامعه، حیات و پویایی را به ارمغان می‌آورد. یکسان‌سازی، اما، به‌سان سدی است که این جریان را به استبداد و نفاق می‌کشاند.

از منظر فلسفه اجتماعی، تنوع به‌عنوان اصلی بنیادین برای پیشرفت و خلاقیت مطرح است. قرآن کریم، با تأکید بر تفاوت در خلقت انسان‌ها، به تکثر در رفتارها و اندیشه‌ها مشروعیت می‌بخشد. یکسان‌سازی، که در آن تفاوت‌های انسانی نادیده گرفته می‌شود، به سرکوب آزادی‌ها و کاهش جذابیت اجتماعی منجر می‌گردد.

استبداد و نفاق، پیامدهای یکسان‌سازی

جامعه‌ای که در آن استبداد حاکم باشد، به ناچار افراد را به نفاق سوق می‌دهد. در چنین جامعه‌ای، گروهی با اعمال قدرت، دیگران را به پذیرش ظاهری و غیرصادقانه وامی‌دارند. این نفاق، چونان سایه‌ای شوم، بر پیکر جامعه افتاده و آن را از اصالت و صداقت تهی می‌سازد. اسلام، اما، با تأکید بر آزادی و تنوع، جامعه‌ای را ترویج می‌کند که در آن هر فرد با حفظ هویت و تفاوت‌های خویش، به سعادت جمعی یاری رساند.

از منظر فلسفه سیاسی، استبداد به سرکوب آزادی‌های فردی و اجتماعی منجر شده و نفاق را به‌عنوان مکانیزمی دفاعی در برابر فشارهای اجتماعی تقویت می‌کند. این پدیده، نه‌تنها با اصول اسلامی سازگار نیست، بلکه به فروپاشی اخلاقی و اجتماعی جامعه می‌انجامد.

موفقیت دنیای مدرن در پرتو تنوع

دنیای مدرن، با بهره‌گیری از تنوع در تکنولوژی، صنعت، ورزش، علوم و فنون، به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته است. این تنوع، چونان باغی پر از گل‌های رنگارنگ، حتی افراد متدین را به خود جذب کرده است. برای مثال، در بازارهای امروزی، صدها نوع گوشی موبایل، کولر، یا دیگر ابزارها با ویژگی‌های گوناگون عرضه می‌شوند که هر یک پاسخگوی نیاز خاصی است. این تکثر، انتخاب‌های متعددی را پیش روی انسان قرار داده و به خلاقیت و نوآوری منجر شده است.

از منظر فلسفه تکنولوژی، تنوع در محصولات و خدمات به افزایش رقابت و بهبود کیفیت زندگی می‌انجامد. با این حال، این تنوع می‌تواند به پیچیدگی در تصمیم‌گیری نیز منجر شود، که خود نیازمند آگاهی و انتخاب عقلانی است.

یکسان‌سازی دینی و پیامدهای آن

یکسان‌سازی در حوزه دین، چونان خوراکی تکراری که به تهوع می‌انجامد، به بیزاری و دوری از دین منجر می‌شود. همان‌گونه که تنوع در غذا، ذائقه را شاداب نگه می‌دارد، تنوع در فهم و ارائه دین نیز به پذیرش و جذابیت آن یاری می‌رساند. اگر دین به یکنواختی گرفتار آید، چونان غذایی که هر روز تکرار شود، حال انسان را به هم می‌زند و از آن گریزان می‌سازد.

درنگ: دین، چونان جامه‌ای رنگین، باید با تنوع در ارائه و فهم، دل‌ها را به خود جلب کند. یکسان‌سازی دینی، اما، چونان غذایی تکراری، به تهوع و بیزاری می‌انجامد.

از منظر فلسفه دین، یکسان‌سازی دینی با نادیده گرفتن تفاوت‌های انسانی، به کاهش اثرگذاری دین منجر می‌شود. دین‌شناسان و عالمان دینی باید با توجه به تنوع در مزاج‌ها و نیازهای انسانی، رویکردهایی متنوع در ارائه دین اتخاذ کنند تا از بیزاری و دوری جامعه از دین جلوگیری شود.

جمع‌بندی بخش نخست

تنوع، به‌عنوان اصلی الهی، ضرورتی برای حیات و پویایی جامعه است. یکسان‌سازی، که به استبداد و نفاق می‌انجامد، با روح تعالیم اسلامی در تضاد است. دنیای مدرن با بهره‌گیری از تنوع، به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته، در حالی که یکسان‌سازی دینی به بیزاری و تهوع منجر می‌شود. عالمان دینی باید با ارائه رویکردهای متنوع، دین را به جامه‌ای رنگین بدل سازند که دل‌ها را به خود جلب کند.

بخش دوم: اقتدار انسانی در پرتو آیات قرآن کریم

دعوت پیامبرانه و آزادی انتخاب

قرآن کریم، در سوره دخان، با بیانی رسا و محکم، دعوت پیامبرانه را به نمایش می‌گذارد. در آیه هجدهم این سوره آمده است:

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

من برای شما پیامبری امینم.

و در آیه نوزدهم می‌فرماید:

فَلَا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ

بر خدا سرکشی نکنید که من برای شما حجتی آشکار آورده‌ام.

این آیات، اقتدار پیامبرانه را در کنار امانت و صداقت به تصویر می‌کشند. پیامبر، با بیانی محکم و استوار، دعوت خود را اعلام می‌دارد، اما در آیه بیست و یکم، با تأکید بر آزادی انتخاب، می‌فرماید:

وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ

و اگر به من ایمان نمی‌آورید، از من کناره‌گیری کنید.

درنگ: اقتدار انسانی در دعوت پیامبرانه، نه در اجبار، بلکه در آزادی انتخاب و احترام به اختیار انسانی نمود می‌یابد.

از منظر فلسفه دین، این آیات نشان‌دهنده احترام به اختیار انسانی در اسلام است. پیامبر، با اقتداری الهی، دعوت خود را عرضه می‌کند، اما اجباری در پذیرش آن نیست. این اصل، به تساهل دینی و همزیستی مسالمت‌آمیز اشاره دارد.

آزادی ادیان در اسلام

آیه «وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ» از آیه معروف «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ» در سوره کافرون فراتر می‌رود، زیرا نه‌تنها بر آزادی دین تأکید دارد، بلکه به اجتناب از درگیری و نزاع دعوت می‌کند. این اصل، چونان نسیمی آرام‌بخش، به کاهش تنش‌های اجتماعی و مذهبی یاری می‌رساند.

از منظر فلسفه سیاسی، این رویکرد به همزیستی مسالمت‌آمیز و کاهش تنش‌های اجتماعی اشاره دارد. اسلام، با تأکید بر آزادی انتخاب، جامعه‌ای را ترویج می‌کند که در آن افراد با حفظ باورهای خویش، در صلح و آرامش کنار یکدیگر زیست کنند.

نقش مستضعفین در تداوم ظلم

مستضعفین، که به دلیل سفاهت و عدم کناره‌گیری، به هیزم ظالمان بدل می‌شوند، در تداوم ظلم و شهادت اولیای خدا نقش دارند. اگر این گروه، به جای همراهی با ظالمان، کناره‌گیری می‌کردند، پیروزی ستمگران ممکن نمی‌شد.

از منظر فلسفه تاریخ، مستضعفین با عدم آگاهی و تبعیت کورکورانه، به ابزاری در دست ظالمان تبدیل می‌شوند. این نکته، به ضرورت آگاهی و عقلانیت در برابر ظلم تأکید دارد.

دعای پیامبر در برابر قوم مجرم

در آیه بیست و دوم سوره دخان آمده است:

فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ

پس پروردگارش را خواند که اینان قومی گناهکارند.

این دعا، نشان‌دهنده توکل پیامبر به خداوند در برابر مقاومت قوم مجرم است. پیامبر، با اقتداری الهی، از خداوند یاری می‌جوید تا در برابر سرکشی قوم ایستادگی کند.

از منظر فلسفه الهیات، این دعا به رابطه عمیق میان پیامبر و خداوند اشاره دارد. توکل، چونان ستونی استوار، پیامبر را در برابر چالش‌های اجتماعی تقویت می‌کند.

دستور الهی به اجتناب از درگیری

در آیه بیست و سوم سوره دخان، خداوند می‌فرماید:

فَأَسْرِ بِعِبَادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ

بندگانم را شبانه ببر که شما را دنبال می‌کنند.

این دستور، به استراتژی اجتناب از درگیری و حفظ جان مؤمنان اشاره دارد. خداوند، با حکمت خویش، پیامبر را به دوری از نزاع و حفظ جان پیروانش هدایت می‌کند.

از منظر فلسفه سیاسی، این رویکرد به مدیریت بحران‌های اجتماعی از طریق اجتناب از تقابل مستقیم اشاره دارد. این استراتژی، به حفظ صلح و امنیت جمعی یاری می‌رساند.

پیامد مقاومت در برابر حق

در آیه بیست و چهارم سوره دخان آمده است:

وَاتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْوًا إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ

و دریا را آرام بگذار که آنان سپاهی غرق‌شده‌اند.

این آیه، به وعده الهی برای نابودی قوم مجرم اشاره دارد. مقاومت در برابر حق، چونان گام نهادن در مسیر طوفانی است که به نابودی می‌انجامد.

از منظر فلسفه الهیات، این وعده نشان‌دهنده عدالت الهی است که در آن سرکشی در برابر حق به نابودی منجر می‌شود.

نابودی دارایی‌های قوم مجرم

آیات بیست و پنجم تا بیست و هفتم سوره دخان، به نابودی دارایی‌های قوم مجرم اشاره دارند:

كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ * وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ

چه بسیار باغ‌ها و چشمه‌ها که برجای گذاشتند * و کشتزارها و جایگاه‌های نیکو * و نعمتی که در آن به خوشی می‌زیستند.

این آیات، به پیامدهای مادی و معنوی مقاومت در برابر حق اشاره دارند. دارایی‌های مادی، چونان گلی که در برابر طوفان دوام نیاورد، در برابر عدالت الهی فرو می‌ریزد.

از منظر فلسفه تاریخ، نابودی دارایی‌ها نتیجه طبیعی سرکشی در برابر نظام الهی است.

عدم تأسف آسمان و زمین

در آیه بیست و نهم سوره دخان آمده است:

فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ وَمَا كَانُوا مُنْظَرِينَ

نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین، و مهلتی به آنان داده نشد.

این آیه، به بی‌ارزشی زندگی مادی قوم مجرم در برابر نظام الهی اشاره دارد. آسمان و زمین، چونان نگهبانان حکمت الهی، تنها در برابر حق ارزش قائل‌اند.

از منظر فلسفه متافیزیک، این آیه نشان‌دهنده بی‌اهمیتی ارزش‌های مادی در برابر نظام الهی است.

جمع‌بندی بخش دوم

اقتدار انسانی در پرتو آیات قرآن کریم، در دعوت پیامبرانه، آزادی انتخاب، و اجتناب از درگیری نمود می‌یابد. آیات سوره دخان، با بیانی محکم و رسا، به آزادی دین، توکل به خداوند، و عدالت الهی در برابر سرکشی اشاره دارند. مستضعفین، با سفاهت خویش، به هیزم ظالمان بدل می‌شوند، اما دستور الهی به اجتناب از درگیری و حفظ جان مؤمنان، راهی به سوی صلح و سعادت جمعی می‌گشاید.

بخش سوم: سفاهت و پیامدهای آن در جامعه

سفاهت و نقش آن در نابودی جامعه

سفاهت، چونان آتشی نهفته در زیر خاکستر، به نابودی جامعه منجر می‌شود. مستضعفین، که به دلیل سفاهت و عدم آگاهی، به ابزار ظالمان بدل می‌شوند، در تداوم ظلم و نابودی جامعه نقش دارند. اگر این گروه، به جای همراهی با ظالمان، کناره‌گیری می‌کردند، پیروزی ستمگران ممکن نمی‌شد.

درنگ: سفاهت، چونان هیزمی است که با قساوت ظالمان، آتش نابودی جامعه را شعله‌ور می‌سازد.

از منظر فلسفه تاریخ، سفاهت مستضعفین به‌عنوان عاملی برای تداوم ظلم مطرح است. این پدیده، به ضرورت آگاهی و عقلانیت در برابر ظلم تأکید دارد.

نقد رفتارهای نمایشی در عزاداری

اجبار به گریه در مراسم عزاداری، چونان نمایشی غیرصادقانه، از اصالت عاطفی تهی است. برای مثال، دختری که عمویش او را به گریه وادار می‌کرد، نشان‌دهنده رفتارهایی است که از صداقت و اصالت دورند.

از منظر فلسفه اخلاق، صداقت در ابراز عواطف به‌عنوان یک اصل اخلاقی مطرح است. رفتارهای نمایشی، چونان نقابی بر چهره حقیقت، به کاهش اصالت عاطفی منجر می‌شوند.

پیامدهای بی‌توجهی به مستضعفین

بی‌توجهی به مستضعفین و سفهاء، و دزدی اموال یتیمان و فقرا، به کشتار و نابودی در جامعه منجر می‌شود. این نابرابری، چونان زخمی عمیق بر پیکر جامعه، به بی‌ثباتی و خشونت می‌انجامد.

از منظر جامعه‌شناسی، بی‌توجهی به مستضعفین به فروپاشی اجتماعی منجر می‌شود. این اصل، به ضرورت عدالت اجتماعی و کمک به نیازمندان تأکید دارد.

دستور قرآنی برای کمک به مستضعفین

قرآن کریم، با بیانی روشن، به کمک به مستضعفین دعوت می‌کند. در آیه سی و سوم سوره نور آمده است:

وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ

و از مال خدا که به شما داده است به آنان عطا کنید.

و در آیه پنجم سوره نساء می‌فرماید:

وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا

و با آنان سخنی شایسته بگویید.

این آیات، به مسئولیت اجتماعی در قبال نیازمندان اشاره دارند. کمک به فقرا و رفتار نیک با آن‌ها، چونان بذری است که در خاک جامعه کاشته شده و به صلح و سعادت می‌انجامد.

از منظر فلسفه عدالت، این دستورات به کاهش نابرابری و حفظ کرامت انسانی یاری می‌رسانند.

جنگل مدرن و وحشی‌گری

دنیای مدرن، به‌رغم پیشرفت‌های مادی، به جنگلی بدل شده که در آن انسان‌ها به دلیل سفاهت و قساوت به یکدیگر آسیب می‌رسانند. این وحشی‌گری، چونان طوفانی است که تمدن را در خود فرو می‌برد.

از منظر فلسفه تمدن، پیشرفت مادی بدون اخلاق به خشونت و نابودی منجر می‌شود. این نقد، به ضرورت پیوند میان پیشرفت و اخلاق تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

سفاهت، به‌عنوان هیزمی در آتش ظلم، به نابودی جامعه منجر می‌شود. بی‌توجهی به مستضعفین و نابرابری‌های اجتماعی، به خشونت و فروپاشی می‌انجامد. قرآن کریم، با تأکید بر کمک به نیازمندان و رفتار نیک با آن‌ها، راهی به سوی صلح و سعادت جمعی می‌گشاید. دنیای مدرن، با وجود پیشرفت‌های مادی، نیازمند بازگشت به اصول اخلاقی است تا از وحشی‌گری و نابودی در امان ماند.

بخش چهارم: قساوت، جنون و راه‌حل‌های الهی

فرعون، نماد قساوت و اسراف

در آیه سی و یکم سوره دخان آمده است:

إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ

او از اسراف‌کاران متکبر بود.

فرعون، چونان نمادی از قساوت و خودشیفتگی، به نابودی جامعه منجر شد. این تکبر، چونان آتشی است که هر آنچه در مسیرش باشد، به خاکستر بدل می‌سازد.

از منظر فلسفه اخلاق، خودشیفتگی و قساوت به‌عنوان موانعی برای عدالت و انصاف مطرح‌اند.

نقش قساوت و جنون در جنگ

قساوت و جنون سران جامعه، با استفاده از مستضعفین به‌عنوان هیزم، به جنگ و نابودی منجر می‌شود. این پدیده، چونان طوفانی است که جامعه را در خود فرو می‌برد.

از منظر فلسفه سیاسی، سوءاستفاده از مستضعفین به‌عنوان ابزار جنگ، نتیجه قساوت و جنون سران است. این نکته، به ضرورت نظارت بر سلامت روان رهبران اشاره دارد.

ضرورت آزمایش روان‌شناختی رهبران

سران جامعه باید به‌صورت دوره‌ای، هر شش ماه، از نظر روان‌شناختی آزمایش شوند تا از قساوت و جنون آن‌ها جلوگیری شود. این آزمایش، چونان چکاپ پزشکی، به پیشگیری از اختلالات روانی در رهبران یاری می‌رساند.

درنگ: آزمایش دوره‌ای روان‌شناختی رهبران، چونان نگهبانی است که از سلامت جامعه در برابر قساوت و جنون پاسداری می‌کند.

از منظر فلسفه سیاسی، سلامت روان رهبران به‌عنوان عاملی برای ثبات اجتماعی مطرح است. این پیشنهاد، به ضرورت پیشگیری در مدیریت اجتماعی تأکید دارد.

نقد تقلید کورکورانه

تقلید از افرادی که دچار نسيان یا اختلالات روانی هستند، به استعمار فکری منجر می‌شود. برای مثال، یکی از عالمان دینی، به دلیل نسيان، تقلید از خود را ممنوع کرد، که نشان‌دهنده خودآگاهی و مسئولیت‌پذیری است.

از منظر فلسفه فقه، تقلید باید بر اساس معیارهای عقلانی و علمی انجام شود. این خودآگاهی، به‌عنوان اصلی برای تصمیم‌گیری مسئولانه مطرح است.

نقد فرهنگ استفاده از تکنولوژی

جوامع عقب‌مانده، با وجود دسترسی به تکنولوژی، به دلیل نداشتن فرهنگ استفاده، مانند فردی هستند که با برنده شدن در بخت‌آزمایی، ابزارهای گران‌قیمت می‌خرد اما نمی‌تواند از آن‌ها استفاده کند.

از منظر فلسفه تکنولوژی، فناوری بدون فرهنگ مناسب به عقب‌ماندگی منجر می‌شود. این نقد، به ضرورت فرهنگ‌سازی در استفاده از تکنولوژی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

قساوت و جنون، به‌عنوان موانعی برای اقتدار انسانی، به نابودی جامعه منجر می‌شوند. فرعون، چونان نمادی از خودشیفتگی، نمونه‌ای از این آسیب‌هاست. آزمایش دوره‌ای روان‌شناختی رهبران، نقد تقلید کورکورانه، و فرهنگ‌سازی در استفاده از تکنولوژی، راه‌هایی برای پیشگیری از این بحران‌هاست. این اصول، به ضرورت بازگشت به عقلانیت و اخلاق در مدیریت جامعه تأکید دارند.

نتیجه‌گیری کلی

اقتدار انسانی، در پرتو آیات قرآن کریم، در آزادی انتخاب، توکل به خداوند، و التزام به عدالت اجتماعی نمود می‌یابد. سفاهت، قساوت و جنون، چونان موانعی در برابر این اقتدار، به نابودی جامعه منجر می‌شوند. تنوع، به‌عنوان اصلی الهی، به پویایی و سعادت جمعی یاری می‌رساند، در حالی که یکسان‌سازی به استبداد و نفاق می‌انجامد. آیات سوره دخان، با بیانی رسا، به آزادی دین، اجتناب از درگیری، و کمک به مستضعفین دعوت می‌کنند. این اصول، نه‌تنها برای جامعه اسلامی، بلکه به‌عنوان قواعدی جهان‌شمول، به بقای تمدن انسانی یاری می‌رسانند. رفع سفاهت، از طریق عمل به دستورات الهی و کمک به نیازمندان، راهی به سوی جامعه‌ای عادل و پویاست.

با نظارت صادق خادمی