در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 1737

متن درس





کتاب تحلیل فلسفی اقتدار انسانی در قرآن کریم

تحلیل فلسفی اقتدار انسانی در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۷۳۷)

دیباچه

کتاب حاضر با محوریت مفهوم سفاهت در آیات قرآن کریم و پیوند آن با اقتدار انسانی، به کاوشی عمیق در ابعاد فلسفی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی این پدیده در چارچوب تعالیم الهی می‌پردازد. سفاهت، به مثابه خصلتی که در لایه‌های گوناگون جامعه به درجاتی متفاوت سایه افکنده، در کنار مفاهیمی چون جنون و قساوت، از منظر قرآن کریم مورد تحلیل قرار گرفته و پیامدهای اخلاقی و اجتماعی آن بررسی شده است.

بخش نخست: مفهوم‌شناسی سفاهت، جنون و قساوت

1. مراحل تحلیل سفاهت، جنون و قساوت

بررسی سفاهت، جنون و قساوت در پنج مرحله مفهوم، مصداق، مرتبه، عوامل و درمان صورت می‌گیرد. این ساختار نظام‌مند، به مثابه نقشه‌ای دقیق، به فهم جامع این خصائل کمک می‌کند. هر مرحله، دریچه‌ای به سوی شناخت جنبه‌ای خاص از این ویژگی‌ها می‌گشاید: از تعریف مفهومی تا راهکارهای عملی برای مواجهه با آن‌ها.

درنگ: تقسیم‌بندی پنج‌گانه تحلیل سفاهت، جنون و قساوت، رویکردی روشمند در فلسفه اسلامی است که شناخت دقیق این خصائل و تأثیرات آن‌ها را ممکن می‌سازد.

2. تمایز مفهومی سفاهت، جنون و قساوت

سفاهت، به مثابه خصلتی فراگیر در عموم افراد جامعه، از جنون و قساوت که به افراد خاصی محدود است، متمایز می‌گردد. سفاهت به ضعف در عقل عملی و تصمیم‌گیری‌های غیرعقلانی اشاره دارد، در حالی که جنون و قساوت به اختلالات عمیق‌تر روانی و اخلاقی دلالت می‌کنند. این تمایز، مانند خطی مرزی میان سایه‌های مختلف نارسایی‌های انسانی، به تفاوت در کمیت و کیفیت این ویژگی‌ها اشاره دارد.

3. مصادیق سفاهت، جنون و قساوت

مصادیق این سه خصلت در رفتارهای گوناگون نمود می‌یابد. سفاهت در کردارهای روزمره و غیرعقلانی افراد عادی متجلی می‌شود، حال آنکه جنون و قساوت در اعمال خاص و شدیدتر رخ می‌نمایند. این تفاوت، به مانند شاخه‌های درختی پراکنده، نشان‌دهنده تنوع در نمودهای رفتاری این خصائل است که هر یک در بستر اجتماع تأثیرات متفاوتی بر جای می‌گذارند.

درنگ: مصادیق سفاهت به دلیل فراگیری در رفتارهای روزمره، تأثیرات گسترده‌تری بر ساختار اجتماعی دارد، در حالی که جنون و قساوت به دلیل شدت، تأثیرات عمیق‌تری در موارد خاص ایجاد می‌کنند.

4. مراتب سفاهت، جنون و قساوت

شدت این خصائل در مراتب گوناگون ظاهر می‌شود. برای نمونه، قساوت یک فرد ممکن است در مرتبه‌ای بالا (80-90 درصد) باشد، در حالی که سفاهت در فردی دیگر در مرتبه‌ای پایین‌تر (10-20 درصد) قرار گیرد. این مراتب‌بندی، به مانند پلکانی که هر پله‌اش شدت خاصی از یک خصلت را نشان می‌دهد، به تحلیل روان‌شناختی و فلسفی رفتار انسانی یاری می‌رساند.

5. کمیت و کیفیت سفاهت در مقایسه با جنون و قساوت

جنون و قساوت از نظر کمیت در جامعه اندک (2-5 درصد) اما از نظر کیفیت شدیدتر هستند، در حالی که سفاهت از نظر کمیت فراگیرتر (60-80 درصد) اما از نظر کیفیت خفیف‌تر است. این تفاوت، مانند نسیمی که در دشتی وسیع می‌وزد در برابر طوفانی که در نقطه‌ای خاص ویرانی می‌آفریند، نشان‌دهنده تأثیرات متفاوت این خصائل بر جامعه است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با تبیین مفهوم، مصادیق و مراتب سفاهت، جنون و قساوت، بنیانی نظری برای تحلیل این خصائل در چارچوب فلسفه اسلامی فراهم آورد. سفاهت به عنوان خصلتی فراگیر، نقشی کلیدی در ساختار اجتماعی ایفا می‌کند، در حالی که جنون و قساوت، با وجود کمیت کمتر، تأثیراتی عمیق‌تر بر جای می‌گذارند. این تحلیل، مانند نوری که تاریکی‌های رفتار انسانی را روشن می‌سازد، به فهم عمیق‌تر این خصائل و ضرورت مدیریت آن‌ها در جامعه کمک می‌کند.

بخش دوم: سفاهت و استضعاف در جامعه

6. پیوند سفاهت و استضعاف

سفاهت در جامعه به صورت استضعاف (ضعف اجتماعی) نمود می‌یابد و شامل افرادی چون فقرا، یتیمان، بیکاران و گرفتاران است که به دلیل شرایط اجتماعی در وضعیت ضعف قرار دارند. این وضعیت، مانند خاکستری که بر آتش نهفته‌ای نشسته، زمینه‌ساز نابرابری‌های اجتماعی است که نیازمند توجه و اصلاح است.

درنگ: استضعاف، به مثابه میوه تلخ سفاهت، نتیجه نابرابری‌های ساختاری در جامعه است که اصلاح آن الزامی عقلانی و اخلاقی است.

7. تفسیر آیات قرآنی در مواجهه با سفاهت

قرآن کریم در آیات نورانی خود، مانند چراغی که راه را در تاریکی روشن می‌کند، به مسئولیت اجتماعی در قبال نیازمندان تأکید دارد. آیه وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ (نور: ۳۳) به معنای «و از مال خدا که به شما داده است به آنان عطا کنید» و آیه وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا (نساء: ۵) به معنای «و با آنان سخنی شایسته بگویید»، بر ضرورت کمک به نیازمندان و رفتار نیک با آن‌ها تأکید می‌ورزد.

8. نقد تعریف سنتی واجب کفایی

در علم دینی، واجب کفایی به مواردی چون شستن مسجد نجس یا دفن میت محدود شده، اما این تعریف به مسائل اجتماعی مانند فقر و استضعاف توجه کافی ندارد. این محدودیت، مانند قفسی که پرنده‌ای را از پرواز بازمی‌دارد، مانع از گسترش فقه به سوی مسائل بنیادین اجتماعی می‌شود.

9. واجب کفایی واقعی: کمک به نیازمندان

واجب کفایی واقعی، به مثابه جریانی حیات‌بخش، شامل کمک به یتیمان، فقرا، بیکاران و گرفتاران است که باید با احترام و کرامت انجام شود. این وظیفه، مانند پلی که شکاف میان طبقات اجتماعی را پر می‌کند، به حفظ نظم و عدالت در جامعه یاری می‌رساند.

درنگ: کمک به نیازمندان، نه تنها وظیفه‌ای دینی، بلکه الزامی عقلانی برای حفظ کرامت انسانی و نظم اجتماعی است.

10. نقد رفتار تحقیرآمیز با نیازمندان

کمک به فقرا و ضعفا نباید با منت‌گذاری یا تحقیر همراه باشد، بلکه باید با احترام و کرامت انجام شود، چنان‌که قرآن کریم دستور داده است. این اصل، مانند آینه‌ای که حقیقت رفتار انسانی را بازمی‌تاباند، بر ضرورت فرهنگ‌سازی در رفتار اجتماعی تأکید دارد.

11. پیامدهای بی‌توجهی به نیازمندان

بی‌توجهی به فقرا و ضعفا، مانند بذری که در خاک ناسالم کاشته شود، به فساد، دزدی، جنگ و نابودی اجتماعی منجر می‌شود. این پیامدها، نتیجه طبیعی بی‌توجهی به مسئولیت‌های اجتماعی است که نظم الهی را مختل می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار، با کاوش در پیوند سفاهت و استضعاف، نشان داد که سفاهت به عنوان خصلتی فراگیر، زمینه‌ساز نابرابری‌های اجتماعی است. آیات قرآن کریم، مانند مشعلی فروزان، بر ضرورت کمک به نیازمندان و رفتار نیک با آن‌ها تأکید دارند. بازنگری در تعریف واجب کفایی و توجه به کرامت انسانی در کمک‌رسانی، از الزامات حفظ نظم و عدالت اجتماعی است.

بخش سوم: پیامدهای اجتماعی سفاهت و نقد انگیزه‌های اخروی

12. نقد تأکید بیش از حد بر ثواب

تأکید بیش از حد بر ثواب به عنوان انگیزه کمک به نیازمندان، مانند پوشاندن حقیقت با پرده‌ای از خودبرتربینی، به طلبکاری و غفلت از الزام واقعی کمک‌رسانی منجر می‌شود. اعمال خیر باید از سر اخلاص و مسئولیت‌پذیری انجام شوند، نه صرفاً به امید پاداش اخروی.

13. سفاهت به مثابه هیزم اجتماعی

سفاهت، به دلیل فراگیری در جامعه (60-70 درصد)، مانند هیزمی است که اگر مدیریت نشود، با جرقه قساوت یا جنون به آتش جنگ و نابودی تبدیل می‌شود. این تشبیه، مانند آینه‌ای که آینده جامعه را نشان می‌دهد، به نقش عوامل کوچک در ایجاد بحران‌های بزرگ اشاره دارد.

درنگ: سفاهت، به مثابه هیزمی نهفته در جامعه، نیازمند مدیریت و اصلاح است تا از تبدیل شدن به آتش بحران جلوگیری شود.

14. مقایسه قساوت و جنون معاصر با گذشته

قساوت و جنون در دنیای معاصر، به دلیل پیشرفت تکنولوژی و گسترش دانش، شدت و تأثیر بیشتری نسبت به نمونه‌های تاریخی دارند. این شدت، مانند طوفانی که با ابزارهای نوین قدرت یافته، نشان‌دهنده تأثیر دوگانه پیشرفت بشری در خیر و شر است.

15. نقد فتاوای سنتی

فتاوای سنتی که کمک به نیازمندان را صرفاً به ثواب مرتبط می‌کنند، مانند راهنمایی که مقصد را گم کرده، به گمراهی منجر شده‌اند. این نقد، به ضرورت بازنگری در علم دینی و تأکید بر الزامات عقلانی و اجتماعی دعوت می‌کند.

16. کمک به نیازمندان برای امنیت اجتماعی

کمک به فقرا و ضعفا، مانند ستونی که بنای جامعه را استوار نگه می‌دارد، برای حفظ امنیت و آرامش اجتماعی ضروری است. این اصل، فراتر از انگیزه‌های اخروی، به پیوند میان عدالت و ثبات اجتماعی اشاره دارد.

17. تشبیه نیازمندان به خرده‌های نان

نیازمندان، مانند خرده‌های نان پراکنده در خانه، اگر جمع‌آوری و سامان‌دهی نشوند، مانند مورچه‌هایی که آرامش را مختل می‌کنند، به همه‌جا نفوذ کرده و نظم اجتماعی را بر هم می‌زنند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این نوشتار، با بررسی پیامدهای اجتماعی سفاهت و نقد انگیزه‌های اخروی، نشان داد که سفاهت به عنوان عاملی فراگیر، می‌تواند با جرقه‌های قساوت یا جنون به بحران‌های عظیم منجر شود. تأکید بر الزامات عقلانی و اجتماعی در کمک به نیازمندان، به جای تمرکز صرف بر ثواب، راهی برای حفظ نظم و امنیت اجتماعی است.

بخش چهارم: آثار اعمال و نقش فقرا در نظم اجتماعی

18. آثار مباشری و غیرمباشری اعمال

اعمال، مانند بذری که در خاک کاشته می‌شود، آثار مباشری (مانند تأمین انرژی) و غیرمباشری (مانند سلامت یا بیماری) دارند. سلامت، نتیجه قهری این اعمال است و نه فعل مستقیم. این تمایز، مانند نوری که مسیر علّی و معلولی را روشن می‌کند، به فهم آثار دنیوی و اخروی اعمال یاری می‌رساند.

19. تمایز ثواب و قصد قربت

ثواب، نتیجه اخروی اعمال و به لطف الهی وابسته است، در حالی که قصد قربت به نیت فاعل در انجام عمل اشاره دارد. این دو، مانند دو بال پرنده‌ای که در آسمان پرواز می‌کند، نباید با یکدیگر خلط شوند.

درنگ: تمایز میان ثواب و قصد قربت، به اخلاص در عمل و پرهیز از خلط انگیزه‌های دنیوی و اخروی دعوت می‌کند.

20. نقش فقرا در حفظ اغنیا

روایت «اگر فقرا نباشند، اغنیا هلاک می‌شوند» نشان‌دهنده رابطه‌ای متقابل میان فقرا و اغنیا در حفظ نظم اجتماعی و اقتصادی است. فقرا، مانند ریشه‌هایی که درخت جامعه را استوار نگه می‌دارند، نقش کلیدی در بقای اغنیا دارند.

21. نقد تغییرات اجتماعی پس از انقلاب

پس از انقلاب، انتظاراتی برای تحولات اجتماعی ایجاد شد، اما بازگشت به وضعیت پیشین، مانند رودی که به مسیر پیشین خود بازمی‌گردد، نشان‌دهنده عدم تحقق کامل این انتظارات است. این نقد، به ضرورت اصلاحات ساختاری عمیق‌تر در جامعه اشاره دارد.

22. الزام کمک به نیازمندان فارغ از باور دینی

کمک به فقرا و ضعفا، مانند جریانی که حیات جامعه را تضمین می‌کند، الزامی عقلانی و اجتماعی است که حتی بدون باور به خدا یا ثواب، برای حفظ آرامش و امنیت ضروری است.

23. پیامدهای فساد و دزدی در جامعه

بی‌توجهی به نیازمندان، مانند خاکی که آتش زیر آن نهفته است، به افزایش فساد، دزدی و حتی پدیده‌هایی مانند فروش اعضای بدن منجر می‌شود. این پیامدها، نتیجه سفاهت و استضعاف در جامعه است.

24. واجب کفایی واقعی در قرآن کریم

واجب کفایی واقعی در قرآن کریم، کمک به نیازمندان و رفتار نیک با آن‌هاست که مانند سپری در برابر نابودی اجتماعی عمل می‌کند. این اصل، به بازتعریف واجب کفایی در علم دینی دعوت می‌کند.

درنگ: واجب کفایی واقعی، کمک به نیازمندان با احترام و کرامت است که برای جلوگیری از نابودی اجتماعی ضروری است.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم این نوشتار، با بررسی آثار اعمال و نقش فقرا در نظم اجتماعی، نشان داد که کمک به نیازمندان الزامی عقلانی و اجتماعی است که فراتر از انگیزه‌های اخروی، به حفظ نظم و سعادت جمعی یاری می‌رساند. تمایز میان ثواب و قصد قربت، به اخلاص در عمل و پرهیز از خودبرتربینی دعوت می‌کند.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تکیه بر آیات نورانی قرآن کریم و اصول فلسفه اجتماعی و اخلاقی، نشان داد که سفاهت، به مثابه خصلتی فراگیر، نقش کلیدی در ایجاد نابرابری‌ها و بحران‌های اجتماعی دارد. آیات وَآتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِي آتَاكُمْ و وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا، مانند مشعل‌هایی فروزان، بر ضرورت کمک به نیازمندان و رفتار نیک با آن‌ها تأکید دارند. نقد نگاه ابزاری به ثواب و تأکید بر آثار عینی اعمال، انسان را به بازنگری در انگیزه‌ها و نتایج کردارهایش دعوت می‌کند. سفاهت، مانند هیزمی نهفته در جامعه، اگر مدیریت نشود، با جرقه قساوت یا جنون به آتش جنگ و نابودی تبدیل می‌شود. اقتدار انسانی، در گرو التزام به مسئولیت‌های اجتماعی و اخلاقی است که به مثابه جریانی حیات‌بخش، بقای جامعه انسانی را تضمین می‌کند.

با نظارت صادق خادمی