متن درس
تبیین دولت اسماء الهی و ظهورات وجود در عرفان نظری
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه سی و یکم)
مقدمه
حقیقت اسماء الهی، چونان نوری بیغروب، در منظومه عرفان نظری میدرخشد و تمامی مراتب وجود را در پرتو خود روشن میسازد. این حقیقت، که از ذات حق نشأت گرفته، مظاهر و ظهورات را چونان آینههایی در برابر خود قرار میدهد تا جلوهگاه تجلیات الهی شوند. درسگفتار سی و یکم از شرح فصوص الحکم داوود قیصری، که در این نوشتار بازسازی و تحلیل شده، به تبیین دولت اسماء الهی، پیوند وجودی میان اسماء و مظاهر، و جایگاه شرایع در نظام هستی میپردازد. این نوشتار، با نگاهی عمیق و تحلیلی، مفاهیم عرفانی را در قالبی منسجم و علمی ارائه میدهد تا چونان جویباری زلال، ذهن جویندگان معرفت را سیراب سازد. هدف آن است که با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار و تحلیلهای آن، نوری بر معارف عرفانی افکنده شود و جایگاه وحدت وجود در این نظام روشن گردد.
بخش یکم: دولت اسماء الهی و بقای ذاتی آنها
تقسیمبندی دولت اسماء
در عرفان نظری، اسماء الهی چونان ستارگان در آسمان حقیقت میدرخشند و هر یک دارای دولتی است که مرتبه ظهور آن را تعیین میکند. برخی از اسماء، دارای دولت ازلی و ابدیاند، برخی ابدی بدون ازلیت، و برخی ازلی بدون ابدیت، مانند دنیا و آخرت. این تقسیمبندی، که در نگاه قیصری مطرح شده، بر تفاوت مراتب ظهور اسماء دلالت دارد. با این حال، از منظر عرفانی، تمامی اسماء الهی ازلی و ابدیاند، زیرا نشأتگرفته از ذات حقاند که خود از هرگونه زوال و نقصان مبراست. این دیدگاه، چونان ستونی استوار، بر وحدت ذاتی اسماء تأکید میورزد و هرگونه کثرت یا زوال در ذات آنها را نفی میکند.
| درنگ: تمامی اسماء الهی، اعم از ذاتی، وصفی یا فعلی، ازلی و ابدیاند و زوال در ذات آنها راه ندارد. |
مظاهر اسماء و نفی زوال
کواکب، موجودات و ادیان، چونان آینههایی، مظاهر اسماء الهیاند. قیصری معتقد است که با زوال دولت اسم، مظهر نیز زایل میشود. اما استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و میفرمایند که هیچ اسمی زایل نمیشود، زیرا تمامی اسماء، اعم از ذاتی (مانند اول)، وصفی (مانند عالم) یا فعلی (مانند رزاق و خالق)، ازلی و ابدیاند. زوال مظهر، به معنای نابودی نیست، بلکه تغییر مرتبه ظهور است، مانند جویباری که از کوه به دشت میرسد، اما ماهیت آب در آن ثابت میماند. این اصل، بر پیوند وجودی میان اسماء و مظاهر تأکید دارد و هرگونه فنای ذاتی را نفی میکند.
بقای وجودی مظاهر در علم الهی
هیچ مظهری از مظاهر الهی فانی نمیشود؛ نه از عدم به وجود میآید و نه از وجود به عدم میرود. این اصل، ریشه در وحدت وجود دارد و با استناد به قرآن کریم تبیین میشود:
لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ
هیچ ذرهای از او پنهان نمیماند (سبأ: ۳). این آیه، بر شمول علم الهی و بقای همه مظاهر در آن گواهی میدهد. از اینرو، بحث اعادة معدوم بیاساس است، زیرا هیچچیز معدوم نمیشود تا نیاز به اعاده داشته باشد.
جمعبندی بخش یکم
بخش یکم، با تبیین دولت اسماء الهی و نفی زوال ذاتی آنها، بنیادیترین اصل عرفان نظری را روشن ساخت. اسماء الهی، چونان گوهرهایی بیمانند، ازلی و ابدیاند و مظاهر آنها، هرچند در مراتب ظهور تغییر میکنند، از بقای وجودی برخوردارند. این دیدگاه، با استناد به آیات قرآن کریم، بر وحدت وجود و شمول علم الهی تأکید دارد و هرگونه فنای ذاتی را نفی میکند.
بخش دوم: ظهورات و مظاهر در نظام توحیدی
غالب و مغلوب در اسماء و مظاهر
در نظام ظهورات، اسماء و مظاهر دارای مراتب غالب و مغلوب، قاهر و مقهور، و حاکم و محکوماند. این تمایز، نه به معنای فنای یکی از آنها، بلکه نشاندهنده پویایی ظهورات در مراتب وجودی است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که این پویایی، مانند رقص نور بر سطح آب است که هر لحظه جلوهای نو میآفریند، اما ذات نور ثابت میماند. این اصل، بر وحدت ذاتی اسماء و مظاهر تأکید دارد و زوال را به تغییر ظهورات نسبت میدهد.
فنای ناسوتی و ظهور بعد از ظهور
ظرف ناسوت، چونان صحنهای گذرا، محل فناست، اما این فنا به معنای نابودی نیست، بلکه ظهور بعد از ظهور (کون بعد الکون) است. استاد فرزانه قدسسره این مفهوم را با تمثیلی زیبا تبیین میکنند: همانگونه که انسان از خانه به خیابان میرود، از یک مرتبه وجودی به مرتبه دیگر منتقل میشود، اما وجود او زایل نمیگردد. این دیدگاه، بر بقای وجودی مظاهر در تمامی مراتب تأکید دارد.
| درنگ: فنای ناسوتی، انتقال از یک مرتبه وجودی به مرتبه دیگر است، نه نابودی ذاتی. |
حفظ الهی و شمول آن
قرآن کریم، با آیهای روشن، بر حفظ الهی همه موجودات گواهی میدهد:
وَاللَّهُ حَفِيظٌ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ
خداوند بر هر چیزی نگهبان است (هود: ۵۷). این حفظ، نیازی به مخزن مادی ندارد، زیرا حق، چونان اقیانوسی بیکران، همه مظاهر را در خود حفظ میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این حفظ، برخلاف تصور محدود انسانی، از هرگونه نقصان مبراست و تمامی موجودات را در بر میگیرد.
محیط بودن حق
آیه دیگری از قرآن کریم، بر اقتدار و شمول حق تأکید میورزد:
وَهُوَ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ
او بر هر چیزی محیط است (فصلت: ۵۴). این آیه، نفی هرگونه محدودیت در علم و حفظ الهی را نشان میدهد و بر وحدت وجودی میان حق و مظاهر گواهی میدهد.
نفی فنای ظاهری
آیه کریمه:
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ
هر که بر آن [زمین] است فانی است (الرحمن: ۲۶)، به معنای فنای ظاهری در زمین است، نه نابودی وجودی. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که این فنا، تغییر صورت ناسوتی است، مانند درختی که برگهایش میریزد، اما ذات آن باقی میماند.
تغییرات ناسوتی و بقای وجودی
آیات قرآن کریم، مانند:
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ
آنگاه که خورشید درهم پیچیده شود و آنگاه که ستارگان تیره شوند (تکویر: ۱-۲)، بر تغییر صورت ناسوتی دلالت دارند، نه نابودی وجودی. این آیات، مانند نقشی بر آب، بر تحول مراتب ظهور تأکید میکنند، اما بقای ذاتی را نفی نمیکنند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تبیین ظهورات و مظاهر در نظام توحیدی، بر بقای وجودی همه موجودات در پرتو اسماء الهی تأکید کرد. فنای ناسوتی، چونان گذر از پلی به پلی دیگر، تنها تغییر مرتبه ظهور است و حفظ الهی، چونان اقیانوسی بیکران، همه مظاهر را در بر میگیرد. آیات قرآن کریم، این حقیقت را تأیید میکنند و هرگونه زوال ذاتی را نفی مینمایند.
بخش سوم: معاد و توحید در نظام وجودی
معاد جسمانی و روحانی
قرآن کریم، با آیهای روشن، بر معاد جسمانی و روحانی گواهی میدهد:
بَلَىٰ قَادِرِينَ عَلَىٰ أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ
آری، ما قادر بر آنیم که حتی خطوط سر انگشتانش را درست کنیم (قیامت: ۴). این آیه، بر حفظ دقیق همه اجزای وجودی در قیامت تأکید دارد و نشان میدهد که هیچ ذرهای از علم الهی خارج نمیشود.
نفی فوت و تأکید بر موت
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که فوت (نابودی) در عالم وجود ندارد؛ موت، تنها انفصال روح از بدن است، مانند جدایی نوری از آینه. روح به ملکوت خود میپیوندد و بدن به سیر طبیعی خود ادامه میدهد، اما هیچچیز نابود نمیشود. این دیدگاه، بر بقای وجودی روح و بدن پس از مرگ تأکید دارد.
| درنگ: موت، انتقال روح از بدن است، نه نابودی وجودی. هیچچیز در عالم گم یا نابود نمیشود. |
سیر وجودی بدن و روح
پس از مرگ، روح به ملکوت خود میرود و بدن به سیر طبیعی خود، مانند تجزیه، ادامه میدهد. استاد فرزانه قدسسره این فرآیند را به جویباری تشبیه میکنند که از مسیری به مسیر دیگر میرود، اما ذات آب در آن ثابت است. این اصل، بر بقای وجودی در مراتب مختلف گواهی میدهد.
ظهور و مظهر در توحید
تمامی موجودات، ظهورات و مظاهر حقاند و ادعای «من» در خلق، از خالق نشأت میگیرد. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که این «من»، چونان آوایی است که از شهر حق برمیخیزد و هر موجودی، جلوهای از این حقیقت واحد است.
فرعون و ادعای ربوبیت
فرعون، در ادعای:
أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ
من پروردگار برتر شما هستم (نازعات: ۲۴)، تخطئه نمیشود، بلکه اوصافش اصلاح میگردد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عرفان، با اوصاف نادرست (مانند کفر و شرک) مخالف است، نه با ذات افراد، زیرا همه موجودات، عبداللهاند و در نظام توحیدی، ذات آنها از حق جدا نیست.
نفی استقلال ذاتی
هیچ موجودی استقلال ذاتی ندارد؛ اوصاف و اعمال، تعیینکننده مراتب آنهاست. این اصل، مانند نوری است که از خورشید حق ساطع میشود و هر موجودی را در مرتبهای خاص قرار میدهد، اما ذات همه، وابسته به حق است.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تبیین معاد جسمانی و روحانی، نفی فوت و تأکید بر موت، و روشنسازی جایگاه ظهورات و مظاهر در توحید، بر وحدت وجودی میان حق و خلق تأکید کرد. آیات قرآن کریم، این حقیقت را تأیید میکنند و نشان میدهند که هیچچیز در نظام هستی نابود نمیشود، بلکه در مراتب مختلف ظهور مییابد.
بخش چهارم: توحید کامل و نفی خوف از فنا
توحید و نفی خوف
موحد، چونان کوهی استوار، از زوال و فنای وجودی نمیترسد، زیرا بقای او به بقای حق وابسته است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که توحید کامل، خوف از نابودی را نفی میکند و بقای سرمدی را تأیید مینماید. این دیدگاه، مانند ستارهای در شب، راه جویندگان حقیقت را روشن میسازد.
| درنگ: موحد، از فنای وجودی نمیترسد، زیرا بقای او به بقای حق وابسته است. |
بقای به بقای الله
تمامی مظاهر، با بقای حق باقیاند و نابودی در نظام توحیدی معنا ندارد. استاد فرزانه قدسسره این اصل را با تمثیلی زیبا تبیین میکنند: همانگونه که قطرهای در اقیانوس به حیات خود ادامه میدهد، مظاهر نیز در ذات حق باقیاند.
نفی فرار از حکومت حق
دعای کمیل، با بیانی بلند، بر نفی فرار از حکومت الهی تأکید دارد: «فرار از حکومت تو ممکن نیست». استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که این نفی، شامل خود حق نیز میشود، زیرا حق، چونان اقیانوسی بیکران، همه چیز را در بر گرفته و هیچ موجودی نمیتواند از دایره اقتدار او خارج شود.
عبودیت و ربوبیت
عبودیت، چونان گوهری درخشان، در کنه خود ربوبیت را نهفته دارد. این اصل، مانند آینهای است که نور حق را بازمیتاباند و نشان میدهد که عبد و رب، در مرتبه توحید، یکیاند.
شهادت و نفی خوف از مرگ
شهدا، به دلیل ایمان به نفی فنای وجودی، از مرگ نمیترسند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این اطمینان، ریشه در توحید کامل دارد و شهدا را چونان ستارگانی در آسمان عرفان میدرخشاند.
طلب مرگ و نفی خوف
مؤمن موحد، از مرگ نمیترسد و اگر خوفی دارد، به دلیل بار گناه است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که طلب مرگ، نشانه توحید کامل است، زیرا موحد، مرگ را چونان پلی به سوی حق میبیند، نه پایان وجود.
جهان بهمثابه معبر
دنیا، مانند پلی است که مؤمن از آن عبور میکند. این استعاره، چونان چراغی راهنما، بر پویایی وجودی و انتقال از یک مرتبه به مرتبه دیگر تأکید دارد.
نفی شرک در موحد
موحد، چونان درختی ریشهدار در خاک توحید، به دنیا دل نمیبندد و تملق نمیکشد، زیرا شرک در او راه ندارد. این اصل، مانند جویباری زلال، دلبستگی به غیرحق را نفی میکند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تبیین توحید کامل و نفی خوف از فنا، بر بقای سرمدی مظاهر در پرتو حق تأکید کرد. موحد، با ایمان به وحدت وجود، از زوال نمیترسد و مرگ را پلی به سوی حق میبیند. این دیدگاه، مانند نوری در تاریکی، راه حقیقتجویان را روشن میسازد.
بخش پنجم: شرایع و جایگاه آنها در نظام هستی
ادوار کواکب سبعه
ادوار کواکب سبعه، که هر دور آن هزار سال دانسته شده، در نجوم قدیم مطرح بوده، اما استاد فرزانه قدسسره این ادعا را استحسانی و فاقد دلیل قطعی میدانند. این دیدگاه، مانند تمثیلی در عرفان، تنها جنبه رمزی دارد و از دقت علمی برخوردار نیست.
شریعت و اسماء الهی
هر شریعتی، مظهر اسمی از اسماء الهی است و امتها، مظاهر انبیا و انبیا، مظاهر اسماءاند. این رابطه، مانند سلسلهای از نور، بر مسانخت میان شریعت، نبی و امت دلالت دارد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این پیوند، ریشه در وحدت وجود دارد.
| درنگ: هر شریعت، مظهر اسمی از اسماء الهی است و امتها، مظاهر انبیا و انبیا، مظاهر اسماءاند. |
نفی نسخ به معنای نابودی
نسخ شرایع، به معنای نابودی نیست، بلکه پایان مدت و زوال زواید است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که همه شرایع در اسلام موجودند، زیرا اسلام، چونان اقیانوسی، ظرف جامع همه شرایع است. این دیدگاه، مانند گوهری درخشان، بر بقای ذاتی شرایع تأکید دارد.
غالب و مغلوب در تجلیات صفاتی
در تجلیات صفاتی، با ظهور یک صفت، احکام دیگر صفتها مخفی میشود، مانند نوری که سایههای دیگر را در خود فرو میبرد. این پویایی، نشاندهنده مراتب ظهور اسماء در ظرف ناسوت است.
مظاهر و احکام اسماء
هر قسم از اسماء، مظهری میطلبد که احکام آن اسم در آن ظاهر شود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این مظاهر، مانند آینههاییاند که نور اسماء را بازمیتابانند، اما خود اسم، مبدأ ظهور است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تبیین جایگاه شرایع در نظام هستی، بر پیوند وجودی میان اسماء، انبیا و امتها تأکید کرد. نسخ شرایع، تنها تغییر صورت ظهور است و اسلام، بهعنوان ظرف جامع، همه شرایع را در خود حفظ میکند. این دیدگاه، مانند نوری بر تاریکی، حقیقت وحدت وجود را روشن میسازد.
بخش ششم: انسان کامل و مراتب ظهور
اعیان خارجی و ثابته
مظاهر به دو قسماند: اعیان خارجی (در ظرف خارج) و اعیان ثابته (در علم الهی). استاد فرزانه قدسسره این تقسیمبندی را مانند دو روی یک سکه میدانند که یکی در عالم ظاهر و دیگری در علم الهی تجلی مییابد.
اعیان انسانی و جامعیت
اعیان انسانی، اگر قابل ظهور همه احکام اسماء باشد، انسان کامل (اولیای کاملین) است. استاد فرزانه قدسسره میفرمایند که انسان کامل، مانند اقیانوسی است که همه گوهرهای اسماء را در خود جای داده و مظهر جامع آنهاست.
محدودیت ملائکه
اعیان ملائکه، مختص به برخی اسماءاند و فاقد جامعیتاند. این محدودیت، مانند نوری است که تنها بخشی از آسمان را روشن میکند، در حالی که انسان کامل، تمامی آسمان وجود را در بر میگیرد.
افضلیت انسان کامل
انسان کامل، به دلیل مقام جمع، از ملائکه افضل است، اما افراد عادی لزوماً افضل نیستند. استاد فرزانه قدسسره این افضلیت را به خورشیدی تشبیه میکنند که همه ستارگان در پرتو آن محوناند.
| درنگ: انسان کامل، به دلیل جامعیت، مظهر همه اسماء الهی است و از ملائکه افضل است. |
ظهور و بطون حق
حق، از حیث ظهور، عین ظاهر و از حیث بطون، عین باطن است. این اصل، مانند آینهای است که هم نور را بازمیتاباند و هم در خود نهان میدارد.
اعیان و اسماء
اعیان ثابته، مظاهر اسماء در علم الهی و موجودات خارجی، مظاهر اعیاناند. این رابطه، مانند سلسلهای از نور است که از ذات حق تا عالم خارج امتداد مییابد.
طبیعت و افراد
طبیعت موجودات (انواع)، مظاهر اسماء و افراد، مظاهر طبیعتاند. این سلسله، مانند درختی است که شاخههای آن از ریشهای واحد نشأت میگیرند.
جنس و نوع در ظهور
هر حقیقت خارجی (جنس یا نوع)، اسمی از امهات اسماء است، زیرا جامع افراد جزئی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این جنس و نوع، نه مفاهیم منطقی، بلکه معروض وجودیاند.
شخص و حقیقت
هر شخص، عین حقیقت کلی است با عوارض مشخصه، لذا خود نیز اسمی از اسماء جزئی است. این اصل، مانند گوهری است که در هر ذره، جلوهای از کل را نمایان میسازد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، با تبیین مراتب ظهور و جایگاه انسان کامل، بر جامعیت او در برابر محدودیت ملائکه تأکید کرد. اعیان ثابته و خارجی، طبیعت و افراد، و جنس و نوع، همگی در سلسله ظهورات حق قرار دارند و انسان کامل، بهعنوان مظهر جامع، در مرکز این نظام میدرخشد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تبیین دولت اسماء الهی، ظهورات و مظاهر آنها، و جایگاه شرایع و انسان کامل در نظام هستی، تصویری روشن از وحدت وجود ارائه داد. اسماء الهی، چونان گوهرهایی ازلی و ابدی، از هرگونه زوال مبرایند و مظاهر آنها، در علم و حفظ الهی باقیاند. شرایع، بهعنوان مظاهر اسماء، در اسلام به کمال میرسند و انسان کامل، بهعنوان مظهر جامع، در مرکز این نظام قرار دارد. توحید کامل، خوف از فنا را نفی میکند و بقای سرمدی را تأیید مینماید. این معارف، مانند جویباری زلال، حقیقت عرفانی را به سوی جویندگان معرفت رهنمون میسازد.
| با نظارت صادق خادمی |