در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 32

متن درس





علم الهی و رابطه مظهر و مُظهر در عرفان نظری ابن‌عربی

علم الهی و رابطه مظهر و مُظهر در عرفان نظری ابن‌عربی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه سی و دوم)

دیباچه: درآمدی بر علم الهی و ظهورات وجود در عرفان نظری

علم الهی، چونان نوری ساطع از ذات حق، تمامی مراتب هستی را روشن می‌سازد و رابطه مظهر و مُظهر، مانند آینه‌ای است که نور حقیقت را در خود بازمی‌تاباند. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین مفهوم علم الهی و رابطه مظهر و مُظهر در عرفان نظری ابن‌عربی می‌پردازد. هدف، ارائه متنی جامع و علمی است که با نگاهی عمیق و تحلیلی، چارچوبی استوار برای فهم این مفاهیم در فضای عرفان اسلامی فراهم آورد. این متن، با ساختاری منظم و بهره‌گیری از شواهد قرآنی و روایی، به نقد دیدگاه‌های فلسفی و کلامی پرداخته و برتری نگاه عرفانی شیعی را تبیین می‌کند.

بخش نخست: اتحاد مظهر و مُظهر در مراتب وجود

اتحاد مظهر و مُظهر: از احدیت به واحدیت

بحث اتحاد مظهر و مُظهر، از احدیت (ذات بسیط الهی) به واحدیت (ظهور صفات) و سپس به اعیان ثابته و موجودات خارجی امتداد می‌یابد. این اتحاد، مانند رودی است که از سرچشمه ذات به سوی کثرت مظاهر جاری می‌شود، اما در ذات خود، یگانه و بی‌تغییر باقی می‌ماند. اعیان ثابته، به‌عنوان مظاهر علمی حق، و موجودات خارجی، به‌عنوان ظهورات عینی، همگی اسماء الهی‌اند که در مراتب گوناگون ظهور می‌یابند.

درنگ: اتحاد مظهر و مُظهر، از احدیت به واحدیت و اعیان ثابته و موجودات خارجی، بیانگر ظهور حق در مراتب مختلف است.

تقسیم اسماء الهی: وجوبی عینی و وجوبی غیری

اسماء الهی به دو قسم وجوبی عینی (مانند احدیت و واحدیت که عین ذات‌اند) و وجوبی غیری (مظاهر خلقی که در ظرف ظهور ظاهر می‌شوند) تقسیم می‌شوند. این تقسیم‌بندی، مانند نوری است که در ذات خود یگانه است، اما در آینه‌های گوناگون، به رنگ‌های متفاوت بازتاب می‌یابد. وجوبی عینی، به ذات حق تعلق دارد و وجوبی غیری، به مظاهر خلقی که کثرت در آن‌ها ظهور می‌یابد.

درنگ: اسماء الهی به وجوبی عینی (عین ذات) و وجوبی غیری (مظاهر خلقی) تقسیم می‌شوند، و کثرت تنها در ظرف ظهور معنا دارد.

غیریت در ظرف ظهور، نه در ذات

غیریت میان مظهر و مُظهر، تنها در ظرف ظهور معنا دارد، نه در ذات الهی که بسیط و فاقد تعدد است. این اصل، مانند خورشیدی است که نورش در آینه‌های گوناگون بازتاب می‌یابد، اما ذاتش از کثرت مبراست. در ظرف ذات، هیچ‌گونه غیریت یا تعددی وجود ندارد، و کثرت، تنها در مظاهر خلقی ظهور می‌یابد.

درنگ: غیریت میان مظهر و مُظهر، در ظرف ظهور است، نه در ذات الهی که بسیط و یگانه است.

بخش دوم: علم الهی و پیچیدگی‌های آن

تمرکز بر علم الهی و نفس‌الامر

تنبیه آخر، برخلاف انتظار، به‌جای تمرکز بر اسماء الهی، به بحث علم الهی و نفس‌الامر می‌پردازد. علم الهی، مانند اقیانوسی بی‌کران است که ذات و موجودات را در بر می‌گیرد. نفس‌الامر، به‌عنوان حقیقتی که وجود را در خود متجلی می‌سازد، پیوند عمیقی با توحید دارد و از مباحث کلیدی در عرفان، فلسفه و کلام است.

درنگ: تنبیه آخر، به علم الهی و نفس‌الامر می‌پردازد که از مباحث بنیادین عرفان و پیونددهنده آن با توحید است.

پیچیدگی و اختلاف در علم الهی

بحث علم الهی، به‌ویژه علم به موجودات خارجی، از پیچیده‌ترین و پراختلاف‌ترین مباحث در عرفان، فلسفه و کلام است. این پیچیدگی، مانند گره‌ای است که در تار و پود اندیشه‌های بشری تنیده شده و شامل مسائلی چون علم متصل یا منفصل، علم به موجودات قبل یا بعد از وجود، و نحوه ظهور علم در مراتب مختلف است.

درنگ: علم الهی، به دلیل گستردگی و ارتباط با مسائل وجودی، از مباحث چالش‌برانگیز و پراختلاف در عرفان و فلسفه است.

دیدگاه شارح: علم نفسی و حقیقی

شارح، علم حق به ذات و موجودات را نفسی و حقیقی می‌داند، نه غیری یا منفصل. این دیدگاه، مانند نوری است که از ذات ساطع شده و بدون واسطه، همه‌چیز را روشن می‌سازد. با این حال، استدلال‌های شارح، به دلیل خلط مباحث کلامی، فلسفی و عرفانی، از انسجام کافی برخوردار نیست و نیازمند تبیینی عمیق‌تر است.

درنگ: علم الهی، نفسی و حقیقی است، اما استدلال‌های شارح به دلیل خلط مباحث، نارسا و ناقص است.

بخش سوم: ماهیت علم و نقد تقسیمات سنتی

ماهیت علم: حضور شیء نزد نفس

علم، حضور شیء نزد نفس است و تقسیمات سنتی مانند تصور و تصدیق یا حضوری و حصولی معتبر نیستند. این تعریف، مانند کلیدی است که قفل پیچیدگی‌های علم را می‌گشاید. تصور (حضور ساده) و تصدیق (حضور اذعانی) از یک حقیقت واحدند و تفاوت آن‌ها تنها در شدت حضور است.

درنگ: علم، حضور شیء نزد نفس است و تقسیمات تصور و تصدیق یا حضوری و حصولی، از یک حقیقت واحد سرچشمه می‌گیرند.

نفی علم حصولی

علم حصولی وجود ندارد و همه علوم، حضوری‌اند، با تفاوت در قرب به نفس. این دیدگاه، مانند نسیمی است که غبار تقسیمات غیرضروری را از آینه علم می‌زداید. تفاوت علوم، به شدت حضور و قرب به نفس بستگی دارد، نه به ماهیت متمایز حضوری یا حصولی.

درنگ: همه علوم حضوری‌اند و علم حصولی، به دلیل فقدان حقیقت مستقل، معتبر نیست.

وجود ذهنی و نقد مفاهیم ماهوی

وجود ذهنی، وجودی تجردی است و مفاهیمی مانند ماهیت، شبه یا صورت در ذهن معتبر نیستند. این دیدگاه، مانند اصلاح نقشه‌ای است که حقیقت وجود را از بند مفاهیم ماهوی آزاد می‌سازد. وجود ذهنی، حقیقتی است که با شدت و ضعف قرب به نفس تعریف می‌شود، نه با مفاهیم اعتباری.

درنگ: وجود ذهنی، تجردی است و مفاهیم ماهیت، شبه یا صورت، در تبیین علم معتبر نیستند.

بخش چهارم: هستی به‌عنوان ظرف ظهورات حق

وجودات اشیاء: مظاهر حق

وجودات اشیاء، مظاهر و ظهورات حق‌اند و فاقد استقلال وجودی‌اند. این اصل، با حدیث شریف «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» (هرکس خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است) همخوانی دارد. اشیاء، مانند آینه‌هایی‌اند که نور حق را بازمی‌تابانند، اما خود، هویتی مستقل ندارند.

درنگ: وجودات اشیاء، مظاهر حق‌اند و هرگونه استقلال وجودی (ماهوی یا کلی) از آن‌ها نفی می‌شود.

هستی، کاسه علم حق

هستی، ظرف علم حق است و علم، قدرت و سایر صفات الهی، ظهورات ذات‌اند. این تعبیر، مانند کاسه‌ای است که آب زلال حقیقت را در خود جای داده و همه صفات را به ذات بازمی‌گرداند. علم، قدرت و اراده، همگی ظهورات ذات‌اند و در ظرف هستی متجلی می‌شوند.

درنگ: هستی، ظرف علم حق و ظهورات صفات الهی است که همگی عین ذات‌اند.

قدسیت هستی و ضرورت طهارت

هستی، به دلیل قدسیت ذاتی، نیازمند طهارت است و تطهیر، شرط وصول به حقیقت است. این اصل، با آیه کریمه فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (کفش‌هایت را بیرون آر که تو در وادی مقدس طوی هستی) تبیین می‌شود. طهارت، مانند کلیدی است که درهای قرب به حقیقت را می‌گشاید.

درنگ: هستی، به دلیل قدسیت، نیازمند طهارت است و تطهیر، شرط وصول به حقیقت الهی است.

قدسیت همه موجودات

همه موجودات، حتی سگ، به دلیل ظهور حق، دارای قدسیت‌اند و طهارت اطلاقی دارند. این دیدگاه، با آیه کریمه كَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ (سگشان دو دست خویش بر آستانه دراز کرده بود) تبیین می‌شود. سگ اصحاب کهف، مانند نشانه‌ای است که قدسیت همه موجودات را در ظرف ظهور حق نشان می‌دهد.

درنگ: همه موجودات، به دلیل ظهور حق، دارای قدسیت و طهارت اطلاقی‌اند.

بخش پنجم: نقد دیدگاه‌های فلسفی و کلامی

نقد دیدگاه عقل اول

دیدگاه برخی حکما که علم حق به موجودات از طریق عقل اول است، به دلیل کثرت معلومات و منافات با قدیم بودن علم الهی مردود است. این نقد، مانند پاک کردن غبار از آینه حقیقت است که علم الهی را از بند واسطه‌ها آزاد می‌سازد.

درنگ: عقل اول، به دلیل حدوث ذاتی، نمی‌تواند ظرف علم قدیم الهی باشد.

نقد صور مرتسمه و قائمه

صور مرتسمه (ابن‌سینا) یا قائمه (متأخرین)، به دلیل حصولی بودن، برای تبیین علم الهی معتبر نیستند. این مفاهیم، مانند سایه‌هایی‌اند که نمی‌توانند نور حضوری علم الهی را بازنمایی کنند.

درنگ: صور مرتسمه و قائمه، به دلیل حصولی بودن، نمی‌توانند علم حضوری الهی را تبیین کنند.

علم الهی و جزئیات: آیه سقوط ورقه

علم الهی، شامل جزئیات (مانند سقوط ورقه) است و محدود به کلیات نیست. این اصل، با آیه کریمه وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا (و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر آنکه او آن را می‌داند) تبیین می‌شود. این آیه، مانند مشعلی است که گستردگی علم الهی را روشن می‌سازد.

درنگ: علم الهی، شامل جزئیات است و دیدگاه علم کلی (ابن‌سینا) مردود است.

نقد اقوال متکلمین

اقوال متکلمین درباره علم الهی (متصل، منفصل، عینی، غیری، کلی، جزئی) به دلیل ناتوانی در تبیین علم بسیط الهی مردودند. این اقوال، مانند نقشه‌هایی ناقص‌اند که نمی‌توانند حقیقت علم الهی را ترسیم کنند.

درنگ: اقوال متکلمین، به دلیل تناقضات و نارسایی، در تبیین علم الهی معتبر نیستند.

علم عشقی الهی

علم الهی، علم عشقی، حضوری و عینی است و با تجلی ذات محقق می‌شود. این دیدگاه، مانند شعله‌ای است که از ذات ساطع شده و همه‌چیز را در نور خود غرق می‌کند، بدون نیاز به عنایت یا رضا.

درنگ: علم الهی، عشقی و حضوری است و با تجلی ذات، نه عنایت یا رضا، محقق می‌شود.

نقد دیدگاه رب‌النوع و مثل افلاطونی

مفاهیمی مانند رب‌النوع، صور معلقه و مثل افلاطونی، به دلیل فقدان دلیل معتبر، مردودند. این مفاهیم، مانند بناهایی خیالی‌اند که در برابر حقیقت توحید عرفانی فرو می‌ریزند.

درنگ: رب‌النوع، صور معلقه و مثل افلاطونی، به دلیل نبود دلیل معتبر، با توحید عرفانی ناسازگارند.

بخش ششم: شعور موجودات و برتری عرفان شیعی

شعور همه موجودات

همه موجودات، از گیاه تا حیوان، دارای شعور و معرفت‌اند. این دیدگاه، مانند باغی است که هر برگ و شاخه‌اش از عشق و آگاهی سرشار است. رفتار گیاهان و حیوانات، مانند حرکت گیاه به سوی نور یا تعامل درختان، گواه این شعور است.

درنگ: همه موجودات، به دلیل ظهور حق، دارای شعور و معرفت‌اند.

نقد محدودیت مخلوقات

مخلوقات، محدود نیستند و مانند حق، نامحدود آفریده شده‌اند. این اصل، با تعبیر «از کوزه همان برون تراود که در اوست» تبیین می‌شود. مخلوقات، مانند آینه‌هایی‌اند که نور نامحدود حق را بازمی‌تابانند.

درنگ: مخلوقات، مانند حق، نامحدود آفریده شده‌اند و محدودیت آن‌ها اعتباری است.

برتری عرفان شیعی

عرفان شیعی، به دلیل ریشه در ولایت، از عرفان‌های کلامی و فلسفی برتر است. این برتری، مانند نوری است که از چشمه معارف معصومین ساطع شده و راه حقیقت را روشن می‌سازد.

درنگ: عرفان شیعی، به دلیل ریشه در ولایت، از عرفان‌های کلامی و فلسفی برتر است.

ضرورت مطالعه مبادی عرفان

مبادی عرفان، مانند سکوهایی‌اند که عارف را به سوی حقیقت پرتاب می‌کنند. مطالعه این مبادی، ضروری است، اما پذیرش یا رد بی‌تحلیل آن‌ها، مانند گام نهادن در راهی بدون نقشه است.

درنگ: مبادی عرفان، مقدمه وصول به حقیقت‌اند، اما باید با تحلیل و تأمل مطالعه شوند.

بخش هفتم: نقد استدلال‌های شارح و تبیین دقیق‌تر

نقد استدلال‌های شارح

استدلال‌های شارح برای اثبات عينيت علم و ذات، به دلیل خلط مباحث کلامی، فلسفی و عرفانی، ناقص و نارساست. این نقد، مانند اصلاح خطایی در نقشه‌کشی است که مسیر حقیقت را روشن‌تر می‌سازد.

درنگ: استدلال‌های شارح، به دلیل خلط مباحث، از انسجام لازم برخوردار نیست.

نقد استدلال حدوث ذاتی عقل اول

استدلال حدوث ذاتی عقل اول، به دلیل عدم تمایز میان علم به اشیاء قبل و بعد از وجود، نارساست. این نارسایی، مانند گرهی است که در استدلال تنیده شده و نیازمند گشایش با تحلیل دقیق‌تر است.

درنگ: استدلال حدوث ذاتی عقل اول، به دلیل خلط علم به اشیاء قبل و بعد از وجود، نارساست.

علم الهی، غیری از عقل اول

علم الهی به عقل اول، غیری از خود عقل اول است و قبل از وجود آن محقق است. این اصل، مانند نوری است که پیش از ظهور آینه، در ذات خود ساطع است.

درنگ: علم الهی به عقل اول، مقدم بر وجود آن و غیری از آن است.

تفاوت ماهیت عقل اول و علم الهی

ماهیت عقل اول (جوهر) با حقیقت علم الهی (واجب یا عرضی) مغایر است. این تمایز، مانند خطی است که میان دو ساحت متمایز کشیده شده و عقل اول را از ظرف علم الهی خارج می‌سازد.

درنگ: ماهیت عقل اول (جوهر) با حقیقت علم الهی (واجب یا عرضی) مغایر است.

نقد مغایرت علم به ذات و معلولات

مغایرت علم الهی به ذات و معلولات، اعتباری است و به وحدت حقیقت علم ضرر نمی‌رساند. این دیدگاه، مانند آینه‌ای است که کثرت تصاویر را نشان می‌دهد، اما ذات نور را متکثر نمی‌سازد.

درنگ: مغایرت علم به ذات و معلولات، اعتباری است و به وحدت حقیقت علم خدشه وارد نمی‌کند.

بخش هشتم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

علم الهی و وحدت حقیقت

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، مفهوم علم الهی و رابطه مظهر و مُظهر را در چارچوب عرفان نظری ابن‌عربی تبیین کرد. علم الهی، عين ذات و حضوری است و تقسیمات حصولی، کلی یا منفصل معتبر نیستند. هستی، ظرف ظهورات حق است و همه موجودات، به دلیل قدسیت، دارای شعور و طهارت‌اند.

نقد دیدگاه‌های فلسفی و کلامی

نقد دیدگاه‌هایی مانند عقل اول، صور مرتسمه و رب‌النوع، بر ضرورت تبیین عرفانی مبتنی بر توحید تأکید دارد. عرفان شیعی، با ریشه در ولایت، از عرفان‌های کلامی و فلسفی برتر است و مبادی عرفان، مانند سکوهایی برای وصول به حقیقت‌اند.

جمع‌بندی نهایی

این متن، با ارائه تحلیلی جامع و دقیق، علم الهی را به‌عنوان نوری ساطع از ذات و هستی را به‌عنوان ظرف ظهورات حق تبیین کرد. آیات قرآن کریم، مانند وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا و فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى، و حدیث شریف «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ»، چارچوبی استوار برای این مفاهیم فراهم می‌آورند. این نوشتار، می‌تواند منبعی معتبر برای پژوهشگران عرفان اسلامی باشد.

والحمدلله رب العالمین

با نظارت صادق خادمی