در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 36

متن درس





فصوص الحکم: کاوشی در اعیان ثابته و مظاهر اسمائی

فصوص الحکم: کاوشی در اعیان ثابته و مظاهر اسمائی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه سی و ششم)


مقدمه: اعیان ثابته، حلقه واسط ذات و مظاهر

عرفان نظری، چونان دریایی ژرف، حقیقت وجود را از ذات غیرمتعین الهی تا مظاهر خلقی در مراتب گوناگون کاوش می‌کند. در این میان، اعیان ثابته، چونان پلی نورانی، رابطه میان اسماء و صفات الهی و ظهورات خارجی را برقرار می‌سازد. این وجودات علمی، که در علم ازلی حق تعالی ثابت‌اند، مظاهر اسماء و صفات‌اند و در عین حال، پیش‌نیاز خلقت خارجی به شمار می‌روند. درس‌گفتار سی و ششم از شرح فصوص الحکم، با تمرکز بر فصل سوم این اثر گران‌سنگ، به تبیین دقیق و عمیق اعیان ثابته و ارتباط آنها با اسماء و صفات الهی می‌پردازد. این نوشتار، با تکیه بر معارف قرآنی، روایات معصومین علیهم‌السلام و اصول عرفان نظری، می‌کوشد تا این مفاهیم را با زبانی روشن، متین و علمی برای طالبان معرفت تبیین نماید. هدف، گشودن دریچه‌ای به سوی فهم حقیقت وحدت وجود و مراتب ظهور الهی است تا در پرتو شرع، برهان و شهود، راه به سوی حقیقت هموار گردد.

بخش اول: ساختار و جایگاه اعیان ثابته در نظام عرفانی

ارتباط ساختاری اعیان ثابته با اسماء و صفات

فصل سوم فصوص الحکم، که به اعیان ثابته اختصاص دارد، در ادامه منطقی فصول پیشین این اثر قرار می‌گیرد. فصل اول، وجود را به عنوان موضوع کل شیء معرفی کرد و فصل دوم، به تبیین اسماء و صفات الهی پرداخت. اعیان ثابته، به عنوان مظاهر علمی اسماء و صفات، حلقه‌ای واسط در این سلسله مراتب وجودی‌اند. این ساختار، چونان نردبانی است که از ذات مطلق الهی به سوی مظاهر خلقی صعود می‌کند، و اعیان ثابته، پله‌ای کلیدی در این مسیر به شمار می‌روند. این ترتیب، سیر نزولی تجلیات الهی را از وجود مطلق به اسماء و صفات و سپس به مظاهر علمی آنها نشان می‌دهد، که در نهایت به ظهورات خارجی منتهی می‌شود.

درنگ: اعیان ثابته، چونان پلی نورانی، اسماء و صفات الهی را به مظاهر خلقی پیوند می‌دهند و حلقه واسط میان علم و عالم‌اند.

تعریف اعیان ثابته در عرفان نظری

اعیان ثابته، وجودات علمی حق تعالی‌اند که به عنوان مظاهر اسماء و صفات الهی در ظرف علم ازلی او ثابت و پایدارند. این وجودات، نه به معنای اشکال مادی یا صور ظاهری، بلکه به مثابه حقایق معقول و قالب‌های علمی‌اند که پیش از خلقت خارجی، در علم الهی حضور دارند. اعیان ثابته، چونان گوهرهایی در خزانه علم الهی، قابلیت ظهور در عالم خارج را دارند، اما خود در مرتبه علم باقی می‌مانند و از کثرت خارجی مصون‌اند.

درنگ: اعیان ثابته، چونان نقوشی در آینه علم الهی، حقایق ثابت و معقولی‌اند که مظهر اسماء و صفات‌اند.

تمایز صور معقوله از اشکال ظاهری

صور معقوله، که اعیان ثابته را تشکیل می‌دهند، به معنای اشکال عرفی یا صور مادی نیستند، بلکه حقایق مظهری‌اند که در ظرف علم الهی به صورت معقول وجود دارند. این صور، چونان نقش‌هایی در لوح علم ازلی، از هرگونه ماده و کثرت خارجی مبرا هستند و تنها در مرتبه علم الهی معنا می‌یابند. این تمایز، برای رفع ابهام از اصطلاح «صورت» ضروری است، زیرا در عرفان نظری، صورت به معنای حقیقت وجودی است، نه شکل ظاهری که در عرف عام یا فلسفه مشائی مراد می‌شود.

درنگ: صور معقوله، چونان سایه‌های نور الهی در آینه علم، از ماده و کثرت مبرا بوده و تنها در ظرف علم معنا دارند.

بخش دوم: علم الهی و اعیان ثابته

علم ازلی الهی و صور معقوله

خداوند، به واسطه علم به ذات خود، به تمام صور عقلانی که مظاهر اسماء و صفات‌اند، عالم است. این علم، ازلی و ابدی است و پیش از خلقت و مستقل از ظهور خارجی، همه مظاهر ممکن را در بر می‌گیرد. صور معقوله، چونان گوهرهایی در خزانه علم الهی، قالب‌های ذهنی‌ای هستند که زمینه‌ساز ظهور مظاهر خارجی می‌شوند. این علم، به دلیل وحدت ذات الهی، از هرگونه کثرت عاری است و اعیان ثابته را در ظرف اطلاق در بر می‌گیرد.

درنگ: علم الهی، چونان اقیانوسی بی‌کران، همه صور معقوله را در خود جای داده و از هر کثرتی مصون است.

تعین خاص و نسبت متعینه در صور عقلانی

صور عقلانی، که اعیان ثابته را تشکیل می‌دهند، عين ذات متجلی با تعین خاص و نسبت معین‌اند. این تعین خاص، هویت علمی آنها را در ظرف علم الهی مشخص می‌کند، و نسبت معین، به ارتباط آنها با اسماء و صفات الهی اشاره دارد. برای مثال، صفت رحیم یا عالم، در صور معقوله با تعینی خاص متجلی می‌شود، اما این تعین در ظرف علم است و کثرت خارجی ایجاد نمی‌کند. این رابطه، چونان انعکاس نور واحد در آینه‌های متعدد، تمایز ظاهری را در ظرف علم پدید می‌آورد، اما وحدت ذاتی را حفظ می‌کند.

درنگ: صور عقلانی، چونان نقش‌هایی بر لوح علم الهی، با تعین خاص و نسبت معین، مظهر اسماء و صفات‌اند.

بخش سوم: تقسیم‌بندی اعیان ثابته و اصطلاحات عرفانی

تقسیم‌بندی اعیان ثابته به کلی و جزئی

اعیان ثابته به دو دسته کلی و جزئی تقسیم می‌شوند. اعیان ثابته کلی، مانند حقیقت انسان، به حقایق عامی اشاره دارند که افراد متعددی را در بر می‌گیرند. اعیان ثابته جزئی، مانند زید، عمرو یا بکر، به مصادیق خاص در ظرف علم الهی اشاره دارند. این تقسیم‌بندی، چونان شاخه‌های درختی است که از ریشه واحد علم الهی سرچشمه گرفته و در ظرف علم، به صورت کلی و جزئی متجلی می‌شوند.

درنگ: اعیان ثابته کلی و جزئی، چونان شاخه‌های درختی واحد، از ریشه علم الهی منشعب شده و در ظرف علم متجلی می‌گردند.

اصطلاحات عرفانی: حقایق و هویات

در اصطلاح عرفانی، اعیان ثابته کلی را «حقایق» یا «ماهیات» و اعیان ثابته جزئی را «هویات» می‌نامند. حقایق، به حقایق عام مانند حقیقت انسان اشاره دارند، و هویات، به مصادیق خاص مانند زید یا عمرو. این اصطلاحات، برای تبیین مراتب وجودی در ظرف علم الهی به کار می‌روند و با مفاهیم فلسفی مشائی متفاوت‌اند. حقایق و هویات، چونان دو روی یک سکه، هر دو وجودات علمی‌اند که در ظرف علم الهی یکی‌اند، اما به اعتبار سعة وجودی یا ضیق آن، متمایز می‌شوند.

درنگ: حقایق و هویات، چونان دو بال پرنده وجود، در ظرف علم الهی متحدند، اما به اعتبار سعة و ضیق، متمایز می‌گردند.

نقد اصطلاحات فلسفی در عرفان

استفاده از اصطلاحات فلسفی مانند «ماهیات» در متون عرفانی، گاه به خلط مفاهیم می‌انجامد. در عرفان نظری، اعیان ثابته به عنوان وجودات علمی تعریف می‌شوند، در حالی که فیلسوفان مشائی از «صور مرتسمه» یا وجودات ذهنی سخن می‌گویند. این تفاوت، ریشه در مبانی هستی‌شناختی دارد، زیرا عرفا بر وجود علمی در ظرف علم الهی تأکید دارند، اما مشائیان به وجود ذهنی و خارجی توجه می‌کنند. بنابراین، اصطلاحات فلسفی مانند «ماهیات» باید با دقت در متون عرفانی به کار روند تا از ابهام جلوگیری شود.

درنگ: اصطلاحات عرفانی، چونان مشعل‌هایی در مسیر حقیقت، باید از خلط با مفاهیم فلسفی مصون بمانند.

نقد اصطلاحات زائد

برخی اصطلاحات مانند «عند اهل النظر» در متون عرفانی زائد و غیرضروری‌اند، زیرا عرفان نظری زبان خاص خود را دارد که بر اصطلاحات اهل‌الله متکی است. استفاده از عباراتی که به فیلسوفان اشاره دارند، گاه به ابهام می‌انجامد و از وضوح متن می‌کاهد. عرفان، چونان چشمه‌ای زلال، باید با زبانی صاف و روشن ارائه شود تا حقیقت را بی‌پرده به طالبان معرفت بنمایاند.

درنگ: اصطلاحات زائد، چونان غباری بر آینه عرفان، باید زدوده شوند تا حقیقت درخشش یابد.

بخش چهارم: فیض اقدس و فیض مقدس

تقسیم‌بندی فیض الهی

فیض الهی به دو قسم فیض اقدس و فیض مقدس تقسیم می‌شود. فیض اقدس، ظهور اسماء و صفات در ظرف علم الهی است که اعیان ثابته را به وجود می‌آورد. فیض مقدس، ظهور این اعیان در عالم خارج با کثرت مظهری است. این تقسیم‌بندی، چونان دو شاخه از یک درخت، مراتب ظهور الهی را از علم به عالم خارج تبیین می‌کند. فیض اقدس، به دلیل فقدان کثرت، افضل از فیض مقدس است، زیرا در ظرف علم، وحدت ذاتی حفظ می‌شود.

درنگ: فیض اقدس، چونان چشمه‌ای زلال در علم الهی، اعیان ثابته را به وجود می‌آورد، و فیض مقدس، چونان رودی جاری، آنها را به عالم خارج می‌رساند.

اعیان ثابته و تجلی واحدیت

اعیان ثابته، متعینات تجلی واحدیت‌اند که به واسطه فیض اقدس در ظرف علم الهی ظهور می‌یابند. در مرتبه واحدیت، اسماء و صفات الهی به صورت متعین ظاهر می‌شوند، و اعیان ثابته، مظاهر علمی این اسماء‌اند. این تجلی، چونان گشوده شدن مشتی است که دشتی از حقایق علمی را در ظرف علم الهی متجلی می‌سازد.

درنگ: اعیان ثابته، چونان گل‌هایی در باغ واحدیت، از فیض اقدس سرچشمه گرفته و در علم الهی شکوفا می‌شوند.

وجودات علمی و عینی

اعیان ثابته، وجودات علمی حق‌اند که در ظرف علم الهی ثابت‌اند. با ظهور در عالم خارج، این وجودات به وجودات عینی تبدیل می‌شوند که با فیض مقدس مرتبط‌اند. وجودات علمی، چونان نقوشی در لوح علم الهی، از کثرت مصون‌اند، اما وجودات عینی، در ظرف کثرت مظهری متجلی می‌گردند. این تمایز، نشان‌دهنده دو مرحله ظهور الهی است: مرحله علمی در ظرف علم و مرحله عینی در ظرف خارج.

درنگ: وجودات علمی، چونان گوهرهایی در خزانه علم الهی، و وجودات عینی، چونان مظاهر آن گوهرها در عالم خارج‌اند.

بخش پنجم: نقد دیدگاه‌های نادرست و تأکید بر عرفان نظری

نقد شلوغ‌سازی متون عرفانی

برخی متون عرفانی، به دلیل فقدان ویراستاری دقیق و استفاده از اصطلاحات غیرمنسجم، دچار پیچیدگی غیرضروری می‌شوند. عرفان نظری، چونان چشمه‌ای زلال، باید با زبانی روشن و منطقی ارائه گردد تا طالبان حقیقت را به سوی مقصد هدایت کند. پیچیدگی‌های غیرضروری، چونان ابرهایی‌اند که نور حقیقت را پنهان می‌سازند و باید با ویراستاری دقیق برطرف شوند.

درنگ: عرفان نظری، چونان آینه‌ای صاف، باید از غبار پیچیدگی‌های غیرضروری پاک شود تا حقیقت را روشن نماید.

نقد اصطلاحات ممکن و ممتنع

استفاده از اصطلاحات «ممکن» و «ممتنع» در عرفان نظری نادرست است، زیرا در این مکتب، همه وجودات یا واجب بالذات (حق) یا واجب بالظهور (مظاهر) هستند. مفاهیم امکان و امتناع، که در فلسفه و کلام رایج‌اند، در عرفان جایگاهی ندارند. اعیان ثابته، چونان مظاهر واجب بالظهور، از وحدت وجود سرچشمه می‌گیرند و نیازی به اصطلاحات فلسفی ندارند.

درنگ: عرفان نظری، چونان خورشیدی بی‌حجاب، از اصطلاحات ممکن و ممتنع بی‌نیاز است و همه را در پرتو وحدت وجود می‌بیند.

مفاتیح الغیب و اعیان ثابته

مفاتیح الغیب، چنان‌که در قرآن کریم آمده است: عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ (کلیدهای غیب نزد اوست و جز او کسی آنها را نمی‌داند)، به اعیان ثابته‌ای اشاره دارد که هرگز در عالم خارج ظهور نمی‌یابند. این وجودات علمی، چونان گوهرهایی پنهان در خزانه علم الهی، از ظهور خارجی مصون‌اند و تنها در علم ازلی حق تعالی باقی می‌مانند.

درنگ: مفاتیح الغیب، چونان گوهرهایی در خزانه علم الهی، از ظهور خارجی مصون‌اند و در علم ازلی حق باقی می‌مانند.

ظهور و عدم ظهور اعیان ثابته

اعیان ثابته یا در عالم خارج ظهور می‌یابند (ممکنه) یا هرگز ظهور نمی‌یابند (ممتنعه). اما این اصطلاحات، در عرفان نظری به معنای فلسفی آنها به کار نمی‌روند. اعیان ثابته ممکنه، آنهایی‌اند که در عالم خارج متجلی می‌شوند، و ممتنعه، آنهایی‌اند که در علم الهی باقی می‌مانند. این تقسیم‌بندی، چونان دو شاخه از یک درخت، مراتب ظهور و بطون را در علم الهی نشان می‌دهد.

درنگ: اعیان ثابته، چونان گل‌هایی در باغ علم الهی، یا در عالم خارج شکوفا می‌شوند یا در خزانه علم باقی می‌مانند.

بخش ششم: اسماء الهی و مراتب ظهور

ارتباط اسماء اول، آخر، ظاهر و باطن با اعیان ثابته

اعیان ثابته به اسماء اول و باطن وابسته‌اند، زیرا در ظرف علم الهی قرار دارند. در مقابل، وجودات عینی به اسماء آخر و ظاهر مرتبط‌اند، زیرا در ظرف کثرت خارجی ظهور می‌یابند. این تقسیم‌بندی، چونان چهار گوشه یک باغ، مراتب ظهور الهی را در علم و عالم خارج تبیین می‌کند. اسماء اول و باطن، چونان ریشه‌های پنهان، اعیان ثابته را در علم الهی نگه می‌دارند، و اسماء آخر و ظاهر، چونان شاخه‌های آشکار، مظاهر خارجی را متجلی می‌سازند.

درنگ: اسماء اول و باطن، چونان ریشه‌های باغ علم الهی، و اسماء آخر و ظاهر، چونان شاخه‌های باغ عالم خارج‌اند.

دولت اسماء و ظهور مظاهر

هر مظهری که ظاهر می‌شود، به واسطه اسماء اول و ظاهر است، و هر مظهری که ختم می‌شود، به واسطه اسماء آخر و باطن است. اعیان ثابته، به عنوان مظاهر اسماء و صفات، در ظرف علم الهی با اسماء اول و باطن ظهور می‌یابند، و در عالم خارج، با اسماء آخر و ظاهر متجلی می‌گردند. این دولت اسماء، چونان قانونی الهی، ظهور مظاهر را در مراتب گوناگون هدایت می‌کند.

درنگ: دولت اسماء، چونان قانونی آسمانی، ظهور مظاهر را از علم به عالم خارج هدایت می‌کند.

بخش هفتم: مراتب عوالم و ظهورات الهی

تقسیم‌بندی عوالم الهی

عوالم الهی به پنج مرتبه تقسیم می‌شوند: لاتعین، تعین اول (احدیت)، تعین دوم (واحدیت)، اعیان ثابته (وجودات علمی) و مظاهر خارجی. در مرتبه لاتعین، ذات الهی فراتر از هر اسم و رسم است و از هر تعینی مبراست. در تعین اول (احدیت)، صفات در ذات مندمج‌اند، و در تعین دوم (واحدیت)، اسماء و صفات به صورت متعین ظهور می‌یابند. اعیان ثابته، مظاهر علمی واحدیت‌اند، و مظاهر خارجی، ظهورات عینی این اعیان در ظرف کثرت‌اند.

درنگ: عوالم الهی، چونان نردبانی از لاتعین تا مظاهر خارجی، سیر تجلی حق را از ذات به خلق نشان می‌دهند.

وحدت وجود و اعیان ثابته

اعیان ثابته، وجودات علمی حق‌اند که به وجود حق موجودند، نه به وجود خلقی خودشان. این وجودات، چونان انعکاس نور واحد در آینه علم الهی، از کثرت مصون‌اند و در ظرف علم، وحدت ذاتی را حفظ می‌کنند. اما در عالم خارج، به صورت مظاهر متکثر مانند انسان، حیوان یا افراد خاص (زید، عمرو، بکر) ظهور می‌یابند. این وحدت وجود، چونان نوری است که در علم الهی یکی است، اما در عالم خارج به کثرت مظهری متجلی می‌گردد.

درنگ: اعیان ثابته، چونان انعکاس نور واحد در آینه علم الهی، وحدت ذاتی را در علم حفظ کرده و در عالم خارج به کثرت مظهری متجلی می‌گردند.

نقد تقسیم‌بندی‌های غیرضروری

برخی تقسیم‌بندی‌ها و اصطلاحات در متون عرفانی، مانند تمایز میان ممکن و ممتنع یا استفاده از مفاهیم فلسفی مانند ماهیات، غیرضروری‌اند و به پیچیدگی متن می‌انجامند. عرفان نظری، چونان چشمه‌ای زلال، نیازی به اصطلاحات پیچیده ندارد و باید با زبانی صاف و منطقی ارائه شود. این نقد، بر ضرورت ارائه عرفان به صورت علمی و شفاف تأکید دارد تا از ابهام و سوءتفاهم جلوگیری گردد.

درنگ: عرفان نظری، چونان جویباری روان، باید از اصطلاحات غیرضروری پاک شود تا حقیقت را صاف و روشن بنمایاند.

بخش هشتم: نقد و اصلاح دیدگاه‌های عرفانی

نقد معدوم دانستن اعیان ثابته

برخی دیدگاه‌ها که اعیان ثابته را معدوم یا فاقد وجود می‌دانند، نادرست‌اند. اعیان ثابته، وجودات علمی حق‌اند که در ظرف علم الهی ثابت و پایدارند. اگرچه این وجودات در عالم خارج ظهور نمی‌یابند، اما معدوم نیستند، بلکه به وجود حق موجودند. این دیدگاه، چونان آینه‌ای صاف، حقیقت وجود علمی اعیان را نشان می‌دهد و از خلط با مفاهیم فلسفی جلوگیری می‌کند.

درنگ: اعیان ثابته، چونان گوهرهایی در خزانه علم الهی، معدوم نیستند، بلکه به وجود حق موجودند.

نقد خلط مفاهیم عرفانی و فلسفی

خلط مفاهیم عرفانی با فلسفی، مانند استفاده از اصطلاحات «ممکن» و «ممتنع» یا «ماهیات»، به ابهام در متون عرفانی می‌انجامد. عرفان نظری، با تکیه بر وحدت وجود، همه چیز را در پرتو وجوب بالذات یا بالظهور می‌بیند و نیازی به مفاهیم فلسفی ندارد. این نقد، چونان بادبزنی است که غبار مفاهیم نادرست را از آینه عرفان می‌زداید.

درنگ: عرفان نظری، چونان آینه‌ای صاف، باید از خلط با مفاهیم فلسفی مصون بماند تا حقیقت را بی‌پرده بنمایاند.

تأکید بر معارف ولایی

معارف عرفانی، ریشه در بیانات معصومین علیهم‌السلام دارند و از مقام عصمت سرچشمه می‌گیرند. به فرموده امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید»، علم الهی در دسترس طالبان حقیقت است و نیازی به پنهان‌کاری ندارد. علم دینی، چونان دریایی بی‌کران، همه علوم را در خود جای می‌دهد و با تکیه بر ولایت، راه به سوی حقیقت را هموار می‌سازد.

درنگ: معارف ولایی، چونان چشمه‌ای زلال، حقیقت عرفان را از مقام عصمت به طالبان معرفت می‌رساند.

نتیجه‌گیری: اعیان ثابته، گوهر وحدت در کثرت مظهری

درس‌گفتار سی و ششم از شرح فصوص الحکم، چونان مشعلی فروزان، حقیقت اعیان ثابته را در آیینه عرفان نظری به نمایش می‌گذارد. اعیان ثابته، به عنوان وجودات علمی در علم الهی، حلقه واسط میان اسماء و صفات و مظاهر خارجی‌اند. این وجودات، در ظرف علم از کثرت مصون‌اند و با فیض اقدس در مرتبه واحدیت ظهور می‌یابند، و با فیض مقدس به عالم خارج منتقل می‌شوند. نقد اصطلاحات نادرست، تأکید بر معارف ولایی، و تبیین مراتب عوالم الهی، از نکات برجسته این نوشتار است. عرفان نظری، با تکیه بر وحی، عصمت و ولایت، راه به سوی حقیقت وحدت وجود را هموار می‌سازد و طالبان معرفت را به سوی قله‌های شهود رهنمون می‌گردد.

این متن، با تبیین دقیق اعیان ثابته، نقش آنها در نظام هستی‌شناختی عرفان، و نقد دیدگاه‌های نادرست، می‌کوشد تا منبعی ارزشمند برای پژوهشگران عرفان نظری باشد. امید است که این نوشتار، چونان چراغی، راه جویندگان حقیقت را روشن سازد و آنها را به سوی وحدت ذاتی حق هدایت کند.

با نظارت صادق خادمی