متن درس
حمل ماهوی و مفهوم نطق در عرفان نظری ابن عربی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه پنجاه و دوم)
مقدمه: کاوش در حقیقت ماهیت و نطق
مبحث حمل ماهوی و مفهوم نطق در عرفان نظری ابن عربی، از جمله موضوعات عمیق و بنیادین در شرح فصوص الحکم است که به تبیین ماهیت انسان و موجودات در نسبت با حقیقت وجود میپردازد. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار پنجاه و دوم خود، با نگاهی ژرف و عقلانی، این مفاهیم را با استناد به آیات قرآن کریم و براهین فلسفی و عرفانی تحلیل کردهاند. این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار مذکور، تلاش دارد تا این مباحث را در قالبی علمی، نظاممند و دانشگاهی ارائه دهد. با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و ساختاربندی دقیق، هدف آن است که روح عرفانی متن حفظ شود و در عین حال، محتوایی منسجم برای مخاطبان متخصص فراهم آید. این متن، مانند آیینهای است که حقیقت ماهیت و نطق را در گستره وجود بازمیتاباند و با نقدهای دقیق، مسیر معرفت را روشن میسازد.
بخش یکم: حمل ماهوی و ترکیب جنس و فصل
مفهوم حمل ماهوی و ترکیب مفهومی
حمل ماهوی، مانند پلی است که ذهن را به تحلیل مفهومی ماهیت موجودات هدایت میکند. استاد فرزانه قدسسره فرمودهاند که در حمل ماهوی، مانند تعریف «انسان حیوان ناطق است»، جنس (حیوان) و فصل (ناطق) به عنوان عروض مفهومی بر انسان لحاظ میشوند. این ترکیب، در ظرف ذهن معتبر است و انسان را به مثابه موجودی مرکب از جنس و فصل معرفی میکند. برخلاف حمل وجودی که به وحدت وجود خارجی اشاره دارد، حمل ماهوی در حوزه ذهن عمل میکند و با وحدت وجود خارجی منافاتی ندارد. این دیدگاه، ریشه در منطق ارسطویی دارد که ماهیت را از طریق جنس و فصل تعریف میکند، اما در عرفان نظری، این ترکیب صرفاً در ظرف ذهن معتبر است و با حقیقت وحدت وجود سازگار میگردد.
|
درنگ: حمل ماهوی، به ترکیب مفهومی جنس و فصل در ذهن اشاره دارد و با وحدت وجود خارجی منافاتی ندارد. |
نقد ترکیب ماهوی در مشتقات
استاد فرزانه قدسسره با نقدی عالمانه، دیدگاه کلامی قدیم را که مشتقات (مانند «ضارب» یا «ناطق») را مرکب از دو جزء (مانند «من له الضرب» یا «من له النطق») میدانست، رد میکنند. این دیدگاه، مانند بنایی سست است که با برهان فلسفی فرو میریزد. مشتق، نه ترکیبی از دو جزء، بلکه بیانگر نسبتی خاص در شیء است. برای نمونه، «ضارب» صرفاً به نسبت ضرب به فاعل اشاره دارد و نه ترکیبی از «من» و «له الضرب». این نقد، که از زمان مشتق شریف و صدرالمتألهین در فلسفه و اصول فقه تبیین شده، بر تمایز بین تحلیل منطقی و حقیقت وجودی تأکید دارد. نطق یا ضرب، اعراض تلقی نمیشوند، بلکه وصفهایی ذاتی یا نسبیاند که در ذات شیء ریشه دارند.
نقد عرضی دانستن جنس و فصل
استاد فرزانه قدسسره با استدلالی روشن، تلقی جنس و فصل (مانند حیوان و ناطق) به عنوان اعراض را نادرست میدانند. جنس و فصل، مانند ستونهای استوار ماهیت، جوهرند و نه اعراض. تلقی آنها به عنوان عرض، مانند خلط نور و سایه است که به مغالطه در تحلیل ذهنی و خارجی منجر میشود. این نقد، بر تمایز بین عروض مفهومی در ذهن و حقیقت جوهری در خارج تأکید دارد و از خلط بین این دو حوزه پرهیز میکند.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تبیین حمل ماهوی و نقد دیدگاههای نادرست در ترکیب مشتقات و جنس و فصل، بنیانهای منطقی و فلسفی عرفان نظری را روشن میسازد. حمل ماهوی، مانند دریچهای است که تحلیل مفهومی ماهیت را در ذهن ممکن میسازد، اما با وحدت وجود خارجی منافاتی ندارد. نقدهای استاد فرزانه قدسسره، مانند مشعلی است که مغالطات کلامی و منطقی را از میان برمیدارد و مسیر معرفت را هموار میکند.
بخش دوم: مفهوم نطق و ادراک در موجودات
نقد اختصاص نطق به انسان
استاد فرزانه قدسسره با نگاهی ژرف، دیدگاه اختصاص نطق (نفس ناطقه) به انسان و نفی آن از حیوانات را نقد میکنند. ایشان تأکید دارند که گمان نشود نطق مختص انسان است و حیوانات یا جمادات فاقد ادراکاند. هر موجودی، مانند ستارهای در آسمان وجود، به قدر مرتبه وجودیاش ادراک دارد. این دیدگاه، مانند جویباری زلال است که اصل عرفانی «كل شيء بحسبه» را بازمیتاباند، یعنی هر موجودی به میزان وجودش از شعور برخوردار است. با این حال، این ادراک در موجودات غیرانسانی، فطری است و نه اختیاری.
|
درنگ: نطق و ادراک، به قدر وجود هر موجود، در همه موجودات حضور دارد، اما در انسان به صورت تحلیل اختیاری و در دیگر موجودات به صورت فطری ظهور مییابد. |
نطق انسانی و تحلیل اختیاری
نطق در انسان، به معنای نفس ناطقه کلی و توانایی تحلیل و نقد اختیاری است که او را از دیگر موجودات متمایز میکند. استاد فرزانه قدسسره این نطق را مانند گوهری درخشان میدانند که انسان را صاحب تحلیل ارادی و اختیاری میسازد. حیوانات، هرچند ادراک فطری دارند، فاقد این تحلیل اختیاریاند. برای نمونه، زنبور عسل یا مورچه، در چارچوب فطرت خود رفتارهای پیچیدهای دارند، اما این رفتارها فطری و محدود به مرتبه وجودی آنهاست، نه نتیجه تحلیل ارادی.
ادراک فطری در موجودات
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که حیوانات، نباتات و حتی جمادات، به قدر وجودشان ادراک دارند. این ادراک، مانند نوری است که در مراتب مختلف وجود ساطع میشود، اما فاقد تحلیل اختیاری انسانی است. این دیدگاه، با اصل عرفانی وحدت وجود همخوان است که هر موجودی را به قدر مرتبهاش برخوردار از شعور میداند. برای نمونه، رفتارهای شگفتانگیز زنبور عسل، مانند ساخت کندو، به ادراک فطری آن اشاره دارد، اما این ادراک، در چارچوب فطرت محدود است و تحلیل ارادی را شامل نمیشود.
نقد خلط نطق فطری و اختیاری
یکی از مغالطات رایج، خلط بین نطق فطری (ادراک طبیعی موجودات) و نطق اختیاری (تحلیل ارادی انسانی) است. استاد فرزانه قدسسره این خلط را مانند آمیختن آب زلال با گل میدانند که به تیرگی معرفت منجر میشود. نطق فطری، که در همه موجودات به قدر وجودشان حضور دارد، با نطق اختیاری انسان، که تحلیل و نقد ارادی را در بر میگیرد، متفاوت است. این نقد، بر ضرورت تمایز مفاهیم عرفانی و فلسفی تأکید دارد و از مغالطه اشتراک لفظی در مفهوم نطق پرهیز میکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین مفهوم نطق و ادراک در موجودات، انسان را به عنوان موجودی صاحب تحلیل اختیاری متمایز میکند. ادراک فطری، مانند جویبارهایی است که در همه موجودات جریان دارد، اما تحلیل اختیاری، مانند گوهری است که تنها در انسان درخشان است. نقد خلط نطق فطری و اختیاری، مانند کلیدی است که درهای معرفت عرفانی را میگشاید و از مغالطات منطقی و فلسفی جلوگیری میکند.
بخش سوم: شواهد قرآنی و روایی
تسبح موجودات و ادراک فطری
استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه شریفه وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ (اسراء: ۴۴) به معنای «و هیچ چیز نیست مگر اینکه به ستایش او تسبیح میگویند، ولی شما تسبیحشان را درنمییابید»، بر ادراک فطری موجودات تأکید دارند. این آیه، مانند مشعلی است که شعور فطری موجودات را روشن میسازد. تسبح موجودات، به معنای ادراک فطری آنهاست، اما انسانها به دلیل ناآشنایی با زبان فطری موجودات، آن را درک نمیکنند.
|
درنگ: تسبح موجودات در آیه شریفه، به ادراک فطری آنها اشاره دارد، اما انسانها به دلیل ناآشنایی با زبان فطری، آن را درک نمیکنند. |
نقد تفسیر نادرست تسبح
استاد فرزانه قدسسره تفسیر برخی مفسران را که تسبح موجودات را بدون فهم و شعور تلقی کردهاند، نادرست میدانند. تسبح بدون فهم، مانند صدایی بیمعناست که ارزشی ندارد. ایشان تأکید دارند که معنای آیه، نفی فهم انسانها از تسبح موجودات است، نه نفی شعور موجودات. این تفسیر، مانند آیینهای است که حقیقت باطنی آیه را بازمیتاباند و از تفاسیر سطحی و ظاهری پرهیز میکند.
تکلم فطری موجودات
استاد فرزانه قدسسره فرمودهاند که هر موجودی، مانند گلی در باغ وجود، به زبان فطری خود تکلم دارد، اما این تکلم، با تکلم جَعلی و وضعی انسان متفاوت است. روایات اسلامی، مانند گوهرهایی در گنجینه معرفت، نشان میدهند که موجودات، از سنگ تا حیوان، با پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) سخن میگفتند. این تکلم، مانند جویباری است که از فطرت هر موجود سرچشمه میگیرد و در چارچوب مرتبه وجودی آن تعریف میشود.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات، ادراک فطری موجودات را تبیین میکند. تسبح موجودات، مانند نغمهای است که در سراسر هستی طنینانداز است، اما انسانها به دلیل ناآشنایی با زبان فطری، آن را درک نمیکنند. نقد تفاسیر نادرست و تأکید بر تکلم فطری، مانند کلیدی است که درهای معرفت قرآنی را میگشاید.
بخش چهارم: تمایز انسان و اقتدار کلی
هدایت الهی و تحلیل اختیاری
استاد فرزانه قدسسره با استناد به آیه شریفه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (انسان: ۳) به معنای «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»، بر تمایز انسان از دیگر موجودات تأکید دارند. انسان، به دلیل هدایت الهی به راه اختیار، مانند پرندهای است که بالهای تحلیل و نقد ارادی دارد. این اقتدار کلی، انسان را قادر میسازد تا در هر محیطی تحلیل و نقد کند، برخلاف حیوانات که به فطرت خود محدودند.
|
درنگ: انسان، به دلیل هدایت الهی به راه اختیار، صاحب تحلیل و نقد ارادی است که او را از دیگر موجودات متمایز میکند. |
اقتدار کلی انسان
انسان، مانند دریایی بیکران، در هر محیطی قادر به تحلیل و نقد است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این اقتدار کلی، برخلاف حیوانات که به فطرت خود محدودند، انسان را به موجودی متعالی تبدیل میکند. برای نمونه، زنبور عسل در کندو پهلوان است، اما در محیطی دیگر گمراه میشود. انسان، مانند خورشیدی است که در هر مکان میدرخشد و با تحلیل ارادی، به معرفت و کمال دست مییابد.
نقد ادراک جزئی بدون کلی
استاد فرزانه قدسسره دیدگاه برخی را که ادراک جزئی را بدون ادراک کلی ممکن نمیدانند، نادرست میخوانند. ایشان تأکید دارند که حیوانات میتوانند ادراک جزئی داشته باشند، بدون آنکه ادراک کلی داشته باشند. این نقد، مانند تیغی است که مغالطههای فلسفی را قطع میکند و بر امکان ادراک فطری جزئی در حیوانات تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تبیین اقتدار کلی انسان و هدایت الهی، او را به عنوان موجودی صاحب تحلیل اختیاری معرفی میکند. انسان، مانند ستارهای درخشان در آسمان وجود، با توانایی تحلیل و نقد، از دیگر موجودات متمایز میشود. نقد دیدگاههای نادرست، مانند کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید و از مغالطات فلسفی جلوگیری میکند.
بخش پنجم: نقدهای فلسفی و عرفانی
نقد عرضی دانستن نطق
استاد فرزانه قدسسره تلقی نطق به عنوان عرض را نادرست میدانند. نطق، به عنوان نفس ناطقه، مانند گوهری جوهری است که ذات انسان را تشکیل میدهد، نه وصفی عرضی. تلقی نطق به عنوان عرض، مانند خلط نور و سایه است که به مغالطه در تحلیل ذهنی و خارجی منجر میشود.
|
درنگ: نطق، به عنوان نفس ناطقه، حقیقتی جوهری است و نه عرضی، و تلقی آن به عنوان عرض، به خلط تحلیل ذهنی و حقیقت خارجی منجر میشود. |
نقد الحاقی بودن نطق
استاد فرزانه قدسسره دیدگاه الحاقی بودن نطق به حیوان را رد میکنند. نطق، مانند جوهری مستقل در انسان است و نه وصفی الحاقی به جنس حیوان. این دیدگاه، مانند بنایی استوار است که بر حقیقت جوهری نطق بنا شده و از تلقی آن به عنوان صفت الحاقی پرهیز میکند.
نصيب موجودات از عالم ملکوت و جبروت
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که هر موجودی، حتی جماد، مانند گلی در باغ وجود، نصیبی از عالم ملکوت (عالم نقل) و جبروت (عالم عقل) دارد. این نصيب، به ادراک فطری آنها اشاره دارد که در چارچوب مرتبه وجودیشان تعریف میشود. این دیدگاه، مانند نوری است که مراتب وجودی را روشن میسازد و با اصل وحدت وجود همخوان است.
نقد دیدگاه متأخرین در باب نطق
استاد فرزانه قدسسره تعریف متأخرین از نطق به عنوان ادراک کلیات را نادرست میدانند، زیرا با معنای لغوی نطق (تکلم) سازگار نیست. تکلم، مانند صدایی عرضی است، اما نطق، مانند جوهری است که ذات انسان را تشکیل میدهد. این نقد، مانند کلیدی است که مغالطه اشتراک لفظی در مفهوم نطق را رفع میکند.
نقد تعمیم نطق به همه موجودات
استاد فرزانه قدسسره تعمیم نطق به همه موجودات را، به دلیل خلط بین نطق فطری و اختیاری، نادرست میدانند. این تعمیم، مانند آمیختن آب و روغن است که به مغالطه منجر میشود. نطق انسانی، به معنای تحلیل اختیاری، نمیتواند به موجودات دیگر که ادراک فطری دارند، تعمیم یابد.
نقد جهل به ادراک حیوانات
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که جهل به ادراک حیوانات، دلیل بر فقدان ادراک کلی در آنها نیست. این دیدگاه، بر اصل منطقی «عدم الدلیل لا یدل علی عدم الشیء» استوار است. با این حال، ادعای ادراک کلی در حیوانات نیازمند دلیل است و رفتارهای فطری آنها، مانند ساخت کندو توسط زنبور، به ادراک فطری اشاره دارد، نه تحلیل اختیاری.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با نقد دیدگاههای نادرست در باب نطق، بر حقیقت جوهری نطق انسانی و ادراک فطری موجودات تأکید دارد. نطق، مانند گوهری درخشان است که ذات انسان را متمایز میکند، و ادراک فطری، مانند نوری است که در همه موجودات ساطع میشود. نقدهای فلسفی و عرفانی، مانند تیغی است که مغالطات را قطع میکند و مسیر معرفت را هموار میسازد.
بخش ششم: نقد عوامزدگی در علم دینی
چالش عوامزدگی در علم دینی
استاد فرزانه قدسسره با نگاهی نقادانه، از عوامزدگی در علم دینی انتقاد میکنند. علم دینی، مانند گوهری گرانبهاست که به دلیل دسترسی عمومی، گاه در معرض اظهارنظرهای غیرتخصصی قرار میگیرد. این عوامزدگی، مانند غباری است که بر آیینه حقیقت مینشیند و به خلط مفاهیم و مغالطات منجر میشود. برخلاف علوم تجربی که در محیطهای تخصصی رشد میکنند، علم دینی گاه در کوچه و بازار مورد بحث قرار میگیرد و این امر، به کاهش دقت علمی میانجامد.
|
درنگ: عوامزدگی در علم دینی، به دلیل اظهارنظرهای غیرتخصصی، به خلط مفاهیم و کاهش دقت علمی منجر میشود. |
ضرورت تقویت مبانی فلسفی و منطقی
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که ضعف در مبانی فلسفی و منطقی، مانند سستی در بنیان یک بنا، به خلط مفاهیم منجر میشود. برای نمونه، خلط نطق فطری و اختیاری، نتیجه ضعف در تحلیلهای فلسفی است. تقویت این مبانی، مانند استحکام بخشیدن به پایههای معرفت است که از مغالطات جلوگیری میکند.
نقد خلط وحدت وجود
استاد فرزانه قدسسره دیدگاه برخی را که وحدت وجود را به معنای الوهیت همه موجودات تلقی کردهاند، نادرست میدانند. وحدت وجود، مانند دریایی است که همه موجودات را در تجلی حق غرق میکند، اما این به معنای الوهیت موجودات نیست. این نقد، مانند نوری است که سوءتفاهمات عرفانی را برطرف میکند و بر حفظ مراتب وجودی تأکید دارد.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با نقد عوامزدگی در علم دینی و تأکید بر تقویت مبانی فلسفی و منطقی، ضرورت دقت علمی را روشن میسازد. وحدت وجود، مانند آیینهای است که تجلی حق را بازمیتاباند، اما خلط آن با الوهیت موجودات، به مغالطه میانجامد. این نقدها، مانند کلیدی است که درهای معرفت دقیق را میگشاید.
نتیجهگیری و جمعبندی
این نوشتار، با تبیین حمل ماهوی و مفهوم نطق در عرفان نظری ابن عربی، به کاوش در حقیقت ماهیت و ادراک موجودات پرداخت. نطق انسانی، مانند گوهری درخشان، به تحلیل اختیاری اشاره دارد که انسان را از دیگر موجودات متمایز میکند. ادراک فطری، مانند جویبارهایی زلال، در همه موجودات جریان دارد، اما در چارچوب فطرت آنها محدود است. نقدهای استاد فرزانه قدسسره، مانند تیغی است که مغالطات فلسفی و کلامی را قطع میکند و با استناد به آیات قرآن کریم، مانند آیه تسبح، حقیقت ادراک فطری را روشن میسازد. تأکید بر تقویت مبانی فلسفی و پرهیز از عوامزدگی در علم دینی، مانند دو بال است که معرفت را به سوی حقیقت پرواز میدهد. این تحلیل، با حفظ تمامی محتوای درسگفتارها، تلاشی است برای ارائه علمی منسجم که معارف عرفانی را با دقتی دانشگاهی منتقل میکند.
|
با نظارت صادق خادمی |