در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 53

متن درس





ادراک کلی و جزئی در عرفان نظری: تبیین درس‌گفتار فصوص الحکم

ادراک کلی و جزئی در عرفان نظری: تبیین درس‌گفتار فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه پنجاه و سوم)

مقدمه: درآمدی بر ادراک کلی و جزئی در عرفان نظری

بحث ادراک کلی و جزئی، چونان گوهری درخشان در گنجینه عرفان نظری و فلسفه اسلامی، از مباحث بنیادین در فهم معرفت موجودات و جایگاه انسان در نظام خلقت است. این موضوع، که در شرح فصوص الحکم ابن‌عربی جایگاهی ویژه دارد، در درس‌گفتار پنجاه و سوم استاد فرزانه قدس‌سره با نگاهی ژرف و انتقادی تبیین شده است. ادراک کلی، که به باور برخی، فصل ممیز انسان از دیگر موجودات شمرده می‌شود، در این درس‌گفتار با استدلال‌های قرآنی، روایی، و فلسفی بررسی و نقد شده است. این نوشتار، با بازنویسی علمی و متین محتوای درس‌گفتار مذکور، می‌کوشد تا مفاهیم ادراک کلی و جزئی، تمایزات آن‌ها، و دلالات معرفتی موجودات را با زبانی روشن و آکادمیک تبیین نماید. گویی این تبیین، چونان چراغی است که در تاریکی‌های معرفت، راه را به سوی حقیقت وجود و ظهورات آن هموار می‌سازد.

بخش یکم: ادراک کلی و جزئی در موجودات

امتناع ادراک جزئی بدون کلی

ادراک جزئی، بدون ادراک کلی، ممتنع است، زیرا جزئی، در حقیقت، کلی‌ای است که با تشخص ظهور یافته است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌ورزد که جزئی، چونان مظهری از کلی است که با تعینات خاص خود در عالم خارج متجلی می‌شود. این اصل فلسفی، بنیادی برای فهم رابطه میان کلی و جزئی در ادراک موجودات فراهم می‌آورد. گویی جزئی، چونان قطره‌ای است که از اقیانوس کلی سرچشمه گرفته و با رنگ تشخص، در عالم کثرات نمایان شده است.

درنگ: ادراک جزئی بدون ادراک کلی ممکن نیست، زیرا جزئی، کلی با تشخص است.

معرفت موجودات و ادراک کلی

استاد فرزانه قدس‌سره معتقد است که همه موجودات، به نحوی، از ادراک کلی برخوردارند و این ادراک، فصل ممیز انسان نیست. این دیدگاه، که در نگاه نخست شگفت‌انگیز می‌نماید، با استدلال‌هایی از قرآن کریم، روایات، و برهان فلسفی پشتیبانی می‌شود. ادراک کلی، به معنای فهم حقیقت وجود در مراتب گوناگون، در همه موجودات به صورت تکوینی حضور دارد، اما کیفیت آن در انسان، به دلیل اراده و اختیار، متمایز است. گویی هر موجود، چونان آینه‌ای است که نور معرفت الهی را به قدر ظرفیت وجودی خود بازمی‌تاباند.

ادلّه ادراک کلی در حیوانات

برای اثبات ادراک کلی در حیوانات، سه دلیل ارائه شده است: نخست، شواهد قرآنی و روایی که به معرفت و ادراک موجودات اشاره دارند؛ دوم، عجایب حیوانات که نشان‌دهنده رفتارهای هوشمندانه و هدفمند است؛ و سوم، برهان فلسفی «الجزئی لایمکن إلا بالکلی» که ادراک جزئی را وابسته به ادراک کلی می‌داند. این ادله، به مثابه ستون‌هایی‌اند که بنای این استدلال را استوار می‌سازند، هرچند در ادامه، نقدهایی بر آن‌ها وارد شده است.

درنگ: ادراک کلی در حیوانات با استناد به آیات قرآن کریم، عجایب حیوانات، و برهان فلسفی «الجزئی لایمکن إلا بالکلی» اثبات می‌شود.

اهمیت بحث ادراک کلی و جزئی

این بحث، به دلیل سنگینی و شرف آن، از جایگاه ویژه‌ای در عرفان نظری برخوردار است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که شأن عرفان، ایجاب می‌کند که این موضوع با دقت و ژرف‌نگری تبیین شود. ادراک کلی و جزئی، نه تنها به فهم معرفت موجودات یاری می‌رساند، بلکه جایگاه انسان را در نظام خلقت روشن می‌سازد. گویی این بحث، چونان کلیدی است که درهای معرفت به سوی حقیقت وجود می‌گشاید.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، با تبیین ادراک کلی و جزئی، بر امتناع ادراک جزئی بدون کلی تأکید کرد. همه موجودات، به نحوی، از ادراک کلی برخوردارند، اما این ادراک در انسان، به دلیل اراده و اختیار، متمایز است. شواهد قرآنی، روایی، و برهان فلسفی، بنیادی برای این ادعا فراهم می‌آورند، هرچند نقدهای بعدی، این استدلال‌ها را مورد بررسی دقیق‌تر قرار می‌دهند. این بخش، راه را برای تحلیل عمیق‌تر در بخش‌های بعدی هموار ساخت.

بخش دوم: نقد استدلال ادراک کلی در حیوانات

صغرا و کبرای استدلال

استدلال ادراک کلی در حیوانات، بر قیاسی مبتنی است که صغرای آن، ادراک جزئی حیوانات (که مورد نزاع نیست) و کبرای آن، اصل فلسفی «الجزئی لایمکن إلا بالکلی» است. نتیجه این قیاس، آن است که حیوانات، به دلیل ادراک جزئی، باید ادراک کلی نیز داشته باشند. استاد فرزانه قدس‌سره این قیاس را مورد نقد قرار داده و معتقد است که خلط میان کلی منطقی و کلی فلسفی، این استدلال را مخدوش کرده است. گویی این قیاس، چونان بنایی است که بر پایه‌ای سست استوار شده و نیازمند بازنگری است.

درنگ: ادراک جزئی حیوانات، صغرای قیاس است و اصل «الجزئی لایمکن إلا بالکلی»، کبرای آن، اما خلط میان کلی منطقی و فلسفی، استدلال را مخدوش می‌کند.

کلی منطقی و نقد آن

کلی منطقی، مفهومی ذهنی است که صدق بر کثیرین در آن ممتنع نیست و فاقد جزئیت است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که اگر مراد از کلی در استدلال، کلی منطقی باشد، این استدلال بی‌ربط است، زیرا کلی منطقی، بالذات فاقد جزئیت بوده و با جزئی خارجی جمع نمی‌شود. گویی کلی منطقی، چونان سایه‌ای است که در ذهن ترسیم می‌شود، اما با حقیقت خارجی جزئی پیوندی ندارد.

درنگ: کلی منطقی، مفهومی ذهنی و فاقد جزئیت است و با جزئی خارجی جمع نمی‌شود، لذا استدلال مبتنی بر آن بی‌ربط است.

کلی فلسفی و نقد آن

کلی فلسفی، به وجود سعی و گسترده در خارج اشاره دارد، مانند وسعت آب در عالم طبیعت. استاد فرزانه قدس‌سره معتقد است که اگر مراد از کلی، کلی فلسفی باشد، حکم جزء و کل یکسان نیست و ادراک جزئی، الزاماً به ادراک کلی منجر نمی‌شود. گویی کلی فلسفی، چونان اقیانوسی است که امواج جزئی در آن ظهور می‌یابند، اما فهم این امواج، به معنای درک کل اقیانوس نیست.

درنگ: کلی فلسفی، وجود سعی و گسترده خارجی است، اما ادراک جزئی، الزاماً ادراک کلی فلسفی را در پی ندارد.

نقد کلی لابشرط

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که کلی لابشرط، که در هر ذره‌ای کلیت را نشان می‌دهد، ادراک کلی حیوانات را اثبات نمی‌کند. این کلی، به معنای حضور حقیقت وجود در همه مراتب است، اما ادراک آن، نیازمند نفس ناطقه است که در حیوانات وجود ندارد. گویی کلی لابشرط، چونان نوری است که در همه جا ساری است، اما تنها آینه‌های خاص می‌توانند آن را بازتاب دهند.

نقد تعمیم ادراک کلی

تعمیم ادراک کلی به حیوانات، نباتات، و جمادات، به گفته استاد فرزانه قدس‌سره، به تشبیه و غزل نزدیک‌تر است تا اندیشه فلسفی. ادراک کلی، به معنای فهم عقلی و ارادی، مختص انسان است و در موجودات دیگر، تنها ادراک بسیط تکوینی یافت می‌شود. این تعمیم، چونان پراکندن بذری است که در خاک نامناسب نمی‌روید.

درنگ: تعمیم ادراک کلی به حیوانات، نباتات، و جمادات، به دلیل فقدان نفس ناطقه، به تشبیه نزدیک‌تر است تا اندیشه فلسفی.

خلط ادراک بسیط و عقلی

ادراک بسیط تکوینی، که در حیوانات به صورت طبیعی و غریزی ظهور می‌یابد، با ادراک عقلی، ارادی، و اختیاری انسان متفاوت است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که خلط میان این دو نوع ادراک، به سوء‌فهم در معرفت موجودات منجر شده است. گویی ادراک بسیط، چونان جریانی طبیعی است که در موجودات جاری است، اما ادراک عقلی، چونان پرتویی است که تنها در انسان می‌درخشد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با نقد استدلال ادراک کلی در حیوانات، بر خلط میان کلی منطقی و فلسفی تأکید کرد. کلی منطقی، به دلیل ذهنی بودن، و کلی فلسفی، به دلیل تفاوت احکام جزء و کل، نمی‌توانند ادراک کلی حیوانات را اثبات کنند. تعمیم ادراک کلی به موجودات غیرانسانی، به دلیل فقدان نفس ناطقه، مخدوش است. این بخش، با نقد دقیق قیاس و تمایز میان ادراک بسیط و عقلی، بنیادی برای فهم معرفت موجودات فراهم آورد.

بخش سوم: دلالات و ادراک در موجودات

انواع دلالات

دلالات، به سه قسم تقسیم می‌شوند: عقلی، طبیعی، و وضعی (لفظی و غیرلفظی). استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که دلالات طبیعی، به نفوس و حواس مربوط است و در حیوانات یافت می‌شود، اما دلالات عقلی، فراتر از حواس بوده و مختص انسان است. دلالات وضعی نیز، که به اعتبار، جعل، اراده، و اختیار وابسته است، تنها در انسان ظهور می‌یابد. گویی دلالات، چونان زبان‌هایی‌اند که هر موجود به قدر ظرفیت خود از آن‌ها بهره می‌گیرد.

درنگ: دلالات به سه قسم عقلی، طبیعی، و وضعی تقسیم می‌شوند؛ دلالات وضعی مختص انسان است.

دلالات ملائکه

ملائکه، به دلیل فقدان اراده تخلفی، از دلالات وضعی و لفظی بی‌بهره‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که ادراک ملائکه، در ساحت دلالات عقلی است، اما فاقد جعل و اختیار است. گویی ملائکه، چونان آینه‌هایی پاک‌اند که نور الهی را بدون دخالت اراده شخصی بازمی‌تابانند.

ادراک انسان در برابر حیوانات

ادراک انسان، به دلیل گستردگی و تنوع آن (تحلیل، نقد، اراده، و اختیار)، از ادراک محدود حیوانات متمایز است. استاد فرزانه قدس‌سره معتقد است که حیوانات، ادراکاتی طبیعی و تکوینی دارند، اما فاقد ادراک عقلی و ارادی‌اند. گویی انسان، چونان دریایی است که امواج معرفت در آن به رقص درمی‌آیند، در حالی که حیوانات، چونان جویبارهایی محدودند.

نقد عجایب حیوانات

عجایب حیوانات، هرچند شگفت‌انگیزند، ادراک کلی را اثبات نمی‌کنند، زیرا این رفتارها به جهت طبیعی و تکوینی محدودند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که این عجایب، نشان‌دهنده ادراک بسیط است، نه ادراک عقلی. گویی این عجایب، چونان نقوشی‌اند که بر لوح طبیعت نقش بسته‌اند، اما از حقیقت ادراک کلی بی‌بهره‌اند.

درنگ: عجایب حیوانات، ادراک بسیط تکوینی را نشان می‌دهند، نه ادراک کلی عقلی.

تخلف و کمال انسان

تخلف، به معنای امکان معصیت، کمال انسان است، زیرا نشانه استقلال و اراده اوست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که معصیت عملی، نقص انسان است، اما توان تخلف، که با اراده و اختیار همراه است، کمال او را نشان می‌دهد. گویی تخلف، چونان بال‌هایی است که انسان را به سوی انتخاب آزادانه هدایت می‌کند، هرچند گاه به سوی نقص سوقش دهد.

درنگ: توان تخلف، نشانه کمال انسان است، اما معصیت عملی، نقص اوست.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تبیین انواع دلالات و تمایز ادراک انسان از دیگر موجودات، بر نقش اراده و اختیار در ادراک انسانی تأکید کرد. دلالات طبیعی در حیوانات و دلالات عقلی و وضعی در انسان، تفاوت‌های بنیادین را نشان می‌دهند. نقد عجایب حیوانات و تأکید بر کمال تخلف، این بخش را به بنیادی برای فهم جایگاه انسان در نظام معرفت تبدیل کرد.

بخش چهارم: شواهد قرآنی و روایی

معرفت موجودات در قرآن کریم

قرآن کریم، به‌صورت گسترده، به معرفت و خصوصیات موجودات اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که این معرفت، فاقد ظرف اختیار، اراده، و جعل است و مختص انسان است. آیات متعدد، از سجده، تسبیح، و قنوت موجودات سخن می‌گویند، اما این خصوصیات، در ساحت تکوینی‌اند، نه ارادی. گویی قرآن کریم، چونان کتابی است که اسرار معرفت موجودات را در صفحات خود نگاشته است.

وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ

و برای خدا سجده می‌کند هرکه در آسمان‌ها و زمین است.

این آیه، به سجده موجودات، اعم از مَن و ما، طوعاً و کرهاً، و حتی ظلال آن‌ها اشاره دارد.

طوع و کره در موجودات

طوع و کره در موجودات، به معنای ما یُناسب (حیات و بقا) و ما لا یُناسب (زوال و فنا) است، نه اختیار و اراده. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که این مفاهیم، در ساحت تکوینی موجودات معنا می‌یابند و از ظرف اختیار انسانی خارج‌اند. گویی طوع، چونان جوشش حیات است که موجودات را به سوی بقا می‌کشاند، و کره، چونان سایه‌ای است که زوال را بر آن‌ها می‌افکند.

درنگ: طوع و کره در موجودات، به معنای حیات و زوال است، نه اختیار و اراده.

تسبیح و قنوت موجودات

إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ

هیچ چیز نیست مگر اینکه به ستایش او تسبیح می‌گویند.

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که تسبیح با حمد، افضل از تسبیح صرف است، زیرا حمد، کمال تسبیح را نشان می‌دهد. همچنین:

كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ

همه برای او فرمانبردارند.

این آیه، به قنوت دائمی موجودات اشاره دارد که در ساحت تکوینی ظهور می‌یابد.

ایتیان طوعی

فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ ائْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعَيْنِ

پس به آن و به زمین گفت: بخواهید یا ناخواه بیایید. گفتند: فرمانبردار آمدیم.

این آیه، به ایتیان طوعی آسمان و زمین اشاره دارد که در ساحت تکوینی معنا می‌یابد.

سؤال موجودات

يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ

هرکه در آسمان‌ها و زمین است از او می‌خواهد.

این آیه، به سؤال موجودات از حق تعالی اشاره دارد که در ظرف تکوینی است، نه ارادی.

سجده انسان و تمایز آن

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ

آیا ندیدی که خدا را سجده می‌کنند هرکه در آسمان‌ها و زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوه‌ها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم؟

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که سجده انسان، به دلیل اختیار و اراده، از سجده دیگر موجودات متمایز است. عبارت «کثیر من الناس» نشان‌دهنده اختیار انسان است، زیرا برخی به دلیل تخلف، عذاب می‌بینند. گویی سجده انسان، چونان گلی است که با اراده در باغ خلقت می‌روید.

درنگ: سجده انسان، به دلیل اختیار، از سجده دیگر موجودات متمایز است.

هدایت و اختیار انسان

وَهَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا

و او را به راه هدایت کردیم، یا سپاسگزار یا ناسپاس.

این آیه، به هدایت انسان و اختیار او در انتخاب شکر یا کفر اشاره دارد که کمال او را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با استناد به آیات قرآن کریم، معرفت و خصوصیات موجودات را تبیین کرد. سجده، تسبیح، قنوت، و سؤال موجودات، در ساحت تکوینی‌اند و فاقد اختیارند، در حالی که انسان، به دلیل اراده و اختیار، متمایز است. این بخش، با تأکید بر شواهد قرآنی، بنیادی برای فهم تفاوت ادراک انسانی و غیرانسانی فراهم آورد.

بخش پنجم: نقد معنای سجده و فرهنگ مجازی

نقد معنای حسی سجده

اگر سجده را به معنای حسی (ملّق زدن با مواضع سبعه) بگیریم، سجده موجودات مجازی می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و معتقد است که سجده، کرنش و فروتنی به حق است، نه لزوماً عملی جسمانی. گویی سجده، چونان حالتی باطنی است که در وجود هر موجود به قدر ظرفیتش متجلی می‌شود.

درنگ: سجده، کرنش و فروتنی به حق است، نه لزوماً عملی حسی با مواضع سبعه.

نقد فرهنگ مجازی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که معنای حسی الفاظ، فرهنگ اسلامی را به مجاز و خیال تقلیل می‌دهد. الفاظ، برای روح معانی وضع شده‌اند، نه قالب حسی. این فرهنگ مجازی، معارف موجودات را خیالی می‌کند و از حقیقت آن‌ها دور می‌افتد. گویی این فرهنگ، چونان آینه‌ای شکسته است که تصویر حقیقت را تحریف می‌کند.

درنگ: معنای حسی الفاظ، فرهنگ اسلامی را به مجاز تقلیل می‌دهد و معارف موجودات را خیالی می‌کند.

نظام احسن خلقت

همه موجودات، متصف به صفات سجده، تسبیح، و قنوت‌اند و نظام خلقت، احسن است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که این صفات، در ساحت تکوینی موجودات ظهور می‌یابند و ربطی به ادراک کلی ندارند. گویی نظام خلقت، چونان باغی است که هر موجود در آن به قدر خود گلی از معرفت می‌رویاند.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، با نقد معنای حسی سجده و فرهنگ مجازی، بر حقیقت باطنی سجده تأکید کرد. سجده، کرنش به حق است و نظام خلقت، به دلیل برخورداری همه موجودات از این صفات، احسن است. این بخش، با نقد تقلیل معارف به مجاز، راه را برای فهم عمیق‌تر معرفت موجودات هموار ساخت.

بخش ششم: ادراک و زبان موجودات

ادراک بسیط و نفی جماد

ادراک موجودات، به معنای وجود و ظهور آن‌هاست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که حتی سنگ، ادراک بسیط دارد و مفهوم جماد، به معنای موجود بی‌حیات، بی‌اساس است. همه موجودات، به قدر وجودشان، حیات و ادراک دارند. گویی هر موجود، چونان شمعی است که به قدر نور وجودش، معرفت را بازمی‌تاباند.

درنگ: جماد وجود ندارد؛ همه موجودات، حیات و ادراک بسیط دارند.

نقد دیدگاه صدرا

استاد فرزانه قدس‌سره دیدگاه ملاصدرا در اسفار، که اجسام را ظلمات و فاقد ادراک می‌داند، را بی‌اساس می‌شمارد. ادراک بسیط، در همه موجودات، حتی اجسام، وجود دارد، اما ادراک مرکب، مختص انسان است. گویی اجسام، چونان آینه‌های تیره‌اند که نور ادراک را به قدر ظرفیتشان بازمی‌تابانند.

نطق موجودات

نطق آب، خاک، و گل، همان ادراک بسیط و وجود آن‌هاست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که این نطق، با ادراک مرکب انسان متفاوت است. گویی نطق موجودات، چونان زمزمه‌ای است که در ساحت وجودشان جاری است، اما نطق انسان، چونان آوازی است که با اراده و اختیار سروده می‌شود.

ایمان و معرفت بسیط و مرکب

همه موجودات، ایمان و معرفت بسیط دارند، اما ایمان و معرفت مرکب، مختص انسان است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که حتی کافر، به دلیل وجودش، ایمان و سجده بسیط دارد، اما فاقد ایمان مرکب (اشهد ان لا اله الا الله) است. گویی ایمان بسیط، چونان جریانی است که در همه موجودات ساری است، اما ایمان مرکب، چونان گوهری است که تنها در قلب انسان می‌درخشد.

درنگ: ایمان و معرفت بسیط در همه موجودات است، اما ایمان و معرفت مرکب، مختص انسان است.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، با تبیین ادراک و نطق موجودات، بر ادراک بسیط و نفی مفهوم جماد تأکید کرد. همه موجودات، حیات و ادراک دارند، اما ادراک و ایمان مرکب، مختص انسان است. نقد دیدگاه صدرا و تمایز میان ادراک بسیط و مرکب، این بخش را به بنیادی برای فهم معرفت موجودات تبدیل کرد.

بخش هفتم: زبان و ذکر غیرانسانی

زبان تکوینی موجودات

زبان موجودات، تکوینی است و فاقد الفبای وضعی و جعلی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که حیوانات، زبان دارند، اما این زبان، خروش محسوس و غیرلفظی است. گویی زبان موجودات، چونان نوایی است که از عمق وجودشان برمی‌خیزد، اما با الفبای انسانی بیگانه است.

درنگ: زبان موجودات، تکوینی و غیروضعی است و فاقد الفبای جعلی است.

تعدد زبان‌های حیوانات

زبان حیوانات، متعدد است و هر حیوان، زبان مناسب خود را می‌فهمد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که این زبان‌ها، با زبان انسانی متفاوت‌اند و فاقد الفبای وضعی‌اند. گویی هر حیوان، چونان شاعری است که غزل خود را در باغ وجود می‌سراید، اما این غزل، تنها برای هم‌نوعانش قابل فهم است.

وصول به زبان موجودات

وصول به زبان و ذکر موجودات، از طریق حس و الفاظ وضعی ممکن نیست. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که تنها راه وصول، صفا و جلای دل است. اولیای خدا، زبان موجودات را با دل می‌شنوند، نه با گوش حسی. گویی دل، چونان دریچه‌ای است که به سوی معرفت موجودات گشوده می‌شود.

درنگ: وصول به زبان و ذکر موجودات، تنها از طریق صفا و جلای دل ممکن است.

زبان سلیمان و مورچه

گفت‌وگوی حضرت سلیمان با مورچه، با زبان الفبایی نبوده، بلکه زبانی تکوینی است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که انسان، به دلیل محدودیت، زبان موجودات را به الفبای خود تقلیل می‌دهد، اما حقیقت زبان آن‌ها، در ساحت تکوینی است. گویی این گفت‌وگو، چونان رازی است که در باطن وجود جاری است.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، با تبیین زبان تکوینی موجودات، بر تفاوت آن با زبان وضعی انسانی تأکید کرد. زبان حیوانات، متعدد و غیرلفظی است و وصول به آن، تنها از طریق صفا و جلای دل ممکن است. این بخش، با نقد تقلیل زبان موجودات به الفبای انسانی، راه را برای فهم عمیق‌تر معرفت موجودات هموار ساخت.

بخش هشتم: نقد خلط ادراکات و زبان قرآن

نقد خلط ادراکات

خلط میان ادراک کلی و بسیط، عرفان را مخدوش می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که ادراک کلی، مختص انسان است و ادراک بسیط، در همه موجودات یافت می‌شود. این خلط، به سوء‌فهم در معرفت موجودات منجر شده است. گویی این خلط، چونان غباری است که بر آینه معرفت نشسته و حقیقت را تیره می‌کند.

درنگ: خلط میان ادراک کلی و بسیط، عرفان را مخدوش می‌کند.

زبان قرآن کریم

قرآن کریم، دارای زبان‌های متعدد (لفظی، معرفتی، انسی) است و بطون آن، زبان‌هایش هستند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که حتی بی‌سواد، با انس به قرآن، از زبان باطنی آن معرفت می‌یابد. نگاه و تکرار با قرآن، زبان‌های تجردی آن را می‌گشاید. گویی قرآن، چونان اقیانوسی است که هر کس به قدر ظرف خود از آن بهره می‌گیرد.

درنگ: قرآن کریم، دارای زبان‌های متعدد است و انس با آن، معرفت باطنی را می‌گشاید.

صفا و حضور باطنی

صفا و حضور باطنی، راه وصول به معرفت موجودات است، نه علم و تحقیق. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کند که اولیای خدا، از طریق جلای دل، به زبان موجودات راه می‌یابند. گویی دل، چونان کلیدی است که درهای معرفت را می‌گشاید.

نقد ارائه عرفان بدون تمییز

ارائه عرفان بدون تمییز حیثیات، مانند روضه‌ای است که به جای معرفت، هیجان ایجاد می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را نقد کرده و معتقد است که عرفان، نیازمند تبیین دقیق و علمی است. گویی عرفان، چونان گوهری است که تنها با تراش دقیق، درخشش خود را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش هشتم

بخش هشتم، با نقد خلط ادراکات و تبیین زبان قرآن کریم، بر اهمیت صفا و حضور باطنی تأکید کرد. قرآن، با زبان‌های متعدد خود، معرفت را می‌گشاید، و عرفان، نیازمند تبیین دقیق است. این بخش، با نقد ارائه‌های غیرعلمی، راه را برای فهم عمیق‌تر عرفان نظری هموار ساخت.

جمع‌بندی نهایی

این نوشتار، با تبیین درس‌گفتار پنجاه و سوم استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در ادراک کلی و جزئی در عرفان نظری پرداخت. ادراک جزئی، وابسته به ادراک کلی است، اما ادراک کلی عقلی، مختص انسان است و با اراده و اختیار همراه است. حیوانات، ادراک بسیط تکوینی دارند، اما فاقد ادراک کلی‌اند. زبان موجودات، تکوینی و غیروضعی است و تنها از طریق صفا و جلای دل قابل وصول است. آیات قرآن کریم، معرفت موجودات را در ساحت تکوینی نشان می‌دهند، اما سجده و ایمان انسان، به دلیل اختیار، متمایز است. نقد خلط ادراکات و تأکید بر زبان‌های متعدد قرآن، این نوشتار را به منبعی ارزشمند برای فهم عرفانی معرفت موجودات تبدیل کرد. گویی این تبیین، چونان پلی است که ذهن را به سوی حقیقت وجود و ظهورات آن رهنمون می‌سازد.

والحمدلله رب العالمین

با نظارت صادق خادمی