در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 72

متن درس





فصوص الحکم: نفوس کاملة، نزول و صعود عوالم، و برزخ‌های وجودی

فصوص الحکم: نفوس کاملة، نزول و صعود عوالم، و برزخ‌های وجودی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه هفتاد و دوم)


مقدمه: کاوش در نفوس کاملة و سیر وجودی عوالم

عرفان نظری، چونان دریایی ژرف، حقیقت وجود را در مراتب نزول و صعود آن کاوش می‌کند و جایگاه نفوس انسانیه کاملة را به‌عنوان مظهر کمال خلقت و محور ارتباط با عوالم مثالی و الهی آشکار می‌سازد. درس‌گفتار هفتاد و دوم از شرح فصوص الحکم ابن‌عربی، با نگاهی عمیق به توانایی نفوس کاملة در انسلاخ از بدن، امکان سیر نزولی و صعودی در عوالم، و تمایز برزخ‌های نزولی و صعودی، دریچه‌ای به سوی فهم وحدت وجود و مراتب ظهور الهی می‌گشاید. این نوشتار، با تکیه بر معارف قرآنی، روایات معصومین علیهم‌السلام، و اصول عرفان نظری، می‌کوشد تا این مفاهیم را با دقتی علمی و زبانی متین تبیین نماید. هدف، ارائه متنی است که چونان آینه‌ای صاف، حقیقت نفوس کاملة، سیر وجودی، و برزخ‌ها را بازتاب دهد و برای پژوهشگران عرفان نظری، منبعی جامع و معتبر فراهم آورد.

بخش اول: نفوس کاملة و انسلاخ از بدن

تشکل نفوس کاملة در دار دنیا

نفوس انسانیه کاملة، به دلیل اقتدار معنوی و تجرد، قادرند در دار دنیا از کالبد مادی خود انسلاخ کرده و با صور مثالی متشکل شوند. این توانایی، چونان پرنده‌ای است که از قفس تن آزاد شده و در آسمان وجود به پرواز درمی‌آید. نفوس کاملة، به دلیل قوت اراده و اتصال به حقیقت الهی، می‌توانند از محدودیت‌های مادی فراتر روند و در صور غیرمحسوس ظهور یابند.

درنگ: نفوس کاملة، چونان پرندگانی آزاد، از قفس بدن انسلاخ کرده و در صور مثالی متجلی می‌شوند.

انسلاخ و انتقال به آخرت

پس از مفارقت از نشأت دنیوی، نفوس کاملة به دلیل رفع موانع بدنی، از اقتداری افزون‌تر برخوردار می‌شوند. این اقتدار، چونان نوری است که با زوال حجاب‌های مادی، درخشش بیشتری می‌یابد و نفوس را قادر می‌سازد تا در ساحت برزخ صعودی، با آزادی و قدرت بیشتری متشکل شوند.

درنگ: رفع موانع بدنی، چونان زوال حجاب، اقتدار نفوس کاملة را در برزخ صعودی فزونی می‌بخشد.

ورود به عوالم ملکوتی

نفوس کاملة، مانند ملائکه، توانایی ورود به عوالم ملکوتی را دارند. این قابلیت، چونان کلیدی است که درهای عوالم غیبی را می‌گشاید و نفوس را به سیر در مراتب عالی وجودی رهنمون می‌سازد. نفوس کاملة، با تجرد و اقتدار خود، می‌توانند در ساحت‌های ملکوتی چونان ملائکه ظهور یابند.

درنگ: نفوس کاملة، چونان ملائکه، با کلیدی از تجرد، درهای عوالم ملکوتی را می‌گشایند.

ظهور در خیالات مکاشفین

نفوس کاملة، ملائکه، جن، و حتی شیاطین می‌توانند در خیالات مکاشفین و مریدان ظاهر شوند. این ظهور، چونان انعکاس نوری است که در آینه ذهن سالک متجلی می‌شود و امکان تعامل با موجودات مجرد را فراهم می‌آورد. نفوس کاملة، به دلیل اقتدار معنوی، در صور مثالی در ذهن مکاشفین ظهور می‌یابند.

درنگ: نفوس کاملة، چونان نوری در آینه خیال، در ذهن مکاشفین متجلی می‌شوند.

بدلاء و نفوس کاملة

نفوس کاملة، که در عرفان به بدلاء معروف‌اند، در خیالات مریدان ظهور می‌یابند. این بدلاء، چونان ستارگانی در آسمان سلوک، با مریدان ارتباط برقرار کرده و راهنمایی‌های معنوی ارائه می‌دهند. این تعامل، نشان‌دهنده جامعیت نفوس کاملة در سیر عرفانی است.

درنگ: بدلاء، چونان ستارگانی در آسمان سلوک، در خیالات مریدان نورافشانی می‌کنند.

نقد اصطلاحات عرفانی

اصطلاحاتی چون بدلاء، ابدال، جابلقا، و جابلسا، فاقد اساس کلی و معتبر در عرفان نظری‌اند. این اصطلاحات، که گاه برساخته عرفای متأخر یا برگرفته از ظواهر برخی روایات‌اند، نمی‌توانند به‌عنوان مبانی اصیل عرفانی تلقی شوند. اولیاء خدا و نفوس کلیه، چونان گوهرهایی در خزانه وجود، اصل و اساس‌اند، اما تقسیم‌بندی‌های عددی مانند چهار، پنج، یا هفت، فاقد اعتبار کلی است.

درنگ: اصطلاحات بدلاء و ابدال، چونان نقوشی بر آب، فاقد اصالت کلی در عرفان نظری‌اند.

تمییز نفوس کاملة از ملائکه

اصحاب اذواق، با موازین خاص عرفانی، قادرند نفوس کاملة را از ملائکه تمییز دهند. این تمییز، چونان شهودی است که در پرتو نور معرفت، ماهیت موجودات مجرد را آشکار می‌سازد. عرفا، با اتکا به الهامات الهی، می‌توانند مرشد، پیر، یا موجودات ملکوتی را از یکدیگر بازشناسند.

درنگ: اصحاب اذواق، چونان دیده‌بانانی در برج معرفت، نفوس کاملة را از ملائکه بازمی‌شناسند.

الهام الهی در شناخت

حق تعالی، به مکاشفین الهام می‌کند تا نفوس کاملة یا رجال‌الغیب را بازشناسند. این الهام، چونان نسیمی است که در قلب سالک وزیده و حقیقت اولیاء را در برابر او روشن می‌سازد. این فرآیند، بستری برای شناخت عرفانی و اتصال به حقیقت الهی فراهم می‌آورد.

درنگ: الهام الهی، چونان نسیمی در قلب سالک، حقیقت نفوس کاملة را آشکار می‌سازد.

دید اول در مواجهه

دید اول در مواجهه با افراد، الهامی الهی است که نباید نادیده گرفته شود. این شهود اولیه، چونان آینه‌ای است که باطن فرد را در لحظه دیدار بازتاب می‌دهد و می‌تواند راهنمایی برای شناخت اولیاء یا موجودات معنوی باشد. این اصل، بر اهمیت حفظ این شهود و پرهیز از نادیده گرفتن آن تأکید دارد.

درنگ: دید اول، چونان آینه‌ای صاف، باطن افراد را در لحظه دیدار بازتاب می‌دهد.

اخبار نفوس کاملة

نفوس کاملة، به‌ندرت خود را معرفی می‌کنند، مگر در شرایط خاص، مانند پیش از مرگ یا در ضرورت‌های معنوی. این احتیاط، چونان پرده‌ای است که اسرار عرفانی را حفظ کرده و از آشکار شدن بی‌مورد هویت اولیاء جلوگیری می‌کند.

درنگ: نفوس کاملة، چونان گوهری در صدف، جز در ضرورت، هویت خود را آشکار نمی‌کنند.

تمییز غیرمکاشفین

غیرمکاشفین، جز با قرائن ظنی، مانند اخبار غیبی، اطلاع از ضمائر، یا آگاهی از خواطر پیش از وقوع، نمی‌توانند نفوس کاملة را از ملائکه تمییز دهند. این قرائن، چونان نشانه‌هایی در مسیر سلوک، تنها ظن و گمان را برای غیرمکاشفین فراهم می‌آورند.

درنگ: قرائن ظنی، چونان نشانه‌هایی در مسیر، برای غیرمکاشفین تنها ظن به نفوس کاملة می‌بخشند.

تمهل عارف

عارف، با تمهل و رفتارهای ضدونقیض، از آشکار شدن هویت خود جلوگیری می‌کند. این رفتار، چونان نقابی است که عارف با آن، حقیقت وجودی خود را از دیدگان غیرمحرمان پنهان می‌دارد و از شهرت و دام‌های مادی مصون می‌ماند.

درنگ: تمهل عارف، چونان نقابی، حقیقت او را از دیدگان غیرمحرمان پنهان می‌دارد.

بخش دوم: نزول و صعود در عوالم وجودی

امکان نزول و صعود برای مخلوقات

نزول و صعود در عوالم وجودی، برای همه مخلوقات، از جمله انسان، ملائکه، جن، و شیاطین، در حد اقتدار و ظرفیتشان ممکن است. این سیر، چونان رودی است که از سرچشمه وجود الهی سرچشمه گرفته و در مراتب گوناگون جاری می‌شود، هر موجود به تناسب توان خود در این مسیر گام برمی‌دارد.

درنگ: نزول و صعود، چونان رودی جاری، برای همه مخلوقات در حد اقتدارشان ممکن است.

ظرف نزول و صعود

ظرف نزول و صعود می‌تواند در ساحت معنا یا صورت باشد. نزول، تنزل به مراتب مادون است و صعود، عروج به مراتب مافوق، که هر دو در صور مثالی یا معانی مجرد تحقق می‌یابند. این انعطاف، چونان بال‌هایی است که موجودات را در آسمان وجود به پرواز درمی‌آورد.

درنگ: ظرف نزول و صعود، چونان بال‌هایی، موجودات را در ساحت معنا و صورت به پرواز درمی‌آورد.

عدم تکرار در عوالم

عوالم وجودی، فاقد تکرار و المثنایی‌اند؛ هر عالم، هویت نفسی مستقل خود را دارد. عالم مثال، مثال است و ناسوت نیست؛ عالم ناسوت، ناسوت است و مثال نیست. این تمایز، چونان خطوطی است که در نقشه وجود، هر عالم را از دیگری جدا می‌سازد.

درنگ: عوالم وجودی، چونان خطوطی در نقشه وجود، فاقد تکرار و هر یک دارای هویت مستقل‌اند.

پیوستگی عوالم

عوالم وجودی، از هم بریده یا متباین نیستند و امکان سیر میان آن‌ها برای موجودات وجود دارد. این پیوستگی، چونان پلی است که عوالم را به یکدیگر متصل کرده و امکان رسوخ موجودات، حتی شیاطین، به عوالم دیگر را فراهم می‌آورد.

درنگ: پیوستگی عوالم، چونان پلی، امکان سیر موجودات میان مراتب وجودی را فراهم می‌آورد.

پرواز در عوالم تا ساحت حق

پرواز در همه عوالم، تا ساحت حق، برای موجودات ممکن است. این امکان، چونان نردبانی است که از ناسوت تا احدیت امتداد یافته و هر موجود را به تناسب ظرفیتش به سوی حقیقت الهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: پرواز در عوالم، چونان نردبانی، موجودات را تا ساحت حق رهنمون می‌سازد.

رسوخ شیاطین به عوالم

شیاطین، تا جایی که توان دارند، به عوالم دیگر، از جمله دل انسان و آسمان‌ها، رسوخ می‌کنند. این نفوذ، چونان تلاش سایه‌ای است که در پرتو نور الهی محدود شده و با موانع الهی، مانند شهاب ثاقب، مواجه می‌شود.

درنگ: رسوخ شیاطین، چونان سایه‌ای در برابر نور، با موانع الهی محدود می‌شود.

اقتدار انسان در سیر وجودی

اقتدار انسان در سیر عوالم، به اراده استحکام‌یافته او وابسته است. این اراده، چونان مشعلی است که مسیر سلوک را روشن ساخته و انسان را قادر می‌سازد تا در مراتب وجودی خلق کند و تأثیر گذارد.

درنگ: اراده استحکام‌یافته، چونان مشعلی، اقتدار انسان را در سیر وجودی فروزان می‌سازد.

خلق با اراده

انسان، مانند حق تعالی، می‌تواند با اراده خالق باشد، چه به‌صورت مباشر و چه به‌صورت تسببی. این فاعلیت، چونان قلم نقاشی است که با اراده انسان، نقش‌های وجودی را بر لوح هستی ترسیم می‌کند.

درنگ: اراده انسان، چونان قلم نقاش، خلق مباشر یا تسببی را در عوالم وجود محقق می‌سازد.

فاعلیت مباشر و تسببی

انسان در سیر وجودی، فاعل مباشر است، اما با اقتدار می‌تواند فاعل تسببی شود. این فاعلیت، چونان جریانی است که از مبدأ اراده انسانی سرچشمه گرفته و در مراتب وجودی تأثیر می‌گذارد، خواه به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم.

درنگ: فاعلیت انسان، چونان جریانی از اراده، در مراتب وجودی به‌صورت مباشر یا تسببی جاری می‌شود.

خروج و نفوذ نفوس کاملة

نفوس کاملة می‌توانند خود را از بدن خارج کرده، در بدن دیگر نفوذ کنند یا دیگران را تحت نفوذ قرار دهند. این توانایی، چونان کلیدی است که درهای صور مثالی را گشوده و نفوس را در تعامل با مراتب مادی و معنوی توانمند می‌سازد.

درنگ: نفوس کاملة، چونان کلیدی، با انسلاخ و نفوذ، در صور مثالی و مادی تأثیر می‌گذارند.

بخش سوم: برزخ‌های نزولی و صعودی

عالم مثال نزولی و صعودی

عالم مثال به دو نوع نزولی (پیش از دنیا) و صعودی (پس از دنیا) تقسیم می‌شود. مثال نزولی، پیش از خلقت مادی در عالم ذر قرار دارد، و مثال صعودی، پس از مفارقت از نشأت دنیوی در برزخ آخرت متجلی می‌شود. این تمایز، چونان دو شاخه از درخت وجود، مراتب مثالی را از یکدیگر متمایز می‌سازد.

درنگ: عالم مثال، چونان دو شاخه از درخت وجود، به برزخ‌های نزولی و صعودی تقسیم می‌شود.

مثال متصل و منفصل

مثال متصل، همراه انسان و متکی به خیالات اوست، در حالی که مثال منفصل، از انسان جدا بوده و شامل برزخ‌های نزولی و صعودی است. این تمایز، چونان تفاوت میان آینه‌ای در دست انسان و آینه‌ای در آسمان وجود است که صور متفاوتی را بازتاب می‌دهند.

درنگ: مثال متصل و منفصل، چونان آینه‌هایی در دست و آسمان، صور متفاوتی از وجود را بازتاب می‌دهند.

ارتباط با برزخ‌ها

انسان می‌تواند با برزخ‌های نزولی و صعودی ارتباط برقرار کند. این ارتباط، چونان پلی است که نفوس را به ساحت‌های مثالی پیش و پس از دنیا متصل می‌کند و امکان شهود مراتب غیبی را فراهم می‌آورد.

درنگ: ارتباط با برزخ‌ها، چونان پلی، نفوس را به ساحت‌های مثالی پیش و پس از دنیا متصل می‌کند.

نقد دیدگاه ابن‌عربی

ابن‌عربی در فتوحات مکیه (باب سیصد و بیست و یکم) معتقد است که ارتباط با برزخ صعودی دشوارتر از برزخ نزولی است. این دیدگاه، به دلیل وابستگی به اقتدار و ظرفیت افراد، مورد نقد قرار می‌گیرد. شواهد روایی نشان می‌دهند که مکاشفه برزخ صعودی، به دلیل مسانخت عمل و اراده، آسان‌تر از برزخ نزولی است که مسانخت علم دارد.

درنگ: نقد ابن‌عربی، بر سهولت مکاشفه برزخ صعودی به دلیل مسانخت عمل استوار است.

تفاوت برزخ‌های نزولی و صعودی

برزخ نزولی، به دلیل ماهیت علمی، سنگین‌تر از برزخ صعودی است که مبتنی بر عمل و اراده است. این تفاوت، چونان تمایز میان سنگی در عمق دریا و پرنده‌ای در آسمان است که هر یک در ساحتی متفاوت حرکت می‌کنند.

درنگ: برزخ نزولی، چونان سنگی در عمق، و برزخ صعودی، چونان پرنده‌ای در آسمان، در ماهیت متفاوت‌اند.

شواهد روایی

اکثریت روایات (هجده از بیست مورد) به مکاشفه برزخ صعودی اشاره دارند، نه نزولی. این شواهد، چونان چراغ‌هایی در مسیر سلوک، سهولت وصول به برزخ صعودی را تأیید می‌کنند و بر دشواری نسبی برزخ نزولی تأکید دارند.

درنگ: شواهد روایی، چونان چراغ‌هایی، سهولت مکاشفه برزخ صعودی را تأیید می‌کنند.

اصطلاحات برزخ نزولی و صعودی

اصطلاحات برزخ نزولی و صعودی، دقیق‌تر از غیب امکانی و محالی ابن‌عربی‌اند. برزخ نزولی، ضرورةً به دنیا می‌آید، و برزخ صعودی، محال بازگشت به دنیا نیست، چنان‌که داستان گوساله بنی‌اسرائیل نشان می‌دهد که ارواح می‌توانند از برزخ به دنیا بازگردند.

درنگ: اصطلاحات برزخ نزولی و صعودی، چونان نشانه‌هایی دقیق، ماهیت این ساحت‌ها را روشن می‌سازند.

زنده شدن مردگان

داستان گوساله بنی‌اسرائیل، که در قرآن کریم به زنده شدن مردگان اشاره دارد، امتناع بازگشت از برزخ صعودی را رد می‌کند. این معجزه، چونان نشانه‌ای از قدرت الهی، امکان انتقال ارواح از برزخ به دنیا را تأیید می‌کند.

درنگ: زنده شدن مردگان، چونان نشانه‌ای الهی، امکان بازگشت از برزخ صعودی را تأیید می‌کند.

صور برزخ صعودی

صور در برزخ صعودی، تجسم اعمال، نیات، و نتایج افعال دنیوی‌اند. این صور، چونان نقوشی بر لوح وجود، اراده و اعمال انسان را در ساحت برزخ متجلی می‌سازند و نشان‌دهنده تأثیر اعمال دنیوی در ساحت آخرت‌اند.

درنگ: صور برزخ صعودی، چونان نقوشی بر لوح، اعمال و نیات دنیوی را متجلی می‌سازند.

اشتراک برزخ‌ها

برزخ‌های نزولی و صعودی، در روحانی و نورانی بودن و دارا بودن صور مثالی اشتراک دارند. این اشتراک، چونان نوری است که در هر دو ساحت می‌درخشد و تجرد برزخی را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: اشتراک برزخ‌ها، چونان نوری واحد، تجرد و صور مثالی آن‌ها را متجلی می‌سازد.

بخش چهارم: معراج و مقام جمع انسان

معراج‌های متفاوت

معراج سالک، پیامبر، و انبیاء، هر یک متفاوت است. حتی معراج‌های پیامبر اکرم (ص) یکسان نیستند. قرآن کریم در آیه وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (الأنعام: ۷۵) به معراج خاص ابراهیم اشاره دارد: «و این‌گونه ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم.» همچنین در آیه سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا (الإسراء: ۱) به معراج شبانه پیامبر (ص) اشاره شده است: «پاک است آن‌که بنده‌اش را شبانگاه سیر داد.» این تفاوت، چونان شاخه‌های گوناگون درختی است که هر یک به سوی آسمان معرفت امتداد یافته‌اند.

درنگ: معراج‌ها، چونان شاخه‌های درخت معرفت، در مراتب و اشکال گوناگون متجلی می‌شوند.

مقام جمع انسان

انسان، به دلیل دارا بودن مقام جمع، قادر است به مراتب عالی وجودی صعود کند. این مقام، چونان گوهری است که همه مراتب وجود را در خود جمع کرده و انسان را به سوی احدیت رهنمون می‌سازد.

درنگ: مقام جمع انسان، چونان گوهری، همه مراتب وجود را در خود متجلی می‌سازد.

شهاب ثاقب و موانع صعود

شهاب ثاقب، مانع صعود غیرمجاز موجودات به مراتب بالاتر است. این مانع، چونان نگهبانی در دروازه‌های آسمان، از نفوذ غیرحق به عوالم عالی جلوگیری می‌کند و نظم الهی را حفظ می‌نماید.

درنگ: شهاب ثاقب، چونان نگهبانی در دروازه آسمان، صعود غیرمجاز را بازمی‌دارد.

صعود و نزول عمومی

صعود و نزول، در همه موجودات، حتی گیاهان و حشرات، به نحو خاص خود وجود دارد. این سیر، چونان ضربان حیات در کالبد خلقت است که هر موجود را در مسیر وجودی خود به حرکت درمی‌آورد.

درنگ: صعود و نزول، چونان ضربان حیات، در همه موجودات جاری است.

نقد اهمیت صعود

صعود و نزول به خودی خود اهمیت ندارند؛ کمال انسانی، در آدم شدن و وصول به حقیقت الهی است. این دیدگاه، چونان مشعلی است که تاریکی ظاهرگرایی را می‌زداید و ارزش حقیقی سلوک را آشکار می‌سازد.

درنگ: کمال انسانی، چونان گوهری، در آدم شدن و وصول به حقیقت الهی نهفته است.

بخش پنجم: نعمت‌های الهی و دعای وصول

نعمت‌های الهی

نعمت‌های حیات، صفا، رویت، و عروج، برای همه موجودات به وفور ارزانی شده‌اند. این نعمت‌ها، چونان بارانی از فیض الهی، بر همه مخلوقات فرومی‌ریزند و امکان سیر در مراتب وجودی را فراهم می‌آورند.

درنگ: نعمت‌های الهی، چونان بارانی، بر همه مخلوقات فرومی‌ریزند و سیر وجودی را ممکن می‌سازند.

دعای وصول به مراتب انبیاء

دعای «خداوندا، مرا در هر خیری که پیامبر و آل او را وارد کردی وارد کن و از هر شری که او را از آن خارج کردی خارج کن» به امکان وصول انسان به مراتب انبیاء و عصمت اشاره دارد. این دعا، چونان کلیدی است که درهای کمال و معراج را به روی سالک می‌گشاید.

درنگ: دعای وصول، چونان کلیدی، درهای کمال و معراج را به روی سالک می‌گشاید.

بخش ششم: قرآن کریم و موجودات

جامعیت قرآن کریم

قرآن کریم، شامل آیات مربوط به انسان، جن، و ملائکه است و می‌توان سهم هر یک را در آن بررسی کرد. این جامعیت، چونان آینه‌ای است که همه موجودات خلقت را در خود بازتاب می‌دهد و جایگاه هر یک را در نظام وجودی نشان می‌دهد.

درنگ: قرآن کریم، چونان آینه‌ای، همه موجودات خلقت را در خود بازتاب می‌دهد.

جایگاه جن در قرآن کریم

جن در قرآن کریم جایگاه مهمی دارد و اغلب همراه انسان ذکر شده است، چنان‌که در آیه مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ (الناس: ۶) آمده است: «از جن و انس.» این همراهی، چونان نشانه‌ای از ارتباط تنگاتنگ جن و انسان در نظام خلقت است.

درنگ: جن در قرآن کریم، چونان همسفری با انسان، در نظام خلقت همراه اوست.

ترس از بحث جن

ترس از بحث درباره جن، ناشی از ناآگاهی یا دشواری اثبات است، اما نباید مانع تحقیق علمی شود. این دیدگاه، چونان مشعلی است که تاریکی‌های پیش‌داوری را می‌زداید و ضرورت کاوش در موجودات غیبی را آشکار می‌سازد.

درنگ: ترس از بحث جن، چونان پرده‌ای، باید با مشعل تحقیق کنار زده شود.

وقود الناس و الحجارة

آیه وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (البقرة: ۲۴) به سوختن انسان‌ها و سنگ‌ها در آتش اشاره دارد: «سوختش مردمان و سنگ‌هاست.» این آیه، چونان هشداری است که مجازات گناهکاران و حتی اشیاء مادی را در ساحت آخرت نشان می‌دهد.

درنگ: آیه وقود الناس و الحجارة، چونان هشداری، مجازات در ساحت آخرت را آشکار می‌سازد.

بخش هفتم: شناخت شیطان و معرفت الهی

شناخت شیطان، مقدمه معرفت حق

شناخت شیطان، مقدمه‌ای برای وصول به معرفت حق است. شیطان، پس از اولیاء خدا، بزرگ‌ترین مخلوق الهی است. این شناخت، چونان کلیدی است که درهای معرفت الهی را گشوده و سالک را از دام‌های نفسانی رهایی می‌بخشد.

درنگ: شناخت شیطان، چونان کلیدی، درهای معرفت الهی را به روی سالک می‌گشاید.

خطر نادانی در برابر شیطان

تصور اینکه می‌توان شیطان را به‌آسانی مهار کرد، از نادانی است. تنها پهلوانان سلوک، که از اقتدار معنوی برخوردارند، می‌توانند در برابر شیطان ایستادگی کنند. این دیدگاه، چونان هشداری است که سالک را از غرور و نادانی برحذر می‌دارد.

درنگ: نادانی در برابر شیطان، چونان دام، سالک را از سلوک حقیقی بازمی‌دارد.

بخش هشتم: وحدت وجود و عشق الهی

وحدت وجود در مصباح الانس

در مصباح الانس آمده است که «کل شیء فی کل شیء»، یعنی هر ذره در ظرف هستی، حامل کل هستی است. این اصل، چونان آینه‌ای است که وحدت وجود را بازتاب می‌دهد و نشان می‌دهد که هر جزء، جلوه‌ای از کل وجود است.

درنگ: کل شیء فی کل شیء، چونان آینه‌ای، وحدت وجود را در هر ذره بازتاب می‌دهد.

عشق، محور عالم

عالم، سراسر از عشق الهی آکنده است: «زمین عشق، فلک عشق، ملک عشق، ز فوق عرش تا تحت الثری عشق.» این عشق، چونان جریانی است که همه موجودات را به سوی حق رهنمون می‌سازد و افسار هیچ موجودی را نمی‌گزیند.

درنگ: عشق الهی، چونان جریانی، همه عالم را به سوی حق رهنمون می‌سازد.

نقد علم دینی

علم دینی، گرچه ارزشمند است، اما اگر در روشنی محض خوانده شود، ممکن است به عمق حقیقت نرسد. حکمت، چونان گوهری است که در تاریکی‌های سلوک یافت می‌شود، نه در روشنی صرف و نحو. این نقد، بر ضرورت تعمق در علم دینی تأکید دارد.

درنگ: حکمت دینی، چونان گوهری، در تاریکی‌های سلوک یافت می‌شود.

نتیجه‌گیری: وحدت وجود در سیر نفوس کاملة و برزخ‌ها

درس‌گفتار هفتاد و دوم از شرح فصوص الحکم، چونان مشعلی فروزان، حقیقت نفوس انسانیه کاملة، سیر نزولی و صعودی عوالم، و تمایز برزخ‌های نزولی و صعودی را در آیینه عرفان نظری به نمایش می‌گذارد. نفوس کاملة، با انسلاخ از بدن، در صور مثالی متجلی شده و در عوالم ملکوتی سیر می‌کنند. عوالم وجودی، فاقد تکرار و جدایی مطلق‌اند و امکان سیر میان آن‌ها برای همه مخلوقات، در حد اقتدارشان، فراهم است. برزخ‌های نزولی و صعودی، گرچه در تجرد و صور مثالی اشتراک دارند، در ماهیت علمی و عملی متفاوت‌اند. نقد ابن‌عربی بر سهولت مکاشفه برزخ صعودی، با استناد به شواهد روایی، بر دقت در اصطلاحات عرفانی تأکید دارد. آیات قرآن کریم، مانند إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ (البقرة: ۱۵۶) که می‌فرماید: «ما از آن خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم»، به دوریت سیر وجودی دلالت دارند. شناخت شیطان، مقدمه معرفت حق است و تحقیق عمیق در این موضوعات، تکلیفی برای حفظ پویایی معارف عرفانی است. این نوشتار، با تبیین دقیق و استعارات فاخر، می‌کوشد تا منبعی جامع برای پژوهشگران عرفان نظری فراهم آورد.

با نظارت صادق خادمی