در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 128

متن درس





تحلیل و تبیین فصوص الحکم: کاوشی در وراثت انبیاء و مراتب ولایت

تحلیل و تبیین فصوص الحکم: کاوشی در وراثت انبیاء و مراتب ولایت

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۲۸)

دیباچه

این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به بررسی عمیق و روشمند مفهوم وراثت انبیاء، علوم الهی، احوال ربانی، و مقامات ولایت در اندیشه عرفانی محیی‌الدین ابن‌عربی در فصوص الحکم می‌پردازد. با رویکردی علمی و متین، متن حاضر جایگاه وارثان پیامبر اکرم (ص) را در دریافت کمالات معنوی و الهی کاوش کرده و با نقدی دقیق بر ادعاهای افراطی برخی شاگردان ابن‌عربی، به تبیین مراتب ولایت کلی و خاصه می‌نشیند. تمامی نکات درس‌گفتار با شرح تفصیلی و با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی ارائه شده‌اند تا ضمن حفظ اصالت علمی، متنی دلنشین و منسجم برای مخاطبان متخصص فراهم آید. این بررسی، مانند نوری است که از سرچشمه معرفت الهی ساطع شده و در آینه عرفان اسلامی منعکس می‌گردد.

بخش یکم: وراثت انبیاء و جایگاه وارثان

آغاز با بسمه‌الله و مفهوم وراثت

متن فصوص الحکم با ذکر «بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرّحِیمِ» آغاز می‌شود و ابن‌عربی خود را با عبارت «و لکنی وارث و لآخرتی حارث» به‌عنوان وارث رسول‌الله (ص) و کوشنده برای آخرت معرفی می‌کند. این وراثت، مانند جریانی است که از چشمه‌سار نبوت سیراب می‌شود و وارث را به سوی کمالات معنوی رهنمون می‌سازد. عبارت «لآخرتی حارث» نه‌تنها به پاداش اخروی، بلکه به تلاش عارف برای فناء فی الحق و بقاء بالحق اشاره دارد.

درنگ: وراثت انبیاء، دریافت علوم، احوال، و مقامات الهی است که عارف را به سوی کمالات معنوی و بقاء بالحق هدایت می‌کند.

ماهیت اموال انبیاء

انبیاء (ع) دینار و درهم به ارث نمی‌گذارند، بلکه میراث آنها علوم الهی، احوال ربانی، مقامات، مکاشفات، و تجلیات است. حدیث نبوی «الأنبیاء ما ورثوا دیناراً و لا درهماً و إنما ورثوا العلم» (انبیاء دینار و درهم به ارث نگذاشتند، بلکه علم را به ارث گذاشتند) بر این حقیقت تأکید دارد. این علم، مانند گوهری است که از معدن الهی استخراج شده و وارث را به حظ وافری از معرفت رهنمون می‌سازد.

درنگ: میراث انبیاء، علوم الهی و کمالات معنوی است که از طریق تجلیات الهی به وارث منتقل می‌شود.

اکملیت پیامبر اکرم (ص) و وارثان او

پیامبر اکرم (ص)، به‌عنوان کامل‌ترین انبیاء در علم، حال، و مقام، وارثانی دارد که به تبع او، از اکملیت برخوردارند. این اکملیت، مانند خورشیدی است که نورش بر وارثان تابیده و آنها را در مراتب وجودی و معرفتی به اوج می‌رساند. وارث پیامبر (ص)، به دلیل دریافت علوم و احوال نبوی، از وارثان دیگر انبیاء برتر است.

بخش دوم: جایگاه ابن‌عربی به‌عنوان وارث

ابن‌عربی و وراثت نبوی

ابن‌عربی خود را وارث پیامبر اکرم (ص) می‌داند و در مرتبه‌ای قرار دارد که اگر از بسیاری از علما برتر نباشد، کمتر از آنها نیست. این جایگاه، مانند قله‌ای است که عارف بر فراز آن ایستاده و از افق‌های معرفت الهی نظاره‌گر است. حدیث «العلماء ورثة الأنبیاء» (علما وارثان انبیاء‌اند) مبنای این ادعاست که با تقوا، ایمان، و کمالات ابن‌عربی هم‌خوانی دارد.

درنگ: ابن‌عربی، به‌عنوان وارث پیامبر (ص)، از کمالات علمی و معنوی والایی برخوردار است که او را در مرتبه‌ای ممتاز قرار می‌دهد.

ولایت کلی و خاصه در اندیشه ابن‌عربی

ابن‌عربی از ولایت کلی برخوردار است و محبت به اهل ولایت دارد، اما در ولایت خاصه و منصوص، محل تأمل است. ولایت کلی، مانند اقیانوسی است که مراتب عام هدایت و معرفت را در بر می‌گیرد، درحالی‌که ولایت خاصه، با عصمت و نص الهی پیوند دارد. برخی شاگردان ابن‌عربی، او را تا مرتبه عصمت یا خاتم ولایت کلی بالا برده‌اند که با روایات شیعی، به‌ویژه نسبت خاتمیت ولایت به امیرالمؤمنین (ع)، در تعارض است.

درنگ: ولایت کلی ابن‌عربی، او را در مراتب هدایت و معرفت قرار می‌دهد، اما ادعاهای افراطی شاگردانش در باب ولایت خاصه، با اصول شیعی ناسازگار است.

نقد ادعاهای شاگردان ابن‌عربی

برخی شاگردان ابن‌عربی، با ادعاهایی مانند معصوم بودن یا اتحاد او با رسول‌الله (ص)، از مرز حقیقت گذشته و به افراط گراییده‌اند. این ادعاها، مانند شاخه‌هایی هستند که از درخت حقیقت جدا شده و در باد تعصب گمراه شده‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این سخنان، به دلیل فقدان نص و دلیل معتبر، از منظر شیعی ناپذیرفتنی است.

بخش سوم: قضاوت عادلانه و بی‌طرفی

رویکرد بی‌طرفانه به اشخاص و اعمال

قضاوت عادلانه، نه بر اساس اشخاص، بلکه بر پایه اعمال و رفتار آنهاست. این رویکرد، مانند ترازویی است که حقیقت را بدون حب و بغض می‌سنجد. هدف، نه شیعه‌سازی و نه تخریب دیگران، بلکه پیگیری حقیقت است. قرآن کریم می‌فرماید:

وَٱللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَ ٱلْعِبَادِ

و خدا میان بندگان داوری می‌کند.

درنگ: قضاوت نهایی به خدا واگذار شده و انسان باید از تعصبات فرقه‌ای پرهیز کند.

عدم قضاوت بر اساس ظواهر مذهبی

قضاوت درباره عقیده افراد، صرفاً بر اساس ذکر نام خلفا یا ائمه، مانند قضاوت از روی سایه‌ای است که حقیقت را کامل نشان نمی‌دهد. بررسی عمیق آثار و گفتار افراد، مانند کلیدی است که درهای حقیقت را می‌گشاید.

بخش چهارم: اعتبار علمی فصوص الحکم

تأیید و شروح فصوص الحکم

فصوص الحکم، با تأیید و شرح بیش از دویست عالم، مانند گوهری است که درخشش آن در آسمان عرفان اسلامی نمایان است. این شروح، نشان‌دهنده عمق و تأثیرگذاری اندیشه ابن‌عربی و جایگاه والای این اثر در عرفان اسلامی است.

درنگ: تأیید گسترده علما، به اعتبار علمی و عرفانی فصوص الحکم گواهی می‌دهد.

محبت ابن‌عربی به اهل ولایت

ابن‌عربی هیچ بغضی نسبت به اهل ولایت ندارد و قرب و بعد هر کس به قدر ولایت اوست. این محبت، مانند جریانی است که از چشمه ولایت سیراب شده و عارف را به سوی هدایت رهنمون می‌سازد.

بخش پنجم: مراتب ولایت و تفاوت وارثان

گستردگی ولایت و شمول آن

ولایت، مانند اقیانوسی بی‌کران است که کفر و ایمان را در بر می‌گیرد و هر کس به قدر استعدادش از آن بهره‌مند می‌شود. این گستردگی، با اصل قرآنی «قسیم الجنة و النار» برای امیرالمؤمنین (ع) هم‌خوانی دارد، که نشان‌دهنده جامعیت ولایت الهی است.

درنگ: ولایت الهی، مراتب مختلف وجودی را در بر می‌گیرد و هر کس به قدر استعدادش از آن هدایت می‌یابد.

تفاوت مراتب ولایت در میان علما

مراتب ولایت در میان علما، مانند شیخ مفید، شیخ صدوق، شیخ کلینی، علامه مجلسی، ملاصدرا، ابن‌سینا، میرزای قمی، و شیخ انصاری، متفاوت است. این تفاوت، مانند شاخه‌های درختی است که هر یک به قدر استعداد خود از ریشه معرفت الهی تغذیه می‌کنند. برای نمونه، شیخ انصاری به دلیل استعدادش انفتاحی شد، درحالی‌که میرزای قمی انسدادی.

تمایز وارثان بی‌واسطه و باواسطه

وارثان بی‌واسطه، مانند حضرت علی و حضرت زهرا (ع)، به دلیل ارتباط مستقیم با پیامبر (ص)، از کامل‌ترین کمالات برخوردارند. وارثان باواسطه، که قرن‌ها پس از پیامبر آمده‌اند، مانند ستارگانی هستند که نورشان از خورشید نبوت گرفته، اما درخشش کمتری دارند.

درنگ: وارثان بی‌واسطه، به دلیل نص و ارتباط مستقیم با پیامبر (ص)، از اکملیت بیشتری برخوردارند.

بخش ششم: نقد تفاسیر نادرست و نقش اموال انبیاء

نقد تفسیر اموال انبیاء

برخی از اهل سنت، با استناد به حدیث، معتقدند انبیاء اموال مادی به ارث نمی‌گذارند، که این تفسیر، مانند سایه‌ای ناقص از حقیقت است. انبیاء هم اموال مادی دارند و هم علوم معنوی، و وراثت شامل هر دو می‌شود. این نقد، به‌ویژه در مسئله فدک و نفی ارث حضرت زهرا (س) از منظر شیعه، باطل شمرده می‌شود.

درنگ: انبیاء هم اموال مادی و هم علوم معنوی به ارث می‌گذارند، و نفی ارث مادی، تفسیری نادرست است.

ثروت انبیاء و کمالات آنها

برخی انبیاء، مانند حضرت سلیمان (ع)، ثروت مادی داشتند که با کمالات معنوی آنها منافاتی ندارد. این جامعیت، مانند درختی است که هم میوه‌های معنوی و هم سایه مادی را به وارثان خود ارزانی می‌دارد.

بخش هفتم: منبع کمالات و نقش استعداد

وراثت قهري کمالات

وارث، چه بخواهد یا نه، به قدر استعدادش از علوم، اموال، و مقامات الهی بهره‌مند می‌شود. این تملک، مانند بارانی است که از آسمان الهی بر زمین استعداد وارث فرو می‌ریزد و او را سیراب می‌سازد.

درنگ: وراثت کمالات، قهري و وابسته به استعداد وارث است، نه اراده او.

سعادت و رهایی از شکوک

وارثی که علم الهی را دریافت کند، از شک‌ها و شبهات وهمی رهایی می‌یابد. این علم، مانند مشعلی است که تاریکی‌های وهم را می‌زداید و وارث را به یقین و سعادت رهنمون می‌سازد.

منبع کمالات انبیاء و وارثان

علوم و مقامات انبیاء و وارثان، از تجلیات الهی (اسمی و ذاتی) و به صورت جذب یا وهب، بدون کسبت یا کسب، به دست می‌آید. این کمالات، مانند نوری است که از معدن الهی و منبع اسرار ساطع شده و قلب وارث را روشن می‌سازد.

درنگ: کمالات انبیاء و وارثان، از تجلیات الهی نشأت گرفته و نه عقلانی است و نه نقلی.

نقش نقل و عقل در تبیین معارف

نقل و استدلال عقلی، مانند پلی است که عارفان برای هدایت محجوبان و تسلای آنها به کار می‌گیرند. این رویکرد، مانند رحمتی است که عارفان برای تنزل به سطح فهم دیگران به کار می‌برند، درحالی‌که کمال آنها به شهود وابسته است.

بخش هشتم: دنیا به‌عنوان مزرعه آخرت

جهان به‌عنوان مزرعه آخرت

دنیا، مزرعة الآخرة است و اعمال در آن، مانند بذرهایی هستند که در خاک وجود کاشته شده و در آخرت به بار می‌نشینند. حدیث نبوی «الدنیا مزرعة الآخرة» (جهان مزرعه آخرت است) بر این حقیقت تأکید دارد.

درنگ: اعمال دنیوی، سبب رسیدن به نصیب اخروی است و دنیا مزرعه‌ای برای ساختن آخرت است.

حرث عرفانی و هدف عارفان

حرث عرفانی ابن‌عربی، برای فناء فی الحق و بقاء بالحق است، نه برای بهشت و پاداش اخروی. عارفان کامل، مانند پرندگانی هستند که به سوی ذات الهی پرواز می‌کنند، نه برای طمع به پاداش، بلکه برای قرب به حق.

ضرورت وراثت خاصه برای معرفت کامل

بدون وراثت خاصه و بی‌واسطه از معصومین (ع)، مانند دری بدون کلید، راه به سوی معرفت کامل گشوده نمی‌شود. معصومین، مانند واسطه‌های نور الهی، معرفت را به وارثان منتقل می‌کنند.

درنگ: وراثت خاصه از معصومین (ع)، شرط لازم برای رسیدن به معرفت کامل است.

بخش نهم: جمع‌بندی عرفانی

این نوشتار، با صلوات بر محمد و آل محمد، بر محوریت اهل بیت (ع) به‌عنوان مظاهر کمال و هدایت تأکید می‌کند. این دعا، مانند نغمه‌ای آسمانی است که ارادت به اهل بیت (ع) را در قلب عارفان زنده نگه می‌دارد:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ

بار خدایا، درود فرست بر محمد و آل محمد.

نتیجه‌گیری

این بررسی، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به کاوش در مفهوم وراثت انبیاء و مراتب ولایت در فصوص الحکم ابن‌عربی پرداخت. وراثت، به‌عنوان دریافت علوم الهی و کمالات معنوی، وارث را به سوی فناء فی الحق و بقاء بالحق رهنمون می‌سازد. ابن‌عربی، به‌عنوان وارث پیامبر (ص)، از جایگاه والایی برخوردار است، اما ادعاهای افراطی شاگردانش در باب ولایت خاصه با اصول شیعی ناسازگار است. نقد تفاسیر نادرست، تأکید بر بی‌طرفی، و واگذاری قضاوت نهایی به خدا، از ویژگی‌های برجسته این تحلیل است. نقش محوری اهل بیت (ع) به‌عنوان وارثان بی‌واسطه و واسطه‌های معرفت الهی، در این نوشتار برجسته شده و با زبانی متین و ساختاری منظم، حقایق عرفانی برای مخاطبان متخصص روشن گردیده است.

با نظارت صادق خادمی