متن درس
تقسیم موجودات و جایگاه انسان: تبیین مراتب وجود و خلافت الهی در فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۴۹)
دیباچه
در گستره حکمت عرفانی فصوص الحکم ابنعربی، تبیین مراتب موجودات و جایگاه انسان بهعنوان خلیفه الهی و عالم صغیر، چونان نوری است که ظلمات جهل را میزداید. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار صد و چهل و نهم استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در تقسیمبندی موجودات عالم، تمایز میان روحانیت و مادیت، و نقش بیهمتای انسان در نظام هستی میپردازد. با بهرهگیری از زبانی متین و تمثیلات فاخر، این متن چونان آیینهای صیقلیافته، حقایق عرفانی را بازمیتاباند و با ساختاری علمی، چارچوبی روشن برای فهم مراتب وجود و خلافت انسانی ارائه میدهد. نقدهای استاد، چون کلیدی گشاینده، اصطلاحات عرفانی را از ابهام میرهاند و قلب سالک را به سوی معرفت رهنمون میسازد.
بخش نخست: تقسیمبندی موجودات و مراتب وجود
تقسیمبندی موجودات عالم
موجودات عالم به نفوس منطبعه در اجسام علوی و سفلی، قوای جسمانی که خادم این نفوساند، و جن و شیاطین تقسیم میشوند. این تقسیمبندی، چونان نقشهای است که مراتب گوناگون هستی را در برابر دیده حقیقتجو میگشاید.
| درنگ: موجودات عالم شامل نفوس منطبعه، قوای جسمانی، جن و شیاطیناند که مراتب مختلف وجودی را نشان میدهند. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: موجودات عالم به نفوس منطبعه در اجسام علوی و سفلی، قوای جسمانی که خادم این نفوساند، و جن و شیاطین تقسیم میشوند، هرکدام جایگاهی خاص در نظام هستی دارند.
جمعبندی
این تقسیمبندی، مراتب وجودی را روشن ساخته و چارچوبی برای فهم نقش هر دسته از موجودات در نظام هستی ارائه میدهد.
قوای روحانی و نفوس منطبعه
اصطلاح «قوا» تنها بر توابع قوای روحانی و نفوس منطبعه و پیروان آنها اطلاق میشود، مانند قوای روح و قلب، اما قلب و روح خود قوه نامیده نمیشوند، زیرا سَیّد و اصل همه مظاهر وجودیاند. قلب و روح، چونان خورشید و ماه در آسمان وجود، مبدأ نور و حیاتاند.
| درنگ: قلب و روح، اصل مظاهر وجودیاند و از قوای تابع متمایزند. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: قلب و روح، بهعنوان اصل و سَیّد مظاهر، از قوای تابع متمایزند و جایگاه رفیعی در وجود انسان دارند.
جمعبندی
تمایز میان قلب و روح بهعنوان اصل و قوای تابع، بر اهمیت محوری آنها در حیات و معرفت انسانی تأکید دارد.
نقد تعریف روحانیت
شارح بهاشتباه همه موجودات را از روحانیت دانسته، درحالیکه جن و شیاطین از مجردات نوری (روحانیت) نیستند، بلکه از جنس نار و مادیتاند. روحانیت، چونان نوری خالص، ویژه ملائکه و نفوس عاليه است.
| درنگ: جن و شیاطین از روحانیت (مجردات نوری) نیستند، بلکه از جنس نار و مادیتاند. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: روحانیت ویژه مجردات نوری است و جن و شیاطین، به دلیل ماهیت ناری، از این مرتبه خارجاند.
جمعبندی
نقد تعریف روحانیت، بر ضرورت دقت در اصطلاحات عرفانی و تمایز میان مراتب وجودی تأکید کرده و از خلط مفاهیم جلوگیری میکند.
تمایز نور و نار
نور، صافی نار است و نار، غیرصافی نور. آتش، ترکیبی از نور (صفا) و نار (غیرصافی) است و در مرتبهای خاموش به دود بدل میشود. این تمایز، چونان جداسازی گوهر از سنگ، ماهیت موجودات را روشن میسازد.
| درنگ: نور، صافی نار و نار، غیرصافی نور است؛ آتش ترکیبی از هر دو است. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: نور، صافی نار و نار، غیرصافی نور است و آتش، ترکیبی از این دو حقیقت است که در مرتبه خاموشی به دود بدل میشود.
جمعبندی
تمایز نور و نار، مراتب طهارت و مادیت را در موجودات روشن ساخته و چارچوبی برای فهم ماهیت آنها ارائه میدهد.
ماهیت جن و شیاطین
جن و شیاطین از جنس نار هستند، مشابه طبیعت خاکی انسان، و از مجردات نوری محسوب نمیشوند. این ماهیت، چونان خاکی است که در برابر نور خالص قرار میگیرد.
| درنگ: جن و شیاطین از جنس نارند و از مجردات نوری خارجاند. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: جن و شیاطین، به دلیل ماهیت ناری، از روحانیت نوری فاصله داشته و مشابه طبیعت خاکی انساناند.
جمعبندی
ماهیت ناری جن و شیاطین، جایگاه آنها را در مراتب وجودی پایینتر از مجردات نوری قرار داده و از روحانیت خالص متمایز میسازد.
اقتدار مادی جن و شیاطین
اقتدار مادی جن و شیاطین از انسان بیشتر است. شیاطین شامل انسی و جنیاند، هرچند اصل شیاطین از جناند. این اقتدار، چونان نیرویی است که در مراتب مادی، از انسان پیشی میگیرد.
| درنگ: اقتدار مادی جن و شیاطین از انسان بیشتر است و شیاطین شامل انسی و جنیاند. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: جن و شیاطین، به دلیل اقتدار مادی، در برخی جنبهها از انسان پیشی میگیرند و شیاطین، اعم از انسی و جنیاند.
جمعبندی
اقتدار مادی جن و شیاطین، نقش آنها را در تأثیرگذاری بر عالم مادی برجسته ساخته و تمایز آنها از انسان را نشان میدهد.
تنوع در جن
جن شامل مؤمن، کافر، فاسق، و غیرفاسق است و دارای مرزبندی مشخصیاند که مانع تجاوز بیحد به دیگران میشود. این تنوع، چونان جامعهای منظم، نظاممندی عالم جن را نشان میدهد.
| درنگ: جن شامل مؤمن، کافر، فاسق و غیرفاسق است و مرزبندی مشخصی دارند. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: جن، با تنوع در ایمان و اخلاق، دارای مرزبندی مشخصیاند که نظاممندی عالم آنها را نشان میدهد.
جمعبندی
تنوع در جن، بر وجود قواعد و نظام در عالم آنها تأکید کرده و آنها را بهعنوان موجوداتی با هویت اجتماعی معرفی میکند.
رابطه حسنه جن با انسان
جن، حتی جنهای بد، تمایلی به درگیری با انسان ندارند و از طبیعت شیرین انسانی خوششان میآید، مگر اینکه مورد آزار قرار گیرند. این رابطه، چونان دوستیای است که بر احترام متقابل استوار است.
| درنگ: جن، حتی جنهای بد، از طبیعت انسانی خوششان میآید و از درگیری اجتناب میکنند. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: جن، به دلیل جذابیت طبیعت انسانی، رابطه حسنهای با انسان دارند و جز در صورت آزار، از درگیری پرهیز میکنند.
جمعبندی
رابطه حسنه جن با انسان، بر تفاوت طبیعت انسانی و جنی و تأثیرگذاری متقابل آنها دلالت دارد.
تمایز ابلیس و شیطان
ابلیس، شیطان اعظم و افضل شیاطین است که از جنس جن بوده و با اغوا و رابطه حسنه عمل میکند، نه درگیری مستقیم. ابلیس، چونان فرمانروایی است که با فریب، قلمرو خود را اداره میکند.
| درنگ: ابلیس، شیطان اعظم از جنس جن است و با اغوا عمل میکند، نه درگیری مستقیم. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: ابلیس، بهعنوان افضل شیاطین، با استراتژی اغوا و رابطه حسنه عمل میکند و از درگیری مستقیم پرهیز دارد.
جمعبندی
تمایز ابلیس و شیطان، نقش محوری او را در نظام شیطانی و روش خاصش در تأثیرگذاری بر انسان روشن میسازد.
اختلاط جن با انسان و ملائکه
جن و شیاطین، به دلیل طبیعت همگون، با انسان و ملائکه اختلاط میکنند، اما اختلاط انسان و ملائکه نیازمند رسیدن انسان به روحانیت است. این اختلاط، چونان پلی است که مراتب مختلف وجود را به هم متصل میسازد.
| درنگ: جن به دلیل طبیعت همگون، با انسان و ملائکه اختلاط میکند، اما انسان نیازمند روحانیت است. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: طبیعت ناری جن، امکان ارتباط آسانتر آنها با مراتب مختلف را فراهم میکند، برخلاف انسان که در حالت عادی مادری است.
جمعبندی
اختلاط جن با انسان و ملائکه، بر انعطافپذیری طبیعت جنی و محدودیت انسان در حالت عادی تأکید دارد.
اقتدار نفسانی جن
اقتدار نفسانی جن و شیاطین، امکان حرکت آسانتر آنها بین مراتب علوی و سفلی را فراهم میکند، برخلاف ملائکه که در نزول محدودترند. این اقتدار، چونان بالهایی است که جن را در عوالم مختلف به پرواز درمیآورد.
| درنگ: اقتدار نفسانی جن، حرکت آسانتر آنها بین مراتب علوی و سفلی را ممکن میسازد. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: جن و شیاطین، به دلیل اقتدار نفسانی، بین مراتب علوی و سفلی بهآسانی جابهجا میشوند، برخلاف ملائکه که محدودیت دارند.
جمعبندی
اقتدار نفسانی جن، آنها را بهعنوان موجوداتی چندوجهی معرفی کرده و نقششان را در ارتباط میان عوالم مختلف برجسته میسازد.
تشکل جن
جن قادر است به اشکال مختلف، حتی حیواناتی مانند سگ و خنزیر، متشکل شود، برخلاف ملائکه که تشکلشان محدود و غیرطبیعی است. این توانایی، چونان نقاشی است که بر بوم طبیعت نقش میبندد.
| درنگ: جن بهصورت طبیعی به اشکال مختلف متشکل میشود، برخلاف ملائکه که تشکلشان محدود است. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: تشکل طبیعی جن، به دلیل ماهیت ناری، از ملائکه که تشکل غیرطبیعی دارند، متمایز است.
جمعبندی
تشکل جن، نقش آنها را در تأثیرگذاری بر عالم مادی تقویت کرده و انعطافپذیری طبیعتشان را نشان میدهد.
اقتدار انسان در نزول
اقتدار انسان در نزول به مراتب پایینتر، از جن بیشتر است، چنانکه قرآن کریم میفرماید: بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا (سوره فرقان، آیه ۴۴: بلکه گمراهترند). این اقتدار، چونان شمشیری دو لبه است که هم خطر سقوط و هم عظمت اختیار انسان را نشان میدهد.
| درنگ: اقتدار انسان در نزول، به دلیل اختیار و نفس ناطقه، از جن بیشتر است. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: انسان، به دلیل نفس ناطقه، در نزول به مراتب پایینتر از جن اقتدار بیشتری دارد، چنانکه قرآن کریم بر گمراهی او اشاره دارد.
جمعبندی
اقتدار انسان در نزول، هم عظمت اختیار و هم خطر گمراهی او را در نظام وجودی برجسته میسازد.
بصیرت و مشاهده جن
با کسب بصیرت و صافی چشم، جن را آسانتر از ملائکه میتوان مشاهده کرد، زیرا جن موجوداتی زمینی و آسمانیاند و در طبیعت حضور دارند. این امکان، چونان دریچهای است که به سوی عالم غیب گشوده میشود.
| درنگ: با بصیرت، جن به دلیل حضور در طبیعت، آسانتر از ملائکه مشاهده میشود. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: جن، به دلیل همجواری با عالم ناسوت، با بصیرت آسانتر از ملائکه مشاهده میشود.
جمعبندی
امکان مشاهده جن با بصیرت، بر اهمیت شهود در عرفان و حضور جن در مراتب مادی و غیرمادی تأکید دارد.
چندوجهی بودن جن
جن موجوداتیاند که هم زمینی، هم آسمانی، هم آبی، و هم خاکیاند و در خشکی، هوا، و آب زندگی میکنند. این چندوجهی بودن، چونان پرندهای است که در همه عناصر طبیعت پرواز میکند.
| درنگ: جن، موجوداتی چندوجهیاند که در همه عناصر طبیعت حضور دارند. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: جن، به دلیل چندوجهی بودن، در زمین، آسمان، آب، و خاک حضور دارند و با همه عناصر سازگارند.
جمعبندی
چندوجهی بودن جن، آنها را بهعنوان موجوداتی واسطه میان عوالم مادی و غیرمادی معرفی کرده و انعطافپذیریشان را نشان میدهد.
بخش دوم: نفوس جزیی و قوای جسمانی
نفوس منطبعه در اجسام
نفوس منطبعه در اجسام علوی و سفلی وجود ندارند، زیرا اجسام صرفاً عنصریاند و نفوس به آنها تعلق نمیگیرند، بهویژه در اجسام سفلی. این تمایز، چونان خطی است که مجردات را از مادیت جدا میسازد.
| درنگ: نفوس منطبعه در اجسام، بهویژه اجسام سفلی، وجود ندارند، زیرا اجسام صرفاً عنصریاند. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: اجسام، بهویژه سفلی، فاقد نفوس منطبعهاند، زیرا نفوس مجردند و به عناصر مادی تعلق نمیگیرند.
جمعبندی
عدم تعلق نفوس منطبعه به اجسام، تمایز میان مجردات و مادیت را روشن ساخته و جایگاه نفوس را در مراتب وجودی تبیین میکند.
قوای جسمانی، خادم نفوس
قوای جسمانی، خادم و دربان نفوس جزییاند و در مرتبهای پایینتر از آنها قرار دارند. این قوا، چونان خدمتگزارانیاند که دربار نفوس را پاس میدارند.
| درنگ: قوای جسمانی، خادم نفوس جزییاند و در مرتبهای پایینتر قرار دارند. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: قوای جسمانی، بهعنوان خادم نفوس جزیی، در خدمت آنها بوده و مرتبهای فروتر دارند.
جمعبندی
نقش قوای جسمانی بهعنوان خادم نفوس، سلسلهمراتب وجودی را در انسان روشن ساخته و جایگاه نفوس را برجسته میکند.
نقد اصطلاح نفوس منطبعه
اصطلاح «نفوس منطبعه» به دلیل دلالت بر مادیت نفس مناسب نیست؛ نفوس جزیی، چه در مؤمن و چه در کافر، مجردند. این نقد، چونان صیقلی است که آیینه اصطلاحات عرفانی را از غبار ابهام پاک میکند.
| درنگ: اصطلاح «نفوس منطبعه» نادرست است، زیرا نفوس جزیی، چه در مؤمن و چه در کافر، مجردند. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: نفوس جزیی، صرفنظر از ایمان یا کفر، مجردند و اصطلاح «نفوس منطبعه» به دلیل دلالت بر مادیت، مناسب نیست.
جمعبندی
نقد اصطلاح «نفوس منطبعه»، بر مجرد بودن نفوس جزیی تأکید کرده و از خلط آنها با قوای مادی جلوگیری میکند.
تجرد نفوس جزیی
نفوس جزیی، چه در مؤمن و چه در کافر، مجردند و هر ناخالصی به غیر از تجرد نفسانی آنهاست. این اصل، چونان گوهری است که در هر انسانی، فارغ از ایمان، میدرخشد.
| درنگ: نفوس جزیی، در مؤمن و کافر، مجردند و ناخالصیها از تجرد نفسانی جدا هستند. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: نفوس جزیی، چه در مؤمن و چه در کافر، مجردند و ناخالصیها به تجرد نفسانی آنها ربطی ندارد.
جمعبندی
تجرد نفوس جزیی، ماهیت مجرد آنها را فارغ از ایمان یا کفر تثبیت کرده و از خلط با ناخالصیهای مادی جلوگیری میکند.
جن و شیاطین، اقسام جن
جن و شیاطین از اقسام جناند و در تقسیمبندی موجودات، از روحانیت خارجاند. این تمایز، چونان خطی است که جن را از مجردات نوری جدا میسازد.
| درنگ: جن و شیاطین، اقسام جناند و از روحانیت نوری خارجاند. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: جن و شیاطین، بهعنوان اقسام جن، از روحانیت نوری خارج بوده و ماهیت ناری دارند.
جمعبندی
تمایز جن و شیاطین از روحانیت، جایگاه آنها را در مراتب وجودی مشخص کرده و از خلط با مجردات نوری جلوگیری میکند.
تمایز قوا و اصل
«قوا» به توابع، مانند قوای روح و قلب، اطلاق میشود، نه به اصل (قلب و روح)، مانند تفاوت میان امیر و لشکر. این تمایز، چونان سلسلهای است که مراتب وجودی را منظم میسازد.
| درنگ: «قوا» به توابع اطلاق میشود، نه به اصل قلب و روح، مانند تفاوت امیر و لشکر. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: قلب و روح، اصل قوای انسانیاند و «قوا» به توابع آنها اطلاق میشود، نه خودشان.
جمعبندی
تمایز قوا و اصل، سلسلهمراتب وجودی در انسان را روشن ساخته و جایگاه قلب و روح را بهعنوان مبادی حیات تثبیت میکند.
برتری قوای روحانی بر نفوس جزیی
قوای روحانی، به دلیل ارتباط با نفس کلی و صفا، برتر از نفوس جزییاند که در مؤمن و کافر مشترکاند. این برتری، چونان نور خورشید است که بر ماه پیشی میگیرد.
| درنگ: قوای روحانی، به دلیل صفا و ارتباط با نفس کلی، برتر از نفوس جزییاند. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: قوای روحانی، به دلیل طهارت و اقتدار، از نفوس جزیی که در همه مشترکاند، برترند.
جمعبندی
برتری قوای روحانی، مراتب نفوس و قوا را در نظام عرفانی تبیین کرده و جایگاه رفیع آنها را نشان میدهد.
نقش قلب و روح
قلب و روح، اصل قوای انسانیاند و به حیات انسان وابستهاند، برخلاف قوای فرعی که فقدانشان حیات را مختل نمیکند. این نقش، چونان ریشه درختی است که حیات شاخهها به آن وابسته است.
| درنگ: قلب و روح، اصل قوای انسانی و مبدأ حیاتاند. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: قلب و روح، بهعنوان مبادی حیات و معرفت، اصل قوای انسانیاند و فقدانشان حیات را مختل میکند.
جمعبندی
نقش قلب و روح، بهعنوان مبادی حیات، اهمیت محوری آنها را در سلوک عرفانی و وجود انسانی برجسته میسازد.
بخش سوم: انسان و عالم در عرفان
انسان و عالم در اصطلاح عرفان
در اصطلاح عرفان، عالم انسان کبیر و انسان عالم صغیر است، زیرا همه آنچه در عالم است، در نشئه انسانی مندرج است. انسان، چونان آیینهای است که عالم را در خود متجلی میسازد.
| درنگ: عالم انسان کبیر و انسان عالم صغیر است، زیرا عالم در نشئه انسانی مندرج است. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: در عرفان، عالم انسان کبیر و انسان عالم صغیر است، زیرا همه عالم در حقیقت انسانی خلاصه میشود.
جمعبندی
رابطه انسان و عالم در عرفان، جامعیت انسان و وحدت او با عالم را نشان داده و او را خلاصه هستی معرفی میکند.
تمایز عرفان و تصوف
عرفان اعم از تصوف است؛ عارف ممکن است صوفی نباشد، و تصوف اصطلاحی محدودتر است که به گروه خاصی (قوم) اشاره دارد. این تمایز، چونان جداسازی دریا از رودخانه است.
| درنگ: عرفان اعم از تصوف است و تصوف به گروه خاصی محدود میشود. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: عرفان، معرفتی عام و شامل اولیای الهی است، درحالیکه تصوف، اصطلاحی خاص و محدود به قوم است.
جمعبندی
تمایز عرفان و تصوف، از خلط میان معرفت عام عرفانی و رویکرد خاص صوفیانه جلوگیری کرده و اصطلاحات را روشن میسازد.
انسان، عالم صغیر مجمع
انسان، عالم صغیر است که صورت مجمعی از عالم دارد، و عالم، انسان کبیر است که بهصورت مفصل ظهور یافته است. این رابطه، چونان آیینه و تصویر است که یکدیگر را بازمیتابانند.
| درنگ: انسان عالم صغیر مجمع و عالم انسان کبیر مفصل است. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: انسان، عالم صغیر است که صورت عالم را در خود جمع کرده، و عالم، انسان کبیر است که بهصورت مفصل ظهور یافته است.
جمعبندی
انسان بهعنوان عالم صغیر، خلاصه عالم و عالم بهعنوان انسان کبیر، تفصیل انسان است، که وحدت میان آنها را نشان میدهد.
نقد اصطلاح مرتبه در انسان کبیر
انسان، به حقیقت عالم کبیر است، نه به مرتبه؛ اصطلاح «مرتبه» نادرست است و باید «حقیقت» یا «کیفیت» جایگزین شود. این نقد، چونان صیقلی است که آیینه حقیقت را از غبار ابهام پاک میکند.
| درنگ: انسان به حقیقت، عالم کبیر است، نه به مرتبه. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: انسان، به حقیقت عالم کبیر است و اصطلاح «مرتبه» نمیتواند جایگاه او را بهدرستی نشان دهد.
جمعبندی
نقد اصطلاح «مرتبه»، بر دقت در اصطلاحات عرفانی و حقیقت انسان بهعنوان عالم کبیر تأکید دارد.
نقد عالم بهعنوان انسان صغیر
عالم، انسان صغیر نیست، زیرا وحدت عالم بهواسطه انسان است، نه برعکس، و انسان بدون نفس ناطقه کامل نمیشود. این نقد، چونان کلیدی است که درهای حقیقت را میگشاید.
| درنگ: عالم انسان صغیر نیست، زیرا وحدت عالم بهواسطه انسان است. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: عالم، انسان صغیر نیست، زیرا وحدت آن بهواسطه انسان و نفس ناطقه اوست.
جمعبندی
نقد عالم بهعنوان انسان صغیر، بر اشراف انسان و نقش نفس ناطقه در وحدت عالم تأکید کرده و جایگاه او را تثبیت میکند.
خلافت انسان
انسان، بهعنوان خلیفه الهی، بر همه کائنات که خلافت او را پذیرفتهاند، اشراف دارد. این خلافت، چونان تاجی است که بر سر انسان نهاده شده و او را فرمانروای هستی میسازد.
| درنگ: انسان، بهعنوان خلیفه الهی، بر همه کائنات اشراف دارد. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: انسان، بهعنوان خلیفه الهی، سیطرهای بر همه کائنات دارد که خلافت او را پذیرفتهاند.
جمعبندی
خلافت انسان، جایگاه والای او را بهعنوان فرمانروای الهی کائنات تثبیت کرده و اشراف او را بر هستی نشان میدهد.
سخن پایانی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین تقسیمبندی موجودات، تمایز میان روحانیت و مادیت، و جایگاه انسان بهعنوان عالم صغیر و خلیفه الهی در فصوص الحکم پرداخت. نقد تعریف روحانیت و تمایز نور و نار، دقت در اصطلاحات عرفانی را برجسته ساخت. تبیین ماهیت جن و شیاطین، رابطه حسنه آنها با انسان، و اقتدار نفسانی و تشکلشان، جایگاه این موجودات را در مراتب وجودی روشن کرد. تأکید بر انسان بهعنوان عالم صغیر و عالم بهعنوان انسان کبیر، جامعیت انسان و وحدت او با عالم را نشان داد. نقد اصطلاحات «مرتبه» و «انسان صغیر» برای عالم، بر ضرورت دقت در مفاهیم عرفانی اصرار ورزید. خلافت انسان، او را بهعنوان محور و فرمانروای کائنات معرفی کرد. این اثر، چونان گنجینهای از حکمت، معارف عرفانی را به طالبان حقیقت عرضه میدارد.
| با نظارت صادق خادمی |