متن درس
انسان کامل و ظهور الهی: تبیین جایگاه انسان در فصوص الحکم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره (جلسه ۱۵۹)
دیباچه
در گستره حکمت عرفانی فصوص الحکم ابنعربی، جایگاه انسان کامل چونان گوهری درخشان، محور تاملات عمیق عرفانی است. انسان، بهعنوان خلیفه الهی و واسطه ظهور اسما و صفات حق، نه تنها خلاصه عالم، بلکه مقصود اصلی خلقت است. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار صد و پنجاه و نهم استاد فرزانه قدسسره، به کاوش در عمومیت نشأه انسانی، تشبیه انسان به انسانالعین، و تمایز میان قرب فرائض و نوافل میپردازد. با بهرهگیری از زبانی متین و تمثیلات فاخر، این متن چونان آیینهای صیقلیافته، حقایق عرفانی را بازمیتاباند و با ساختاری علمی، چارچوبی روشن برای فهم جایگاه انسان در نظام هستی ارائه میدهد. نقدهای استاد، چون کلیدی گشاینده، اصطلاحات عرفانی را از ابهام میرهاند و قلب سالک را به سوی معرفت رهنمون میسازد.
بخش نخست: انسان کامل و جامعیت نشأه انسانی
عمومیت نشأه انسانی به دلیل خلافت آدمی
عمومیت نشأه انسانی، ریشه در جامعیت و خلافت انسان بر تمامی موجودات دارد. حق تعالی، همه مظاهر، موجودات و عالم را در چهره انسان مشاهده میکند، چنانکه انسان چونان آیینهای است که همه هستی را در خود متجلی میسازد.
| درنگ: عمومیت نشأه انسانی از خلافت و جامعیت انسان سرچشمه میگیرد، که حق همه عالم را در چهره او میبیند. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: عمومیت نشأه انسانی به سبب خلافت آدمی است، که حق تعالی تمامی موجودات و عالم را در چهره او مشاهده میکند.
جمعبندی
این دیدگاه، انسان را بهعنوان مظهر جامع اسما و صفات الهی معرفی کرده و جایگاه محوری او را در نظام هستی تثبیت میکند.
عالم به مثابه بدن انسان و انسان به مثابه حقیقت عالم
عالم، بدن انسان است و انسان، حقیقت عالم. از مفهوم «انس»، که به معنای الفت و نزدیکی است، عمومیت وجودی انسان اثبات میشود. عالم، چونان جسم ظاهری است که روح انسانی در آن دمیده شده و انسان، چونان روحی است که عالم را به حیات میرساند.
| درنگ: عالم بدن انسان و انسان حقیقت عالم است، که از مفهوم «انس» عمومیت او اثبات میشود. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: عالم، بدن انسان و انسان، حقیقت عالم است، و مفهوم «انس» عمومیت وجودی او را نشان میدهد.
جمعبندی
این تشبیه عرفانی، انسان را محور هستی و عالم را تجلی ظاهری او معرفی کرده و جامعیت وجودی انسان را برجسته میسازد.
تشبیه انسان به انسانالعین
انسان برای حق تعالی به منزله انسانالعین (سیاهی چشم) است، که بواسطه آن رؤیت صورت میگیرد. انسان، چونان سیاهی چشم است که شرط ظهور الهی در عالم محسوب میشود.
| درنگ: انسان برای حق، چونان انسانالعین است که شرط رؤیت و ظهور الهی است. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: انسان برای حق، به منزله سیاهی چشم است که بواسطه آن، رؤیت و ظهور الهی محقق میشود.
جمعبندی
تشبیه انسان به انسانالعین، نقش او را بهعنوان واسطه ظهور اسما و صفات الهی در عالم روشن میسازد.
محدودیت تشبیه انسانالعین
تشبیه انسان به انسانالعین، از سویی مقرب است، زیرا نقش او را در ظهور الهی نشان میدهد، اما از سوی دیگر ممکن است مبعد باشد، زیرا ممکن است اینگونه برداشت شود که حق برای رؤیت به انسان محتاج است. این تشبیه، چونان شمشیری دو لبه است که هم حقیقت را آشکار میکند و هم خطر سوءتفاهم را به همراه دارد.
| درنگ: تشبیه انسان به انسانالعین مقرب است، اما ممکن است به برداشت نادرست نیاز حق به انسان منجر شود. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: تشبیه انسان به انسانالعین، اگرچه نقش او را در ظهور الهی نشان میدهد، اما نباید به برداشت نیاز ذاتی حق به انسان منجر شود.
جمعبندی
این نقد، بر خودبسندگی ذات الهی تأکید کرده و انسان را صرفاً واسطه ظهور، نه شرط ذاتی رؤیت الهی، معرفی میکند.
رؤیت ظهوری حق از طریق انسان
رؤیت حق از طریق انسان، رؤیت ظهوری است، نه اینکه حق برای رؤیت خود به انسان یا چیز دیگری نیاز داشته باشد. این رؤیت، چونان انعکاس نور در آیینه است که ظهور را نشان میدهد، نه نیاز به آیینه.
| درنگ: رؤیت حق از طریق انسان، رؤیت ظهوری است، نه نیاز ذاتی حق به انسان. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: رؤیت حق از طریق انسان، رؤیت ظهوری است و ذات حق از هر نیازی منزه است.
جمعبندی
تمایز میان رؤیت ظهوری و ذاتی، جایگاه انسان را بهعنوان مظهر ظهور الهی تثبیت کرده و از سوءتفاهم نیاز ذاتی حق جلوگیری میکند.
انسان به مثابه مقصود اصلی عالم
انسان برای حق، به منزله انسانالعین است که مقصود اصلی چشم است، زیرا بواسطه آن رؤیت صورت میگیرد. به همین ترتیب، انسان مقصود اصلی عالم است، زیرا بواسطه او اسرار الهی و معارف حقیقی ظاهر میشوند.
| درنگ: انسان، مقصود اصلی عالم است، زیرا بواسطه او اسرار الهی و معارف حقیقی ظاهر میشوند. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: انسان، به منزله انسانالعین، مقصود اصلی عالم است، زیرا اسرار الهی بواسطه او ظاهر میشود.
جمعبندی
این دیدگاه، انسان را محور خلقت و واسطه ظهور معارف الهی معرفی کرده و جایگاه محوری او را در نظام هستی تثبیت میکند.
نقش انسان در اتصال مبدأ به معاد
انسان، واسطه اتصال مبدأ به معاد است و بواسطه او، مراتب عالم ظاهر و باطن کامل میشود. او چونان پلی است که آغاز و انجام هستی را به هم پیوند میدهد.
| درنگ: انسان، واسطه اتصال مبدأ به معاد است و مراتب عالم را کامل میکند. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: انسان، واسطه اتصال مبدأ به معاد است و بواسطه او، مراتب عالم ظاهر و باطن کامل میشود.
جمعبندی
نقش انسان در اتصال مبدأ به معاد، او را حلقه وصل نظام هستی و واسطه فیض الهی معرفی میکند.
انسان، واسطه توحید، نبوت و معاد
انسان، واسطه تحقق توحید، نبوت و معاد است، زیرا رسالت، امامت و خلافت تنها در قامت او متجلی میشود. او چونان درختی است که شاخههای اصول دین از آن میروید.
| درنگ: انسان، واسطه تحقق توحید، نبوت و معاد است، زیرا رسالت و خلافت در قامت او متجلی میشود. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: انسان، واسطه تحقق توحید، نبوت و معاد است، زیرا رسالت و خلافت جز در قامت او متجلی نمیشود.
جمعبندی
این اصل، انسان را مظهر جامع مقامات الهی و واسطه اصول دین معرفی کرده و جایگاه بیهمتای او را در عالم تثبیت میکند.
نقش انسان در رزق موجودات
به برکت انسان، رزق تمامی موجودات تأمین میشود، چنانکه گفته شده: «به برکت او خلایق روزی داده شدند». انسان، چونان چشمهای است که فیض الهی از آن به همه موجودات جاری میشود.
| درنگ: به برکت انسان، رزق تمامی موجودات تأمین میشود. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: به برکت انسان، رزق همه موجودات تأمین میشود، که این امر جایگاه او را بهعنوان واسطه فیض الهی نشان میدهد.
جمعبندی
نقش انسان در تأمین رزق موجودات، او را واسطه فیض الهی و محور خلقت معرفی میکند.
کمال مراتب عالم به واسطه انسان
بواسطه مرتبه انسان، مراتب عالم ظاهر و باطن کامل میشود، زیرا انسان حقیقت ظهور و بطن امور است. او چونان کلیدی است که قفلهای عالم را میگشاید.
| درنگ: انسان، حقیقت ظهور و بطن امور است و مراتب عالم را کامل میکند. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: انسان، به حقیقت ظهور و بطن امور است و بواسطه او مراتب عالم کامل میشود.
جمعبندی
انسان، بهعنوان حقیقت ظهور و بطن، عامل تکمیل مراتب عالم بوده و جایگاه محوری او را در نظام هستی نشان میدهد.
بخش دوم: قرب فرائض و نوافل در سیر عرفانی
رؤیت حق از طریق انسان و قرب فرائض
رؤیت حق از طریق انسان، به قرب فرائض مربوط است، نه قرب نوافل، زیرا این رؤیت از سر تکلیف و بدون منت است. قرب فرائض، چونان عبادتی است که از چشمه خلوص سیراب میشود.
| درنگ: رؤیت حق از طریق انسان، به قرب فرائض مربوط است که از سر تکلیف و بدون منت است. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: رؤیت حق از طریق انسان، در قرب فرائض محقق میشود، که از سر تکلیف و خالی از منت است.
جمعبندی
ارتباط رؤیت حق با قرب فرائض، بر خلوص عبودیت در این مرتبه تأکید کرده و جایگاه آن را در سیر عرفانی برجسته میسازد.
تفاوت قرب فرائض و قرب نوافل
در قرب نوافل، سالک ممکن است به دلیل انجام اعمال مستحبی، احساس منت یا فضیلت کند، اما در قرب فرائض، هیچگونه نفسيت یا منتی وجود ندارد، زیرا واجبات از سر تکلیف انجام میشوند. این تمایز، چونان جداسازی نور خالص از نور آمیخته به سایه است.
| درنگ: قرب فرائض، به دلیل فقدان نفسيت و منت، از قرب نوافل متمایز است. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: قرب فرائض، به دلیل انجام واجبات از سر تکلیف، خالی از نفسيت و منت است، برخلاف قرب نوافل که ممکن است با خودبینی همراه باشد.
جمعبندی
تمایز قرب فرائض و نوافل، بر خلوص نیت در عبودیت و برتری قرب فرائض به دلیل فقدان خودبینی تأکید دارد.
نלים در اعمال و کمال اولیاء
حتی در انجام واجبات، برخی افراد ممکن است دچار نفسيت شوند و منت بر خدا بگذارند، اما اولیاء خدا به مرتبهای میرسند که هیچ نفسيت در اعمالشان نیست. این مقام، چونان گوهری است که از هر ناخالصی پاک است.
| درنگ: اولیاء خدا در اعمال خود خالی از نفسيتاند و به مقام فنای کامل میرسند. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: اولیاء خدا در مرتبه کمال، اعمالشان خالی از نفسيت است، برخلاف برخی که حتی در واجبات دچار خودبینی میشوند.
جمعبندی
این اصل، اولیاء را بهعنوان مظاهر کامل عبودیت معرفی کرده و بر اهمیت خلوص در سیر عرفانی تأکید میکند.
آثار قرب فرائض و قرب نوافل
در قرب فرائض، سالک آلت حق میشود، بهگونهای که حق از طریق او میبیند و میشنود، اما در قرب نوافل، عبد خدا را آلت خود قرار میدهد و با گوش و چشم خدا میبیند و میشنود. این دو مقام، چونان دو بال پرواز به سوی حقاند، اما قرب فرائض والاتر است.
| درنگ: در قرب فرائض، سالک آلت حق میشود، اما در قرب نوافل، حق آلت عبد است. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: قرب فرائض، که در آن سالک آلت حق میشود، از قرب نوافل برتر است، زیرا خلوص آن بیشتر است.
جمعبندی
آثار قرب فرائض و نوافل، برتری مقام عبودیت خالص را در قرب فرائض نشان داده و جایگاه انسان کامل را تبیین میکند.
برتری قرب فرائض بر قرب نوافل
قرب فرائض، که در آن عبد آلت حق میشود، به مراتب برتر از قرب نوافل است که در آن حق آلت عبد میشود. هر دو مقام والا هستند، اما قرب فرائض به دلیل خلوص، افضل است.
| درنگ: قرب فرائض به دلیل خلوص و عبودیت کامل، برتر از قرب نوافل است. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: قرب فرائض، به دلیل خلوص و فقدان خودیت، از قرب نوافل برتر است، اگرچه هر دو مقامات عالی عرفانیاند.
جمعبندی
برتری قرب فرائض، جایگاه انسان کامل را بهعنوان مظهر کامل حق در مرتبه عبودیت خالص برجسته میسازد.
نفسيت و مراتب انحطاط
در مقابل مقامات عالی قرب، مراتب نفسيت وجود دارد که تا حد حیوانیت و شیطانیت تنزل مییابد، که این مراتب، غلاظ و شداد نفوس آدمی است. انسان، چونان موجودی است که میتواند به اوج کمال یا حضیض نقص برسد.
| درنگ: نفسيت میتواند انسان را تا مراتب حیوانیت و شیطانیت تنزل دهد. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: در برابر مقامات قرب، نفسيت میتواند انسان را تا مراتب حیوانیت و شیطانیت فرو بکشد.
جمعبندی
دوگانگی ظرفیت انسان در صعود به کمال یا تنزل به نقص، جامعیت وجودی او را نشان داده و خطر نفسيت را گوشزد میکند.
اشاره به قرب فرائض در تشبیه انسانالعین
تشبیه انسان به انسانالعین، اشاره به نتیجه قرب فرائض دارد، جایی که عبد به مقام سمع، بصر و ید حق میرسد، که در انسان کامل، پس از فنای ذات و بقای به حق در مقام فرق بعد از جمع محقق میشود.
| درنگ: تشبیه انسانالعین به نتیجه قرب فرائض اشاره دارد، که در آن عبد سمع، بصر و ید حق میشود. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: تشبیه انسان به انسانالعین، نتیجه قرب فرائض است که عبد در مقام فنای کامل، مظهر اسما و صفات حق میشود.
جمعبندی
این تشبیه، مرتبه عالی انسان کامل را در قرب فرائض نشان داده و او را مظهر کامل الهی معرفی میکند.
بخش سوم: مقامات عرفانی و انسان کامل
مقام جمع و فرق در انسان کامل
مقام جمع، جایی است که انسان به اسماء حسنی الهی متخلق میشود و میگوید: «ما اسماء حسنی هستیم». مقام فرق، جایی است که به فروتنی کامل میرسد و میگوید: «من کوچکترین کوچکترینها هستم». این دو مقام، چونان دو بالاند که انسان کامل را به اوج عبودیت میرسانند.
| درنگ: مقام جمع، تخلق به اسماء حسنی و مقام فرق، فروتنی کامل است. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: در مقام جمع، انسان به اسماء حسنی متخلق میشود و در مقام فرق، به فروتنی کامل میرسد، که هر دو کمال او را نشان میدهند.
جمعبندی
مقامات جمع و فرق، وحدت و کثرت را در سیر عرفانی انسان کامل تبیین کرده و جامعیت او را برجسته میسازد.
علو و دنو در انسان کامل
انسان کامل میتواند در عین علو (بلندی) فروتن باشد و در عین دنو (فروتنی) والا باشد. این توانایی، چونان گوهری است که در قلب انسان کامل میدرخشد و او را از دیگر موجودات متمایز میکند.
| درنگ: انسان کامل در عین علو فروتن و در عین دنو والاست. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: انسان کامل میتواند در عین بلندی فروتن و در عین فروتنی والا باشد، که این جامعیت کمال اوست.
جمعبندی
این ویژگی، انسان کامل را موجودی جامع معرفی کرده که قادر به جمع اضداد است، برخلاف موجودات دیگر که محدود به یک مرتبهاند.
اهمیت مصداق در عرفان شیعی
در عرفان شیعی، برخلاف برخی مکاتب، مصادیق مشخصی مانند اولیاء معصومین علیهمالسلام برای مفاهیم عرفانی ارائه میشود، که بدون آنها، عرفان ناقص است. این مصادیق، چونان چراغهاییاند که راه معرفت را روشن میکنند.
| درنگ: عرفان شیعی با مصادیق معصومین علیهمالسلام کامل میشود. |
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند: عرفان شیعی با ارائه مصادیق معصومین علیهمالسلام، مفاهیم عرفانی را از انتزاع به حقیقت عینی تبدیل میکند.
جمعبندی
اهمیت مصادیق در عرفان شیعی، تمایز آن را از دیگر مکاتب نشان داده و نقش محوری معصومین را در معرفت عرفانی تثبیت میکند.
نقش معصومین در معرفت عرفانی
معرفت و عرفان حقیقی جز از طریق اولیاء معصومین علیهمالسلام محقق نمیشود، و دیگران تنها به قدر محبت به صالحین از این معرفت بهرهمند میشوند. معصومین، چونان دروازههای معرفتاند که به سوی حق گشوده میشوند.
| درنگ: معرفت عرفانی جز از طریق معصومین علیهمالسلام محقق نمیشود. |
استاد فرزانه قدسسره میفرمایند: معرفت حقیقی جز از طریق اولیاء معصومین علیهمالسلام به دست نمیآید و دیگران به قدر محبتشان بهرهمند میشوند.
جمعبندی
نقش معصومین در معرفت عرفانی، جایگاه محوری آنها را در عرفان شیعی تثبیت کرده و راه رسیدن به حقیقت را روشن میسازد.
سخن پایانی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه قدسسره، به تبیین جایگاه انسان کامل بهعنوان محور عالم و مظهر اسما و صفات الهی در فصوص الحکم پرداخت. تشبیه انسان به انسانالعین، نقش او را در ظهور الهی و تکمیل مراتب عالم روشن ساخت. تمایز میان قرب فرائض و نوافل، برتری عبودیت خالص را در قرب فرائض نشان داد و مقامات جمع و فرق، جامعیت انسان کامل را تبیین کرد. در عرفان شیعی، مصادیق معصومین علیهمالسلام، مفاهیم عرفانی را به حقیقت عینی بدل میکنند و راه معرفت حقیقی را هموار میسازند. این اثر، چونان چشمهای زلال، معارف عرفانی را به طالبان حقیقت عرضه میدارد و انسان را بهعنوان خلیفه الهی و مقصود خلقت معرفی میکند.
| با نظارت صادق خادمی |