در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 176

متن درس





تحلیل و بازنمایی فصوص الحکم: اعتراض ملائکه و مقام جمع انسان کامل

تحلیل و بازنمایی فصوص الحکم: اعتراض ملائکه و مقام جمع انسان کامل

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۷۶)

مقدمه: درآمدی بر اعتراض ملائکه و مقام انسان کامل

مبحث اعتراض ملائکه به خلقت آدم و جایگاه انسان کامل به‌عنوان مظهر جمع اسمای الهی، از جمله موضوعات بنیادین در عرفان نظری و حکمت اسلامی است که در فصوص الحکم ابن‌عربی به تفصیل بررسی شده است. این موضوع، با نگاهی عمیق به محدودیت‌های ادراکی ملائکه و جامعیت انسان کامل، پرده از اسرار الهی و مراتب وجودی برمی‌دارد. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل و بازنمایی این مبحث پرداخته‌ایم. هدف آن است که با زبانی روشن و متین، و با حفظ تمامی جزئیات، مفاهیم عمیق عرفانی در قالبی علمی و دانشگاهی ارائه گردد. این متن، با بهره‌گیری از تمثیلات و تلمیحات فاخر، تلاش دارد تا ضمن وفاداری به محتوای اصلی، پیوندی معنایی میان مفاهیم قرآنی و عرفانی برقرار سازد.

بخش اول: محدودیت ادراکی ملائکه و اسمای الهی

تسبیح و تقدیس ملائکه: نگاهی به حدود ادراک

ملائکه، به‌عنوان موجوداتی نورانی و مأمور به عبادت، حق را با اسمای الهی متناسب با شأن خویش تسبیح و تقدیس می‌کنند. این تسبیح و تقدیس، هرچند متعالی است، اما به دلیل محدودیت در ادراک اسمای جامع، از جامعیت انسان کامل فاصله دارد. ملائکه، به سان پرندگانی که در آسمان شأن خویش پرواز می‌کنند، تنها به بخشی از اسمای الهی که در ظرفیت وجودی‌شان نهفته است، وقوف دارند. این محدودیت، نه از نقص ذاتی، بلکه از ماهیت نشأة خاص آن‌ها سرچشمه می‌گیرد.

درنگ: تسبیح و تقدیس ملائکه، محدود به اسمای الهی متناسب با شأن آن‌هاست و از درک اسمای جامع انسانی عاجز است.

جهل به اسمای جامع و ناتوانی ادراکی

ملائکه از اسمای الهی که فراتر از ظرفیتشان بود، بی‌خبر ماندند و علمشان به آن‌ها وصول نیافت. این جهل، نه از سر تقصیر، بلکه به دلیل محدودیت نشأة وجودی آن‌هاست. به تعبیر استاد فرزانه قدس‌سره، ملائکه تنها با اسمایی که در استعدادشان بود، تخلق یافتند و از اسمای جامع که خاص انسان کامل است، بی‌بهره ماندند. این امر، به سان دریاچه‌ای است که هرچند زلال و عمیق است، اما وسعت اقیانوس بی‌کران اسمای الهی را درنمی‌یابد.

درنگ: جهل ملائکه به اسمای جامع، نتیجه محدودیت نشأة آن‌هاست و نه نقص ذاتی.

اعتراض ملائکه: لسان حال یا محدودیت نشأة؟

اعتراض ملائکه به خلقت آدم، که در قرآن کریم آمده است: أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ («آیا در آن کسی را می‌گماری که در آن فساد کند و خون‌ها بریزد؟»)، از منظر نشأة خاص و ارضی آن‌ها مطرح شد. این اعتراض، به سان آینه‌ای است که تنها بخشی از حقیقت را بازمی‌تاباند و از درک جامعیت انسان کامل عاجز است. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این اعتراض، لسان حال ملائکه بوده و نه نشانه نقص ذاتی آن‌ها.

درنگ: اعتراض ملائکه، از منظر نشأة ارضی و محدود آن‌ها مطرح شده و نشانه لسان حال است، نه نقص ذاتی.

جمع‌بندی بخش اول

در این بخش، محدودیت ادراکی ملائکه در تسبیح و تقدیس حق و جهل آن‌ها به اسمای جامع الهی بررسی شد. ملائکه، هرچند در عبادت و انقیاد به امر الهی کامل‌اند، اما از درک مقام انسان کامل به‌عنوان مظهر جمع اسمایی محروم‌اند. این محدودیت، ریشه در نشأة خاص آن‌ها دارد و اعتراضشان به خلقت آدم، از این منظر قابل فهم است.

بخش دوم: نقد دیدگاه ابن‌عربی درباره ملائکه

نقد ارضی بودن ملائکه

ابن‌عربی در فصوص الحکم، ملائکه را به‌عنوان موجوداتی ارضی و دارای نقص ذاتی معرفی می‌کند که به دلیل محدودیتشان، به خلقت آدم اعتراض کردند. استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را فاقد پشتوانه قرآنی می‌دانند و تأکید دارند که نسبت دادن نقص ذاتی به ملائکه، با زبان قرآن کریم و شریعت ناسازگار است. به تعبیر ایشان، ملائکه به سان ستارگانی در آسمان قدس الهی‌اند که هرچند درخشششان محدود است، اما از نقص و عیب مبرا هستند.

درنگ: ادعای ارضی بودن ملائکه و نسبت نقص ذاتی به آن‌ها، با آیات قرآن کریم سازگار نیست.

سجده همگانی ملائکه و استثنای شیطان

قرآن کریم در آیه‌ای روشن می‌فرماید: فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ («پس فرشتگان همه یکسره سجده کردند»). این آیه، عمومیت سجده ملائکه را نشان می‌دهد و تنها استثنا، شیطان است که در آیه دیگر آمده: أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ («آیا تکبر کردی یا از سرکشان بودی؟»). عالین، که شیطان خود را از آن‌ها می‌دانست، خارج از دایره ملائکه ساجد بودند و این امر، ادعای ارضی بودن ملائکه را رد می‌کند.

درنگ: سجده همگانی ملائکه، جز شیطان، عمومیت اطاعت آن‌ها را نشان می‌دهد و ادعای نقص ذاتی را باطل می‌کند.

اهمیت ایمان به ملائکه

ایمان به ملائکه، به‌عنوان بخشی از ایمان به خدا، از ارکان بنیادین عقیده اسلامی است. قرآن کریم می‌فرماید: يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ («به خدا و فرشتگانش و کتاب‌هایش و پیامبرانش ایمان دارند»). هرگونه تعدی به مقام ملائکه، کفر و خروج از ایمان تلقی می‌شود. این امر، حساسیت موضوع را نشان می‌دهد و بر لزوم پرهیز از نسبت دادن نقص به ملائکه تأکید دارد.

درنگ: ایمان به ملائکه، جزء لاینفک ایمان به خداست و تعدی به آن‌ها، خروج از ایمان محسوب می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

نقد دیدگاه ابن‌عربی درباره ارضی بودن ملائکه و نسبت نقص به آن‌ها، از منظر استاد فرزانه قدس‌سره، نشان‌دهنده ناسازگاری این دیدگاه با قرآن کریم است. آیات قرآنی، به‌ویژه آیه سجده همگانی ملائکه، بر قداست و اطاعت آن‌ها تأکید دارد. ایمان به ملائکه، به‌عنوان رکن ایمان، حساسیت این موضوع را دوچندان می‌کند و هرگونه نسبت نقص به آن‌ها را مردود می‌سازد.

بخش سوم: مقام انسان کامل و جامعیت اسمایی

انسان کامل: مظهر جمع اسمای الهی

انسان کامل، به‌عنوان مظهر جمع اسمای الهی، از ملائکه متمایز است. او به سان آینه‌ای تمام‌نما، تمامی اسمای الهی را در خود متجلی می‌سازد، در حالی که ملائکه تنها به اسمایی خاص محدودند. این جامعیت، مقام انسان را متعالی می‌کند و اعتراض ملائکه را به دلیل ناتوانی در ادراک این مرتبه توجیه می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که علم ملائکه به اسما، حضوری و تخلقی است، اما از جامعیت انسانی محروم است.

درنگ: انسان کامل، به‌عنوان مظهر جمع اسمای الهی، از ملائکه به دلیل جامعیت ادراکی متمایز است.

تمایز تسبیح و تقدیس انسانی و ملائکی

تسبیح و تقدیس انسان کامل، به دلیل جامعیت اسمایی، از تسبیح و تقدیس ملائکه متمایز است. ملائکه حق را با اسمایی که در استعدادشان است، تسبیح می‌کنند، اما انسان کامل، با ادراک اسمای جامع، تسبیحی متعالی‌تر ارائه می‌دهد. این تفاوت، به سان تفاوت نور شمع در برابر خورشید است که هرچند هر دو نورافشانی می‌کنند، اما وسعت و شدت نورشان یکسان نیست.

درنگ: تسبیح و تقدیس انسان کامل، به دلیل جامعیت اسمایی، از تسبیح محدود ملائکه متعالی‌تر است.

فساد و خونریزی از منظر ارضی

اعتراض ملائکه به فساد و خونریزی آدم، از منظر نشأة ارضی آن‌ها مطرح شد. این اعتراض، با وقوع قتل هابیل توسط قابیل ظاهراً تأیید شد، اما استاد فرزانه قدس‌سره تأکید دارند که این فساد، به شرایط زمینی آدم بازمی‌گردد و نه به مقام روحانی او. ملائکه، از نشأة روحانی و مرتبه متعالی انسان غافل بودند و اعتراضشان، نتیجه این غفلت بود.

درنگ: اعتراض ملائکه به فساد و خونریزی، از منظر نشأة ارضی مطرح شد و از مقام روحانی انسان غافل بود.

جمع‌بندی بخش سوم

مقام انسان کامل، به‌عنوان مظهر جمع اسمای الهی، او را از ملائکه متمایز می‌سازد. تسبیح و تقدیس انسانی، به دلیل جامعیت اسمایی، متعالی‌تر از تسبیح ملائکه است. اعتراض ملائکه به خلقت آدم، نتیجه غفلت از نشأة روحانی انسان و تمرکز بر نشأة ارضی اوست. این بخش، برتری مقام انسان را در نظام عرفانی تبیین می‌کند.

بخش چهارم: تمایز تسبیح و تقدیس در نظام عرفانی

تسبیح: تنزیه از نواقص امکانی

تسبیح، به معنای تنزیه حق از نواقص امکانی و حدوثی است و از تقدیس اعم است. این مفهوم، به سان نسیمی است که غبار نقص را از چهره حقیقت می‌زداید. ملائکه، با تسبیح، حق را از صفات ناقص مخلوقات منزه می‌دانند، اما این تسبیح، به دلیل محدودیتشان، از جامعیت برخوردار نیست.

درنگ: تسبیح، تنزیه حق از نواقص امکانی است و از تقدیس اعم است.

تقدیس: تنزیه از کمالات کونی

تقدیس، حق را نه تنها از نواقص، بلکه از کمالات کونی نیز منزه می‌داند. کمالات کونی، به دلیل نسبت به مخلوقات، مقید و ناقص‌اند و از اطلاق الهی خارج می‌شوند. تقدیس، به سان آینه‌ای است که حقیقت الهی را از هرگونه تقید و محدودیت مبرا می‌سازد. این مفهوم، تقدیس انسانی را متعالی‌تر از تقدیس ملائکی نشان می‌دهد.

درنگ: تقدیس، حق را از کمالات کونی مقید منزه می‌داند و از تسبیح متعالی‌تر است.

جمع‌بندی بخش چهارم

تمایز تسبیح و تقدیس، یکی از ظرایف عرفانی در فصوص الحکم است. تسبیح، حق را از نواقص امکانی منزه می‌داند، در حالی که تقدیس، فراتر از آن، حق را از کمالات کونی مقید نیز مبرا می‌سازد. این تمایز، جامعیت انسان کامل را در برابر محدودیت ملائکه برجسته می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره، به تحلیل و بازنمایی مبحث اعتراض ملائکه و مقام انسان کامل در فصوص الحکم پرداخت. محدودیت ادراکی ملائکه، که ریشه در نشأة خاص آن‌ها دارد، در برابر جامعیت انسان کامل قرار گرفت. نقد دیدگاه ابن‌عربی درباره ارضی بودن ملائکه و تأکید بر قداست آن‌ها، با استناد به آیات قرآن کریم، از دستاوردهای این تحلیل است. تمایز تسبیح و تقدیس، به‌عنوان ظرایف عرفانی، جایگاه انسان کامل را به‌عنوان مظهر جمع اسمای الهی تبیین کرد. این بررسی، دریچه‌ای به سوی فهم عمیق‌تر نظام عرفانی در حکمت اسلامی می‌گشاید و بر اهمیت ایمان به ملائکه به‌عنوان رکن ایمان تأکید دارد.

با نظارت صادق خادمی