در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فصوص الحکم 192

متن درس





تحلیل و تبیین ارتباط معقولات و موجودات عینی در فصوص الحکم

تحلیل و تبیین ارتباط معقولات و موجودات عینی در فصوص الحکم

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه قدس‌سره (جلسه ۱۹۲)

دیباچه

در گستره حکمت و عرفان اسلامی، مبحث ارتباط میان معقولات و موجودات عینی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. این ارتباط، که در کانون تأملات ابن‌عربی در فصوص الحکم قرار دارد، نه‌تنها پیوند میان مفاهیم ذهنی و واقعیات خارجی را می‌کاود، بلکه به رابطه عمیق‌تر میان حق تعالی و عالم موجودات می‌پردازد. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۱۹۲ استاد فرزانه قدس‌سره، این موضوع با دقت و تفصیل مورد تحلیل قرار گرفته است. هدف آن است که با نگاهی عمیق و روشمند، تأثیر متقابل معقولات و موجودات عینی، محدودیت‌های اطلاق و تقید، و اشکالات فلسفی این دیدگاه بررسی شود. این متن، با ساختاری علمی و زبانی متین، کوشیده است تا مفاهیم را با تمثیلات و اشارات فاخر به گونه‌ای روشن سازد که چونان آیینه‌ای، حقیقت را در برابر دیده‌گان پژوهندگان قرار دهد.

بخش یکم: تبیین ارتباط معقولات و موجودات عینی

مفهوم ارتباط دوسویه

در فصوص الحکم، ابن‌عربی به ارتباط میان معقولات (امور کلی نظیر علم، حیات و قدرت) و موجودات عینی (واقعیات خارجی) توجه ویژه‌ای دارد. این ارتباط، چونان پلی است که دو ساحل ذهن و عین را به هم پیوند می‌دهد. معقولات، که در مرتبه مفاهیم کلی قرار دارند، بر موجودات عینی اثر می‌گذارند و به آن‌ها هویت می‌بخشند. برای مثال، علم کلی بر زید قائم می‌شود و او را «عالم» می‌سازد. اما این رابطه یک‌سویه نیست؛ موجودات عینی نیز بر معقولات اثر می‌گذارند، چنان‌که زید، با حدوث خود، علم را در مرتبه حدوث متصف می‌کند.

درنگ: ارتباط معقولات و موجودات عینی، دوسویه است؛ امور کلی بر موجودات حکم می‌کنند و موجودات بر امور کلی اثر می‌گذارند، چونان دو آیینه که تصویر یکدیگر را بازمی‌تابانند.

حکم علم و موصوف

ابن‌عربی می‌فرماید: «فكما حكم العلم على من قام به ان يقال فيه انه عالم، فكذالك حكم الموصوف به على العلم بأنه حادث فى حق الحادث، قديم فى حق القديم». این سخن، به روشنی نشان می‌دهد که علم کلی، زید را عالم می‌نامد و زید، به نوبه خود، علم را در مرتبه حدوث یا قدم متصف می‌سازد. این تعامل دوسویه، چونان رقصی هماهنگ میان دو موجود است که هر یک بر دیگری اثر می‌گذارد و از دیگری متأثر می‌شود.

محکوم به و محکوم علیه

در این دیدگاه، هر یک از امور کلی و موجودات عینی، هم محکوم به دیگری‌اند و هم بر دیگری حکم می‌کنند. این رابطه، چونان تار و پودی است که پارچه وجود را می‌بافد. امور کلی، مانند علم و حیات، بر موجودات عینی حکم می‌رانند و آن‌ها را متصف به اوصاف خود می‌سازند، و موجودات عینی، با ویژگی‌های خود، بر امور کلی اثر می‌گذارند. این تعامل، به مثابه گفت‌وگویی میان ذهن و عین است که در آن، هر دو طرف سخن می‌گویند و گوش می‌سپارند.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، با تبیین ارتباط دوسویه معقولات و موجودات عینی، نشان داد که این رابطه، بنیادی‌ترین اصل در نظام فکری ابن‌عربی است. معقولات، چونان چراغی، موجودات را روشن می‌کنند، و موجودات، چونان آیینه‌ای، نور معقولات را بازمی‌تابانند. این تعامل، زمینه‌ساز فهم رابطه عمیق‌تر میان حق و عالم است که در بخش‌های بعدی بررسی خواهد شد.

بخش دوم: رابطه حق تعالی و عالم

برتری ارتباط حق و عالم

ابن‌عربی تأکید می‌کند که ارتباط میان حق تعالی و عالم، به دلیل وجود خارجی هر دو، از ارتباط معقولات و موجودات عینی قوی‌تر و سزاوارتر است. این سخن، چونان نسیمی است که پرده از رازی عظیم برمی‌دارد: اگر معقولات ذهنی با موجودات عینی رابطه‌ای چنین عمیق دارند، رابطه میان حق، که وجودی مطلق و عینی است، و عالم، که تجلی اوست، به مراتب عمیق‌تر خواهد بود.

درنگ: ارتباط حق و عالم، به دلیل عینی بودن هر دو، چونان پیوندی ناگسستنی است که از رابطه معقولات و موجودات عینی فراتر می‌رود.

ظهور فحوای کلام

فحوای کلام ابن‌عربی، که «و فحواه ظاهر» است، بر وضوح این ادعا تأکید دارد. این وضوح، چونان خورشیدی است که در آسمان حکمت می‌درخشد و رابطه حق و عالم را به روشنی نمایان می‌سازد. اما این ادعا، زمینه‌ساز نقدهای فلسفی است که در بخش‌های بعدی بررسی خواهد شد.

تأثیر متقابل امور کلی و موجودات

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «موجودات عينية در امور كليه اثر مى‌گذارند همانطور كه امور كليه در موجودات خارجيه حكم و اثر دارند». این سخن، به روشنی نشان می‌دهد که موجودات عینی، چونان رودی که به دریا می‌ریزد، بر امور کلی اثر می‌گذارند، و امور کلی، چونان دریایی که رودها را در خود جای می‌دهد، بر موجودات حکم می‌رانند. این تأثیر دوسویه، اصل بنیادین دیدگاه ابن‌عربی است.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تأکید بر برتری ارتباط حق و عالم، نشان داد که این رابطه، به دلیل عینی بودن طرفین، از عمق و استحکام بیشتری برخوردار است. این دیدگاه، چونان کلیدی است که درهای فهم عرفانی را می‌گشاید، اما در عین حال، پرسش‌های فلسفی را برمی‌انگیزد که در بخش بعدی مورد نقد قرار خواهد گرفت.

بخش سوم: نقد فلسفی دیدگاه ابن‌عربی

اشکال فلسفی در تأثیر متقابل

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «اين حرف خيلى مشكل دارد». این سخن، چونان زنگ خطری است که به اشکالات فلسفی دیدگاه ابن‌عربی اشاره دارد. معقولات، مانند علم، حیات و قدرت، گرچه مفهومی ذهنی دارند، اما وجودی عینی نیز دارند. حق تعالی، که وجودی مطلق و عینی است، نمی‌تواند به سادگی با معقولات مقایسه شود. این مقایسه، چونان تلاش برای سنجش بی‌کران با کران‌مند است.

درنگ: مقایسه معقولات و موجودات عینی با رابطه حق و عالم، از منظر فلسفی نادرست است، زیرا معقولات مفهومی‌اند و حق وجودی عینی دارد.

عینی بودن صفات الهی

استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند: «صفات الهى عين ذات حق است و خارجى هستند». این سخن، چونان تیری است که به قلب ذهنیت محض معقولات نشانه می‌رود. علم، حیات، قدرت و اراده، نه‌تنها مفاهیم ذهنی‌اند، بلکه در ذات حق، وجودی عینی دارند. این دیدگاه، با رد ذهنیت محض امور کلی، آن‌ها را در مرتبه‌ای متعالی قرار می‌دهد.

نقد تشخص امور کلی

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «حيات و قدرت نمى‌تواند در خارج باشد زيرا بدون مشتقات و افراد اثبات نمى‌شود». این سخن، چونان مشعلی است که تاریکی‌های استدلال ابن‌عربی را روشن می‌کند. حیات و قدرت، بدون تجلی در افراد (مانند حَیّ و قادر)، در خارج قابل اثبات نیستند. این اشکال، به ضرورت تشخص امور کلی اشاره دارد، مانند انسان که بدون افراد (زید و عمرو) در خارج قابل ارائه نیست.

طبیعت غیرذهنی

طبیعت، برخلاف ادعای ذهنیت محض، با عینی بودن افراد در خارج موجود است. استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «طبيعت ذهنى نيست، به عينيت افراد در خارج موجودند». این سخن، چونان آیینه‌ای است که حقیقت وجود عینی طبیعت را بازمی‌تاباند و ذهنیت محض آن را رد می‌کند.

ظهور اطلاق در مقیدات

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «مقيدات ظهور اطلاق هستند، درست است». مقیدات، چونان ظرفی‌اند که اطلاق را در خود متجلی می‌سازند. اما این رابطه یک‌سویه است؛ اطلاق بر مقیدات اثر می‌گذارد، اما مقیدات نمی‌توانند بر اطلاق اثر بگذارند. این دیدگاه، چونان رودی است که از سرچشمه اطلاق به سوی مقیدات جاری می‌شود.

درنگ: اطلاق، مقیدات را ظاهر می‌کند، اما مقیدات بر اطلاق اثر نمی‌گذارند؛ این رابطه یک‌سویه، چونان سرچشمه‌ای است که به سوی رودها جاری می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با نقد فلسفی دیدگاه ابن‌عربی، نشان داد که تأثیر متقابل معقولات و موجودات عینی، با اشکالات جدی مواجه است. عینی بودن صفات الهی، ضرورت تشخص امور کلی، و یک‌سویگی رابطه اطلاق و تقید، از مهم‌ترین نکات این نقد است. این تحلیل، چونان کلیدی است که درهای فهم دقیق‌تر نظام عرفانی را می‌گشاید.

بخش چهارم: تحلیل حکم ذهن و علم

حکم ذهن بر عالم

ابن‌عربی می‌فرماید: «ان الذهن يحكم على من قام به العلم بأنه عالم لا العلم». ذهن، زید را عالم می‌نامد، نه خود علم را. اما چگونه حکم به علم اسناد داده شده است؟ استاد فرزانه قدس‌سره پاسخ می‌دهند: «حكم الذهن تابع لحكم العلم». حکم ذهن، تابع علم است و بدون مقارنت علم و عالم، نمی‌تواند حکم به عالم بودن کند.

اعتبار حکم ذهن

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «حكمه ان لم يكن مطابقاً للواقع فلا اعتبار به». اگر حکم ذهن مطابق واقع نباشد، فاقد اعتبار است. این سخن، چونان میزان دقیق است که حقیقت را از باطل جدا می‌کند. اگر علم زید حادث است، باید علم کلی نیز حادث باشد، اما این با وحدت اطلاق سازگار نیست.

تناقض حدوث و قدم علم

استاد فرزانه قدس‌سره می‌پرسند: «حق قديم است پس علم هم قديم است. بالاخره علم قديم است يا حادث؟». این پرسش، چونان تیغی است که به قلب تناقض دیدگاه ابن‌عربی فرو می‌رود. علم مطلق، که وحدت دارد، نمی‌تواند هم‌زمان حادث و قدیم باشد. این تناقض، اشکال بنیادین استدلال ابن‌عربی را آشکار می‌سازد.

درنگ: تناقض در حدوث و قدم علم، چونان پارادوکسی است که وحدت اطلاق را زیر سؤال می‌برد.

وحدت اطلاق و اضافه

استاد فرزانه قدس‌سره می‌فرمایند: «اطلاق هم كه متعدد نمى‌شود، علم مطلق دو تا نيست». علم مطلق، به دلیل وحدت، نمی‌تواند متغیر باشد. برای رابطه با موضوع (زید)، نیازمند اضافه و تقید است. این سخن، چونان کلیدی است که قفل رابطه علم و موضوع را می‌گشاید.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تحلیل حکم ذهن و علم، نشان داد که دیدگاه ابن‌عربی در اسناد حکم به علم، با تناقضاتی مواجه است. تبعیت حکم ذهن از علم، ضرورت مطابقت با واقع، و تناقض حدوث و قدم علم، از مهم‌ترین نکات این بخش است. این تحلیل، چونان مشعلی است که مسیر فهم عمیق‌تر را روشن می‌سازد.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۱۹۲ استاد فرزانه قدس‌سره، به تبیین و نقد ارتباط معقولات و موجودات عینی در فصوص الحکم پرداخت. ارتباط دوسویه معقولات و موجودات، رابطه حق و عالم، و اشکالات فلسفی این دیدگاه، با دقتی علمی و زبانی متین بررسی شد. تأکید بر عینی بودن صفات الهی، ضرورت تشخص امور کلی، و یک‌سویگی رابطه اطلاق و تقید، از دستاوردهای کلیدی این تحلیل است. این متن، چونان دریچه‌ای است که به سوی فهم عمیق‌تر نظام عرفانی و فلسفی در حکمت اسلامی گشوده می‌شود، و با تمثیلات و اشارات فاخر، حقیقت را در برابر دیده‌گان پژوهندگان قرار می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی